فلسفه اخلاق

از ویکی پاسخ
سؤال

فلسفه اخلاق چیست؟

فلسفه اخلاق علمی که عهده‌دار بحث از مبانیِ علم اخلاق است. در فلسفه اخلاق، اساسی‌ترین و محوری‌ترین مسایل مورد نیاز برای ورود به علم اخلاق و تبیین یک نظام اخلاقی درست، تبیین می‌شود. به همان میزان که اخلاق اهمیّت دارد. فلسفه اخلاق نیز اهمیت دارد. عصر ما عصر چون و چراست. انسان امروز می‌خواهد که در حدّ توان خویش، فلسفه رفتار خود را بداند و با منطق و استدلال و تعقّل تا آن جا که می‌تواند، چرایی اعمال و رفتار اخلاقی خود را درک نماید. انسانی که با تعقّل و اندیشه یک نظام رفتاری را می‌پذیرد و به آن عمل می‌کند، همواره با شوق و انگیزه عمل می‌کند و هیچگاه در رفتار خود، دچار تردید و دودلی نمی‌شود.

از این رو برای ما مسلمانان نیز بسیار مهم و ضروری است که مبانی عقلی و استدلالی نظام اخلاقی خود را بدانیم تا بتوانیم در برابر مکاتب و نظام‌های اخلاقی دیگر که بشریت امروز را به سوی خود دعوت می‌کنند، با برهان و احتجاج استوار و متین از نظام رفتاری خود دفاع کنیم و محاسن و امتیازات آن را نسبت به سایر نظام‌ها بیان نمائیم و این مهم در فلسفه اخلاق تأمین می‌گردد.[۱]

به‌طور مثال یکی از مهمترین پرسش‌ها که قبل از پرداختن به مسایل علم اخلاق و پذیرفتن یک نظام اخلاقی خاص مطرح می‌باشد، این است که اساساً چرا باید از یک نظام اخلاقی صحیح، سخن گفت و آیا نمی‌توان اخلاق را نسبی و تابع سلایق فردی یا قراردادهای قومی و اجتماعی دانست و همه نظام‌های اخلاقی را نسبت به افراد و اقوام مختلف با فرهنگ‌های گوناگون، به گونه ای درست تلقّی نمود و در امور ارزشی، اصل تساهل را پذیرفت و در صدد مقابله و ردّ مبانی ارزشی دیگران نبود؟ آیا در آن صورت نیازی به بحث‌های علم اخلاق خواهد بود و دفاع از یک نظام ارزشی و اخلاقی در برابر دیگر نظام‌ها مفهومی خواهد داشت؟

بدیهی است تا این گونه مسایل حل نگردد و پاسخ صحیحی برای آن‌ها ارائه نشود، نوبت به طرح مسایل علم اخلاق و دفاع از اصول اخلاقی و ارزشی اسلام در برابر نظام‌های اخلاقی و ارزشی دیگر نمی‌رسد؛ چنان‌که بدون حلّ این مسایل، امر به معروف و نهی از منکر و گذشتن از جان و مال و آبرو برای دفاع از ارزش‌های والای دین نیز تبیین معقولی نخواهد داشت.

به عبارت دیگر، بدون دریافت پاسخ مناسب از مباحث فلسفه اخلاق، ممکن است هر گونه تلاش فکری و نظری در راه اثبات یا ردّ مبانی ارزشی و اخلاقی و نیز هر گونه جهاد عملی در راه حفظ ارزش‌ها و برقراری آن‌ها در جامعه دینی و دفاع در برابر تهاجم فرهنگ‌ها و ارزش‌های معارض، پوچ بی‌حاصل و موهوم به حساب آیند.

به‌طور کلّی در تعریف فلسفه اخلاق گفته می‌شود که «این علم از مبادی تصوریه و تصدیقیه علم اخلاق بحث می‌کند».

پس باید دید منظور از مبادی تصوریه و تصدیقیه اخلاق چیست؟

مبادی تصوریه به‌طور کلّی به مفاهیمی گفته می‌شود که پیش از ورود در یک علم، بایست به صورت تصور ارائه شوند؛ مثلاً مفهوم جسم از مبادی تصوریه علم فیزیک است و مفهوم وجود از مبادی تصوریه فلسفه است.

و اما مبادی تصدیقیّه، به‌طور کلّی به قضایایی گفته می‌شود که پیش از ورود در یک علم می‌بایست، مورد اذعان واقع شوند، تا مسایل آن علم بر آن‌ها مبتنی گردد.

برای علم اخلاق همچون سایر شاخه‌های علمی، یک سری مفاهیم و تعاریف پیشین و یک دسته قضایای قبلی مطرح است که باید پیش از ورود در این علم مورد تصوّر و مورد قبول قرار گیرند.

مفاهیمی مثل سعادت، کمال، مسئولیّت، الزام، ضرورت، حسن، قبح، خیر و شر و … از مبادی تصوریه علم اخلاق به‌شمار می‌روند که در فلسفه اخلاق تبیین می‌شوند.

همین‌طور قضایایی مثل این که: انسان طالب کمال است، انسان دارای مسئولیت است، عقل قادر به درک حسن و قبح اخلاقی می‌باشد و … از مبادی تصدیقیه علم اخلاق، به‌شمار می‌روند که در فلسفه اخلاق مورد بررسی و اثبات قرار می‌گیرند.[۲]


مطالعه بیشتر

  1. فلسفه اخلاق و دین، مریم صانع پور، مرکز مطالعات و انتشارات آفتاب توسعه.
  2. درآمدی بر فلسفه اخلاق از دیدگاه متفکران مسلمان معاصر ایران، مسعود امید، ناشر: مؤسسه تحقیقاتی علوم اسلامی انسانی دانشگاه تبریز.
  3. فلسفه اخلاق، سید محمدرضا مدرسی، ناشر: سروش.
  4. فلسفه اخلاق، ویلیام کِی فرنکنا، ترجمه هادی صادقی، نشر طه.


منابع

  1. غرویان، محسن، فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام، انتشارات مؤسسه فرهنگی یمین، ص۱۰.
  2. فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام، همان، ص۱۵.