گوساله سامری: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} داستان سامري كه در قرآن مجيد آمده است، با جامع...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
داستان سامري كه در قرآن مجيد آمده است، با جامعه عصر فضا و ماهواره چگونه تطبيق مي‌كند؟
داستان سامری که در قرآن مجید آمده چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}گوساله سامری، مجسمه‌ای طلایی بود که توسط شخصی بنام [[سامری]] در زمان سفر [[حضرت موسی(ع)]] به [[کوه طور]] ساخته شد. در غیاب حضرت موسی(ع) بنی اسرائیل به عبادت و پرستش گوساله سامری مشغول شدند و حضرت موسی(ع) پس از اطلاع از این موضوع، سخت قوم خود را مورد عتاب قرار داد و مجسمه را سوزاند و به دریا افکند.  
دشمن شناسي و عالم به زمان بودن، از صفات پسنديده است. از اين منظر بسيار پسنديده است انسان سامري‌هاي هر عصر و مصري را بشناسد. از اين كه داستان سامري بسيار پليد بود و پي‌آمدهاي سويي داشت، قرآن مجيد به صراحت به آن پرداخته است.


در اين سؤال به سه محور بحث بايد اشاره كرد: ۱. سامري كيست؟ ۲. اقدامات او عليه موسي(ع) و شريعت او چه بوده است. سپس به پيام و پي‌آمدهاي آن پرداخت. ۱. اما محور اول: سمر به معني شب بيدار بودن و حديث گفتن است. سامري كسي را گويند كه در شب بيدار مي‌نمايد و براي ديگران حديث مي‌گويد. ولي معلوم نيست اين شخص ملقب به سامري بوده است. آيا از طايفه‌اي بوده كه لقب آن‌ها سامري بوده است؟ يا از اهل سامره بوده است (سامره شهري است قديمي و مشهور، در فلسطين قديم) كه سامره در قديم مركز عبادت اصنام يعني بت پرستي بوده است.<ref>بينا، محسن، موسي از ديدگاه قرآن، قم، سازمان تبليغات اسلامي، ص۱۳۴.</ref> خلاصه درباره اصل و نسب او اختلاف است. باز درباره ايمان او نيز ـ كه آيا حقيقتاً به موسي(ع) ايمان آورده بود و يا ايمان او ظاهري بود و نفاق داشت ـ بحث و اختلاف است. اكثراً او را منافق دانسته كه تظاهر به ايمان مي‌كرد و گرنه در دل جزء همان گوساله پرستان بوده است. در مقابل برخي گفته‌اند وي از نيكان اصحاب موسي(ع) بود ولي در داستان رفتن حضرت موسي(ع) به كوه طور فريب شيطان را خورده و به دستياري او، آن گوساله را ساخته و بني‌اسراييل را به گوساله‌پرستي وا داشت.<ref>محلاتي، رسولي، سيد هاشم، قصص قرآن ـ تاريخ انبياء، تهران، علميه اسلاميه، چاپ ششم، ۱۴۱۷ هـ ق، ج۲، ص۱۳۳.</ref>
== سامری ==
سمر به معنی شب بیدار بودن و حدیث گفتن است. سامری کسی را گویند که در شب بیدار می‌نماید و برای دیگران حدیث می‌گوید. معلوم نیست این شخص ملقب که به سامری بوده است، آیا از طایفه‌ای بوده که لقب آن‌ها سامری بوده یا از اهل سامره بوده است. (سامره شهری است قدیمی و مشهور، در فلسطین قدیم) که سامره در قدیم مرکز عبادت اصنام یعنی بت‌پرستی بوده است.<ref>بینا، محسن، «موسی از دیدگاه قرآن»، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ص۱۳۴.</ref> درباره اصل و نسب او اختلاف است. درباره ایمان او نیز ـ که آیا حقیقتاً به موسی(ع) ایمان آورده بود یا ایمان او ظاهری بود و نفاق داشت ـ بحث و اختلاف است. اکثراً او را منافق دانسته که تظاهر به ایمان می‌کرد و گرنه در دل جزء همان گوساله‌پرستان بوده است. در مقابل برخی گفته‌اند وی از نیکان اصحاب موسی(ع) بود ولی در داستان رفتن حضرت موسی(ع) به کوه طور فریب شیطان را خورده و به دستیاری او، آن گوساله را ساخته و بنی‌اسراییل را به گوساله‌پرستی واداشت.<ref>رسولی محلاتی، سید هاشم، قصص قرآن ـ تاریخ انبیاء، تهران، علمیه اسلامیه، چاپ ششم، ۱۴۱۷ هـ ق، ج۲، ص۱۳۳.</ref> در قرآن سه بار نام سامری آمده است.<ref>سوره طه، آیه ۸۵ و ۸۷ و ۹۵.</ref> برخی گفته‌اند سامری خاله‌زاده موسی(ع) و شاگردش بود.<ref>خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن شناخت، تهران، ۱۳۷۹، طرح نو، ص۲۰۷.</ref>


