قضا و قدر

سؤال

قضا و قدر چیست؟


معنای قدر

قَدْر و قَدَر به معنای اندازه است و تقدیر، به معنای ایجاد اندازه و مقدار شیء است.[۱] مقصود از تقدیر الهی این است که خداوند برای هر پدیده‌ای، اندازه و حدودِ کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصّی قرار داده است که تحت تأثیر عوامل تدریجی، تحقق می‌یابد.[۲]

مرحله قَدَر مقدم بر قضاء است. مرحله قدر مرحله اندازه‌گیری و فراهم کردن اسباب و زمینه کار است و مرحله قضاء، مرحله پایان کار و یکسره شدن کار است.

معنای قضا

کلمه قضاء در لغت به معنای فیصله دادن است حال فعل باشد یا گفتار، به خداوند نسبت داده شود یا به غیر خدا.[۳] همچنین به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و داوری کردن استعمال می‌شود.[۴] کلمه قاضی نیز بر همین معنا بوده و از آن جهت که میان دو طرف، حکم می‌کند و به کار آنها فیصله می‌دهد. به او قاضی می‌گویند.[۴]

قضاء در اصطلاح قرآنی به سه معنا به کار رفته است:[۵]

  • قضاء به معنای خلق، آفرینش و پایان کار است. خداوند متعال می‌فرماید:﴿وَ قَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ؛ آسمان‌های هفت‌گانه را در دو روز خلق کرده و به پایان رساند.(فصلت:۱۲)
  • به معنای الزامی‌کردن و واجب کردن حکم: ﴿وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ؛ پروردگارت حکم کرده (امر کرده) که جز او را نپرستید..(اسراء:۲۳)
  • به معنای اعلام و خبر دادن: ﴿وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ؛ ما به بنی اسرائیل در کتاب خبر دادیم.(اسراء:۴)

اما قضاء الهی، در اصطلاح متکلمان و علمای علم کلام به خصوص، در مباحث جبر و اختیار، عبارت است از به مرحله نهایی و حتمی رسیدن پدیده‌ای که تمام مقدمات و اسباب و شرایطش فراهم شده است. منظور از قضاء الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرایط یک پدیده آنرا به مرحله نهایی و حتمی می‌رساند.[۲]

قضا و قدر علمی

تقدیر علمی این است که، خدا می‌داند که هر چیزی، در چه زمان و مکانی و به چه صورت تحقق می‌یابد. علم داشتن خدا به فراهم شدن مقدمات، علت‌های پیدایش پدیده‌ها و به وقوع حتمی آنها را قضاء و قدر علمی می‌گویند. این معنا از قضا و قدر، منافاتی با اختیار انسان ندارد. خدا می‌داند که انسان با اختیار خود کدام راه را انتخاب می‌کند، به سمت گناه می‌رود یا عمل درست. این عمل اختیاری انسان و نتیجه‌ای که بر آن مترتب می‌شود، در علم الهی قرار دارد و به آن قضا و قدر علمی گفته می‌شود.

قضا و قدر عینی

برای شیء در خارج اندازه‌ای ایجاد می‌شود و حدود آن معین می‌شود؛ و اینکه شیء در چه شرائطی و با چه خصوصیاتی و از چه مجرائی باید تحقق یابد.

همه موجودات این عالم، دارای حدود، قیود و مشخصات خاصی هستند و هیچ موجودی نامحدود نیست؛ حتی افعال اختیاری انسان دارای حدود و شرائطی است. برای نمونه با دست یا چشم نمی‌توان حرف زد و دهان هم برای سخن گفتن دارای شرائطی است از جمله سالم بودن شش، حنجره، زبان، دندان و لب و … است.

سایر اعمال و افعال انسانی و دیگر موجودات، همگی دارای حدود و قیودی هستند. خداوند فرموده که انسان در کره زمین باشد نه کره‌ای دیگر. یا خواسته که به این شکل و قیافه باشد. یا برخی‌ها را مرد و برخی‌ها را زن، یا بعضی‌ها سفید و برخی‌ها سیاه و … و صدها تقدیر دیگر الهی که همگی معین و منظم و حساب شده‌اند.

اعمال و رفتار کرداری ما به همان اندازه که محدود به شرایط و حدود جهان مادی است به همان اندازه با اختیار، آزادی و انتخاب خودشان صورت گیرد.

مطالعه بیشتر

  • مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج۲، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۵.
  • ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، مؤسسه تحقیقاتی سید الشهداء، ۱۳۶۸.

منابع

  1. ابن فارس، المقاییس اللغه، ج۵، ص۶۳، همچنین المفردات، راغب، ص۳۹۵.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ر. ک. مصباح یزدی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۱۸۰.
  3. المفردات، راغب اصفهانی، ص۴۰۶.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ر. ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۱، ص۱۸۰ و آموزش فلسفه، ج۲، ص۴۰۸.
  5. حلی، کشف المراد، مؤسسه نشر اسلامی، ص۳۱۵.