|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| تفسير مأثور را توضيح دهيد، آيا ميتوان به آن اعتماد نمود؟ | | تفسير روایی یا تفسیر مأثور را توضيح دهيد، جایگاه این تفسیر چگونه است؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| براي روشن شدن جواب، به نکاتي چند اشاره مي شود:
| | '''تفسیر روایی'''، یا '''تفسیر مأثور'''، به روایاتی که از [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] در بیان معنا و مراد آیات بیان شده است گفته میشود. یکی از وظایف پیامبر(ص) در قرآن، تبیین و تعلیم قرآن بیان شده است. در آیه دیگری راسخان در علم، عالمان به تفسیر و تأویل آیات قرآن، معرفی شدهاند. بنابر روایات نیز عالمان به ظاهر و باطن قرآن، اهل بیت(ع) هستند. بنابراین با توجه به شرایط [[حجیت خبر واحد|حجیت روایت]] از لحاظ سند و دلالت، میتوان گفت تفسیر روایی از مطمئن ترین [[روشهای تفسیر قرآن]] است. |
| | ==تعریف== |
| | مأثور به معناي خاص، به آن دسته از آثار و سخناني گفته ميشود كه از [[پيامبر(ص)]] و ائمه اطهار نقل شده است، كه به آن روايات و اخبار، هم گفته ميشود. به جاي «'''تفسير مأثور'''»، «'''تفسير روایي'''»، «'''تفسير بالاخبار'''» و يا «'''بالنقل'''» نیز تعبير شده است. مراد از تفسير بالمأثور، تفسير قرآن كريم، بر طبق سخنان و روايات نقل شده، از پيامبر(ص) و [[ائمه(ع)]] است. |
|
| |
|
| ۱. معناي تفسير: تفسير به معناي برگرفتن نقاب از چهره است،<ref>مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميّه، چاپ هشتم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۱۹، مقدمه.</ref> و يا ظاهر و آشكار نمودن و بيان كردن معناي سخن در كلام است،<ref>راغب اصفهاني، مفردات راغب، نشر كتاب، چاپ دوّم، ۱۴۰۴ هـ . ق، ص۳۸۰.</ref> در نتيجه تفسير قرآن کریم يعني بيان نمودن و آشكار نمودن معناي آيات.
| | ==تفسیر روایی در قرآن== |
| | در قرآن یکی از وظایف پیامبر(ص) تفسير و تبیین قرآن بوده است چنانكه قرآن ميفرمايد: {{قرآن|لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ|ترجمه=خداوند بر مؤمنين منّت گذاشت چرا كه در بين آن ها رسولي از خودشان برانگيخت تا آيات خداوند را بخواند (و بيان نمايد) و كتاب و حكمت را به آن ها تعليم دهد|سوره=آل عمران|آیه=۱۶۴}}. در آيه ي ديگر ميفرمايد {{قرآن|وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ|ترجمه=ما ذكر (قرآن) را بر تو نازل نموديم كه براي مردم بيان داري|سوره=نحل|آیه=۲۴}}. |
|
| |
|
| ۲. واژه ي مأثور، بر گرفته از «اثر» است. مأثور به چيزي گفته ميشود كه دلالت بر وجود چيزي داشته باشد،<ref>همان، ص۹.</ref> مأثور به معناي خاص به آن دسته از آثار و سخناني گفته ميشود كه از پيامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار به يادگار مانده است، كه به آن روايات و اخبار، هم گفته ميشود. در نتيجه ميتوان به جاي تفسير مأثور، تفسير روائي، يا تفسير «بالاخبار» و يا «بالنقل» تعبير نمود. البتّه مأثور اعمّ از روايت است و روايت قدسي، دعا هاي وارده و ساير الهامات را نيز شامل مي شود.