اما اقدامات او عليه موسي: در اين كه گوساله چه بوده است، سخنان بسيار مي‌باشد. قرآن مجيد مي‌فرمايد: «اي موسي چرا از قوم خود پيشي گرفتي؟ ـ گفت: پروردگارا آن‌ها در پي من هستند و من به جانب تو شتافتم تا از من خشنود شوند ـ فرمود: ما از پي تو قومت را آزموديم و سامري گمراهشان كرد. ـ موسي با تأسف و خشم نزد قومش بازگشت و گفت: اي قوم من: مگر پروردگار به شما وعده‌ي نيكو نداده؟ مگر مدت جدايي من از شما به درازا كشيد؟ يا خواستيد غضب پروردگار به شما نازل شود كه از وعده من تخلف كرديد؟ ـ گفتند: ما به دلخواه خود از وعده‌ي تو تخلف نكرده‌ايم لكن مقداري از زينت آلات فرعونيان را كه با خود داشتيم در آتش انداختيم و سامري نيز بينداخت ـ آنگاه تنديس گوساله‌اي كه صدايش چون گوساله بود براي آن‌ها ساخت و گفتند: اين معبود شما و موسي است كه او را از ياد برده است. مگر نمي‌ديدند پاسخ آن‌ها را نمي‌دهد و داراي هيچ گونه نفع و ضرري براي آن‌ها نيست؟<ref>طه/ ۸۳ ـ ۸۹.</ref> ... اين احتمال وجود دارد كه جمله « فَكَذلِكَ أَلْقَى السَّامِرِي‏» اشاره به مجموع برنامه و طرحي است كه سامري اجرا كرد و از زينت آلات فرعونيان مجسمه گوساله‌اي را براي آنان تهيه كرد و جسد بي‌جاني كه صدايي همچون گوساله داشت.<ref>تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج۱۳، ص۲۷۱.</ref> به هر حال، سامري يكي از عوامل ضلالت بني‌اسراييل بود و گوساله‌اي درست كرده و آنان را به عبادت آن وا داشت. علامه طباطبايي از آيه ۸۸ از سوره طه استفاده مي‌كند بر اين كه كلمه‌ي «اَخْرجَ» دلالتي است بر اين كه كيفيت ساختن گوساله پنهاني و دور از مردم بوده، چون گوساله‌اي براي ايشان بيرون آورد، و كلمه جسد به معناي جثه‌اي است كه جان نداشته باشد و به هيچ وجه بر بدن جاندار اطلاق نمي‌شود، اين نيز دلالت دارد بر اين كه گوساله مذكور بي‌جان بوده، و در آن هيچ اثري از آثار حيات نبوده و كلمه‌ي «خُوار» هم به معناي آواز گوساله است.<ref>تفسير الميزان، ج۱۴، ص۲۶۸.</ref> خلاصه سامري از زيور آلاتي كه فرعونيان از راه ظلم به دست آورده بودند و به ارث به بني اسرائيل رسيده بود، بت و گوساله ساخت و مردم را به فريب به عبادت آن واداشت.<ref>تفسير نور، ج۷، ص۳۷۷.</ref>
== داستان گوساله سامری در قرآن ==
قرآن مجید می‌فرماید: «ای موسی چرا از قوم خود پیشی گرفتی؟ گفت: پروردگارا آن‌ها در پی من هستند و من به جانب تو شتافتم تا از من خشنود شوی. فرمود: ما از پی تو قومت را آزمودیم و سامری گمراهشان کرد. موسی با تأسف و خشم نزد قومش بازگشت و گفت: ای قوم من: مگر پروردگار به شما وعدهٔ نیکو نداده؟ مگر مدت جدایی من از شما به درازا کشید؟ یا خواستید غضب پروردگار به شما نازل شود که از وعده من تخلف کردید؟ گفتند: ما به دلخواه خود از وعدهٔ تو تخلف نکرده‌ایم لکن مقداری از زینت آلات فرعونیان را که با خود داشتیم در آتش انداختیم و سامری نیز بینداخت. آنگاه تندیس گوساله‌ای که صدایش چون گوساله بود برای آن‌ها ساخت و گفتند: این معبود شما و موسی است که او را از یاد برده است. مگر نمی‌دیدند پاسخ آن‌ها را نمی‌دهد و دارای هیچ گونه نفع و ضرری برای آن‌ها نیست؟<ref>سوره طه، ۸۳–۸۹.</ref>


