لعن یزید بن معاویه: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} وهابی‌ها به خصوص ابن تیمیه می گویند شیعه بر خلاف شرع مقدس اسلام، یزید را لعن می‌کند؛ شیعه چه دلیلی بر جواز لعن یزید دارد؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} تفکر وهابی‌ها در حمایت از بنی امیه و یزید با شریعت اسلام منافات دارد و لعن یزید...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
وهابی‌ها به خصوص ابن تیمیه می گویند شیعه بر خلاف شرع مقدس اسلام، یزید را لعن می‌کند؛ شیعه چه دلیلی بر جواز لعن یزید دارد؟
وهابی‌ها به خصوص ابن تیمیه می‌گویند شیعه بر خلاف شرع مقدس اسلام، یزید را لعن می‌کند؛ شیعه چه دلیلی بر جواز لعن یزید دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|امام حسین}}
{{پاسخ}}'''لعن یزید بن معاویه'''، در میان شیعیان، به دلیل ملعون شمرده شدن او توسط [[پیامبر(ص)]] و ائمه جایز شمرده شده است. در میان اهل‌سنت، کسانی چون [[احمد بن حنبل]]، پیشوای حنبلیان در فقه اهل‌سنت، جاحظ، متکلم و ادیب معتزلی، ابن‌جوزی، فقیه و واعظ حنبلی و تفتازانی، متکلم و منطقی اهل‌سنت، لعن یزید جایز دانسته‌اند. این افراد لعن یزید را به دلیل قتل [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]]، به اسارت بردن خاندان [[رسول خدا(ص)]]، تصرف مدینه، حمله به مکه و تخریب [[کعبه]] و سایر اعمال و خصوصیات اخلاقی مذمومش جایز دانسته‌اند.


تفکر وهابی‌ها در حمایت از بنی امیه و  یزید با شریعت اسلام منافات دارد و لعن یزید بن معاویه چیزی نیست که منافات با شرع مقدس اسلام داشته باشد. رفتار و اعمال فردی و عقیده او، حادثه کربلا، واقعه حرّه و آتش زدن کعبه او را مستحق لعن می‌کند. کسانی که لعن و مذمت او را جایز نمی‌دانند متأثر از فرهنگ بنی امیه هستند که دشمن اهل بیت بوده اند. علمای با تقوا و دانش مند اهل سنت بر جواز لعن یزید فتوا داده اند. آیات قرآن و احادیث نبوی نیز ملعون بودن یزید را به اثبات می‌رساند. 
برخی از عالمان [[اهل‌سنت]] با لعن یزید مخالفت کرده‌اند؛ از جمله این افراد می‌توان به غزالی، فقیه، متکلم شافعی اشعری، و ابن‌تیمیه، فقیه و متکلم سلفی حنبلی، اشاره کرد. [[فیض کاشانی]] نظر غزالی درباره عدم جواز لعن یزید را مورد نقد قرار داده است.
مطرود بودن ابن تیمیه در نگاه اهل سنت
 
طرز فکر در حمایت از یزید بن معاویه مبنی بر عدم جواز لعن او به گفته ابن جوزی از عصبیت عامیانه و کمبود فهم و علم ابن تیمیه ناشی می‌شود.(ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، الرد علی المتعصب العنید، ص7-8، 1403ق/ 1983م. بی‌جا ، بی‌نا)   اینکه وهابی‌ها به خصوص ابن تیمیه شیعه را به خاطر لعن یزید مذمت می کند حجیت شرعی و عقلی نداشته و تفکر و عقیده او مبتنی بر مبانی دینی نیست و پیشوایان اهل سنت و معاصرین وی از شافعی‌ها و مالكی‌ها و حنفی‌ها، بر فساد افكار و اقوال او تصریح دارند. از این رو سخنان ابن تیمیه فاقد ارزش بوده بلکه او فردی بدعت‌گذار، گمراه، گمراه‌گر و غیر معتدل است (هیثمی، احمد بن حجر، الفتاوی الحدیثه، ص86، مصر، مطبعه العلمیه).  
== لعن یزید در میان شیعیان ==
    از دیدگاه سبکی ابن تیمیه در پوشش پیروی از كتاب و سنت، در عقاید اسلامی بدعت گذاشت و اركان اسلام را درهم شكست، او با اتفاق مسلمانان به مخالفت برخاست و سخنی گفت كه مستلزم جسمانی بودن خدا و مركّب بودن ذات او است، تا آن‌جا كه ازلی بودن عالم را ملتزم شد و با این سخنان حتی از 73 فرقه نیز بیرون رفت.( سبکی، تقی الدین، الدرة المضیئه فی الرد علی ابن تیمیه، ص5، بی تا، بی نا.) محمد بخاری حنفی متوفای سال 841 ق حتی از كفر ابن تیمیه سخن گفته است تا آن‌جا كه در مجلس خود تصریح كرده كه اگر كسی به ابن تیمیه «شیخ الاسلام» بگوید، كافر است.( شوکانی، محمد علی، البدر الطالع، ج2، ص260، بیروت، دار المعرفه.
در میان شیعیان، لعن یزید به دلیل ملعون شمرده شدن او توسط [[پیامبر(ص)]] جایز شمرده شده است.<ref>ابن‌نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان و منیر سبل الاشجان، قم، مدرسة الإمام المهدی(ع)، ۱۴۰۶ق، ص۲۲.</ref> همچنین، [[ائمه‌(ع)]] لعن یزید را جایز دانسته‌اند.<ref>طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة، تهران، دارالکتب العلمیة، ۱۳۶۵ش، ج۵، ص۴۴۴.</ref> بعضی عالمان شیعه معتقدند که کسی در جواز لعن یزید تردید نکرده است.<ref>مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه السلام، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۷.</ref>
همچنین شیخ زین الدین ابن رجب حنبلی، از كسانی بوده كه اعتقاد به كفر ابن تیمیه داشته... و در بعضی از مجالس با صدای بلند فریاد می‌زد كه: هر كس ابن تیمیه را تكفیر كند معذور است.( ابی بکر دمشقی، تقی الدین، دفع شبهه من شبّه و تمرّد، مصر، مکتة الازهریه، بی تا، ص 123.) 
 
