نقش مردم در نظام ولایت فقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} کد: ف: ۳۱۱۹-۹۰ فیش: ۸۸۷۷۳ گروه تخصصی: SJ سؤال: نقش مردم در نظام ولايت فقيه چگونه است؟ پاسخ: امروزه در فلسفه‌هاي سياسي نوع تلقي از نق...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}                                                             کد: ف: ۳۱۱۹-۹۰
{{شروع متن}}
{{سوال}}
نقش مردم در نظام ولایت فقیه چگونه است؟
{{پایان سوال}}
{{درگاه|حکومت دینی|حوزه و روحانیت}}
{{پاسخ}}
'''نقش مردم در نظام ولایت فقیه''' نقشی ایجادی و اثباتی است. حکومت [[ولایت فقیه]] مشروعیت خود را از ناحیه [[امامان معصوم(ع)]] دریافت کرده است. مردم نقشی در مشروعیت بخشی به حکومت الهی که حکومت انبیاء و امامان است، ندارند و فقط در مقبولیت، ایجاد و اثبات آن در جامعه تاثیر گذارند. حکومت امامان معصوم هرچند برخوردار از مشروعیت الهی بود اما بدون حمایت و مقبولیت از جانب مردم، تحقق نیافت و فقط حکومت [[امام علی(ع)]] با اراده مردم، تشکیل شد. [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] از نوع حکومت ولایت فقیه است که مشروعیتش از جانب امامان معصوم بدست آمده اما مقبولیت آن مردمی است.


                                                          فیش: ۸۸۷۷۳
==حکومت، حاکم و جایگاه مردم==
در فلسفه‌های سیاسی، نوع تلقی از نقش مردم در حکومت‌ها و نظریه‌های سیاسی در تعیین نوع حکومت‌ها نقش اساسی و تعیین‌کننده دارد. نقش و دخالت مردم در حکومت‌ها از دو جنبه و جهت قابل بررسی است:
* از جهت مشروعیت و حقانیت حکومت و حاکمان: برخی از حکومت‌ها و حاکمان، مشروعیتشان وابسته به تایید مردمی است و برخی دیگر، حکومت و حاکم مشروعیت خود را از راه دیگری غیر از رضایت مردمی کسب می‌کند.
* از جهت مقبولیت: برخی از حکومت‌ها و حاکمان دارای مقبولیت مردمی هستند و یا به دنبال کسب این مقبولیت‌اند و در پاره ای دیگر، نه حکومت و نه حاکم، ارزشی برای مقبولیت مردمی قائل نیستند.


                                                            گروه تخصصی: SJ
==مشروعیت حکومت از دیدگاه اسلام==
در نقش مردم در مشروعیت از دیدگاه اسلام، بر اساس اعتقاد توحیدی، خداوند رب و صاحب اختیار انسان‌هاست و او تکویناً و تشریعاً بر همه عالم و آدم ولایت دارد. در این نظام، ولایت دیگران باید مستند به اذن و اراده الهی باشد و الّا مشروعیت نخواهد داشت.


از دیدگاه [[اسلام]] منبع ذاتی مشروعیت و حقانیت حکومت، اعتبار [[خداوند]] است، زیرا که حاکمیت مطلق عالم و آدم از آن اوست و اقتدار و سیادت ذاتاً به او اختصاص دارد. توحید در خالقیت و ربوبیت و توحید در قانون‌گذاری و حاکمیت، عقلاً و نقلاً برای او ثابت شده است. ولایت و حاکمیت بر دیگران، تنها در صورت تایید الهی به دیگران واگذار می‌شود.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، حکومت و مشروعیت، کتاب نقد، شماره ۷، ص۱۱۸</ref>


===مشروعیت حکومت پیامبر(ص) و امامان(ع)===
در اسلام مشروعیت حکومت [[پیامبر(ص)]] از سوی خداوند بوده است، یعنی این حق را خداوند به وی اعطا فرموده بود. در خصوص مشروعیّت حکومت امامان معصوم(ع) اعتقاد [[شیعه]] بر آن است که حکومت آنها با نصب الهی است یعنی خداوند متعال حق حکومت به آنان واگذار کرده و پیامبر(ص) واسطه در تبلیغ این مسئله بوده‌اند. مردم در مشروعیت بخشی به حاکمیت پیامبر و امامان معصوم نقشی ندارند.


