صابئین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(اصلاح ارقام)
(تکمیل پاورقی‌ها، اصلاح ارقام، ابرابزار)
 
خط ۷: خط ۷:
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
[[پرونده:غسل تعمید صابئین.jpg|بندانگشتی|غسل تعمید صابئین]]
[[پرونده:غسل تعمید صابئین.jpg|بندانگشتی|غسل تعمید صابئین]]
صابئین گروهی است که از دین خاصی پیروی می‌کنند. در رابطه با صابئین آراء متعدد و مختلفی وجود دارد. در قرآن کریم از صابئین در کنار سایر ادیان نام برده شده است.درباره اين گروه و عقايد آنها ديدگاه‌های مختلفي از طرف محققان و دانشمندان ابراز گردیده است و تاكنون ده‌ها نظريه در معرفي آنها ارايه شده است. آن چه از تاريخ آنها نقل شده اين است كه اين گروه قبل از ظهور آيين زردتشت زندگي می‌كرده‌اند و به تدريج مركز جمعيتي آنها بين النهرين شده است. و به مرور زمان اديان ديگر را پذيرفته‌اند.  
صابئین گروهی است که از دین خاصی پیروی می‌کنند. در رابطه با صابئین آراء متعدد و مختلفی وجود دارد. در قرآن کریم از صابئین در کنار سایر ادیان نام برده شده است. درباره این گروه و عقاید آنها دیدگاه‌های مختلفی از طرف محققان و دانشمندان ابراز گردیده است و تاکنون ده‌ها نظریه در معرفی آنها ارایه شده است. آنچه از تاریخ آنها نقل شده این است که این گروه قبل از ظهور آیین زردتشت زندگی می‌کرده‌اند و به تدریج مرکز جمعیتی آنها بین‌النهرین شده است. و به مرور زمان ادیان دیگر را پذیرفته‌اند.


==آراء درباره وجه تسمیه به صابئین==  
== آراء درباره وجه تسمیه به صابئین ==
راغب اصفهانی می‌گوید: «صبی از نظر لغت به معنای میل است و چون صابئین از دین حنیف و آسمانی خویش به انحراف و شرک میل کردند، صابئین نامیده شدند.<ref>اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر الکتاب، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق، ص ۲۷۴.</ref>برخی هم گفته‌اند: که اصل صابئین «صابعین» بوده به معنای «مُغتسلین» و غسل و تعمید کنندگان بوده است. و از آنجا که فرقة صابئین دارای سنّت [[غسل تعمید]] بوده‌اند. این نام بر آنها نهاده شده است.<ref>دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا، حرف صاد.</ref>


راغب اصفهاني می‌گويد:«صبي از نظر لغت به معناي ميل است و چون صابئين از دين حنيف و آسماني خويش به انحراف و شرك ميل كردند، صابئين ناميده شدند.<ref>اصفهاني، راغب، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق، ص ۲۷۴.</ref>برخي هم گفته‌اند: كه اصل صابئين «صابعين» بوده به معناي «مُغتسلين» و غسل و تعميد كنندگان بوده است. و از آنجا كه فرقة صابئين داراي سنّت [[غسل تعميد]] بوده‌اند. اين نام بر آنها نهاده شده است. <ref>دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا، حرف صاد.</ref>
== دیدگاه محققان درباره آیین صابئین ==
محققین دیدگاه واحدی درباره این آیین ندارند و هر کدام نظری خاص ابراز نموده‌اند که به تعدادی از آنها اشاره می‌گردد:
# ابوریحان بیرونی آنان را پیروان «یوذاسف» می‌داند که مدعی نبوّت بوده است. وی می‌گوید: «یوذاسف» یک سال پس از سلطنت «طهمورث» در هندوستان ظهور کرد و نویسندگی فارسی را اختراع نمود و مردم را به دین «صابئین» دعوت کرد. عده کثیری از وی پیروی کردند.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۹۴.</ref>
# برخی معتقدند که یونانیان صابئی بت‌ها و هیکل‌هایی داشتند. [[کعبه]] که مرکزیت بت‌پرستی شده بود. متعلق به آنها بوده است. آنان پیامبران زیادی همچون «هرمس» داشتند و در سه وعده نماز می‌خواندند، هشت رکعت در وقت طلوع، پنج رکعت در ظهر، و همچنین نماز شب، وضو و غسل جنابت و احکام و حدود و [[ازدواج از نگاه اسلام|ازدواج]] و غسل مس میّت، مانند فقه مسلمین داشتند.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۹۶.</ref>
# بعضی هم گفته‌اند که: صابئین به پیروان یحیی بن زکریای معروف‌اند.<ref>مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱. ص۲۹۰.</ref>
# علی بن ابراهیم قمی می‌گوید: آنان نه یهودی‌اند و نه نصرانی بلکه ستاره پرستند.<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸.</ref>