۳. اما پيام و پي‌آمدهاي اين داستان: استاد جوادي آملي در بحث تفسير، ذيل يكي از آيات مي‌فرمايد: اگر محور زندگي الهي نباشد و خدا محوري در زندگي حاكم نباشد، همه چيز شدني مي‌شود. بت و گوساله سامري، جاي خدا مي‌نشيند. خرما هم خدا مي‌شود و همه چيز شدني مي‌شود. جامعه‌ي سست ايمان و سلطه پذير، با يك ترفند هنرمندانه همه چيز را مي‌بازد و تحت تأثير تلقين منحرفان و هنرنمايي آنان قرار مي‌گيرد. عامل موفقيت سريع سامري در جلب توجه بني‌اسرائيل، شناخت زمينه‌هاي بت پرستي و گاو پرستي در آن جامعه و حضور نداشتن رهبر بود. به هر حال هنر در اختيار افراد منحرف، همچون تيغ در كف زنگي مست، مهلك و خطرناك است و گوساله سامري مي‌شود. از اين جهت ارتجاع، ارتداد و انحراف فرهنگي و عقيدتي، بزرگترين خطري است كه هر امت انقلابي را تهديد مي‌كند.<ref>تفسير نور، ج۷، صص ۳۷۸ ـ‌۳۷۹.</ref>
قرآن مجید در این راستا می‌فرماید: موسی گفت: «ای هارون! چرا هنگامی که دیدی آن‌ها گمراه شدند. از من پیروی نکردی؟ آیا فرمان مرا عصیان نمودی؟! گفت: ای فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویی تو میان بنی‌اسراییل تفرقه انداختی و سفارش مرا به کار نبستی. (موسی رو به سامری کرد و) گفت، تو چرا این کار را کردی، ای سامری؟ گفت من چیزی دیدم که آن‌ها ندیدند، من قسمتی از آثار رسول (و فرستادهٔ خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم و این چنین نفس من این کار را در نظرم جلوه داد! (موسی) گفت: برو که بهره تو در زندگی دنیا این است که (هر کس به تو نزدیک شود) خواهی گفت با من تماس نگیر! و تو میعادی (از عذاب خدا) داری که هرگز از آن تخلف نخواهی کرد، (اکنون بنگر به معبودت که پیوسته آن را پرستش می‌کردی و ببین ما آن را نخست می‌سوزانیم. سپس ذرات آن را به دریا می‌پاشیم! معبود شما تنها خداوندی است که جز او معبودی نمی‌باشد، و علم او همه چیز را فرا گرفته است.»<ref>سوره طه، ۹۲–۹۸.</ref>


