عمل پیامبر(ص) در تکتف

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۸ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی')
سؤال

پیامبر اکرم(ص) چگونه نماز می‌خوانده است؟ آیا مانند شیعیان بر مهر سجده و دستها را آزاد رها می‌کرده است یا مانند سنی‌ها بدون مهر سجده می‌کرد و دستها را بر روی همدیگر قرار می‌داده است؟


پیامبر(ص) در حال خواندن نماز، دست‌ها را بر روی همدیگر قرار نمی‌دادند. روایتی که در این باره آمده مورد تردید است. گویا این کار در زمان خلیفه دوم و به امر او رواج یافت. در فقه اهل تسنن وجوب و استحباب و جواز آن مورد اختلاف است و فقه شیعه آن را باطل کننده نماز می‌داند. همچنان پیامبر از مهری که الآن در زمان ما رایج است، استفاده نکرده است. اما پیشانی را بر زمین و چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است، می‌گذاشتند و نه بر فرش.

قرار دادن دست‌ها بر روی هم هنگام نماز (تکتف)

ما در نماز و کیفیت آن باید پیرو قرآن و سنت پیامبر(ص) باشیم. در قرآن مجید چیزی در این باره ذکر نشده و در زمان پیامبر(ص) نیز گذاشتن دست‌ها بر روی همدیگر در حال خواندن نماز، معمول نبوده و دیده نشده است. درباره ریشه و خاستگاه این کار نقل شده: در زمان خلیفه دوم عمر، هنگامی که اسیرانی ایران را در برابر او حاضر کردند آنها دستها را روی هم قرار داده و با احترام ایستاده بودند. پرسیده شد، چرا این گونه متواضعانه و با حالت خاص ایستاده‌اید، پاسخ دادند: ما در برابر بزرگان این چنین تواضع می‌کنیم عمر، با الهام از این حالت توصیه کرد که در حال خواندن نماز دستها را بر روی یکدیگر قرار دهید.[۱]

اختلاف در مذاهب

در فقه شیعه این عمل مورد اعتراض و انکار قرار گرفته و استدلال شده است که، سنت مجوس نباید در نماز مورد توجه قرار گیرد. مرحوم صاحب جواهر به این نکته اشاره دارد که قرار دادن دستها بر روی هم دیگر در میان یهودیان سابقه داشته است و از فرهنگ اسلامی نیست.

در میان خود اهل سنت این امر مورد اختلاف می‌باشد.[۲] شافعی می‌گوید: بهتر است دستها آویزان باشد. حنبلی‌ها این امر را مستحب می‌دانند. بعضی دیگر آن را در نمازهای نافله مستحب می‌شمارند و در غیر نافله قائل به استحباب نیستند.

افرادی که قرار دادن دست‌ها را بر روی هم دیگر لازم یا جایز شمرده‌اند، به روایت وائل بن حجر استدلال کرده‌اند که می‌گوید: پیامبر را در حال نماز دیدم که دست چپ را با دست راست گرفته بود.

اولاً، حدیث مبهم است و اختصاص به حال قیام ندارد. ثانیاً، علامه حلّی در تذکره پس از نقل حدیث می‌فرمایند: این حدیث حجیّت ندارد؛ چون صاحب نظران در مفاد و مفهوم آن اختلاف دارند.

مرحوم شیخ طوسی می‌فرمایند: دست روی دست قرار دادن به اتفاق عالمان شیعه نماز را باطل می‌کند.

اثبات کردن جواز عملی در نماز، و مشروعیت آن، دلیل می‌خواهد و آن هم باید از قرآن و سنت باشد و در این دو منبع دلیلی بر گذاشتن دست‌ها بر روی همدیگر وجود ندارد.

امام صادق(ع) از آن عمل نهی نموده، می‌فرمایند: دستها را روی یکدیگر قرار ندهید، زیرا که این کار، سنت مجوسیان است. در کتابهای فقهی مثل عروه، تحریر و سایر کتاب‌ها فرموده‌اند: این عمل نماز را باطل می‌کند.[۳]

سجده بر زمین

پیامبر اکرم فرموده است: زمین برای من سجده‌گاه و مایه طهارت قرار داده شده است.[۴] بر این اساس، سجده باید بر زمین یا چیزی که در سنت رسول(ص) سجده بر آنها مجاز است، انجام گیرد، مانند: خاک، کلوخ، سنگ و نیز چیزهایی که از نوع خوراک و پوشاک نباشد.

سجده‌گاه پیامبر هم از اشیائی که سجده بر آنها صحیح است مفروش بوده و پیامبر هرگز مهری که الان در میان ما معمول است نداشته و در زمان رسول اکرم نیز سجده بر زمین یا روی چیزی که سجده بر آنها صحیح است انجام می‌گرفته است.

  • علامه امینی تمام روایات شش کتاب معتبر اهل سنت را جمع نموده و در سه گروه دسته‌بندی کرده است. از مجموع آنها چند نکته استفاده می‌شود:

۱. رسول خدا(ص) و اصحابش به خاک یا ریگ سجده می‌کردند.

۲. رسول خدا هرگز روی فرش‌هایی که در زمان ما وجود دارد سجده نکرده است، و گرنه در تاریخ و احادیث منعکس می‌شد.

بیهقی، یکی از دانشمندان اهل سنت، نقل می‌کند: رسول خدا حصیری داشتند که روی آن نماز می‌گزارد. در سفر و حضر آن را همراه خود داشت و می‌فرمود چقدر نیکو است این حصیر! و عایشه می‌گوید: پیامبر حصیری داشتند که هنگام نماز و بر آن نماز می‌خواندند و شبها آن را زیر سر خود می‌نهادند.[۵]

مراجع تقلید شیعه هرگز نگفته‌اند باید سجده بر مهر باشد؛ بلکه فرموده‌اند: بر زمین و تمام علف‌هائی که از زمین می‌روید و خوراک و پوشاک انسان نیست سجده جایز است.


مطالعه بیشتر

  • "راه و روش ما، راه و روش پیامبر(ص) ماست، عبدالحسین امینی، تهران، انتشارات مکتبه امام علی(ع)، چاپ دوم ۱۳۹۴، ص۲۳۱.
  • ایده‌ها و عقیده‌ها، سید محمد شفیعی، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹، صص ۲۹۰–۳۰۳.

منابع

  1. نجفی، محمد حسن، جواهر کلام، لبنان، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج۱۱، ص ۱۹ و ۲۰.
  2. الفقه علی مذاهب الاربعه، بیروت، چاپ اول، ص۲۵۱.
  3. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج۱۱، ص۱۹ و ۲۰؛ و طباطبائی یزدی، سید کاظم، عروه الوثقی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ج۱، ص۷۰۶؛ و شفیعی، سید محمد، ایده‌ها و عقیده‌ها، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ عترت، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۲۹۰، و الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، ج۱، ص۲۵۱.
  4. امینی، راه و روش ما راه و روش پیامبر ما است، مترجم سید باقر موسوی، تهران، مکتبه الامام امیرالمؤمنین، چاپ دوم، ۱۳۹۴، ص۲۳۱.
  5. شفیعی، سید محمد، ایده‌ها و عقیده‌ها، قم بنیاد معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۳۰۰.