از همه مهم‌تر، ذهبی دانشمند بلند آوازه و هم عصر ابن تیمیه، صاحب كتاب «سیر اعلام النبلاء» در نامه¬ای به ابن تیمیه می‌نویسد: ای بی‌چاره! آنان كه از تو متابعت می‌كنند، در پرتگاه زندقه و كفر و نابودی قرار دارند، نه این است كه عمده پیروان تو عقب مانده، گوشه‌گیر و سبك عقل و یا عوام، دروغ‌گو و كودن، و یا بیگانه، فرومایه و مكّار، و یا خشك، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند. اگر چنانچه سخن مرا قبول نداری، آنان را امتحان كن و با مقیاس عدالت بسنج آیا وقت آن نرسیده است كه از جهل و نادانی دست برداری و توبه كنی؟ ...به خدا سوگند در میان دشمنانت، افراد صالح، شایسته، عاقل و دانشور فراوان هستند؛ چنانكه در بین دوستان تو افراد آلوده، دروغ‌گو، نادان و بی‌عار زیاد به چشم می‌خورند.( سخاوی، شمس الدین بن عبدالرحمن ، الإعلان بالتوبیخ لمن ذمّ أهل التاریخ، ص77، ترجمه دکتر صالح احمد علی، بیروت، موسسه رسالت، چ1، 1407ق.)
برخی عالمان شیعه معتقدند که از مجموع روایات و [[ادعیه]] واردشده در جوامع روایی شیعه چنین استفاده می‌شود که لعنت‌کردن پیشوایان و رهبران [[کفر]] و ضلال، مانند یزید و غیر او، مقتضای دینداری و موجب تقرب به درگاه خداوند است.<ref>فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۰.</ref>
ابن تیمیه حامی خاندان بنی امیه
 