به تعبير يكي از نويسنده‌ها، در عصر فضا و ماهواره، ظاهر زندگي به بهشت شباهت دارد و باطن آن به جهنّم سياه و سياه چاله. همه چيز در آن است ولي هيچ چيز نيست. افرادي هستند كه همه چيز دارند ولي هيچ چيز ندارند. غرق در ماديات هستند ولي از غيرت، انسانيت، هويت و شخصيت به دورند. چون خدا محوري در زندگيشان حاكم نيست و نسبت به آن از سر معرفت عميق برخورد نمي‌شود و افراد از باورهاي ديني برخوردار نيستند. زندگيشان پر از ناراحتي‌هاي روحي و رواني، استرس و اضطراب و بحران است .... .
=== ویژگی گوساله ===


امروزه به جاي گوساله سامري،‌از طريق بازار و تجمل پرستي باورهاي مردم را تخريب مي‌كنند و جوانان را در ميدان شبيخون فرهنگي وعقيدتي، مورد هجمه و هجوم قرار مي‌دهند. عروسك مي‌رقصد، موسيقي مي‌خواند، دو عروسك همديگر را مي‌بوسند، زنان در آگهي‌هاي تلويزيون‌هاي غربي، همچون كالاي پست، بازيچه دست سرمايه‌داران و حكومت‌ها قرار مي‌گيرند، در اينترنت در بخش و سايت زنان، فحشاء موج مي‌زند و همجنس بازي قانونمند مي‌شود و... همه اين‌ها براي باور شكني و مبارزه با توحيد ناب و يكتا پرستي است. فقط گوساله رنگ و چهره عوض كرده و مدل كار سامريها تغيير كرده است؛ وگرنه در نتيجه و هدف دنبال يك چيز هستند، و آن توحيد ستيزي است. از اين جهت رهبران ديني، مسؤولان امور فرهنگي، حوزويها و.... همه بايد دست به دست هم بدهند و همانند موسي گوساله و بت سامريهاي هر عصر و مصري را با آتش بسوزانند و خاكستر آن را به دريا بيفكنند. سامريها را حبس نمايند و ممنوع الملاقات كنند. قرآن مجيد در اين راستا مي‌فرمايد: موسي گفت: «اي هارون! چرا هنگامي كه ديدي آن‌ها گمراه شدند. از من پيروي نكردي؟ آيا فرمان مرا عصيان نمودي؟! گفت: اي فرزند مادرم! ريش و سر مرا مگير!، من ترسيدم بگويي تو ميان بني‌اسراييل تفرقه انداختي و سفارش مرا به كار نبستي. (موسي رو به سامري كرد و) گفت، تو چرا اين كار را كردي،‌اي سامري؟ گفت من چيزي ديدم كه آن‌ها نديدند، من قسمتي از آثار رسول (و فرستاده‌ي خدا) را گرفتم، سپس آن را افكندم و اين چنين نفس من مطلب را در نظرم جلوه داد! ـ (موسي) گفت: برو كه بهره تو در زندگي دنيا اين است كه (هر كس به تو نزديك شود) خواهي گفت با من تماس نگير! و تو ميعادي (از عذاب خدا) داري كه هرگز از آن تخلف نخواهي كرد، (اكنون بنگر به معبودت كه پيوسته آن را پرستش مي‌كردي و ببين ما آن را نخست مي‌سوزانيم. سپس ذرات آن را به دريا مي‌پاشيم! معبود شما تنها خداوندي است كه جز او معبودي نمي‌باشد، و علم او همه چيز را فرا گرفته است.»<ref>طه/ ۹۲ ـ ۹۸.</ref> خلاصه، پيامي كه از اين آيات، به ويژه آيه ۹۷ از سوره طه به دست مي‌آيد عبارتند از: ۱. بعد از ثبوت جرم بايد مجرم را مجازات كرد. ۲. مفسدين فرهنگي را بايد از ميان جامعه طرد كرد و آزادي فكري به معناي باز گذاشتن دست منحرفان در گمراه كردن ديگران نيست. ۳. براي مروّجان فكرهاي باطل، مجازات دنيوي وسيله‌ي تخفيف در كيفرهاي اخروي نيست. ۴. بدترين نوع جرم، اصرار به جرم است، كما اين كه سامري خود نيز گوساله خود را مي‌پرستيد. ۵. ابزار گناه و آثار انحراف بايد نابود شود. ۶. محو آثار كفر و شرك بايد در ملأ عام و با حضور مردم باشد ۷. حفظ افكار مردم از حفظ طلا مهمتر است ۸. غيرت ديني و قاطعيت در برابر انحراف، لازمه ي کار رهبري است. ۹. هر گاه باطلي را محو كرديد به جاي آن حق را مطرح كنيد. ۱۰. خدايي قابل عبادت است كه احاطه علمي بر همه چيز داشته باشد.<ref>تفسير نور، همان، صص ۳۸۵ – ۳۸۶.</ref>
[[علامه طباطبایی]] از آیه ۸۸ از سوره طه استفاده می‌کند بر این که کلمهٔ «اَخْرجَ» دلالتی است بر این که کیفیت ساختن گوساله پنهانی و دور از مردم بوده، چون گوساله‌ای برای ایشان بیرون آورد، و کلمه جسد به معنای جثه‌ای است که جان نداشته باشد و به هیچ وجه بر بدن جاندار اطلاق نمی‌شود، این نیز دلالت دارد بر این که گوساله مذکور بی‌جان بوده، و در آن هیچ اثری از آثار حیات نبوده و کلمهٔ «خُوار» هم به معنای آواز گوساله است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۶۸.</ref> سامری از زیور آلاتی که فرعونیان از راه ظلم به دست آورده بودند و به ارث به بنی اسرائیل رسیده بود، بت و گوساله ساخت و مردم را به فریب به عبادت آن واداشت.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۷، ص۳۷۷.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==