سؤال: نقش مردم در نظام ولايت فقيه چگونه است؟
===مشروعیت حکومت ولایت فقیه===
در [[عصر غیبت]]، اغلب فقهای شیعه بر این عقیده‌اند که در زمان غیبت، فقیهان، حق حاکمیت دارند و حکومت از سوی خدا به وسیله امامان معصوم(ع) به فقها واگذار شده است؛ بنابراین در زمان غیبت نیز، مشروعیت حکومت از سوی خداست و مردم نقشی در مشروعیت حکومت فقیهان ندارند.
==نقش مردم در مقبولیت حکومت==
نقش اصلی و کلیدی مردم در مرحله تحقق حکومت ولایی می‌باشد. بدون مردم و استقبال و خواست آنها و مشارکت همه‌جانبه مردم، حکومت تحقق نمی‌یابد اگر چه حاکم شخصی مانند علی بن ابیطالب(ع) باشد. چنان‌چه امام شرط ایجاد حکومت خود را در گرو حضور مردم می‌داند: {{عربی|لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِر…؛ اگر نبود حضور آن جمعيت و تمام شدن حجت با وجود يار و ياور، ...، هر آينه مهار شتر خلافت را بر شانه‌اش مى‌انداختم .}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>


پاسخ:
===نقش مردم در تحقق نظام اسلامی مبتنی بر ریاست ولی فقیه در ایران===
[[امام خمینی]]، علیرغم نفوذ فوق‌العاده خود و با این‌که تمام تصمیماتش به خاطر برخورداری از اعتماد عمومی با اقبال مردم مواجه می‌شد ولی سهم اصلی را در تحقق نظام حکومت اسلامی و تحقق و عینیت‌یابی نظام ولایت فقیه، به مشارکت مردمی می‌داد. وی در اولین گام، نوع نظام را به آرای عمومی ارجاع داد که بیش از ۹۸٪ مردم، تشکیل نظام جمهوری اسلامی را مورد تأیید قرار دادند و با انتخاب نمایندگان خود در مجلس خبرگان قانون اساسی و نهایتاً تأیید آن قانون با آرای مستقیم خود، مهر تأیید بر قانون اساسی زدند.


امروزه در فلسفه‌هاي سياسي نوع تلقي از نقش مردم در حكومت‌ها و نظريه‌هاي سياسي در تعيين نوع حكومت‌ها نقش اساسي و تعيين ‌كننده دارد. اين نقش و دخالت مردم در حكومت‌ها از دو جنبه و جهت قابل بررسي است: يكي از جهت مشروعيّت و حقانيّت حكومت و حاكمان و ديگري از جهت مقبوليّت.
===تاکید بر نقش مردم در قانون اساسی===
قانون اساسی جمهوری اسلامی در عین توجه لازم به منشأ حاکمیت الهی نظام (اصل ۲ و ۵۷) به نقش مردم در تعیین رهبران و نمایندگان و دولت مردان این نظام توجه فوق‌العاده‌ای نموده است به طوری‌که همه مسؤلین نظام از رهبر تا شوراهای اسلامی با آرای مستقیم یا غیر مستقیم مردم انتخاب می‌شوند (اصول ۶٬۶۲، ۱۰۰، ۱۰۷، ۱۱۵، ۱۱۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران).