| | علاوه بر این وظیفه [[تفسیر و تأویل قرآن]]، به [[راسخان در علم]] سپرده شده است، {{قرآن|وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ|ترجمه=و تأویل و تفسیر آن را کسی جز خدا و راسخان در علم نمیداند|سوره=آل عمران|آیه=۷}} و بنابر روایات راسخان در علم همان ائمه اطهار(ع) ميباشند.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج۸۹، ص۲۰.</ref> |
|
| |
|
| ۳. انواع تفسير: تفسير به چند دسته تقسيم ميشوند: ۱. ادبي مثل تفسير كشاف زمخشري ۲. بلاغي (و بلاغتي) مانند تفسير روح المعاني ۳. اجتماعي و تحليلي مانند (في ضلال القرآن) ۴. تفسير عقلي مثل تفسير قرآن كريم ملاصدراي شيرازي ۵. تفسير عرفاني مانند «غرائب القرآن» ۶. ، مانند الميزان علاّمه طباطبايي و مجمعالبيان ۷. تفسير روائي، تفسير صافي فيض كاشاني و برهان و نورالثقلين و به طور كلّي شيوههاي تفسيري ممكن است به يكي از چهار نحو باشد. ۱. تفسير قرآن کریم با قرآن کریم ۲. تفسير قرآن کریم با روايات و اخبار رسيده از معصومين ۳. تفسير قرآن با اقوال صحابه و تابعين.<ref>ر.ك: لجنه من المحققين، نخبه التفاسير قم، المركز الثقافي للدروس من القرآن، ج۱، ص۴.</ref> ۴. تفسير به رأي كه انسان آراء خود را بر قرآن تحميل نمايند<ref>تفسير نمونه، پيشين، ج۱، ص۲۲، مقدّمه.</ref> بعد از بيان نكات فوق، جواب بخش اوّل سؤال اين است كه: مراد از تفسير بالمأثور، تفسير قرآن كريم، بر طبق سخنان و روايات رسيده (و اثر گذاشته شده) از پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است. يكي از اصليترين وظيفه و رسالت رسول حقّ، همين تفسير قرآن بوده است چنانكه قرآن ميفرمايد: «خداوند بر مؤمنين منّت گذاشت چرا كه در بين آن ها رسولي از خودشان برانگيخت تا آيات خداوند را بخواند (و بيان نمايد) و كتاب و حكمت را به آن ها تعليم دهد<ref>آلعمران: ۳/ ۱۶۴.</ref> و در آيه ي ديگر ميفرمايد: «ما ذكر (قرآن) را بر تو نازل نموديم كه براي مردم بيان داري»<ref>نحل: ۲۷/ ۴۴.</ref> و همچنين ائمه ی اطهار به عنوان عِدل (و ثقل) قرآن و راسخان در علم، بزرگترين رسالتشان بيان آيات و تفسير آن ها بوده است و چنانكه قرآن كريم به صراحت تأويل و تفسير آيات را وظيفه ي راسخان در علم ميداند،<ref>آلعمران: ۳/ ۷.</ref> و راسخون در علم همان ائمه اطهار(ع) ميباشند.<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج۸۹، ص۲۰.</ref> براي تأييد اين مطلب به برخي از روايات اشاره ميشود:
| | ==تفسیر روایی در روایات== |
| | در زیر به برخي از رواياتی که عالم به قرآن را اهل بیت(ع) میدانند و مفسر قرآن را ائمه(ع) معرفی میکنند، اشاره ميشود: |
|
| |
|
| ۱. امام باقر(ع) فرمود: هيچ كس نمي تواند ادّعا كند كه تمام قرآن كريم را - ظاهر و باطن- آن را جمعآوري نموده است، جز اوصيای (پيامبر(ص) يعني ائمه اطهار(ع)).<ref>حسين بحراني، سيد هاشم، البرهان، قم، مؤسسه ي مطبوعاتي اسماعيليان، ج۱، ص۱۵.</ref>
| | * [[امام باقر(ع)]] فرمودند: هيچ كس نمي تواند ادّعا كند كه تمام قرآن كريم را - ظاهر و باطن- آن را جمعآوري نموده است، جز اوصيای پيامبر(ص).<ref>حسين بحراني، سيد هاشم، البرهان، قم، مؤسسه ي مطبوعاتي اسماعيليان، ج۱، ص۱۵.</ref> |
|
| |
|
| ۲. و باز فرمود: هر كس ادّعا كند كه قرآن کریم را آن چنان كه نازل شده است جمعآوري نموده است، دروغ ميگويد. تنها كسي كه قرآن کریم را آن چنان كه فرود آمده بود جمعآوري و حفظ نموده است، علي بن ابيطالب و ائمه اطهار(ع) ميباشند.<ref>همان، ص۱۵.</ref>
| | * [[امام صادق(ع)]] فرموند: بخدا قسم من به كتاب خدا از اوّل تا آخرش آن چنان آگاهي دارم، گويا در كف دستم قرار دارد. خبر از آسمان و زمين و آينده و گذشته، در قرآن كريم آمده است. قرآن بيانكننده همه چيز است.<ref>بحرانی، البرهان، ج۱، ص۱۷.</ref> |