ـ الميزان، ج۱۴ و تفاسير ذيل آيات مورد بحث مراجعه نماييد.
== پیام‌های داستان گوساله سامری ==
{{پایان مطالعه بیشتر}}
[[آیت الله جوادی آملی]] در بحث تفسیر، ذیل یکی از آیات می‌فرماید: اگر محور زندگی الهی نباشد و خدا محوری در زندگی حاکم نباشد، همه چیز شدنی می‌شود. بت و گوساله سامری، جای خدا می‌نشیند. خرما هم خدا می‌شود و همه چیز شدنی می‌شود. جامعهٔ سست ایمان و سلطه‌پذیر، با یک ترفند هنرمندانه همه چیز را می‌بازد و تحت تأثیر تلقین منحرفان و هنرنمایی آنان قرار می‌گیرد. عامل موفقیت سریع سامری در جلب توجه بنی‌اسرائیل، شناخت زمینه‌های بت‌پرستی و گاوپرستی در آن جامعه و حضور نداشتن رهبر بود. به هر حال هنر در اختیار افراد منحرف، همچون تیغ در کف زنگی مست، مهلک و خطرناک است و گوساله سامری می‌شود. از این جهت ارتجاع، ارتداد و انحراف فرهنگی و عقیدتی، بزرگترین خطری است که هر امت انقلابی را تهدید می‌کند.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۷، صص ۳۷۸–۳۷۹.</ref>


==منابع==
به تعبیر یکی از نویسنده‌ها، در عصر فضا و ماهواره، ظاهر زندگی به بهشت شباهت دارد و باطن آن به جهنّم سیاه و سیاه چاله. همه چیز در آن است ولی هیچ چیز نیست. افرادی هستند که همه چیز دارند ولی هیچ چیز ندارند. غرق در مادیات هستند ولی از غیرت، انسانیت، هویت و شخصیت به دورند. چون خدا محوری در زندگیشان حاکم نیست و نسبت به آن از سر معرفت عمیق برخورد نمی‌شود و افراد از باورهای دینی برخوردار نیستند. زندگیشان پر از ناراحتی‌های روحی و روانی، استرس و اضطراب و بحران است.{{مدرک|date=دسامبر ۲۰۲۳}}{{پایان پاسخ}}
<references />
{{مطالعه بیشتر}}{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
== جستارهای وابسته ==
 
* [[عذاب سامری]]
 
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = داستان در قرآن
|شاخه فرعی۱ = داستان در قرآن
|شاخه فرعی۲ = داستان ملت‌ها
|شاخه فرعی۲ = داستان ملت‌ها
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۷

سؤال

داستان سامری که در قرآن مجید آمده چیست؟

گوساله سامری، مجسمه‌ای طلایی بود که توسط شخصی بنام سامری در زمان سفر حضرت موسی(ع) به کوه طور ساخته شد. در غیاب حضرت موسی(ع) بنی اسرائیل به عبادت و پرستش گوساله سامری مشغول شدند و حضرت موسی(ع) پس از اطلاع از این موضوع، سخت قوم خود را مورد عتاب قرار داد و مجسمه را سوزاند و به دریا افکند.

