trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
ملکیان بعد از ذکر این مقدمات چهارگانه ایمان را نوعی فرایند طلب حقیقت میداند، نه فرآوردهای که از پس حقیقتجویی بهدست آید. از نظر او ایمان دینی غیر از اعتقاد دینی است؛ ایمان دینی توجه به فرایند حقیقتخواهی است؛ ولی اعتقاد دینی علاقهٔ کور به برخی فرآوردههای حقایق دینی است. معتقد به یک دین خود را صاحب حقیقت میداند، اما مؤمن به دین خود را طالب حقیقت بر میشمارد. لازمهٔ طلب حقیقت رفتن است و نه ایستادن و همین باعث میشود که ایمان دینی موجب پویایی برای کشف حقیقت شود. در مقابل، اعتقاد دینی خمود، تصلب و کندی را بههمراه دارد. از نظر او ایمان طلب واقعیت بیقرار و جستن بیقراری است. همچنین ملکیان، با الهام از شعری از شاعر معاصر سهراب سپهری (۱۳۰۷-۱۳۵۹ش)، ایمان دینی را دویدن در پی آواز حقیقت و نه چسبیدن به عقیدهای خاص تلقی میکند.<ref>ملکیان، «دویدن در پی آواز حقیقت»، کیان، ش۵۲، ص۲۵-۲۶.</ref> | ملکیان بعد از ذکر این مقدمات چهارگانه ایمان را نوعی فرایند طلب حقیقت میداند، نه فرآوردهای که از پس حقیقتجویی بهدست آید. از نظر او ایمان دینی غیر از اعتقاد دینی است؛ ایمان دینی توجه به فرایند حقیقتخواهی است؛ ولی اعتقاد دینی علاقهٔ کور به برخی فرآوردههای حقایق دینی است. معتقد به یک دین خود را صاحب حقیقت میداند، اما مؤمن به دین خود را طالب حقیقت بر میشمارد. لازمهٔ طلب حقیقت رفتن است و نه ایستادن و همین باعث میشود که ایمان دینی موجب پویایی برای کشف حقیقت شود. در مقابل، اعتقاد دینی خمود، تصلب و کندی را بههمراه دارد. از نظر او ایمان طلب واقعیت بیقرار و جستن بیقراری است. همچنین ملکیان، با الهام از شعری از شاعر معاصر سهراب سپهری (۱۳۰۷-۱۳۵۹ش)، ایمان دینی را دویدن در پی آواز حقیقت و نه چسبیدن به عقیدهای خاص تلقی میکند.<ref>ملکیان، «دویدن در پی آواز حقیقت»، کیان، ش۵۲، ص۲۵-۲۶.</ref> | ||
== مناقشه در مقدمهٔ اول | == مناقشه در مقدمهٔ اول: جای خالی باورهای استدلالی == | ||
برخی محققان بر مقدمه اول استدلال ملکیان دربارهٔ باور دینی مناقشه کردهاند. | برخی محققان بر مقدمه اول استدلال ملکیان دربارهٔ باور دینی مناقشه کردهاند. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
* بسیاری از عقاید دینی درونمایهای استدلالی دارند و باور به آنها نیازمند استدلال است.<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم (مقدمهٔ کتاب)، ج۵، ص۱۱-۳۴.</ref> | * بسیاری از عقاید دینی درونمایهای استدلالی دارند و باور به آنها نیازمند استدلال است.<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم (مقدمهٔ کتاب)، ج۵، ص۱۱-۳۴.</ref> | ||
== مناقشه در مقدمهٔ دوم | == مناقشه در مقدمهٔ دوم: شک و امکان کشف حقیقت == | ||
برخی محققان امکان دسترسی به حقیقت را چیزی میدانند که میان انسانهای مطلقانگار و تجربهباور مشترک است. تصویری که در مقدمهٔ دوم از حقیقت ارائه میشود تصویری شکاکانه است. این تصویر با امکان دسترسی به حقیقت از سوی انسانهای مطلقانگار و تجربهباور در تضاد است؛ زیرا شکاکیت دقیقاً به معنای نفی امکان کشف حقیقت است.<ref>فعالی، محمدتقی، «درآمدی به معرفتشناسی دینی و معاصر» فصلنامهٔ ذهن، ش۳، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۳-۱۳۸.</ref> | برخی محققان امکان دسترسی به حقیقت را چیزی میدانند که میان انسانهای مطلقانگار و تجربهباور مشترک است. تصویری که در مقدمهٔ دوم از حقیقت ارائه میشود تصویری شکاکانه است. این تصویر با امکان دسترسی به حقیقت از سوی انسانهای مطلقانگار و تجربهباور در تضاد است؛ زیرا شکاکیت دقیقاً به معنای نفی امکان کشف حقیقت است.<ref>فعالی، محمدتقی، «درآمدی به معرفتشناسی دینی و معاصر» فصلنامهٔ ذهن، ش۳، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۳-۱۳۸.</ref> | ||
رویکرد الهیدانان عقلگرای اسلامی در معرفتشناسی چنین است که شکاکیت نامعقول و غیرعقلانی است و ادعای امکان معرفت و تحقق آن معقول و بینیاز از اثبات. انسان در معرفتشناسی با دانشهای یقینی آغاز میکند و این دانشها پایهٔ معرفتی او را میگذارند.<ref>حسینزاده، محمد، معرفت چیستی امکان و عقلانیت، قم، مؤسسهٔ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۶ش، ص۱۱۰-۱۱.</ref> | رویکرد الهیدانان عقلگرای اسلامی در معرفتشناسی چنین است که شکاکیت نامعقول و غیرعقلانی است و ادعای امکان معرفت و تحقق آن معقول و بینیاز از اثبات. انسان در معرفتشناسی با دانشهای یقینی آغاز میکند و این دانشها پایهٔ معرفتی او را میگذارند.<ref>حسینزاده، محمد، معرفت چیستی امکان و عقلانیت، قم، مؤسسهٔ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۶ش، ص۱۱۰-۱۱.</ref> | ||
== مناقشه در مقدمهٔ | == مناقشه در مقدمهٔ سوم: تعارض در مبنا و مدعا == | ||
تفکیک اعتقاد از ایمان، و اعتقاد را ثابت، و ایمان را پویا و بیقراری دانستن. در اینباره میتوان گفت:<ref>هاشمی، محمدمنصور، «ایمان در تلاقی چند عالم»،</ref> | تفکیک اعتقاد از ایمان، و اعتقاد را ثابت، و ایمان را پویا و بیقراری دانستن. در اینباره میتوان گفت:<ref>هاشمی، محمدمنصور، «ایمان در تلاقی چند عالم»،</ref> | ||