| | * [[امام علي(ع)]] فرموند: هيچ آيهاي نازل نشده است مگر آنكه ميدانم در مورد چه كسي و در كجا و بر چه كسي نازل شده است، خداوند به من قلب و عقل و زبان ناطق عنايت نموده است.<ref>بحرانی، البرهان، ج۱، ص۱۷. روايت ۲۴.</ref> |
|
| |
|
| ۳. امام صادق(ع) فرمود: بخدا قسم من به كتاب خدا از اوّل تا آخرش آن چنان آگاهي دارم، گويا در كف دستم قرار دارد. خبر از آسمان و زمين و آينده و گذشته، در قرآن كريم آمده است. قرآن بيانكننده ي همه چيز است.<ref>همان، ص۱۷.</ref>
| | ==حجیت تفسیر روایی== |
| | | {{اصلی|حجیت خبر واحد}} |
| ۴. امام صادق(ع) فرمود: خداوند تنزيل و تأويل را به پيامبر(ص) آموخت و پيامبر(ص) تمامي آن را به علي(ع) آموخت.<ref>همان، ص۱۵.</ref>
| | تفسير قرآن کریم با روايات معصومين(ع) یکی از مطمئن ترین [[روشهای تفسیری]] است. روایاتی که در جهت تفسیر قرآن نقل شده است باید دارای شرایطی از قبیل صحیح بودن سند روایت(ناقل يا نانقلان حديث عادل و يا لااقل افراد مورد اطمينان (موثق) باشند)<ref>مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، دارالنعمان بالنحف، چاپ دوّم، ۱۳۶۸ هـ . ق، ج۲، ص۶۹ـ۷۱.</ref> و از نظر دلالت هم تمام باشد یعنی مخالف و معارض نداشته باشد و مخالفت و تقابلي با قرآن نداشته باشد، و اِلاّ قابل اعتبار و حجيّت نخواهد بود،<ref>مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج۲، ص۲۳۶ـ۲۵۲.</ref> |
| | |
| ۵. علي(ع) فرمود: هيچ آيهاي نازل نشده است مگر آنكه ميدانم در مورد چه كسي و در كجا و بر چه كسي نازل شده است، (زيرا) خداوند به من قلب و عقل و زبان ناطق عنايت نموده است.<ref>همان، ص۱۷، روايت ۲۴.</ref>
| |
| | |
| نتيجه اين شد كه تفسير مأثور يعني تفسيري كه با روايات پيامبر اكرم(ص) و معصومين(ع) آيات تبيين و تفسير شده باشند كه به نمونههاي از روايات و تفسير روايي اشاره شد.
| |
| | |
| امّا جواب بخش دوّم سؤال، كه آمده است: آيا ميتوان به آن اعتماد داشت؟ اگر مراد اين است كه به طور كلّي تفسير مأثور قابل اعتماد است يا نه؟ بايد گفت يكي از مطمئنترين راههاي تفسير قرآن کریم، تفسير قرآن کریم با رواياتي است كه از معصومين(ع) رسيده است. و بالاتر اين که در تفسير قرآن کریم، نخست بايد به سراغ خود قرآن کریم رفت و سپس به روايات رجوع كرد و با كمك آنها قرآن کریم را تفسير نمود و يا به تفسيرهاي كه از طريق معصومين(ع) رسيده است گردن نهاد. بلي اگر مراد اين باشد كه آيا تمامي رواياتي كه در تفسير قرآن وارد شدهاند تكتك آنها قابل اعتماد ميباشند، بايد گفت خير، هر خبر و روايتي كه به نام ائمه رسيده است حجيّت و اعتبار آن مطلق نيست، بلكه اعتبار آن شرائطي دارد، كه از جمله آن شرايط اين است، كه روايت از نظر سند تمام باشد (ناقل يا نانقلان حديث عادل و يا لااقل افراد مورد اطمينان (موثق) باشند)<ref>مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، دارالنعمان بالنحف، چاپ دوّم، ۱۳۶۸ هـ . ق، ج۲، ص۶۹ـ۷۱.</ref> و از نظر دلالت هم تمام باشد، گذشته از اينها مخالف و معارض نداشته باشد و مخالفت (تبايني) و تقابلي با قرآن نداشته باشد، و اِلاّ قابل اعتبار و حجيّت نخواهد بود،<ref>همان، ص۲۳۶ـ۲۵۲.</ref> در نتيجه رواياتي هم كه درباره ي تفسير قرآن کریم وارد شده است از اين قاعده استثناء نيست و در اعتبار آنها بايد شرائط حجيّت لحاظ شود.
| |
| {{پایان پاسخ}} | | {{پایان پاسخ}} |
| {{مطالعه بیشتر}} | | {{مطالعه بیشتر}} |
| ==مطالعه بيشتر== | | ==مطالعه بيشتر== |
| | | *ترجمه تفسير صافي، فيض كاشاني، ج۱ مقدّمه. |
| ۱. ترجمه تفسير صافي، فيض كاشاني، ج۱ مقدّمه.
| | * ترجمه نمونه، آيتالله مكارم شيرازي، ج۱ مقدّمه. |
| | | * ترجمه تفسير الميزان، علاّمه طباطبائي، ج۱ مقدّمه. |
| ۲. ترجمه نمونه، آيتالله مكارم شيرازي، ج۱ مقدّمه.
| |
| | |
| ۳. ترجمه تفسير الميزان، علاّمه طباطبائي، ج۱ مقدّمه.
| |
| {{پایان مطالعه بیشتر}} | | {{پایان مطالعه بیشتر}} |
|
| |
|