پرش به محتوا

قمه‌زنی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ اوت ۲۰۲۱
جز
خط ۵۲: خط ۵۲:
* در این کتاب مطالب بی اعتبار و ضد و نقیض دیگری هم وجود دارد که در هیچ منبع دیگری نیامده و یا با منابع معتبر در تعارض است.<ref>تحریف‌شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین، محمد صحتی سردرودی، ص۲۰۹</ref>
* در این کتاب مطالب بی اعتبار و ضد و نقیض دیگری هم وجود دارد که در هیچ منبع دیگری نیامده و یا با منابع معتبر در تعارض است.<ref>تحریف‌شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین، محمد صحتی سردرودی، ص۲۰۹</ref>


'''۲. جزع برای امام حسین(ع)'''
===۲. جزع برای امام حسین(ع)===


قمه زنان با استناد به این موضوع، قمه‌زنی را از مصادیق جزع و عزاداری می‌دانند؛ چون جزع و عزاداری برای امام حسین از شعائر الهی است پس قمه‌زنی نیز به تبع آن جایز و حتی مستحب است.
از دلایل قمه‌زنی اینست که؛ قمه زنان، قمه‌زنی را از مصادیق جزع و عزاداری می‌دانند. به این دلیل که جزع و عزاداری برای امام حسین(ع) از شعائر الهی است پس قمه‌زنی نیز به تبع آن جایز و حتی مستحب است.


ولی باید دانست که هر فعل و شیئی دارای تعریف و محدوده مشخصی می‌باشد که این تعریف یا از ناحیه شرع مقدس معین شده یا عقل و عرف برای آن محدوه معین می‌نماید. در اینجا نیز باید محدوده عزاداری توسط شرع یا عقل معین گردد.
====نقد این دیدگاه====


امام خمینی (قدس سره) در این باره چنین می‌گویند:
در عزاداری، محدوده آن باید توسط شرع یا عقل معین گردد و از خرافه و مثل آن پرهیز شود. امام خمینی در اینباره چنین می‌گوید:


" در اینجا هم باید در خصوص عزاداری ومجالسی که به نام امام حسین(ع) بر پا می‌شود سخنی بگویم. ما و هیچ یک از دینداران نمی‌گوییم که با این مراسم، هر کسی هر کاری می‌کند خوب است. چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان، بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کرده‌اند "<ref>کشف اسرار، امام خمینی، ص۱۷۳</ref>
"در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام امام حسین(ع) بر پا می‌شود ... ما و هیچیک از دینداران نمی‌گوییم که با این مراسم، هر کسی هر کاری می‌کند خوب است. چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان، بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کرده‌اند".<ref>کشف اسرار، امام خمینی، ص۱۷۳.</ref>


بنابراین در مورد قمه‌زنی باید گفت که هیچ دلیل شرعی که بتوان با آن قمه‌زنی یا اعمال شبیه به آن را به عنوان عزاداری و جزع برشمارد موجود نمی‌باشد. اما متاٌسفانه بعضی از طرفداران قمه‌زنی برای این که کار خود را توجیه نمایند و وجهه شرعی به آن بدهند دست به تحریفاتی در متون روایات نیز زده‌اند؛ مثلاً روایت:
در مورد قمه‌زنی باید گفت که هیچ دلیل شرعی که بتوان با آن قمه‌زنی یا اعمال شبیه به آن را به عنوان عزاداری و جزع برشمرد وجود ندارد. بعضی طرفداران قمه‌زنی برای توجیه این کار، به آن وجهه شرعی می‌دهند و دست به تحریفاتی در متون روایات نیز زده‌اند؛ به طور مثال روایت:


«... لا شیی فی الطلم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه … و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب»<ref>تهذیب، ج۸، ص۳۲۵</ref>؛ «چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست … و برای مثل حسین(ع) لطمه به صورت زده شده و گریبان چاک زده شده است».
«... لا شیی فی الطلم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه … و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب»<ref>تهذیب، ج۸، ص۳۲۵</ref>؛ «چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست … و برای مثل حسین(ع) لطمه به صورت زده شده و گریبان چاک زده شده است».
خط ۶۸: خط ۶۸:
که امام صادق(ع) در بیان این معنا می‌باشند که برای لطمه زدن بصورت کفاره ای لازم نیست و چون عمل توسط زنان هاشمی و برای سرورانی همچون امام حسین(ع) انجام شده فقط توبه و استغفار برای آن کافی است، به اینگونه بیان شده:
که امام صادق(ع) در بیان این معنا می‌باشند که برای لطمه زدن بصورت کفاره ای لازم نیست و چون عمل توسط زنان هاشمی و برای سرورانی همچون امام حسین(ع) انجام شده فقط توبه و استغفار برای آن کافی است، به اینگونه بیان شده:


" و علی مثله فلتطلم الخدود و لتشق الجیوب "؛ " و بر مثل حسین(ع) باید بصورت زد و گریبان چاک داد. "
" و علی مثله فلتطلم الخدود و لتشق الجیوب " "و بر مثل حسین(ع) باید بصورت زد و گریبان چاک داد.  


که در آن نقل فعل‌های روایت بصورت امر درآمده است.
که در آن نقل فعل‌های روایت بصورت فعل امر درآمده است.
 
در مورد این سند باید گفت:


====بررسی سند روایت لطمه بر صورت====
الف) سند این روایت ضعیف است و بسیاری از فقهاء به این امر تصریح نموده‌اند:
الف) سند این روایت ضعیف است و بسیاری از فقهاء به این امر تصریح نموده‌اند:
* شهید ثانی در مسالک الافهام در این باره می‌گوید: سند این روایت ضعیف می‌باشد، زیرا خالد بن سدیر که در سند آن است فردی غیر موثق می‌باشد.<ref>مسالک الافهام، ج۱۰، ص۲۷</ref>
* شهید ثانی در مسالک الافهام در این باره می‌گوید: سند این روایت ضعیف می‌باشد، زیرا خالد بن سدیر که در سند آن است فردی غیر موثق می‌باشد.<ref>مسالک الافهام، ج۱۰، ص۲۷</ref>
۷٬۲۳۰

ویرایش