مناظره امام رضا(ع) با ابن‌جهم پیرامون عصمت انبیاء


سؤال

با توجه به مناظره امام رضا(ع) با علی بن جهم، نظر شیعه در مورد عصمت حضرت داود و آدم(ع) را بنویسید.

در این مناظره که میان حضرت امام رضا(ع) و علی بن محمد بن جهم در حضور مأمون عباسی انجام شده است، امام(ع) در مورد عصمت انبیاء استدلال فرموده است؛ و نظر شیعیان همان است که امام(ع) فرموده است.

حضرت آدم

امام رضا(ع) درباره حضرت آدم(ع) می‌فرماید که این معصیت آدم(ع) در بهشتی که قرار نبود در آن بماند، انجام شده است. اما واجب است که او در زمین معصوم باشد و لذا وقتی که او را بعد از هبوطش در زمین حجّت و خلیفه خود قرار داد، معصومش گردانید.

علامه طباطبایی در المیزان نوشته است که واقعه حضرت آدم(ع) قبل از تشریع اصل دین اتفاق افتاده، و بهشتی که آن حضرت در آن ساکن بود، بهشت برزخی بوده که در زندگی غیر دنیوی و مادی تمثل داشته است. نهی خدا نیز ارشادی بوده است، نه مولوی، و مخالفت نهی ارشادی معصیت شمرده نمی‌شود. معصیت عبارت است از مخالفت با امر مولوی و تکلیفی.[۱] همه انبیاء از مخالفت در امر مولوی معصوم می‌باشند و کلام امام رضا(ع) نیز به همین معنا اشاره دارد.

حضرت داوود

در مورد حضرت داوود(ع) که امتحان و خطاء آن حضرت در سوره صاد آمده است، امام رضا(ع) ارتباط این ماجرا را با افسانه تمثل شیطان به شکل پرنده، نفی نموده است و دیدن زن اوریا در حال استحمام و عاشق شدن آن حضرت، و قتل اوریا که از تورات نقل شده است را، کذب محض دانسته است.

علامه طباطبایی در المیزان می‌گوید حضرت داوود وقتی متوجه غیرعادی بودن ورود متخاصمین -که از فرشتگان بودند- شد دانست که مورد امتحان خدا قرار گرفته است، و به این دلیل که در قضاوت عجله کرده بود، استغفار و توبه نمود. این خطای حضرت داوود(ع) مستلزم معصیت او نیست، زیرا این واقعه غیرعادی بوده و در عالم غیر تکلیف و غیر مادی شبیه عالم رؤیا رخ داده است و همانند خطیئه حضرت آدم، قبل از هبوطش به زمین است. اگر هم این واقعه در عالم ماده واقع شده باشد قضاوت و حکم حضرت داوود(ع) تقدیری خواهد بود یعنی در فرض اینکه در این دعوا مدعی علیه حجت نداشته باشد به مظلومیت مدعی حکم می‌شود و در هر دو فرض هیچ معصیتی برای حضرت داوود(ع) ثابت نمی‌شود.[۲]


مطالعه بیشتر

  • تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۲۲ به بعد و جلد ۱۷ ص۱۹۶ به بعد.
  • العصمه، تألیف سید علی میلائی.


منابع

  1. تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۲۲
  2. تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۹۶