ابن تیمیه پس از اینکه می‌گوید یزید حاکم جمهور مسلمین و پس از پدرش با بیعت مردم، متولی کشورهای اسلامی  گردید و حسین قبل از اینکه متولی چیزی شود به شهادت رسید،(منهاج السنة، ج4 ص522.)  این نتیجه را القا می‌کند که اگر حسین امارت را نمی‌خواست و جنگ را ترک می‌کرد و به شهر خود بر می‌گشت و یا امارت یزید را می‌پذیرفت مظلوم کشته نمی‌شد.( منهاج السنة، ج4 ص535.)  او در جلد چهارم منهاج السنه از ص549 تا 575 در ضمن اینکه یزید بن معاویه را همسان و هم¬شأن سایر خلفای مسلمین قرار داده، کمال سعی و تلاش خود را برای اثبات بی¬گناهی یزید در حادثه دلخراش کربلاء این گونه مبذول داشته است: به فرض اینکه یزید بن معاویه فاسق و ظالم باشد خداوند او را به خاطر انجام کارهای خوب و بزرگش می¬بخشد!(ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، مجمو ع الفتاوی، ج3ص413و ج4ص475، بی تا،  بی جا.)  او در مقام دفاع و حمایت از عمر بن سعد قاتل مباشر حسین(ع) و یاران او می¬گوید: درست است که عمر بن سعد امیر لشکر بود و امام حسین (ع) را به قتل رساند؛ لکن معصیت و گناه عمر سعد خیلی کمتر از گناه مختار بن ابی عبیده است که به خونخواهی حسین بر خاست و از قاتلین او انتقام گرفت¬. بلکه گناه مختار بسیار بزرگتر از گناه عمر بن سعد است.(منهاج السنه، ج2ص70 (قرطبه).)  ابن‌تیمیه بعد از چندین صفحه بیان مطالب بر طبق ذائقه و تفکر خود در تبرئه یزید و حمایت از او این نتیجه را می‌گیرد که لعن یزید بن معاویه جایز نیست.( منهاج السنه، ج4 ص567.)   
== لعن یزید در میان اهل‌سنت ==
جواز لعن یزید بن معاویه از دیدگاه علمای اهل سنت
در میان [[اهل‌سنت]] کسانی به لعن یزید فتوا داده‌اند:
کمال الدین دمیری در کتاب حیات الحیوان، جواز لعن یزید را مورد اتفاق مذاهب چهار گانه فقهی اهل سنت دانسته و لعن او را «یا به تصریح یا به تلویح» از پیشوایان بزرگ فقهی اهل سنت  مانند ابوحنیفه، مالک و احمد بن حنبل حکایت می¬کند.( کمال الدین محمد بن موسی بن عیسی الدمیری، حیاة الحیوان الکبری، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ: سوم 1424، ج2، ص306.)
===احمد بن حنبل===
    احمد بن حنبل رئیس مذهب حنبلی بر جواز لعن یزید بن معاویه تصریح کرده است آنجا که پسرش عبدالله از لعن یزید پرسید، او در پاسخ گفت چگونه کسی لعن نشود در حالی که خداوند در کتاب خود او را لعن کرده است. خداوند در قرآن کریم فرموده است: «فَهَلْ عَسَیتُمْ إِن تَوَلَّیتُمْ أَن تُفْسِدُواْ فىِ الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُواْ أَرْحَامَكُمْ، أُوْلَئكَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ الله؛ اگر (از اين دستورها) روى گردان شويد، جز اين انتظار مى‏رود كه در زمين فساد و قطع پيوند خويشاوندى كنيد،آنها كسانى هستند كه خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته»( محمد، 22-23.)  و چه فساد و قطع رحم شدید تر از آنچه است که یزید انجام داد.( ألوسی ، سید محمود بغدادی،  روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج26، ص72، بیروت،  دار إحیاء التراث العربی . بی تا.)
[[احمد بن حنبل]] (۱۶۴-۲۴۱ق)، پیشوای مذهب حنبلی، بر جواز لعن یزید بن معاویه تصریح کرده است؛ در آنجا که پسرش عبدالله از لعن یزید پرسید، او در پاسخ گفت: چگونه کسی لعن نشود در حالی که خداوند در [[قرآن]] او را لعن کرده است. در آنجا که گفت:{{قرآن|فَهَلْ عَسَیتُمْ إِن تَوَلَّیتُمْ أَن تُفْسِدُواْ فیِ الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُواْ أَرْحَامَکُمْ، أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ الله|ترجمه=اگر (از این دستورها) روی گردان شوید، جز این انتظار می‌رود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندی کنید، آنها کسانی هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته است}}<ref>سوره محمد، آیات ۲۲-۲۳.</ref>. احمد بن حنبل در ادامه می‌گوید که چه فساد و قطع رحمی شدیدتر از آن است که یزید انجام داده است.<ref>ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، الرد علی المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد، تحقیق هیثم عبدالسلام محمد، بیروت، دار الکتب العلمية، ۱۴۲۶ق، ص۴۰-۴۱.</ref>برخی عالمان اهل‌سنت، جواز لعن یزید را مورد اتفاق [[مذاهب چهارگانه اهل‌سنت و تکفیر شیعیان|مذاهب چهارگانه]] فقهی اهل‌سنت دانسته و لعن او را «یا به تصریح یا به تلویح» از پیشوایان بزرگ فقهی اهل‌سنت مانند [[ابوحنیفه]]، [[مالک بن انس]] و احمد بن حنبل حکایت می‌کند.<ref>دمیری، کمال‌الدین محمد بن موسی بن عیسی، حیاة الحیوان الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref>
به گفته ابن جوزی علمای با تقوا لعن یزید را جایز دانسته(ابن جوری، ابوالفرج ، الرد على المتعصب العنید المانع من ذم یزید.)  و حافظ الدین کردی حنفی در فتاوایش بر جواز لعن یزید فتوا داده و قوام الدین صفاری گفته لعن یزید اشکالی ندارد. این الکمال گفته است حق این است که لعن یزید به خاطر اشتهارش بر کفر و شدت رسوایی و شرارت که به صورت مفصل نقل شده جایز است. تفتازانی با وجود اینکه در اسلام یزید شک ندارد می‌گوید لعنت خدا بر او و یاران و اعوانش باد.( مناوی، عبدالرؤوف ، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج1، ص205،  مصر،  المكتبة التجاریة الكبرى، چ1،  1356ق.)  
===جاحظ===
قاضی ابو یعلی کتابی در بیان کسانی که مستحق لعن است نوشته و در آن اسم یزید را هم ذکر نموده و سپس حدیثی را از پیامبر اسلام (ص) نقل کرده که فرموده است: «من أخاف أهل المدینة ظلما أخافه الله وعلیه لعنة الله والملائكة والناس أجمعین» هر کسی اهل مدینه را ظالمانه بترساند خدا او را می‌ترساند و لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد. این در حالی است که شکی در ترساندن اهل مدینه به وسیله یزید وجود ندارد.( ابن حجر هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج2، 635،  لبنان، مؤسسة الرسالة – چ1، 1417ق/ 1997م، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله التركی - كامل محمد الخراط.)  
عمر بن بحر جاحظ (درگذشته ۲۵۵ق)، متکلم و ادیب معتزلی، لعن یزید را به دلیل قتل [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]]، به اسارت بردن خاندان [[رسول خدا(ص)]]، تصرف مدینه، حمله به مکه و تخریب [[کعبه]] و سایر اعمال و خصوصیات اخلاقی مذمومش جایز دانسته است.<ref>جاحظ، ابوعثمان عمرو بن بحر، رسائل الجاحظ، به‌کوشش حسن السندوبی، بی‌جا، هندواوی، ۲۰۲۲م، ص۲۵۷-۲۵۸.</ref>
کشتار و فساد بزرگ و اسارت و اباحه زنان مدینه از سوی لشکر یزید مشهور است که سیصد دختر در این حادثه بکارت شان را از دست دادند و به همین اندازه از صحابه رسول خدا و در حدود هفت صد قاری قرآن را کشتند و شهر مدینه را مدت چند روز برای لشکریان یزید  مباح شده بود و مسجد نبوی روزهای متمادی از جماعت خالی شده و به جای مردم سگها وارد مسجده گردیده و بر منبر پیامبر خدا(ص) بول کرده دقیقا همانگونه که رسول خدا(ص) از آن خبر داده بودند. لشکر یزید پس از این فاجعه  رو به سوی پسر زبیر رفته و کعبه را با منجنیق تیرباران نموده و آن را با آتش سوزاندند و چه چیزی از این قبایح بزرگتر است که در زمان یزید اتفاق افتاد.( رک:  الصواعق المحرقه، ج2، ص 637-639.) 
===قاضی ابویعلی===
ابو حامد غزالی و لعن یزید
قاضی ابویعلی(درگذشته ۵۶۰ق) کتابی در بیان کسانی که مستحق لعن است نوشته و در آن اسم یزید را هم ذکر نموده است. او با استناد به حدیث از پیامبر(ص) درباره لعن کسانی که مردم مدینه را بترساند، یزید را به دلیل ترساندن مردم مدینه، در واقعه حمله و اشغال [[مدینه]] در سال ۶۳ق، ملعون می‌شمرد.<ref>ابن‌حجر هیتمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، تحقیق عبدالرحمن بن عبدالله الترکی و کامل محمد الخراط، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۳۵.</ref>
در این میان ابوحامد غزالی لعن یزید را جایز ندانسته است حتی غزالی گفته است بر واعظ حرام است از مقتل حسین سخن بگوید و حکایات آن را نقل کند زیرا از بیان این مطالب طعن صحابه لازم می‌آید.( الصواعق المحرقه، ج2، 640.)  این فتوای غزالی افزون بر اینکه هیچ مدرک شرعی و عقلی ندارد، مخالف با فتاوای علمای اهل سنت است و نیز این سخن او آشکارا دلالت بر حمایت از یزید بن معاویه و پوشاندن جنایات او دارد که با هیچ مبنا و معیاری قابل پذیرش نیست.(الصواعق المحرقه، ج2، 640.) 
 
