automoderated
۱٬۲۷۴
ویرایش
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
'''شفاعت''' به معنای واسطه شدن شخص دارای رتبه و جایگاه برای تعالی «شفاعت رهبری» یا غفران «شفاعت مغفرت» | '''شفاعت''' به معنای واسطه شدن شخص دارای رتبه و جایگاه برای تعالی شخص نیازمند «شفاعت رهبری» یا غفران «شفاعت مغفرت» است. شفاعت به معنای ایجاد جرئت برای ارتکاب گناه نیست، بلکه شخص باید دارای مراتبی از کمالات باشد تا بتواند مورد شفاعت قرار بگیرد. در واقع همراهی شخص نیازمند با شفیع در این جهت است که فرد به تنهایی توانایی تعالی را ندارد و نیازمند نیروی شفیع است. بر اساس آیات و روایات [[پیامبر(ص)]]، [[انبیاء]]، [[اهل بیت(ع)]]، مؤمنین، اطفال، علما، [[قرآن]] و [[ملائکه]] از جمله شفیعان هستند. [[شرک به خدا]]، دشمنی پیامبر و اهل بیت(ع)، خدعه و نیرنگ، سبک شمردن [[نماز]] موانع شفاعت شمرده شدهاند. | ||
شفاعتی که از طرف خداوند است، همان مغفرت است، و شفاعت دیگران تعارضی با مغفرت الهی ندارد، چرا که خداوند این اجازه را به شفیعان داده است تا هم پاداشی به مقربین باشد و هم به بندگان. | شفاعتی که از طرف خداوند است، همان [[مغفرت]] است، و شفاعت دیگران تعارضی با مغفرت الهی ندارد، چرا که خداوند است که این اجازه را به شفیعان داده است تا هم پاداشی به مقربین باشد و هم به بندگان. | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
==معنای لغوی و اصطلاحی== | ==معنای لغوی و اصطلاحی== | ||
'''شفاعت''' در لغت از ماده شفع به معني {{عربی|ضمّ الشيء الي مثله|ترجمه=ضميمه كردن چيزي به چيز ديگر}} است و نقطه مقابل آن وتر به معناي تك و پنهان است. | '''شفاعت''' در لغت از ماده شفع به معني {{عربی|ضمّ الشيء الي مثله|ترجمه=ضميمه كردن چيزي به چيز ديگر}} است و نقطه مقابل آن وتر به معناي تك و پنهان است. به ضميمه شدن فرد برتر و قويتر براي كمك به فرد ضعيف تر شفاعت اطلاق میگردد. | ||
شفاعت در اصطلاح به دو معنای عمده استعمال میشود: | شفاعت در اصطلاح به دو معنای عمده استعمال میشود: | ||
* شفاعت در استعمال عام و عرف این است که، شخص شفيع که از موقعيت و شخصيت و نفوذ بالایی برخوردار است، نظر شخص صاحب قدرتي را در مورد مجازات یا پاداش زير دستان عوض كند. | * شفاعت در استعمال عام و عرف این است که، شخص شفيع که از موقعيت و شخصيت و نفوذ بالایی برخوردار است، نظر شخص صاحب قدرتي را در مورد مجازات یا پاداش زير دستان عوض كند. | ||
* شفاعت در لسان شرع | * شفاعت در لسان شرع بدين معناست که، شخص شفاعت شونده موجباتي فراهم ميسازد كه از يك وضع نامطلوب و درخور كيفر بيرون آمده و به وسيله ارتباط با شفيع، خود را در وضع مطلوبي قرار دهد كه شايسته و مستحق بخشودگي گردد.<ref>همان، ص۲۲۴.</ref> | ||
==اقسام شفاعت== | ==اقسام شفاعت== | ||
بنابر گفته [[شهید مطهری]]، شفاعت بر دو نوع است: ۱. شفاعت رهبری، ۲. شفاعت مغفرت | |||
