کارهای خلاف اسلام معاویه
کارهای خلاف اسلام معاویه چه بود؟
معاویه بن ابیسفیان علاوه بر غصب خلافت، زمینهساز انحرافهای گوناگون در اسلام قلمداد شده است. اذان گفتن برای نماز عیدین، خواندن نماز جمعه در روز چهارشنبه، رباخواری، شرابخواری و تبدیل خلافت به سلطنت، از جمله انحرافها و کارهای خلاف اسلام معاویه دانسته شده است.
معاویه فرزند ابوسفیان
پدر معاویه ابوسفیان از دشمنان سرسخت پیامبر اسلام و مادرش هند جگرخوار دانسته شده است.[۱] گفته شده که معاویه علاوه بر غصب خلافت، مسائل نژادی و قبیلهای را بر مصالح دینی مقدم میکرد و خط و مشی خود را بر اساس قواعد شرع تنظیم نمینمود و این بزرگترین خطری بود که موجودیت اسلام را تهدید میکرد. از پیامبر(ص) در مورد معاویه نقل شده است که: «او بدعت را سنت، قبیح را نیکو خواهد داشت و غذای فراوان میخورد و ظلم بسیار مینماید.»[۲]
طبق دادههای تاریخی برخی از بدعتهای معاویه عبارتند از:
اذان گفتن برای نماز عید فطر و قربان
طبق دادههای تاریخی، پیامبر اکرم(ص) نماز عید فطر و قربان را بدون اذان اقامه نمود. شافعی از قول زهری روایت کرده است: «در نماز دو عید فطر و قربان برای پیامبر(ص) و ابوبکر و... اذان گفته نشد تا آنکه معاویه در شام بدعت گذاشت و بعد از آن حجاج بن یوسف در مدینه به آن عمل کرد.[۳]
خواندن نماز جمعه در روز چهارشنبه
از بدعتهای دیگر معاویه، خواندن نماز جمعه در روز چهارشنبه بود. وی در لشکرکشی به صفین، روز چهارشنبه، نماز جمعه برگزار نمود.[۴]
ترک بسم الله الرحمن الرحیم در نماز
معاویه را اولین کسی دانستهاند که در شروع نماز «بسم الله الرحمن الرحیم» را نخواند. نقل شده: «معاویه به مدینه آمد و پیشنمازی مردم را به عهده گرفت و «بسم الله الرحمن الرحیم» را نخواند و به هنگام رفتن به رکوع و سجود یا برآمدن از آن تکبیر نگفت. بعد از اتمام نماز، مهاجران و انصار بر او اعتراض کردند.[۵]
ترک گفتن لبیک اللهم لبیک
دستور به نگفتن «لبیک اللهم لبیک» در اعمال حج از دیگر بدعتهای معاویه محسوب میشود. از سعید بن جبیر نقل شده: ابن عباس در عرفه بود از من پرسید چرا صدای لبیک مردم را نمیشنوم. به او گفتم چون از معاویه میترسند....[۶]
رباخواری و شراب خواری
از دیگر کارهای خلاف اسلام معاویه در دین، انجام رباخواری و تشویق به انجام این عمل حرام دانسته شده است.
از عطار بن یسار نقل شده است: معاویه ظرفی از طلا را بیش از وزن خود فروخت: «ابو درداء» به او گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم این قبیل معاملات، مثل به مثل است و زیادی در آنها ممنوع است، معاویه گفت من در این معامله اشکالی نمیبینم...[۷]
با توجه به این که حرمت شراب از مسلمات قرآن و سنت است، شراب خواری از دیگر بدعتهای معاویه در دین محسوب شده است.[۸]
فتوا به جواز به همسری گرفتن دو خواهر به صورت همزمان
نقل شده است: از معاویه پرسیدند آیا جایز است انسان دو کنیز را که خواهر یکدیگرند با هم به همسری داشته باشد؟ گفت اشکالی ندارد. «نعمان بن بشیر» سخنش را شنیده و با اعتراض به معاویه گفت: این طوری فتوی دادی؟ گفت: آری! نعمان به اهل آن قبیله گفت: به آنها بگو از این کار بپرهیزند، زیرا روا نیست و حرمت آن در مورد بردگان و غیر بردگان یکسان است.[۹]
تبدیل خلافت به سلطنت استبدادی
در تاریخ اسلام معاویه اولین شخصی دانسته شده که خلافت اسلامی را به سلطنت استبدادی و موروثی تبدیل کرد و همواره خود را سر دسته ملوک و سلاطین روی زمین قلمداد میکرد.[۱۰] معاویه اولین کسی بود که ساختمانهای مرتفع و قصرهای باشکوه ساخت و مردم را به اجبار برای کار کردن در آن وا داشت.[۱۱] چنانکه اولین نفری دانسته شده که برای خود نگهبان و حاجب معین کرد.[۱۲]
مطالعه بیشتر
- معاویه کیست نجفی تبریزی.
- معاویه سردسته تبهکاران، وحید گلپایگانی.
منابع
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی، محمد ابراهیم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم، ۱۳۸۲ ش، ج۲، ص۱۴۳.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت،دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۹۴.
- ↑ سیوطی، تاریخ خلفاء، دمشق،دار القلم العربی، ۱۴۱۱ق، ص۱۹۸؛ علامه امینی، الغدیر، ترجمه جلال الدین فارسی، تهران، بنیاد بعثت، چاپ چهارم، ۱۳۶۹ش، ج۱۹، ص۲۹۸.
- ↑ علامه امینی، الغدیر، ترجمه جلال الدین فارسی، تهران، بنیاد بعثت، چاپ چهارم، ۱۳۶۹ش، ج۱۹، ص۳۰۵.
- ↑ علامه امینی، الغدیر، ترجمه جلال الدین فارسی، تهران، بنیاد بعثت، چاپ چهارم، ۱۳۶۹ش، ج۲۰، ص۸.
- ↑ نسائی، سنن، بیروت،دار الکتاب العربی، بیتا، ج۵، ص۲۵۳.
- ↑ نسائی، سنن، بیروت،دار الکتاب العربی، بیتا، ج۷، ص۲۷۹.
- ↑ علامه امینی، الغدیر، ترجمه جلال الدین فارسی، تهران، بنیاد بعثت، چاپ چهارم، ۱۳۶۹ش، ج۱۹، ص۱۰۰ ۲۸۰.
- ↑ علامه امینی، الغدیر، ترجمه جلال الدین فارسی، تهران، بنیاد بعثت، چاپ چهارم، ۱۳۶۹ش، ج۱۹، ص۳۱۰.
- ↑ وحید گلپایگانی، معاویه سر دسته تبهکاران، تهران، اعلمی، بیتا، ص۴۳۳.
- ↑ سیوطی، تاریخ خلفاء، دمشق،دار القلم العربی، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۸.
- ↑ ابن اثير، عز الدين على بن اثير، الكامل، ترجمه: ابو القاسم حالت و عباس خليلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۹۷. ابن طقطقى، محمد بن على بن طباطبا معروف، الفخری، ترجمه: محمد وحيد گلپايگانى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، چاپ دوم،۱۳۶۰ش، ص۱۴۵.