ابوحامد محمد غزالی یعد از اینکه می گوید قتل نفس فسق است نه کفر، و بر فرضی که او قاتل باشد ممکن است قبل از مرگ توبه کرده باشد و برای مؤمن سزاوار نیست کسی را که کفرش ثابت نیست لعن کند.(ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم ادین، ج3، ص125،بیروت، دار االمعرفة، بی‌تا)
===ابن‌جوزی===
پاسخ به سخن ابوحامد غزالی
ابوالفرج ابن‌جوزی (۵۱۱-۵۹۷ق‌)، فقیه، مفسر، مورخ‌ و واعظ حنبلی‌، بر منبر وعظ در حضور خلیفه عباسی و عالمان بغداد یزید را لعنت می‌کرده است.<ref>سبط ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۶۱.</ref> زمانی که از [[ابن‌جوزی]] درباره یزید پرسیده بودند، گفته بود که شما چه می‌گویید درباره کسی که در سه سال حکومتش در سال اول [[امام حسین علیه‌السلام|حسین بن علی(ع)]] را کشت، در سال دوم مدینه را مسخر کرد و جان، مال و ناموس اهالی آن را مباح اعلام کرد و در سال سوم کعبه را با منجنیق کوبید و تخریب کرد. به او جواب دادند که چنین شخصی را لعنت می‌کنیم. سپس ابن‌جوزی جواب داد پس [[یزید بن معاویه]] را لعنت کنید.<ref>سبط ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ص۲۶۱.</ref>
جنایات یزید بن معاویه بر هیچ کسی پوشیده نیست و امام حسین (ع) به علت بیعت نکردن با یزید به قتل رسید، افزون بر آن اسارت خانواده پاک رسول خدا(ص) و سوار کردن آنها بر سرهای برهنه بر پشت شتران  و با طناب بستن آنان و گذاشتن سر مبارک امام حسین در نزد یزید و زدن چوب به دندانهای مبارک آن حضرت،( الصواعق المحرقه، ج2،ص580)  افزون بر اینکه ثابت می‌کند امام حسین به دستور یزید به شهادت رسیده ، خود این افعال فسق و ظلم یزید و دشمنی او را با امام حسین و اهل بیت پیامبر ثابت می‌کند.  
===تفتازانی===
اما امکان توبه یزید افزون بر اینکه قابل اثبات نیست، هیچ یکی از فجایع و جنایات او را از بین نمی‌برد و جواز لعن را به عدم جواز تبدیل نمی‌کند. امیر علیشیر نوایی (  906 ق ) در پاسخ به غزالی این دو بیت را سروده است:
[[سعدالدین تفتازانی]] (درگذشته ۷۹۲ق)، متکلم، ادیب و منطقی اهل‌سنت، درباره یزید گفته است: ظلمی که در کربلا بر [[اهل‌بیت پیامبر (ع)]] جاری گردید به قدری آشکار است که مجالی برای پنهان‌کردن آن وجود ندارد. این ظلم به‌قدری شنیع است که هیچ‌کسی در آن تردید نمی‌کند، بلکه جمادات و حیوانات بر آن شهادت می‌دهند و اهل زمین و آسمان بر آن گریه می‌کنند و نزدیک است کوه‌ها به‌خاطر آن از جا کنده شوند و سنگ‌ها تکه‌تکه گردند. بدی این عمل با گذر زمان از بین نمی‌رود. پس لعنت خدا بر کسی باد که مباشر این کار بود یا راضی به آن شده و برای انجام آن تلاش نموده است. اگر گفته شود برخی از علمای اهل‌سنت لعن بر یزید را جایز نمی‌داند، با اینکه او مستحق لعن است، در جواب می‌گو‌ییم که آنان به‌علت اینکه این لعن به بالاتر سرایت نکند فتوا به عدم جواز داده‌اند.<ref>تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد فی علم الکلام، تحقیق عبدالرحمن عمیره، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۳۱۱.</ref>
ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن
 