از ديدگاه اسلام اصل اوّلي عدم ولايت كسي بر ديگري است و خروج از اين اصل نيازمند دليل است. بر اساس اعتقاد توحيدي، خداوند ربّ و صاحب اختيار هستي و انسان‌هاست و او تكويناً‌ و تشريعاً بر همه عالم و آدم ولايت دارد و ولايت ديگران بايد مستند به اذن و اراده الهي باشد و الّا مشروعيت نخواهد داشت. بنابراين «از ديدگاه اسلام منبع ذاتي مشروعيت و حقانيّت، اعتبار خداوند متعال است، زيرا كه حاكميت مطلق عالم و آدم از آن اوست و اقتدار و سيادت ذاتاً به او اختصاص دارد و توحيد در خالقيّت و ربويّت و توحيد در قانونگذاري و حاكميت عقلاً و نقلاً براي او ثابت شده است و آنگاه از آن اصل اولي با دليل خارج مي‌شويم كه ثابت كند حق حاكميت از ناحيه خداوند به ديگران تفويض مي‌گردد.»<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، حکومت و مشروعیت، كتاب نقد، شماره ۷، ص۱۱۸</ref>
در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ملت ایران به‌طور متوسط هر سال یک مرتبه در انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شورای اسلامی شهر و روستا و… شرکت کرده‌اند که بیانگر نقش مردم در تعیین سرنوشت اجتماعی خود و تحقق و مشارکت مستمرّ در تداوم انقلاب و نظام ولایت فقیه می‌باشد.


به نظر همه مسلمانان مشروعيّت حكومت رسول الله از سوي خداوند متعال بوده است يعني اين حق را خداوند به آن حضرت اعطا فرموده بود. و در خصوص مشروعيّت حكومت امامان معصوم(ع) اعتقاد شيعه بر آن است كه حكومت آنها با نصب الهي است يعني خداوند متعال حق حكومت به آنان واگذار كرده و پيامبر(ص) واسطه در تبليغ اين مسأله بوده‌اند.
در تشکیل حکومت دینی، حق مردم تنها در انتخاب حاکم و تشکیل حکومت منحصر نیست بلکه حق نظارت و انتقاد نیز دارند که در صورت تخلف حکمرانان از موازین تعیین شده توسط شرع و قانون از آنها انتقاد کنند و بر کار آنها نظارت داشته باشند.


در عصر غيبت نيز اغلب فقهاي شيعه بر اين عقيده‌اند كه در زمان غيبت، فقيه حق حاكميت دارد و حكومت از سوي خدا به وسيله امامان معصوم(ع) به فقها واگذار شده است. بنابراين در زمان غيبت نيز مشروعيت حكومت از سوي خداست و مردم هيچ نقشي در مشروعيت حكومت ندارند.
این حق نظارت همگانی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در قالب فریضه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در اصل هشتم آمده است که می‌گوید: در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر وظیفه‌ای همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت.


نقش اصلي و كليدي مردم در مرحله تحقق حكومت ولايي مي‌باشد چون بدون مردم و استقبال و خواست آنها و مشاركت همه جانبه مردم حكومت تحقق نمي‌يابد اگر چه حاكم شخصي مانند علي بن ابيطالب باشد چنان‌چه امام شرط ايجاد حكومت خود را در گرو حضور مردم مي‌داند. «لولا حضور الحاضر و قيام الحجّه بوجود الناصر...»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳</ref>
بنابراین مردم نقش ایجادی و ابقایی و اصلاحی در حکومت و نظام ولایت فقیه دارند و تحقق حکومت و صلاح و ساماندهی آن و پابرجایی و سیر به سوی اهداف آن به مردم وابسته است.
 
