فرقه مخمسه

از ویکی پاسخ
سؤال

لطفاً در مورد فرقه مخمسه توضیح دهید که چه گروهی بودند و عقایدشان چه بود و این که توسط چه کسی ایجاد شد؟

فرقه مخمسه از فرقه‌های غلات بوده که در همان قرن‌های اول منقرض شده است. غلات به کسانی گفته می‌شود که با وجود تظاهر به دین اسلام، الوهیت یا نبوت را به امام علی(ع) و سایر ائمه(ع) نسبت می‌دهند و آنان را به اموری توصیف می‌کنند که برای آنان نمی‌باشند.[۱]

امامیه (شیعه دوازده امامی) اعتقاد دارند که غلات کافر به خدا هستند و از یهود و نصاری و مجوس و قدریه و حروریه (خوارج) و از جمیع اهل بدعت گمراه ترند.[۲]

اسم مخمسه بر دو گروه از غلات اطلاق شده است:

۱. مخمسه به فرقه ای گفته می‌شود که منسوب به خانواده کرخی‌ها است. این فرقه توسط قاسم بن علی بن محمد کرخی تأسیس شد و برادرش به نام احمد و دو پسرش به نام‌های جعفر و محمد اولین پیروان او هستند. این فرقه معتقد بوده که پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) و فاطمه و حسن و حسین(ع) پنج نورند که از قدیم بوده و تا ابد خواهند بود.[۳] و گفته شده این فرقه معتقد بوده که خداوند متعال اداره مصالح بندگان خود را به پنج نفر سپرده است و آنها عبارتنداز: سلمان، مقداد، عمار، ابوذر و عمر و ابن امیه.[۴]

۲. فرقه دومی از غلات که به اسم مخمسه معروف است منسوب به پیروان ابوالخطاب می‌باشد. این فرقه در کتاب‌های فرق و مذاهب به نام خطابیه نیز یاد می‌شود. پیروان این فرقه معتقدند که خداوند به صورت پنج نفر ظاهر گردیده و آنان عبارتنداز: محمد(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع).[۵]

ابوالخطاب، محمد بن مقلاص اسدی کوفی که به ابو زینب اسدی معروف است در ابتداء از اصحاب امام صادق(ع) و شیعه بوده و سپس غالی گردیده است.[۶] هنگامی که امام صادق(ع) از اعتقاد غلوآمیز او آگاهی یافت از او تبرئه جسته و مورد لعنت خود قرار داد. ابوالخطاب پس از آن مردم را به سوی خود دعوت نمود و خود را بتی قلمداد کرد و گمان می‌کرد انبیاء تفویض نموده‌اند که مردم از او اطاعت کنند. او معتقد بود که تمام امامان نبی هستند بلکه به الوهیت ائمه باور داشته است و می‌پنداشت که حسن و حسین(ع) پسران خدا می‌باشند. بعد از قتل ابوالخطاب پیروان او معتقد بوده‌اند که شخصی به نام «معمر» جانشین او، وی را عبادت می‌کرده است. یکی از اعتقادات دیگر این فرقه این است که بهشت همین نعمت‌های دنیا و جهنم سختی‌های آن است و دنیا فنا ناپذیر است و روی این جهت تمام محرمات را مباح دانسته و فرائض را ترک نمودند.[۷]


مطالعه بیشتر

۱ـ الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی.


منابع

  1. شیخ مفید، محمد بن نعمان، تصحیح اعتقادات الامامیه، بیروت، دارالمفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ص۱۳۱.
  2. شیخ صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات فی دین الامامیه، بی تا، ص۷۱.
  3. احادیث نور النبی و اهل بیته(ع)، تألیف مرکز المصطفی، ص۴۱.
  4. نوری طبرسی، حسین، خاتمه المستدرک، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۳.
  5. همان.
  6. حلی، حسین بن یوسف، منتهی المطلب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۷۱.
  7. جزائری، سید نعمت‌الله، نور البراهین، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۰.