زان که شاید حق تعالی کرده باشد رحمتش
== مخالفان لعن یزید در میان اهل‌سنت ==
آنچه با آل نبی کرد او ، اگر بخشد خدای
برخی از عالمان [[اهل‌سنت]] با لعن یزید مخالفت کرده‌اند؛ از جمله ابن‌صلاح<ref>ابن‌جوزی، الرد علی المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد، مقدمه تحقیق، ۱۴۲۶ق، ص۱۶.</ref> (۵۷۷ -۶۴۳ق)، فقیه و محدث شافعی و ابن‌‌حجر هَیتَمی‌<ref>ابن‌جوزی، الرد علی المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد، مقدمه تحقیق، ۱۴۲۶ق، ص۱۷.</ref> (۹۰۹-۹۷۴ق)، فقیه و محدث شافعی. از دیگر مخالفان لعن یزید به افراد زیر می‌توان اشاره کرد:
هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش
 
سخن سعدالدین تفتازانی درباره لعن یزید
=== غزالی ===
سعدالدین تفتازانی متکلم بنام اهل سنت درباره یزید گفته است: ظلمی که بر اهل بیت پیامبر(ع) جاری گردید به قدری آشکار است که مجالی برای پنهان کردن آن وجود ندارد و به قدری شنیع است که هیچ کسی در آن تردید نمی‌کند بلکه جمادات و حیوانات بر آن شهادت می‌دهند و اهل زمین و آسمان بر آن گریه می‌کنند و نزدیک است کوه ها به خاطر از جا کنده شده و سنگها تکه تکه شوند و بدی این عمل با گذر زمان از بین نمی‌رود پس لعنت خدا بر کسی باد که مباشر این کار بود و یا راضی به آن شده و برای انجام آن تلاش نموده است و عذاب قیامت شدید تر و پایدارتر است. اگر کفته شود برخی از علمای اهل سنت لعن بر یزید را جایز نمی‌داند با اینکه او مستحق لعن است در جواب می‌گو ییم که آنان به علت اینکه این لعن به بالاتر سرایت نکند فتوا به عدم جواز داده اند.(شرح المقاصد فی علم الکلام، ج2، ص307)
[[ابوحامد غزالی]] (۴۵۰-۵۰۵ق)، فقیه، متکلم شافعی اشعری، لعن یزید را جایز ندانسته و حتی گفته بر واعظ حرام است از مقتل حسین سخن بگوید و حکایات آن را نقل کند؛ زیرا از بیان این مطالب طعن صحابه لازم می‌آید.<ref>غزالی، ابوحامد محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم بن حسین الحافظ العراقی، بی‌جا، دار الکتاب العربی، بی‌تا.، ج۹، ص۱۹.</ref> [[فیض کاشانی]] در کتاب المُحَجّة البَیضاء این نظر غزالی درباره لعن یزید را مورد نقد قرار داده است.<ref>فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۰-۲۲۲.</ref>
جهنمی بودن دشمنان اهل بیت (ع)
 