رهبري حضرت امام خميني (ره) نيز عليرغم نفوذ فوق‌العاده خود و با اين‌كه تمام تصميماتش به خاطر برخورداري از اعتماد عمومي با اقبال مردم مواجه مي‌شد ولي سهم اصلي را در تحقيق نظام حكومت اسلامي و تحقق و عينيّت يابي نظام ولايت فقيه به مشاركت مردمي مي‌داد فلذا در اولين گام نوع نظام را به آراي عمومي ارجاع داد كه بيش از ۹۸% مردم، تشكيل نظام جمهوري اسلامي را مورد تأييد قرار داداند و با انتخاب نمايندگان خود در مجلس خبرگان قانون اساسي و نهايتاً تأييد آن قانون با آراي مستقيم خود، مهر تأييد بر قانون اساسي زدند.
 
قانون اساسي جمهوري اسلامي در عين توجه لازم به منشأ حاكميت الهي نظام (اصل ۲ و ۵۷) به نقش مردم در تعيين رهبران و نمايندگان و دولت مردان اين نظام توجه فوق‌العاده‌اي نموده است به طوري‌كه همه مسؤلين نظام از رهبر تا شوراهاي اسلامي با آراي مستقيم و يا غير مستقيم مردم انتخاب مي‌شوند (اصول ۶،۶۲، ۱۰۰، ۱۰۷، ۱۱۵، ۱۱۷ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران)
 
در طول اين چند دهه كه از پيروزي انقلاب مي‌گذرد ملت ايران بطور متوسط هر سال يك مرتبه در انتخاب نمايندگان مجلس خبرگان رهبري، رياست جمهوري، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و شوراي اسلامي شهر و روستا و... شركت كرده‌اند كه بيانگر نقش مردم در تعيين سرنوشت اجتماعي خود و تحقق و مشاركت مستمرّ در تداوم انقلاب و نظام ولايت فقيه مي‌باشد.
 
در عين حال شاكله قانون اساسي به‌گونه‌اي تدوين شده، كه مشاركت و مداخله مردم در سرنوشت اجتماعي خود به معناي حاكميت مردمي با معيارهاي غربي نمي‌باشد بلكه حدود و ثغور حاكميت الهي چه در قانونگذاري و چه در تعيين رهبران نظام ملحوظ نظر واقع گرديده است مثلاً اگرچه در تعيين رهبري با مسامحه اصطلاح انتخاب بكار برده مي‌شود ولي در واقع به معناي كشف ولي فقيهي است كه منصوب خداوند باشد و يا اين‌كه رئيس جمهوري تا زماني‎كه مورد تنفيذ ولايت فقيه قرار نگيرد با انتخاب مردم مشروعيت قانوني نمي‌يابد.
 
در تشكيل حكومت ديني حق مردم تنها در انتخاب حاكم و تشكيل حكومت منحصر نيست بلكه حق نظارت و انتقاد نيز دارند كه در صورت تخلف حكمرانان از موازين تعيين شده توسط شرع و قانون از آنها انتقاد كنند و بر كار آنها نظارت داشته باشند. امام علي(ع) در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه مي‌فرمايد: اي مردم، از گفتار حق و رأيزني عادلانه دريغ نكنيد، زيرا من فوق خطا شمرده نمي‌شوم و از آن مصون نيستم، مگر اين‌كه خداوند ياريم كند.
 
البته حق‌انگاري نظارت و انتقاد براي مردم در صورتي است كه در قالب راهنمايي دلسوزانه و به تعبير خود حضرت «مقاله بحق»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶</ref>و «مشورت بعدل»<ref>همان</ref> باشد. اما اگر فراتر از انتقاد باشد و در قالب تضعيف حكومت و حاكم درآيد در اين صورت به عنوان يك حركت مخالف تلقي خواهد شد.
 
اين حق نظارت همگاني در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در قالب فريضه امربه‌معروف و نهي‌ازمنكر در اصل هشتم آمده است كه مي‌گويد: در جمهوري اسلامي ايران دعوت به خير، امربه‌معروف و نهي‌ازمنكر وظيفه‌اي همگاني و متقابل بر عهده مردم نسبت به يكديگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت.
 