شفاعت رهبري، شفاعتي است كه شامل نجات از عذاب و نيل به حسنات و حتي بالا رفتن درجات ميباشد. بنابر این شفاعت شامل نیکان و پاکان بندگان نیز میشود. | شفاعت رهبري، شفاعتي است كه شامل نجات از عذاب و نيل به حسنات و حتي بالا رفتن درجات ميباشد. بنابر این شفاعت شامل نیکان و پاکان بندگان نیز میشود. | ||
شفاعت مغفرت، شفاعتي است كه برای از بين بردن عذاب و مغفرت گناهان است و نهایتا ممكن است سبب وصول به حسنات هم | شفاعت مغفرت، شفاعتي است كه برای از بين بردن عذاب و مغفرت گناهان است و نهایتا ممكن است سبب وصول به حسنات هم بشود. [[رسول خدا(ص)]] درباره اين قسم از شفاعت فرمودند: «من شفاعتم را براي گناهكاراني از امتم كه مرتكب [[گناه كبيره]] شدهاند ذخيره كردهام، اما نيكوكاران مورد مؤاخذه قرار نميگيرند.»<ref>مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، چاپ پنجم، انتشارات صدرا، ج۱، ص۲۴۷.</ref> | ||
==فلسفه شفاعت== | ==فلسفه شفاعت== | ||
{{اصلی|حقیقت شفاعت}} | {{اصلی|حقیقت شفاعت}} | ||
بدون شك مجازاتهاي الهي چه در اين جهان و چه در قيامت جنبه انتقامي ندارد، بلكه همه آنها در حقيقت ضامن اجرا براي اطاعت از قوانين الهی و برای پيشرفت و تكامل انسان است. از سوي ديگر نبايد راه بازگشت و اصلاح را بكلي بر روي گناهكاران | بدون شك مجازاتهاي الهي چه در اين جهان و چه در قيامت جنبه انتقامي ندارد، بلكه همه آنها در حقيقت ضامن اجرا براي اطاعت از قوانين الهی و برای پيشرفت و تكامل انسان است. از سوي ديگر نبايد راه بازگشت و اصلاح را بكلي بر روي گناهكاران بست، بلكه بايد به آنها امكان داد كه خود را اصلاح كنند و به سوي خدا و پاكي و تقوا باز گردند. شفاعت براي حفظ همين تعادل و وسيلهاي براي بازگشت گناهكاران و آلودگان است.<ref>مكارم شيرازي، ناصر و ساير همكاران، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۱، ج۱، ص۲۳۳، ج۲۸.</ref> | ||
در حقيقت شخصي كه متوسل به شفيع ميشود، نيروي خودش به تنهايي براي رسيدنش به هدف كافي نيست. لذا نيروي خود را با نيروي شفيع گره ميزند و در نتيجه به آنچه ميخواهد نائل | در حقيقت شخصي كه متوسل به شفيع ميشود، نيروي خودش به تنهايي براي رسيدنش به هدف كافي نيست. لذا نيروي خود را با نيروي شفيع گره ميزند و در نتيجه به آنچه ميخواهد نائل ميشود، بطوري كه اگر اين كار را نميكرد، چون نيروي خودش به تنهايي ناقص و ضعيف و كوتاه بود به مقصودش نمیرسید.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر همداني، ج۱، ص۲۱۱.</ref> به يك معنا شفاعت اين است كه موجود مادوني كه استعداد جهش و پيشرفت دارد، از موجود بالا، استمداد و مدد مي طلبد، البته مدد خواه از نظر كمالي و روحي بايد به حدي سقوط نكند كه نيروي جهش و تكامل را از دست بدهد، و امكان تبديل او به يك انسان پاك از ميان برود.<ref>سبحاني، جعفر، آئين وهابيت، جامعه مدرسين، ۱۳۶۴، ص۲۵۸، جعفري، محمد تقي، تفسير و نقد و تحليل مثنوي، چاپ دوم، ۱۳۵۱، ج۷، ص۳۸۷.</ref> | ||
==شفاعت کنندگان== | ==شفاعت کنندگان== | ||