حدیثی از پیامبر اسلام مبنی بر جهنمی بودن دشمنان اهل بیت نقل شده است. در دشمنی یزید با اهل بیت پیامبر هیچ تردیدی وجود ندارد. در صحیح ابن حبان و در مستدرک حاکم و کتاب¬های دیگر اهل¬سنت حدیثی از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: «والذی نفسی بیده لا یبغضنا اهل البیت رجل(احد) الاّ ادخله الله تعالی النار؛ قسم به آن کسی که جان من در دست اوست کسی با ما اهل بیت دشمنی نمی¬کند مگر این¬که خدا اورا داخل جهنم کند».( صحیح ابن حبان، ج 15 ص،435، حدیث 6578 ؛ المستدرک علی الصحیصین، ج3 ص162، حدیث 4717. نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحن، بیروت، دار الکتب العلمیه، اول) 
برخی ادعا کرده‌اند که امیر علیشیر نوایی (درگذشته ۹۰۶ق)، ادیب و سیاستمدار اهل‌سنت، این ابیات را در پاسخ به غزالی سروده است:<ref>بهبهانی، محمدجعفر بن محمدعلی، فضایح الصوفیة، تحقیق مؤسسه علامه مجدد وحید بهبهانی، قم، انتشارات انصاریان، ۱۴۱۳ق، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref>
قرآن و جواز لعن یزید بن معاویه
{{شعر|ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن|زان که شاید حق تعالی کرده باشد رحمتش|آنچه با آل نبی کرد او اگر بخشد خدای|هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش<ref>آذر بیگدلی، لطفعلی‌بیک، آتشکده آذر (تذکره شعرای فارسی‌زبان تا آخر قرن دوازدهم هجری)، تحقیق سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسه نشر کتاب، ۱۳۳۷ش، ص۱۹-۲۰.</ref>
کشتن نواده پیامبر(ص) و اسارت خاندان آن حضرت به یقین موجب خشم، اذیت و آزار پیامبر اسلام(ص) گردیده است؛ زیرا هیچ عاقلی نمی‌تواند بگوید که پیامبر خدا از وقوع حادثه دلخراش کربلا که به دستور یزید انجام گرفت ناراضی نبوده است. از سوی دیگر خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً(. احزاب، 57.) ؛  آنها كه خدا و پیامبرش را آزار مى‏دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خواركننده‏اى آماده كرده است.
}}
 
=== ابن‌تیمیه ===
[[ابن‌تیمیه]] (۶۶۱-۷۲۸ق)، فقیه و متکلم سلفی حنبلی، و پیروان او از [[وهابیت]] لعنت یزید بن معاویه را جایز نمی‌دانند.<ref>ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجمو ع الفتاوی، بی‌تا، بی‌جا، ج۳، ص۴۱۳؛ نیز: ابن‌تیمیه، مجمو ع الفتاوی، ج۴، ص۴۷۵.</ref> [[ابن‌تیمیه]] و وهابیان یزید را در حادثه عاشورا مقصر نمی‌دانند و لعن او را ممنوع کرده‌اند.<ref>ابن‌تیمیة، احمد بن عبدالحلیم، رأس الحسین، تحقیق السيد الجميلی، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا، ص۲۰۷.</ref> ابن‌تیمیه، در ضمن اینکه یزید بن معاویه را همسان و هم‌شأن سایر خلفای مسلمین قرار داده، سعی می کند یزید را تبرئه کند؛ او در این مورد چنین می‌گوید: به فرض اینکه یزید بن معاویه فاسق و ظالم باشد، خداوند او را به خاطر انجام کارهای خوب و بزرگش می‌بخشد.<ref>ابن‌تیمیه، مجمو ع الفتاوی، ج۳، ص۴۱۳؛ ابن‌تیمیه، مجمو ع الفتاوی، ج۴، ص۴۷۵.</ref>
 
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
| شاخه فرعی۱ = شیعه امامیه
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۴ =
}}
 
{{تکمیل مقاله
| شناسه = شد
| تیترها = شد
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی =شد
| ناوبری =
| نمایه =
| تغییر مسیر =شد
| ارجاعات =
| بازبینی =
| تکمیل =
| اولویت = ج
| کیفیت = ب
}}
[[رده:درگاه امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۲

سؤال

وهابی‌ها به خصوص ابن تیمیه می‌گویند شیعه بر خلاف شرع مقدس اسلام، یزید را لعن می‌کند؛ شیعه چه دلیلی بر جواز لعن یزید دارد؟

درگاه‌ها
امام حسین.png


لعن یزید بن معاویه، در میان شیعیان، به دلیل ملعون شمرده شدن او توسط پیامبر(ص) و ائمه جایز شمرده شده است. در میان اهل‌سنت، کسانی چون احمد بن حنبل، پیشوای حنبلیان در فقه اهل‌سنت، جاحظ، متکلم و ادیب معتزلی، ابن‌جوزی، فقیه و واعظ حنبلی و تفتازانی، متکلم و منطقی اهل‌سنت، لعن یزید جایز دانسته‌اند. این افراد لعن یزید را به دلیل قتل امام حسین(ع)، به اسارت بردن خاندان رسول خدا(ص)، تصرف مدینه، حمله به مکه و تخریب کعبه و سایر اعمال و خصوصیات اخلاقی مذمومش جایز دانسته‌اند.

برخی از عالمان اهل‌سنت با لعن یزید مخالفت کرده‌اند؛ از جمله این افراد می‌توان به غزالی، فقیه، متکلم شافعی اشعری، و ابن‌تیمیه، فقیه و متکلم سلفی حنبلی، اشاره کرد. فیض کاشانی نظر غزالی درباره عدم جواز لعن یزید را مورد نقد قرار داده است.

