عوامل معنوی بلایا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{mbox
{{ویرایش}}
| css = margin: 2px
| type  = notice
| style = width: 40%; margin: 0px auto 18px auto;
| image = [[file:Ambox_clock.svg|40px|alt=|link=]]
| textstyle = text-align: justify; padding: 10px 10px 10px 15px;
| text  = <span style="padding:5px 10px; margin: 0 5px 0 0;">'''این مقاله هم‌اکنون به دست Nazarzadeh در حال ویرایش است.'''</span>
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
چه علل معنوی‌ای می‌توانند باعث بروز بلا شوند؟
چه علل معنوی‌ای می‌توانند باعث بروز بلا شوند؟

نسخهٔ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۵

سؤال

چه علل معنوی‌ای می‌توانند باعث بروز بلا شوند؟

بر اساس منابع اسلامی عوامل مختلفی می‌توانند در بروز بلایا موثر باشند.

آزمایش

یکی از اهداف رخ دادن بلایا امتحان انسان‌ها است. امتحان و آزمایش بندگان، یکی از سنت‌های خدا است که همواره بندگانش را در صحنه‌های مختلف مورد آزمایش قرار می‌دهد.[۱] ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ؛ و بی تردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات [نباتی یا ثمرات باغ زندگی از زن و فرزند] آزمایش می کنیم. و صبرکنندگان را بشارت ده.(بقره(۲):۱۵۵).

خدا با بدی‌ها و خوبی‌ها نیز انسان را مورد آزمایش قرار می‌دهد: ﴿... وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً...؛ و ما شما را با بدی‌ها و خوبی‌ها آزمایش می‌کنیم.(انبیا(۲۱):۳۵) از امام علی(ع) نقل شده است که در زمان بیماری جمعی به عیادتش آمده بودند. عرض کردند: حالتان چطور است ای امیرمؤمنان؟ حضرت فرمود: شرّ است! گفتند: این سخن شایسته مثل شما نیست! امام در پاسخ آنان با استناد به آیه مذکور فرمودند: «فَالْخَيرُ الصِّحَّةُ وَ الْغِنَى‏ وَ الشَّرُّ الْمَرَضُ وَ الْفَقْرُ ابْتِلَاءً وَ اخْتِبَاراً؛ [در آیه] نیکی سلامتی و بی‌نیازی است و بدی بیماری و فقر است برای آزمایش و آگاهی». بر این اساس، امام، «خیر» را به سلامتی و بی‌نیازی و «شر» را به بیماری و فقر تفسیر کردند.[۲]

بیداری از غفلت

برخی از بیماری‌ها، عاملی برای بازگشت انسان به مسیر درست و بیداری از غفلت و غرور است. غفلت، همواره از عوامل سقوط و از موانع سعادت انسان است. حوادث غیر‌ منتظره و بیماری‌ها یکی از راه‌های زدودن غفلت و زنده کردن یاد خدا در دل‌های مرده است. در قرآن آمده: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ؛ و بی تردید ما به سوی امت هایی که پیش از تو بودند [پیامبرانی] فرستادیم؛ پس آنان را [هنگامی که با پیامبران به مخالفت و دشمنی برخاستند] به تهیدستی و سختی و رنج و بیماری دچار کردیم، باشد که [در پیشگاه ما] فروتنی و زاری کنند.(انعام(۶):۴۲).

روایات و دعاهای نقل شده از ائمه به آثار تربیتی بیماری و سلامتی پرداخته‌اند. از حضرت موسی(ع) که به خدا عرض کرد: «نه بیماری‌ای که زمین‌گیرم کند و نه سلامتی‌ای که سبب غفلتم شود. بلکه حالتی بین آن دو گاه بیمار شوم تا سپاس‌گزار تو باشم و گاه تندرست باشم تا سپاس‌گزار تو باشم.»[۳] امام علی(ع) در دعای خویش می‌فرماید: «اللهم انی اعوذ بک من سقم تشغلنی و من صحه تلهمنی؛ خدایا، به تو پناه می‌برم از بیماری‌ای که به خویش مشغولم دارد و از تندرستی که سرگرمم سازد».[۴]

عذاب الهی

یكی از سنت‌ها و قوانین الهی در جهان هستی نسبت به بشر سنّت عذاب الهی در قالب بیماری و غیره است كه در اثر گناه و طغیان بشر دامن‌گیر قومی و گروهی می‌شود. یكی از علل وقوع عذاب الهی ظلم و جور است: ﴿وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا...؛ یقیناً اقوام پیش از شما را هنگامی که ستم ورزیدند، هلاک کردیم(یونس:۱۳).

البته این عذاب بعد از اتمام حجت و امهال و استدراج است. یعنی خدا در مرحله اول انسان‌ها را به مصائب و گرفتاری‌هایی همچون زلزله و خشكسالی، بیماری و قحطی مبتلا می‌سازد تا از خواب غفلت بیدار شوند و به خدا نزدیک گردند. اگر این‌ها اثر نگذاشت دچار امهال و استدراج می‌شوند. پس از آن عذاب الهی در قالب اسباب مادی مانند بیماری و سیل و ... نازل می‌گردد. بنابراین سنّت عذاب الهی معلول ظلم انسان است و بعد از اتمام حجت و مهلت دادن لازم واقع می‌شود.[۵]

کفاره گناهان

گاهی انسان برای از بین بردن آثار گناهان، به حوادث و بلاها و بیماری مبتلا می‌شود تا قسمتی از گناهانش در دنیا و پیش از فرارسیدن مرگ شسته شود و در جهان آخرت به عذاب‌های شدید و دردناک گرفتار نشود.[۶]

امام علی(ع) بیماری را سبب کاهش گناه، و امام رضا(ع) آن را برای مؤمن مایه تطهیر و رحمت معرفی کرده است.[۷]


  1. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص‌۳۵۲ـ ۳۶۱، چاپ دوم، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق.
  2. مجلسى، محمد تقى، بحار الانوار، ج۸۱، ص‌۳۰۹، تهران: المکتبه الاسلامیه، ۱۳۸۵ و مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، پیام قرآن، ج۱۳، ص۴۰۵، چاپ چهارم، قم: مدرسه امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۷۴.
  3. دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏۱، ص‌۴۲، قم‏: الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق.
  4. مجلسی، ج۴۰، ص‌۳۴۰.
  5. عبدالسلام بن نصرالله، سنه الله فی عقاب الأمم، ص‌۲۳ـ۳۷، ریاض: دارالمعراج، ۱۴۱۵ق.
  6. خسروپناه، عبدالحسین، انتظارات بشر از دین، ص‌۷۳ـ ۷۶، قم: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات، ۱۳۸۱؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۱۶۷، چاپ۳۶، قم: بین‌الملل، ۱۳۸۷؛ همچنین ببینید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱ و کتاب‌های عدل الهی، انسان و سرنوشت، تهران: صدرا، ۱۳۷۲.
  7. ری شـهری مـحمدی، محمد، دانشنامۀ احادیث پزشکی، ج۱، ص‌۱۴۷، چاپ چهادرهم، قـم: دار الحدیث، ۱۳۹۴.