بنابر آیات | بنابر آیات [[قرآن]]، شفاعت اولياء خدا منوط به اذن پروردگار است. در [[سوره بقره]] آمده است: {{قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ|ترجمه=کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند|سوره=بقره|آیه=۲۵۵}}. | ||
*انبیاء و [[حضرت محمد(ص)]]: از جمله شفاعت كنندگان پيغمبران مي باشند و در اينكه رسول خدا(ص) داراي مقام شفاعت ميباشد ترديدي نيست و اهل سنت و شيعه در آن اتفاق نظر دارند. در روايتي از [[امام صادق(ع)]] آمده است كه هيچ يك از انبياء و رسل شفاعت نميكنند تا اينكه خدا به آنها اجازه دهد، به جز پيامبر اسلام(ص) كه خدا قبل از قيامت اجازه شفاعت را به او داده است و شفاعت نخست، براي او و امامان از فرزندان او سپس براي انبياء است.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان تر جمه موسوی همدانی، ج۱، ص۲۳۸.</ref> | *انبیاء و [[حضرت محمد(ص)]]: از جمله شفاعت كنندگان پيغمبران مي باشند و در اينكه رسول خدا(ص) داراي مقام شفاعت ميباشد ترديدي نيست و اهل سنت و شيعه در آن اتفاق نظر دارند. در روايتي از [[امام صادق(ع)]] آمده است كه هيچ يك از انبياء و رسل شفاعت نميكنند تا اينكه خدا به آنها اجازه دهد، به جز پيامبر اسلام(ص) كه خدا قبل از قيامت اجازه شفاعت را به او داده است و شفاعت نخست، براي او و امامان از فرزندان او سپس براي انبياء است.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان تر جمه موسوی همدانی، ج۱، ص۲۳۸.</ref> | ||
*[[اهل بیت(ع)]]: از امام صادق(ع) درباره آيه شريفه {{قرآن|فمالنا من شافعين و لا صديق حميم|ترجمه=در نتيجه شفاعتگرانى نداريم و نه دوستى نزديك.|سوره=شعرا|آیه=۱۰۰ و ۱۰۱}} فرمودند: شفيعان ائمه و دوستان از مؤمنين هستند.<ref>موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، ترجمه سيدمهدي حائري قزويني، چاپ نگين، ج۱، ص۴۵۳؛ و مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸، ص۴۲.</ref> | *[[اهل بیت(ع)]]: از امام صادق(ع) درباره آيه شريفه {{قرآن|فمالنا من شافعين و لا صديق حميم|ترجمه=در نتيجه شفاعتگرانى نداريم و نه دوستى نزديك.|سوره=شعرا|آیه=۱۰۰ و ۱۰۱}} فرمودند: شفيعان ائمه و دوستان از مؤمنين هستند.<ref>موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، ترجمه سيدمهدي حائري قزويني، چاپ نگين، ج۱، ص۴۵۳؛ و مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸، ص۴۲.</ref> | ||
*[[مؤمنین]]: روايات بسياري درباره شفاعت مؤمنان، حتي شفاعت بچههاي سقط شده آنها وارد شده است.<ref>تفسير الميزان، همان.</ref> پيامبر(ص) فرموند: فقراي از [[شیعه|شيعيان علي(ع)]] و خاندان [[علي(ع)]] را پس از او سبك مشماريد كه هر يك از آنان عدهاي همچون قبايل ربيعه و مضر را شفاعت مي كنند.<ref>مكيال المكارم، ج۱، ص۴۵۴، بحارالانوار، ج۸، ص۵۹.</ref> | *[[مؤمنین]]: روايات بسياري درباره شفاعت مؤمنان، حتي شفاعت بچههاي سقط شده آنها وارد شده است.<ref>تفسير الميزان، همان.</ref> پيامبر(ص) فرموند: فقراي از [[شیعه|شيعيان علي(ع)]] و خاندان [[علي(ع)]] را پس از او سبك مشماريد كه هر يك از آنان عدهاي همچون قبايل ربيعه و مضر را شفاعت مي كنند.<ref>مكيال المكارم، ج۱، ص۴۵۴، بحارالانوار، ج۸، ص۵۹.</ref> | ||