لعن یزید در میان شیعیان

در میان شیعیان، لعن یزید به دلیل ملعون شمرده شدن او توسط پیامبر(ص) جایز شمرده شده است.[۱] همچنین، ائمه‌(ع) لعن یزید را جایز دانسته‌اند.[۲] بعضی عالمان شیعه معتقدند که کسی در جواز لعن یزید تردید نکرده است.[۳]

برخی عالمان شیعه معتقدند که از مجموع روایات و ادعیه واردشده در جوامع روایی شیعه چنین استفاده می‌شود که لعنت‌کردن پیشوایان و رهبران کفر و ضلال، مانند یزید و غیر او، مقتضای دینداری و موجب تقرب به درگاه خداوند است.[۴]

لعن یزید در میان اهل‌سنت

در میان اهل‌سنت کسانی به لعن یزید فتوا داده‌اند:

احمد بن حنبل

احمد بن حنبل (۱۶۴-۲۴۱ق)، پیشوای مذهب حنبلی، بر جواز لعن یزید بن معاویه تصریح کرده است؛ در آنجا که پسرش عبدالله از لعن یزید پرسید، او در پاسخ گفت: چگونه کسی لعن نشود در حالی که خداوند در قرآن او را لعن کرده است. در آنجا که گفت:﴿فَهَلْ عَسَیتُمْ إِن تَوَلَّیتُمْ أَن تُفْسِدُواْ فیِ الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُواْ أَرْحَامَکُمْ، أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ الله؛ اگر (از این دستورها) روی گردان شوید، جز این انتظار می‌رود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندی کنید، آنها کسانی هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته است[۵]. احمد بن حنبل در ادامه می‌گوید که چه فساد و قطع رحمی شدیدتر از آن است که یزید انجام داده است.[۶]برخی عالمان اهل‌سنت، جواز لعن یزید را مورد اتفاق مذاهب چهارگانه فقهی اهل‌سنت دانسته و لعن او را «یا به تصریح یا به تلویح» از پیشوایان بزرگ فقهی اهل‌سنت مانند ابوحنیفه، مالک بن انس و احمد بن حنبل حکایت می‌کند.[۷]

جاحظ

عمر بن بحر جاحظ (درگذشته ۲۵۵ق)، متکلم و ادیب معتزلی، لعن یزید را به دلیل قتل امام حسین(ع)، به اسارت بردن خاندان رسول خدا(ص)، تصرف مدینه، حمله به مکه و تخریب کعبه و سایر اعمال و خصوصیات اخلاقی مذمومش جایز دانسته است.[۸]

قاضی ابویعلی

قاضی ابویعلی(درگذشته ۵۶۰ق) کتابی در بیان کسانی که مستحق لعن است نوشته و در آن اسم یزید را هم ذکر نموده است. او با استناد به حدیث از پیامبر(ص) درباره لعن کسانی که مردم مدینه را بترساند، یزید را به دلیل ترساندن مردم مدینه، در واقعه حمله و اشغال مدینه در سال ۶۳ق، ملعون می‌شمرد.[۹]

ابن‌جوزی

ابوالفرج ابن‌جوزی (۵۱۱-۵۹۷ق‌)، فقیه، مفسر، مورخ‌ و واعظ حنبلی‌، بر منبر وعظ در حضور خلیفه عباسی و عالمان بغداد یزید را لعنت می‌کرده است.[۱۰] زمانی که از ابن‌جوزی درباره یزید پرسیده بودند، گفته بود که شما چه می‌گویید درباره کسی که در سه سال حکومتش در سال اول حسین بن علی(ع) را کشت، در سال دوم مدینه را مسخر کرد و جان، مال و ناموس اهالی آن را مباح اعلام کرد و در سال سوم کعبه را با منجنیق کوبید و تخریب کرد. به او جواب دادند که چنین شخصی را لعنت می‌کنیم. سپس ابن‌جوزی جواب داد پس یزید بن معاویه را لعنت کنید.[۱۱]

تفتازانی

سعدالدین تفتازانی (درگذشته ۷۹۲ق)، متکلم، ادیب و منطقی اهل‌سنت، درباره یزید گفته است: ظلمی که در کربلا بر اهل‌بیت پیامبر (ع) جاری گردید به قدری آشکار است که مجالی برای پنهان‌کردن آن وجود ندارد. این ظلم به‌قدری شنیع است که هیچ‌کسی در آن تردید نمی‌کند، بلکه جمادات و حیوانات بر آن شهادت می‌دهند و اهل زمین و آسمان بر آن گریه می‌کنند و نزدیک است کوه‌ها به‌خاطر آن از جا کنده شوند و سنگ‌ها تکه‌تکه گردند. بدی این عمل با گذر زمان از بین نمی‌رود. پس لعنت خدا بر کسی باد که مباشر این کار بود یا راضی به آن شده و برای انجام آن تلاش نموده است. اگر گفته شود برخی از علمای اهل‌سنت لعن بر یزید را جایز نمی‌داند، با اینکه او مستحق لعن است، در جواب می‌گو‌ییم که آنان به‌علت اینکه این لعن به بالاتر سرایت نکند فتوا به عدم جواز داده‌اند.[۱۲]