سامری

سمر به معنی شب بیدار بودن و حدیث گفتن است. سامری کسی را گویند که در شب بیدار می‌نماید و برای دیگران حدیث می‌گوید. معلوم نیست این شخص ملقب که به سامری بوده است، آیا از طایفه‌ای بوده که لقب آن‌ها سامری بوده یا از اهل سامره بوده است. (سامره شهری است قدیمی و مشهور، در فلسطین قدیم) که سامره در قدیم مرکز عبادت اصنام یعنی بت‌پرستی بوده است.[۱] درباره اصل و نسب او اختلاف است. درباره ایمان او نیز ـ که آیا حقیقتاً به موسی(ع) ایمان آورده بود یا ایمان او ظاهری بود و نفاق داشت ـ بحث و اختلاف است. اکثراً او را منافق دانسته که تظاهر به ایمان می‌کرد و گرنه در دل جزء همان گوساله‌پرستان بوده است. در مقابل برخی گفته‌اند وی از نیکان اصحاب موسی(ع) بود ولی در داستان رفتن حضرت موسی(ع) به کوه طور فریب شیطان را خورده و به دستیاری او، آن گوساله را ساخته و بنی‌اسراییل را به گوساله‌پرستی واداشت.[۲] در قرآن سه بار نام سامری آمده است.[۳] برخی گفته‌اند سامری خاله‌زاده موسی(ع) و شاگردش بود.[۴]

داستان گوساله سامری در قرآن

قرآن مجید می‌فرماید: «ای موسی چرا از قوم خود پیشی گرفتی؟ گفت: پروردگارا آن‌ها در پی من هستند و من به جانب تو شتافتم تا از من خشنود شوی. فرمود: ما از پی تو قومت را آزمودیم و سامری گمراهشان کرد. موسی با تأسف و خشم نزد قومش بازگشت و گفت: ای قوم من: مگر پروردگار به شما وعدهٔ نیکو نداده؟ مگر مدت جدایی من از شما به درازا کشید؟ یا خواستید غضب پروردگار به شما نازل شود که از وعده من تخلف کردید؟ گفتند: ما به دلخواه خود از وعدهٔ تو تخلف نکرده‌ایم لکن مقداری از زینت آلات فرعونیان را که با خود داشتیم در آتش انداختیم و سامری نیز بینداخت. آنگاه تندیس گوساله‌ای که صدایش چون گوساله بود برای آن‌ها ساخت و گفتند: این معبود شما و موسی است که او را از یاد برده است. مگر نمی‌دیدند پاسخ آن‌ها را نمی‌دهد و دارای هیچ گونه نفع و ضرری برای آن‌ها نیست؟[۵]

قرآن مجید در این راستا می‌فرماید: موسی گفت: «ای هارون! چرا هنگامی که دیدی آن‌ها گمراه شدند. از من پیروی نکردی؟ آیا فرمان مرا عصیان نمودی؟! گفت: ای فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویی تو میان بنی‌اسراییل تفرقه انداختی و سفارش مرا به کار نبستی. (موسی رو به سامری کرد و) گفت، تو چرا این کار را کردی، ای سامری؟ گفت من چیزی دیدم که آن‌ها ندیدند، من قسمتی از آثار رسول (و فرستادهٔ خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم و این چنین نفس من این کار را در نظرم جلوه داد! (موسی) گفت: برو که بهره تو در زندگی دنیا این است که (هر کس به تو نزدیک شود) خواهی گفت با من تماس نگیر! و تو میعادی (از عذاب خدا) داری که هرگز از آن تخلف نخواهی کرد، (اکنون بنگر به معبودت که پیوسته آن را پرستش می‌کردی و ببین ما آن را نخست می‌سوزانیم. سپس ذرات آن را به دریا می‌پاشیم! معبود شما تنها خداوندی است که جز او معبودی نمی‌باشد، و علم او همه چیز را فرا گرفته است.»[۶]