*[[عالمان]]: | *[[عالمان]]: امام صادق(ع) فرمودند: چون [[روز قيامت]] شود خداوند عالم و عابد را بر انگيزد، پس به عالم ميگويند بايست و براي مردم شفاعت كن به پاداش اينكه آنان را نيكو تربيت كردي...<ref>مكيال المكارم، ج۱، ص۴۵۴، بحارالانوار، ج۸، ص۵۹.</ref> | ||
*زائران [[امام حسين(ع)]]: امام صادق(ع) فرمودند: به زوار امام حسين(ع) گفته ميشود دست هر كه را كه دوست داريد بگيريد و آنها را به [[بهشت]] ببريد.<ref>مكيال المكارم، ج۱، ص۴۴۴ و ۴۴۵، و بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۷.</ref> | *زائران [[امام حسين(ع)]]: امام صادق(ع) فرمودند: به زوار امام حسين(ع) گفته ميشود دست هر كه را كه دوست داريد بگيريد و آنها را به [[بهشت]] ببريد.<ref>مكيال المكارم، ج۱، ص۴۴۴ و ۴۴۵، و بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۷.</ref> | ||
*[[ملائکه]] | *[[ملائکه]] | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==موانع شفاعت== | ==موانع شفاعت== | ||
عواملی که مانع از شفاعت میشوند، در برخی از روایات ذکر شدهاند. در ذیل به برخی از این عوامل اشاره میگردد: | عواملی که مانع از شفاعت میشوند، در برخی از روایات ذکر شدهاند. در ذیل به برخی از این عوامل اشاره میگردد: | ||
* | *شرک به خدا: پیامبر(ص) فرمودند: {{عربی|شفاعتي نائله ان شاء الله من مامت و لايشرك باالله شيئا|ترجمه=شفاعت من به کسی که بمیرد و به خداوند به هیچ وجه شرک نورزد، اگر خداوند بخواهد، خواهد رسید.}} <ref>مسند احمد، ج۲، ص۴۲۶؛ و به نقل از الهيات ج۲، ص۸۵۴.</ref> | ||
*خدعه کننده: پیامبر(ص) فرمودند: {{عربی|من غشّ العرب لم يدخل في شفاعتي و لم تنله مودتي|ترجمه=کسی که مردم عرب را خدعه کند داخل در شفاعت من نیست و دوستی من به او نخواهد رسید}} <ref>مسند احمدج۱، ص۷۲؛ و به نقل از الهيات، ج۲، ۸۵۴.</ref> | *خدعه کننده: پیامبر(ص) فرمودند: {{عربی|من غشّ العرب لم يدخل في شفاعتي و لم تنله مودتي|ترجمه=کسی که مردم عرب را خدعه کند داخل در شفاعت من نیست و دوستی من به او نخواهد رسید}} <ref>مسند احمدج۱، ص۷۲؛ و به نقل از الهيات، ج۲، ۸۵۴.</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
* عداوت و دشمني [[اهلبيت(ع)]]: [[امام صادق(ع)]] فرمودند {{عربی|انّ المؤمن لیشفع حمیمه، الاّ أن یکون ناصباً، و لو أنّ ناصباً شفع له کل نبی مرسل و ملک مقرب ما شفعوا|ترجمه= همانا مؤمن در حق دوست خود شفاعت مىكند مگر آنكه شفاعت او در باره ناصبى (دشمن قسم خورده اهل بيت عليهم السّلام) باشد، كه اگر همه پيامبران مرسل و فرشتگان مقرّب براى چنين كسى شفاعت كنند، پذيرفته نخواهد شد.}}<ref>؛ ثواب الاعمال، للصدوق، ص۲۵۱، به نقل از سبحاني، جعفر، الهيات، ج۲، ص۸۴۵.