عدالت صحابه

نسخهٔ تاریخ ‏۲ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۰ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (تکمیل و بارگزاری)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آيا همه صحابه بدون استثنا عادل بودند؟


مراد از صحابه

صحابه در عبارات علمای اهل سنت دارای تعاریف مختلفی است که به اجمال به سه مورد اشاره می‌شود:

  • احمد بن حنبل مي‌گويد هر كس با پيامبر(ص) مصاحب بوده و يك سال يا يك ماه يا يك روز يا يك لحظه او را ديده باشد، از اصحاب پيامبر است.[۱]
  • بخاري مي‌گويد: هر مسلماني كه با پيامبر(ص) مصاحبت داشته، يا او را ملاقات نموده از اصحاب پيامبر است.[۲]
  • سعيد بن مسبب مي‌گويد: صحابي پيامبر تنها كساني هستند كه حداقل يك يا دو سال با آن حضرت بوده و در يك يا دو غزوه با رسول خدا(ص) شركت كرده باشد.[۳]

اختلاف در عدالت صحابه

درباره عدالت صحابه دو عقيده مخالف وجود دارد: اكثر اهل سنت عقيده دارند كه همه صحابه افراد صالح، صادق، با تقوي و عادل بودند، به همين دليل اگر هر كدام از آنان روايتي از پیامبر(ص) نقل كند صحيح و قابل قبول است، و كمترين ايرادي بر آنها جايز نبوده و اگر كارهاي خلافي از آنها سر زده باشد بايد توجيه‌ گردد و از آن چشم پوشي شود.

شيعه اماميه، عقيده دارند كه در ميان صحابه افراد با شخصيت، فداكار،‌پاك، با تقوي فراوان بوده‌اند، ولي افراد منافق و ناصالح نيز وجود داشته كه قرآن مجيد و پيامبر اسلام از آنها بيزاري مي‌جستند. تنها صحابه پيامبر بودن فضیلتی نیست که موجب شود صدور اعمال منافي عدالت ناديده گرفته شود.

دلایل رد عدالت صحابه

در قرآن

افرادی از اهل سنت که مي‌گويند همه صحابه بدون هيچ استثنائي داراي مقام عدالت بودند، آیاتی که در آن به نقد عملکرد صحابه پرداخته است را در نظر نگرفته‌اند:

  • ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا ۖ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ؛ روزى كه دو گروه [در اُحد] با هم روياروى شدند، كسانى كه از ميان شما [به دشمن‌] پشت كردند، در حقيقت جز اين نبود كه به سبب پاره‌اى از آنچه [از گناه‌] حاصل كرده بودند، شيطان آنان را بلغزانيد. و قطعاً خدا از ايشان درگذشت؛(آل عمران:۱۵۵) از این آيه به خوبي استفاده مي‌شود كه در جنگ احد، طبق تاريخ عده زيادي از ياران پيامبر(ص) فرار كردند، و خداوند فرار ایشان را به سبب غلبه شیطان بر ایشان ذکر کرده است. درست است که در ذیل آیه از بخشش ایشان سخن به میان آمده است اما بخشش این افراد به سبب گناهشان بوده است که مرتکب شده‌اند.
  • ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ؛ اي كساني كه ايمان آورده‌اي اگر شخصي فاثقي خبري براي شما بياورد درباره آن تحقيق كنيد، مبادا از روي ناداني به گروهي آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد.(حجرات:۶) این آیه که به تصریح مفسرین مربوط به ولید بن عقبه است، با صراحت از فسق برخی از صحابه سخن گفته است.
  • در آيه ۵۸ سوره توبه اعتراض بعضي از صحابه به پیامبر(ص) بيان شده است: ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ؛ در ميان آن‌ها كساني هستند كه در تقسيم غنايم به تو خرده مي‌گيرند، اگر سهمي از آن به آن‌ها داده شود راضي مي‌شوند و اگر داده نشود خشم مي‌گيرند.
  • در آیه دیگری گروهي از منافقان و بيماردلان كه با پیامبر(ص) در جنگ شركت داشتند، پيامبر(ص) را به فريبكاري متهم كردند و گفتند ﴿وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا؛ خدا و پیامبرش جز وعده‌هاي دروغين بما ندادند(احزاب:۱۲)
  • نسبت دادن خیانت توسط صحابه به پیامبر(ص) از مواردی است که خداوند در قرآن از پیامبر(ص) دفاع کرده است. ﴿وَ مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ ۚ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ و هیچ پیغمبری خیانت نخواهد کرد، و هر کس خیانت کند روز قیامت با همان خیانت بیاید(آل عمران:۱۶۱)

صحابه پیامبر(ص) را بنابر قرآن، می‌توان به ۵ گروه تقسیم کرد: افرادی که خداوند از آن‌ها راضی است[۴] مؤمنان خطاکار که در عین عمل صالح گناهانی هم داشته‌اند[۵] افراد فاسق[۶] مسلمانان ظاهری که ایمان در قلب‌هایشان نفوذ نکرده است[۷] و منافقان[۸]. تمامی این ۵ گروه طبق نظر اهل سنت، از جمله صحابه پیامبر(ص) به شمار می‌آیند.