بنابراين مردم نقش ايجادي و ابقايي و اصلاحي در حكومت و نظام ولايت فقيه دارند و تحقق حكومت و صلاح و ساماندهي آن و پابرجايي و سير به سوي اهداف آن به مردم بسته است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی = حقوق
| شاخه فرعی۱ =  
| شاخه فرعی۱ = حقوق اساسی
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ = قانون اساسی
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۴۷

سؤال

نقش مردم در نظام ولایت فقیه چگونه است؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png
حوزه-و-روحانیت.png


نقش مردم در نظام ولایت فقیه نقشی ایجادی و اثباتی است. حکومت ولایت فقیه مشروعیت خود را از ناحیه امامان معصوم(ع) دریافت کرده است. مردم نقشی در مشروعیت بخشی به حکومت الهی که حکومت انبیاء و امامان است، ندارند و فقط در مقبولیت، ایجاد و اثبات آن در جامعه تاثیر گذارند. حکومت امامان معصوم هرچند برخوردار از مشروعیت الهی بود اما بدون حمایت و مقبولیت از جانب مردم، تحقق نیافت و فقط حکومت امام علی(ع) با اراده مردم، تشکیل شد. نظام جمهوری اسلامی ایران از نوع حکومت ولایت فقیه است که مشروعیتش از جانب امامان معصوم بدست آمده اما مقبولیت آن مردمی است.

حکومت، حاکم و جایگاه مردم

در فلسفه‌های سیاسی، نوع تلقی از نقش مردم در حکومت‌ها و نظریه‌های سیاسی در تعیین نوع حکومت‌ها نقش اساسی و تعیین‌کننده دارد. نقش و دخالت مردم در حکومت‌ها از دو جنبه و جهت قابل بررسی است:

  • از جهت مشروعیت و حقانیت حکومت و حاکمان: برخی از حکومت‌ها و حاکمان، مشروعیتشان وابسته به تایید مردمی است و برخی دیگر، حکومت و حاکم مشروعیت خود را از راه دیگری غیر از رضایت مردمی کسب می‌کند.
  • از جهت مقبولیت: برخی از حکومت‌ها و حاکمان دارای مقبولیت مردمی هستند و یا به دنبال کسب این مقبولیت‌اند و در پاره ای دیگر، نه حکومت و نه حاکم، ارزشی برای مقبولیت مردمی قائل نیستند.

مشروعیت حکومت از دیدگاه اسلام

در نقش مردم در مشروعیت از دیدگاه اسلام، بر اساس اعتقاد توحیدی، خداوند رب و صاحب اختیار انسان‌هاست و او تکویناً و تشریعاً بر همه عالم و آدم ولایت دارد. در این نظام، ولایت دیگران باید مستند به اذن و اراده الهی باشد و الّا مشروعیت نخواهد داشت.

از دیدگاه اسلام منبع ذاتی مشروعیت و حقانیت حکومت، اعتبار خداوند است، زیرا که حاکمیت مطلق عالم و آدم از آن اوست و اقتدار و سیادت ذاتاً به او اختصاص دارد. توحید در خالقیت و ربوبیت و توحید در قانون‌گذاری و حاکمیت، عقلاً و نقلاً برای او ثابت شده است. ولایت و حاکمیت بر دیگران، تنها در صورت تایید الهی به دیگران واگذار می‌شود.[۱]

مشروعیت حکومت پیامبر(ص) و امامان(ع)

در اسلام مشروعیت حکومت پیامبر(ص) از سوی خداوند بوده است، یعنی این حق را خداوند به وی اعطا فرموده بود. در خصوص مشروعیّت حکومت امامان معصوم(ع) اعتقاد شیعه بر آن است که حکومت آنها با نصب الهی است یعنی خداوند متعال حق حکومت به آنان واگذار کرده و پیامبر(ص) واسطه در تبلیغ این مسئله بوده‌اند. مردم در مشروعیت بخشی به حاکمیت پیامبر و امامان معصوم نقشی ندارند.

