علت حوادثی مانند سیل و زلزله

نسخهٔ تاریخ ‏۱ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۱ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = کلام |شاخه فرعی۱ = عدل الهی |شاخه فرعی۲ = تفاوت...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

چرا خداوند حوادثي مانند سيل و زلزله را بوجود مي‌آورد تا انسانها از بين بروند؟

براي دريافت پاسخ مناسب توجه به نکات و دلايل ذيل لازم است:

اولاً؛ توجه به اين نكته لازم است كه معلومات ما در برابر مجهولات بسيار ناچيز است، و آنچه ما از اسرار آفرينش و جهان هستي مي‌دانيم در برابر آنچه نمي‌دانيم همچون قطره‌اي در برابر اقيانوس عظيمي است. بنابراين اگر ما نتوانستيم اسرار وقوع فلان طوفان يا زلزله را دريابيم نمي‌توانيم به كّلي آن را مورد انتقاد قرار دهيم. در گذشته بسياري از مسائل را جزء شرور و آفات مي‌شمرديم، ولي امروز در پرتو پيشرفت‌هاي علمي و كشف اسرار تازه از جهان آفرينش آنها را مفيد و سودمند مي‌دانيم، في‌المثل در سابق قضاوت عمومي بر اين بود كه گريه پي‌در‌پي نوزادان جز شكنجه‌اي براي خودشان، و آزاري براي پدر و مادر بيش نيست. در حالي كه امروز مي‌گويند اگر اين گريه نباشد ممكن است نوزاد سلامت خود را به كلّي از دست دهد، گريه بهترين ورزش براي او است، گريه دستگاه تنفس او را به كار مي‌اندازد، جريان خون او را سريع مي‌كند، و تمام بافتهاي بدن را تغذيه مي‌كند، عضلات دست و پا را و سينه و شكم را قوي مي‌سازد، به علاوه رطوبتهاي اضافي موجود در مغز او را كه ممكن است مايه عفونت گردد بيرون مي‌فرستد.}}[۱]

پس بايد جهان طبيعت را از ديده عقل و خرد بررسي كرد نه از ديده عاطفي، و چه بسا داروي‌هاي تفکيکي و عاطفي، عادلانه‌ترين و اخلاقي‌ترين كارها را بد تلّقي كند، روي اين اساس حوادثي كه مايملك انسانهاي منطقه‌اي را نابود مي‌كند، از نظر جزء نگري، شّر و ناگوار است, ولي در مطالعه مجموعه حوادث طبيعت، چه بسا معلول يك رشته خيرهاي بي‌شمار قبلي بوده و يا سرچشمه پديد آمدن فراواني است كه زندگي انسانهاي بي‌شماري را تأمين مي‌كند، اين نوع شّر قليل در برابر آن خير كثير (كه تفكيك پذير نيستند) شّر محسوب نمي‌شود.

ثانياً؛ جهان طبيعت بر پايه اسباب و مسببّات استوار است و اصطكاك و تزاحم در طبيعت آن نهفته است، خواستن جهاني كه مرض و بيماري، مرگ و مير، تنازع و خصومت در ميان آفريده‌هاي آن نباشد، در حقيقت خواستن شيري است كه فاقد خوي، پنجه افكني و حمله وري در زندگي باشد، آتش در هر كجا باشد اثر ويژه آن سوزاندن است، خواه در كعبه و مسجد، خواه در خانه و مغازه، بنابراين نمي‌توان انتظار داشت كه جهان مادّه خارج از نظام علّيت، كاري را صورت دهد.[۲] البته عدل الهي ايجاب مي‌كند كه گرفتاران و حادثه ديدگان بي‌گناه را از طريق پاداشهاي اخروي و يا تخفيف در احكام، اعانت نمايد, همچنانكه در قرآن مي‌فرمايد: ﴿و بشّر الصابرين، الّذين اذا اصبتهم مصيبهّ قالو انّا الله و انّا اليه راجعون اولئك عليهم طلوات منا ربهّم و رحمه[۳] و بشارت بده به صابران؛ کساني که در هنگام مواجهه با مصيبت مي گويند: ما از خدا خداييم و به سوي او باز مي گرديم، اينان کساني اند که رحمت خدا شامل حالشان مي شود ...

ثالثاً؛ آنچه متّعلق به خلق و اراده خداست كمالاتي است كه از اين عالم به وجود مي‌آيد ولي شرور هميشه ملازم با نوعي عدم هستند كه نياز به آفريننده ندارند، مانند بيماري كه از نبود صحّت و عافيت ناشي مي‌شود و مرگ و فقر كه از نداشتن حيات و مال حاصل مي شود. البته شّر مطلق هرگز وجود خارجي ندارد.