اجرای حد بر صحابه

قول به عدالت همه صحابه با اجراي حد بر بعضي از صحابه در عصر پيامبر(ص) يا بعد از آن مورد خدشه قرار گرفته است. در زیر به برخی از این موارد اشاره می‌گردد:

  • نعيمان صحابي شرب خمر كرد و پیامبر(ص) دستور داد او را با فعال زدند.[۹]
  • در داستان افك، پيامبر(ص) دستور داند چند نفر را حد قذف زدند.[۱۱]
  • بعد از پیامبر(ص)، عبدالرحمن بن عمر و عقبه بن حارث، را به دلیل شرب خمر حد شرعي زدند، سپس عمر خليفه دوم فرزندش را احضار كرد و بار ديگر حد را بر او جاري ساخت.[۱۲]
  • داستان وليد بن عقبه معروف است كه شرب خمر كرد و نماز صبح را در حال مستي چهار ركعت خواند، به مدينه احضار شد و حد شرب خمر بر او اجرا گرديد.[۱۳]

در روایات اهل سنت

معتبرترين كتاب‌هاي اهل سنت از رسول خدا رواياتي را نقل كرده‌اند، كه با عدالت صحابه سازگاري ندارند، به عنوان نمونه به چند روايت اشاره می‌شود.

  • رسول خدا(ص) مي‌فرمايند: در روز قيامت طايفه‌اي از اصحاب من مي‌خواهند بر من وارد شوند، لكن به شدت از ورود آنها بر حوض جلوگيري مي‌كنند، من عرض مي‌كنم پروردگارا اينها اصحاب من‌اند، گفته مي‌شود، (اي رسول خدا) تو نمي‌داني كه اينها بعد از تو چه كار كردند، آنان به عقب برگشته و مرتد شدند[۱۴]
  • رسول خدا مي‌فرمايد: گروه از اصحاب من كه گرفتار عذاب‌اند، من مي‌گويم اينها اصحاب من اصحاب ني‌اند گفته مي‌شود، اينها بد از مفارقت تو به عقب برگشته علي الدام مرتد بودند.[۱۵]
  • ام سلمه مي‌گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: از اصحاب من كساني هستند كه بعد از مردن هرگز مرا نخواهند ديد.[۱۶]



منابع

  1. ابوبعلي فراء حنبلي، العده في اصول الفقه، ج۳، ص۹۸۸ به نقل از شيعه شناسي پاسخ به شبهات علي اصغر رضواني، ج۱، ص۳۱۹.
  2. ابن حجر عسقلاني شهاب الدين، فتح الباري شرح صحيح بخاري، ج۷، ص۳، دارالمعرفه للطباعه والنشر، بيروت، چاپ دوم.
  3. همان.
  4. توبه/۱۰۰
  5. توبه/۱۰۲
  6. حجرات/۶
  7. حجرات/۱۴
  8. توبه/۱۰۱
  9. بخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري، ج۸، ص۱۳، ح ۶۷۷۷۵، كتاب الحد، دارالفكر للطباعه والنشر والتوزيع، ۱۴۰۱ هـ . ق.
  10. بخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري، ج۸، ص۲۲، ح ۶۷۷۷۵، كتاب الحد، دارالفكر للطباعه والنشر والتوزيع، ۱۴۰۱ هـ . ق.
  11. طبراني، سليان بن احمد، المعجم الكبير، ج۲۳، ص۱۲۸، دار احياء التراث، بيروت.
  12. بيهقي، احمد بن حسين، السنن الكبري، ج۸، ص۳۱۳ ، دارالفكر، بيروت.
  13. نيشابوري، مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، ج۵، ص۱۲۶، ح۱۷۰۷، دارالفكر، بيروت.
  14. بخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري، ج۷، ص۲۰۸ كتاب الرقاق، دارالفكر للطباعه والنشر والتوزيع، بيروت ۱۴۰۱.
  15. بخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري، ج۷، ص۲۰۸ كتاب الرقاق، دارالفكر للطباعه والنشر والتوزيع، بيروت ۱۴۰۱.
  16. ابوريه المصري، محمود، اضواء علي السنّه المحمديه پاورقي، ص۳۴۵، نشر البطحاء چاپ ۵.