</ref> | * عداوت و دشمني [[اهلبيت(ع)]]: [[امام صادق(ع)]] فرمودند {{عربی|انّ المؤمن لیشفع حمیمه، الاّ أن یکون ناصباً، و لو أنّ ناصباً شفع له کل نبی مرسل و ملک مقرب ما شفعوا|ترجمه= همانا مؤمن در حق دوست خود شفاعت مىكند مگر آنكه شفاعت او در باره ناصبى (دشمن قسم خورده اهل بيت عليهم السّلام) باشد، كه اگر همه پيامبران مرسل و فرشتگان مقرّب براى چنين كسى شفاعت كنند، پذيرفته نخواهد شد.}}<ref>؛ ثواب الاعمال، للصدوق، ص۲۵۱، به نقل از سبحاني، جعفر، الهيات، ج۲، ص۸۴۵.</ref> | ||
* سبک شماران نماز: امام صادق(ع) از پیامبر نقل کردند که {{عربی|لا ينال شفاعتي من استخفّ بصلاته|ترجمه=شفاعت من به کسی که نماز را سبک میشمارد نمیرسد.}}<ref> وسائل، ج۳، ص۱۷، باب،،الشيعه، بابهاي اعداد فرائض و ناففلههاي آن حديث۱۰.</ref>. | * سبک شماران [[نماز]]: امام صادق(ع) از پیامبر نقل کردند که {{عربی|لا ينال شفاعتي من استخفّ بصلاته|ترجمه=شفاعت من به کسی که نماز را سبک میشمارد نمیرسد.}}<ref> وسائل، ج۳، ص۱۷، باب،،الشيعه، بابهاي اعداد فرائض و ناففلههاي آن حديث۱۰.</ref>. | ||
* تکذیب کنندگان شفاعت: [[امام رضا(ع)]] فرمودند: امام علی(ع) فرمود کسی که شفاعت پیامبر(ص) را تکذیب کند آن را به دست نخواهد آورد.<ref>عيون اخبار الرضا، ج۲، ص۶۶، به نقل از سبحاني، جعفر، الهيات، ج۲، ص۸۴۶.</ref> | * تکذیب کنندگان شفاعت: [[امام رضا(ع)]] فرمودند: امام علی(ع) فرمود کسی که شفاعت پیامبر(ص) را تکذیب کند آن را به دست نخواهد آورد.<ref>عيون اخبار الرضا، ج۲، ص۶۶، به نقل از سبحاني، جعفر، الهيات، ج۲، ص۸۴۶.</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==شفاعت و مغفرت== | ==شفاعت و مغفرت== | ||
{{اصلی|شفاعت جوشش مهر خداوند}} | {{اصلی|شفاعت جوشش مهر خداوند}} | ||
شفاعت همان مغفرت الهي است كه وقتي به خداوند كه منبع و صاحب خيرها و رحمت هاست نسبت داده مي شود با نام «مغفرت» خوانده مي شود و هنگامي كه به وسائط و مجاري رحمت منسوب مي گردد، نام «شفاعت» به خود مي گيرد. بنابر این از آنجا که همه کمالات به خداوند اختصاص دارد و با اذن و اراده او به دیگران داده میشود، هیچگونه تعارضی میان مغفرت پروردگار و شفاعتگری مشروط و اذن یافته پیامبران و دیگر انسانهای مقرب وجود ندارد. خداوند این گونه خواسته است که برخی از بندگانش، به سبب قرب و شرافتی که در نزد او دارند، پاداش استقامت خود را دریافت کنند. | شفاعت همان [[مغفرت]] الهي است كه وقتي به خداوند كه منبع و صاحب خيرها و رحمت هاست نسبت داده مي شود با نام «مغفرت» خوانده مي شود و هنگامي كه به وسائط و مجاري رحمت منسوب مي گردد، نام «شفاعت» به خود مي گيرد. بنابر این از آنجا که همه کمالات به خداوند اختصاص دارد و با اذن و اراده او به دیگران داده میشود، هیچگونه تعارضی میان مغفرت پروردگار و شفاعتگری مشروط و اذن یافته پیامبران و دیگر انسانهای مقرب وجود ندارد. خداوند این گونه خواسته است که برخی از بندگانش، به سبب قرب و شرافتی که در نزد او دارند، پاداش استقامت خود را دریافت کنند. | ||
==منابع== | ==منابع== |