مخالفان لعن یزید در میان اهل‌سنت

برخی از عالمان اهل‌سنت با لعن یزید مخالفت کرده‌اند؛ از جمله ابن‌صلاح[۱۳] (۵۷۷ -۶۴۳ق)، فقیه و محدث شافعی و ابن‌‌حجر هَیتَمی‌[۱۴] (۹۰۹-۹۷۴ق)، فقیه و محدث شافعی. از دیگر مخالفان لعن یزید به افراد زیر می‌توان اشاره کرد:

غزالی

ابوحامد غزالی (۴۵۰-۵۰۵ق)، فقیه، متکلم شافعی اشعری، لعن یزید را جایز ندانسته و حتی گفته بر واعظ حرام است از مقتل حسین سخن بگوید و حکایات آن را نقل کند؛ زیرا از بیان این مطالب طعن صحابه لازم می‌آید.[۱۵] فیض کاشانی در کتاب المُحَجّة البَیضاء این نظر غزالی درباره لعن یزید را مورد نقد قرار داده است.[۱۶]

برخی ادعا کرده‌اند که امیر علیشیر نوایی (درگذشته ۹۰۶ق)، ادیب و سیاستمدار اهل‌سنت، این ابیات را در پاسخ به غزالی سروده است:[۱۷]

ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن زان که شاید حق تعالی کرده باشد رحمتش
آنچه با آل نبی کرد او اگر بخشد خدای هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش[۱۸]

ابن‌تیمیه

ابن‌تیمیه (۶۶۱-۷۲۸ق)، فقیه و متکلم سلفی حنبلی، و پیروان او از وهابیت لعنت یزید بن معاویه را جایز نمی‌دانند.[۱۹] ابن‌تیمیه و وهابیان یزید را در حادثه عاشورا مقصر نمی‌دانند و لعن او را ممنوع کرده‌اند.[۲۰] ابن‌تیمیه، در ضمن اینکه یزید بن معاویه را همسان و هم‌شأن سایر خلفای مسلمین قرار داده، سعی می کند یزید را تبرئه کند؛ او در این مورد چنین می‌گوید: به فرض اینکه یزید بن معاویه فاسق و ظالم باشد، خداوند او را به خاطر انجام کارهای خوب و بزرگش می‌بخشد.[۲۱]

منابع

  1. ابن‌نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان و منیر سبل الاشجان، قم، مدرسة الإمام المهدی(ع)، ۱۴۰۶ق، ص۲۲.
  2. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة، تهران، دارالکتب العلمیة، ۱۳۶۵ش، ج۵، ص۴۴۴.
  3. مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه السلام، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۷.
  4. فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۰.
  5. سوره محمد، آیات ۲۲-۲۳.
  6. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، الرد علی المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد، تحقیق هیثم عبدالسلام محمد، بیروت، دار الکتب العلمية، ۱۴۲۶ق، ص۴۰-۴۱.
  7. دمیری، کمال‌الدین محمد بن موسی بن عیسی، حیاة الحیوان الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۰۶.
  8. جاحظ، ابوعثمان عمرو بن بحر، رسائل الجاحظ، به‌کوشش حسن السندوبی، بی‌جا، هندواوی، ۲۰۲۲م، ص۲۵۷-۲۵۸.
  9. ابن‌حجر هیتمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، تحقیق عبدالرحمن بن عبدالله الترکی و کامل محمد الخراط، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۳۵.
  10. سبط ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۶۱.
  11. سبط ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ص۲۶۱.
  12. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد فی علم الکلام، تحقیق عبدالرحمن عمیره، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۳۱۱.
  13. ابن‌جوزی، الرد علی المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد، مقدمه تحقیق، ۱۴۲۶ق، ص۱۶.
  14. ابن‌جوزی، الرد علی المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد، مقدمه تحقیق، ۱۴۲۶ق، ص۱۷.
  15. غزالی، ابوحامد محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم بن حسین الحافظ العراقی، بی‌جا، دار الکتاب العربی، بی‌تا.، ج۹، ص۱۹.
  16. فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۰-۲۲۲.
  17. بهبهانی، محمدجعفر بن محمدعلی، فضایح الصوفیة، تحقیق مؤسسه علامه مجدد وحید بهبهانی، قم، انتشارات انصاریان، ۱۴۱۳ق، ص۱۵۵-۱۵۶.
  18. آذر بیگدلی، لطفعلی‌بیک، آتشکده آذر (تذکره شعرای فارسی‌زبان تا آخر قرن دوازدهم هجری)، تحقیق سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسه نشر کتاب، ۱۳۳۷ش، ص۱۹-۲۰.
  19. ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجمو ع الفتاوی، بی‌تا، بی‌جا، ج۳، ص۴۱۳؛ نیز: ابن‌تیمیه، مجمو ع الفتاوی، ج۴، ص۴۷۵.
  20. ابن‌تیمیة، احمد بن عبدالحلیم، رأس الحسین، تحقیق السيد الجميلی، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا، ص۲۰۷.
  21. ابن‌تیمیه، مجمو ع الفتاوی، ج۳، ص۴۱۳؛ ابن‌تیمیه، مجمو ع الفتاوی، ج۴، ص۴۷۵.