رابعاً؛ درست است كه انسان در دل بلاها و مصائب قرار گرفته و جهان ماّده آميخته با حوادث ناگواري چون طوفان، سيل و زلزله است، ولي چنان نيست كه بشر در كاهش بخشي ازآنها ناتوان باشد، او مي‌تواند باهوش خدا‌دادي از زيانهاي آنها بكاهد، بلكه از آنها به سود خود بهره گيرد. ساختن خانه‌هاي ضّد زلزله در مراكز زلزله خيز، و احداث سدّهاي استوار در محل‌هاي سيل‌خيز، بخشي از زيانهاي ناشي از اين دو حادثه طبيعي را جلوگيري مي‌كند و چه بسا انسان از آن به سود خود بهره مي‌گيرد.[۴] علاوه، در مواردي هم كه چنين حوادثي منجر به مرگ و مير مي‌شود، در صورتي شّر و كاستي تلّقي مي‌شود كه زندگي دنيا دائمي و هدف قرار گيرد، ولي اگر مرگ به صورت ترك خانه‌اي و انتقال به منزلگاه برتر باشد، در اين صورت نعمت و كرامت خواهد بود.

خامساً؛ در قرآن و روايات اسلامي بخش عظمي از مصائب جوامع انساني، به عنوان مجازات گناهان دانسته شده است. ضمناً گناهان و كردار ناشايسته انسان، تكونياً و بر اساس قانون علّيت نه تنها دو مورد شخص گنهكار تأثير سؤ دارد، بلكه نسبت به سرنوشت ساير افراد جامعه نيز مؤثّر است، قرآن كريم صريحاً اعلام مي‌كند كه: {{قرآن|و اتّقوا فتنه لاتصيبّن الذّين ظلموا منكم خاّصه[۵] يعني: از فتنه اي که تنها به ستمگران شما نمي رسد بترسيد و در مورد گروهي از امت هاي پيشين که هر کدام به خاطر گناهانشان گرفتار مجازاتهايي شدند مي فرمايد: «فكلّاً اخذنا بذنبه .. و منهم من اغرقنا و ماكان الله ليظلمهم و لكن كانوا انفسهم يظلمون.»[۶] يعني هر يک از ايشان را به گناهش گرفتار کرديم ... بعضي را غرق کرديم و اين خدا نبود که بر ايشان ستم کرد، بلکه خودشان بر خود ستم کردند.

امام صادق(ع) مي فرمايد: هرگاه خدا بر قومي خشم گيرد ولي بر آن ها عذابي نازل نکند مايحتاج آن ها را گران مي کند و عمر ايشان را کوتاه مي کند و تجارتشان را کم سود و رود هاي آن را کم آب کرده و اشرار را بر آن ها حاکم مي کند و آن ها را از باران محروم مي کند.[۷] و از حضرت امير نقل است که فرمود: «توقّوا الذنوب، فما من بليّه و لا نقص رزق الا بذنب ... » يعني از گناه پرهيز کنيد زيرا هيچ بلا و مصيبتي جز به سبب گناه رخ نمي‌دهد.[۸]


مطالعه بيشتر

۱. پيام قرآن، ناصر مكارم شيرازي، ج۴، ص۴۴۰، ـ۵۰۶، چ۱، قم نسل جوان، ۱۳۶۹.

۲. مفاهيم القرآن، جعفر سبحاني، نگارش جعفر الهادي، ج۱، چ۲، ص۳۲۹ ـ ۳۳۴، قم: توحيد، ۱۴۰۴ ح. ق.

۳. آموزش عقايد، محمدتقي مصباح يزدي، ج۱، درس۲۰، ص۱۹۸، تهران: سازمان تبليغات.

۴. مجموعه آثار، مرتضي مطّهري، ج۱، ص۱۴۷، چ مكّرر: قم:صدرا (عدل الهادي).

۵. عقيده يك مسلمان، ناصر مكارم شيرازي، ص۶۰ ـ ۶۳، قم: مطبوعاتي هدف.


منابع

  1. ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، قم، مدرسه اميرالمؤمنين، چاپ چهارم، ۱۳۷۴، ج۴، ص۴۴۳.
  2. ر.ك: سبحاني، جعفر، مدخل مسائل جديد در علم كلام، قم، مؤسسه امام صادق، چاپ اول، ۱۳۷۵، ص۱۲۳.
  3. بقره/ ۱۵۵ ـ ۱۵۷.
  4. سبحاني، جعفر، همان، ص۱۲۲.
  5. انفال/ ۲۵.
  6. عنكبوت/ ۴۰.
  7. مجلسي، محمد باقر، بحارالنوار، ج۷۰، ص۳۵۳.
  8. محمد ري‌شهري، محمد، ميزان الحكمه، چاپ دوم، دارالحديث، ج۴، ص۱۹۰۰، ح۶۶۳۵.