مشروعیت حکومت ولایت فقیه

در عصر غیبت، اغلب فقهای شیعه بر این عقیده‌اند که در زمان غیبت، فقیهان، حق حاکمیت دارند و حکومت از سوی خدا به وسیله امامان معصوم(ع) به فقها واگذار شده است؛ بنابراین در زمان غیبت نیز، مشروعیت حکومت از سوی خداست و مردم نقشی در مشروعیت حکومت فقیهان ندارند.

نقش مردم در مقبولیت حکومت

نقش اصلی و کلیدی مردم در مرحله تحقق حکومت ولایی می‌باشد. بدون مردم و استقبال و خواست آنها و مشارکت همه‌جانبه مردم، حکومت تحقق نمی‌یابد اگر چه حاکم شخصی مانند علی بن ابیطالب(ع) باشد. چنان‌چه امام شرط ایجاد حکومت خود را در گرو حضور مردم می‌داند: «لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِر…؛ اگر نبود حضور آن جمعيت و تمام شدن حجت با وجود يار و ياور، ...، هر آينه مهار شتر خلافت را بر شانه‌اش مى‌انداختم .»[۲]

نقش مردم در تحقق نظام اسلامی مبتنی بر ریاست ولی فقیه در ایران

امام خمینی، علیرغم نفوذ فوق‌العاده خود و با این‌که تمام تصمیماتش به خاطر برخورداری از اعتماد عمومی با اقبال مردم مواجه می‌شد ولی سهم اصلی را در تحقق نظام حکومت اسلامی و تحقق و عینیت‌یابی نظام ولایت فقیه، به مشارکت مردمی می‌داد. وی در اولین گام، نوع نظام را به آرای عمومی ارجاع داد که بیش از ۹۸٪ مردم، تشکیل نظام جمهوری اسلامی را مورد تأیید قرار دادند و با انتخاب نمایندگان خود در مجلس خبرگان قانون اساسی و نهایتاً تأیید آن قانون با آرای مستقیم خود، مهر تأیید بر قانون اساسی زدند.

تاکید بر نقش مردم در قانون اساسی

قانون اساسی جمهوری اسلامی در عین توجه لازم به منشأ حاکمیت الهی نظام (اصل ۲ و ۵۷) به نقش مردم در تعیین رهبران و نمایندگان و دولت مردان این نظام توجه فوق‌العاده‌ای نموده است به طوری‌که همه مسؤلین نظام از رهبر تا شوراهای اسلامی با آرای مستقیم یا غیر مستقیم مردم انتخاب می‌شوند (اصول ۶٬۶۲، ۱۰۰، ۱۰۷، ۱۱۵، ۱۱۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران).

در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ملت ایران به‌طور متوسط هر سال یک مرتبه در انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شورای اسلامی شهر و روستا و… شرکت کرده‌اند که بیانگر نقش مردم در تعیین سرنوشت اجتماعی خود و تحقق و مشارکت مستمرّ در تداوم انقلاب و نظام ولایت فقیه می‌باشد.

در تشکیل حکومت دینی، حق مردم تنها در انتخاب حاکم و تشکیل حکومت منحصر نیست بلکه حق نظارت و انتقاد نیز دارند که در صورت تخلف حکمرانان از موازین تعیین شده توسط شرع و قانون از آنها انتقاد کنند و بر کار آنها نظارت داشته باشند.

این حق نظارت همگانی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در قالب فریضه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در اصل هشتم آمده است که می‌گوید: در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر وظیفه‌ای همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت.

بنابراین مردم نقش ایجادی و ابقایی و اصلاحی در حکومت و نظام ولایت فقیه دارند و تحقق حکومت و صلاح و ساماندهی آن و پابرجایی و سیر به سوی اهداف آن به مردم وابسته است.


منابع

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، حکومت و مشروعیت، کتاب نقد، شماره ۷، ص۱۱۸
  2. نهج البلاغه، خطبه ۳.