ویژگی گوساله

علامه طباطبایی از آیه ۸۸ از سوره طه استفاده می‌کند بر این که کلمهٔ «اَخْرجَ» دلالتی است بر این که کیفیت ساختن گوساله پنهانی و دور از مردم بوده، چون گوساله‌ای برای ایشان بیرون آورد، و کلمه جسد به معنای جثه‌ای است که جان نداشته باشد و به هیچ وجه بر بدن جاندار اطلاق نمی‌شود، این نیز دلالت دارد بر این که گوساله مذکور بی‌جان بوده، و در آن هیچ اثری از آثار حیات نبوده و کلمهٔ «خُوار» هم به معنای آواز گوساله است.[۷] سامری از زیور آلاتی که فرعونیان از راه ظلم به دست آورده بودند و به ارث به بنی اسرائیل رسیده بود، بت و گوساله ساخت و مردم را به فریب به عبادت آن واداشت.[۸]

پیام‌های داستان گوساله سامری

آیت الله جوادی آملی در بحث تفسیر، ذیل یکی از آیات می‌فرماید: اگر محور زندگی الهی نباشد و خدا محوری در زندگی حاکم نباشد، همه چیز شدنی می‌شود. بت و گوساله سامری، جای خدا می‌نشیند. خرما هم خدا می‌شود و همه چیز شدنی می‌شود. جامعهٔ سست ایمان و سلطه‌پذیر، با یک ترفند هنرمندانه همه چیز را می‌بازد و تحت تأثیر تلقین منحرفان و هنرنمایی آنان قرار می‌گیرد. عامل موفقیت سریع سامری در جلب توجه بنی‌اسرائیل، شناخت زمینه‌های بت‌پرستی و گاوپرستی در آن جامعه و حضور نداشتن رهبر بود. به هر حال هنر در اختیار افراد منحرف، همچون تیغ در کف زنگی مست، مهلک و خطرناک است و گوساله سامری می‌شود. از این جهت ارتجاع، ارتداد و انحراف فرهنگی و عقیدتی، بزرگترین خطری است که هر امت انقلابی را تهدید می‌کند.[۹]

به تعبیر یکی از نویسنده‌ها، در عصر فضا و ماهواره، ظاهر زندگی به بهشت شباهت دارد و باطن آن به جهنّم سیاه و سیاه چاله. همه چیز در آن است ولی هیچ چیز نیست. افرادی هستند که همه چیز دارند ولی هیچ چیز ندارند. غرق در مادیات هستند ولی از غیرت، انسانیت، هویت و شخصیت به دورند. چون خدا محوری در زندگیشان حاکم نیست و نسبت به آن از سر معرفت عمیق برخورد نمی‌شود و افراد از باورهای دینی برخوردار نیستند. زندگیشان پر از ناراحتی‌های روحی و روانی، استرس و اضطراب و بحران است.[نیازمند منبع]


جستارهای وابسته

منابع

  1. بینا، محسن، «موسی از دیدگاه قرآن»، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ص۱۳۴.
  2. رسولی محلاتی، سید هاشم، قصص قرآن ـ تاریخ انبیاء، تهران، علمیه اسلامیه، چاپ ششم، ۱۴۱۷ هـ ق، ج۲، ص۱۳۳.
  3. سوره طه، آیه ۸۵ و ۸۷ و ۹۵.
  4. خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن شناخت، تهران، ۱۳۷۹، طرح نو، ص۲۰۷.
  5. سوره طه، ۸۳–۸۹.
  6. سوره طه، ۹۲–۹۸.
  7. طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۶۸.
  8. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۷، ص۳۷۷.
  9. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۷، صص ۳۷۸–۳۷۹.