مسئول بودن پدر و مادر در مقابل گناه فرزندان

نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۷ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد مدخل: مسئول بودن پدر و مادر در مقابل گناه فرزندان)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آیا روایاتی وجود دارد که برساند اگر پدر و مادر نسبت به ازدواج فرزندان اهمیت ندهند، مسئول هستند و گناه‌کارند؟

تلاش برای ازدواج فرزندان از جمله وظیفه‌های پدر و مادر می‌باشد. پدر و مادر وظیفه دارد هم زمینه ازدواج فرزندان را فراهم سازند و هم مراقب باشد فرزندشان با افراد دین‌دار و خوش‌اخلاق ازدواج کنند.

اگر پدر و مادری در انجام این وظیفه کوتاهی کنند و فرزند به گناه بیفتد به یقین بازخواست خواهد شد. خود فرزند نیز به خاطر گناه مواخذه خواهد شد.

گناه کار بودن پدر و مادر در صورت گناه کردن فرزند

پدر و مادری که در ازدواج فرزند کوتاهی کرده باشد و فرزند به گناه افتاده باشد، مؤاخذه خواهند شد.[۱] این بدان معنا نیست که فرزند گناهی ندارد، مراد این است که پدر و مادر نیز در اثر این کوتاهی مورد بازخواست خدا قرار خواهند گرفت.[۲]

نسبت دادن خیر و شر فرزند به پدر و مادر

نسبت دادن خیر و شر فرزند به پدر و مادر در روایات اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است. امام سجاد(ع) در رساله حقوق، توجه به این حقیقت را یکی از حقوق فرزند نسبت به پدر و مادر دانسته است که بایستی مراقب تربیت فرزندان‌شان باشند تا آنها در راه خیر باشند و گناه نکنند: «و اما حق فرزند آنست كه بدانى كه او از وجود تو و منسوب بتوست و در دنيا در خير و شرّ خود مضاف به توست و تو در تربيت او از حسن ادب و توجه به خدا و يارى بر طاعت او مسئولى، و مانند كسى در تربيت او بكوش كه مي‌داند در احسان‌هاى با او شريك و مثاب است و در بدي‌هاى با او عقاب خواهد شد»[۳]

اگر فرزند عفت و حیاء داشته باشند، خداوند به پدر و مادر نیز پاداش می‌دهد که او را عفیف تربیت کرده است. اگر خلافی انجام دهند، خداوند علاوه بر مواخذه خود فرزند، پدر و مادر را نیز مسئوال خواهد دانست که در تربیت او کوتاهی کرد.

ازدواج فرزند وظیفه دینی پدر و مادر

رسول خدا(ص) فرمود: «حَقِ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ ثَلَاثَةٌ يُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتَابَةَ وَ يُزَوِّجُهُ إِذَا بَلَغ؛ حق فرزند بر پدر و مادرش اين است که نام نيک بر او بگذارد و قرآن به او بیاموزد و هنگامي که به سن بلوغ رسيد او را ازدواج دهد.»[۴]

منابع

  1. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات‏، چاپ اول، ۱۳۶۸ش، ج۹، ص۲۸۷.
  2. طبرسی، فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۲۰.
  3. ابن بابویه، محمد، من لا یحضر الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ج۲، ص۶۲۲.
  4. فتال نیشاوبوری، محمد، روضه الواعظین، قم، منشورات شریف الرضی، ج۲، ص۳۶۹. طبرسی، حسن، مکارم الاخلاق، قم، منشورات شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق/ ۱۳۷۰ش، ص۲۲۰.