==دیدگاه محققان درباره آیین صابئین==
دیدگاه‌های دیگری نیز وجود دارد و از مجموع نظرات که درباره صابئین داده شده، دو دیدگاه قابل طرح است:
# صابئین آئینی است ممزوج از ادیان و اندیشه‌های مختلف.
# صابئین در تاریخ دو گروه مستقل و جدای از هم بوده‌اند:


محققين ديدگاه واحدی درباره اين آيين ندارند و هر كدام نظری خاص ابراز نموده‌اند كه به تعدادي از آنها اشاره می‌گردد:  
:: یک) صابئین موحد که نماز و روزه و حج و احترام به کعبه و پرهیز از [[محرمات]] و نجاسات داشته‌اند.
# ابوريحان بيرونی آنان را پيروان «يوذاسف» می‌داند كه مدعی نبوّت بوده است. وی می‌گويد: «يوذاسف» يك سال پس از سلطنت «طهمورث» در هندوستان ظهور كرد و نويسندگی فارسی را اختراع نمود و مردم را به دين «صابئين» دعوت كرد. عده كثيری از وی پيروی كردند.<ref>طباطبائي، محمد حسين، الميزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۹۴.</ref>
# برخي معتقدند كه يونانيان صابئي بت‌ها و هيكل‌هايی داشتند. [[كعبه]] كه مركزيت بت‌پرستی شده بود. متعلق به آنها بوده است. آنان پيامبران زيادی همچون «هرمس» داشتند و در سه وعده نماز می‌خواندند، هشت ركعت در وقت طلوع، پنج ركعت در ظهر، و همچنين نماز شب، وضو و غسل جنابت و احكام و حدود و [[ازدواج از نگاه اسلام|ازدواج]] و غسل مس ميّت، مانند فقه مسلمين داشتند.<ref>طباطبائي، محمد حسين، الميزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۹۶.</ref> 
# بعضي هم گفته‌اند كه: صابئين به پيروان يحيي بن زكريای معروف‌اند.<ref>مكارم، شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱. ص۲۹۰.</ref>
# علي بن ابراهيم قمي می‌گويد: آنان نه يهودی‌اند و نه نصراني بلكه ستاره پرستند.<ref>قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، قم، دار الكتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸.</ref>


ديدگاه های ديگری نيز وجود دارد و از مجموع نظرات كه درباره صابئين داده شده، دو ديدگاه قابل طرح است:
:: دو) صابئین مشرک و بت‌پرست که ساکن بین‌النهرین بوده و [[ستاره پرستی]] و هیکل پرستی داشته‌اند.
# صابئين آئينی است ممزوج از اديان و انديشه‌های مختلف.  
# صابئين در تاريخ دو گروه مستقل و جدای از هم بوده‌اند:


:: یک) صابئين موحد كه نماز و روزه و حج و احترام به كعبه و پرهيز از [[محرمات]] و نجاسات داشته‌اند.
با پذیرش این دو دیدگاه، می‌توان همه آرای گذشته را تا حدّی صحیح و قابل قبول دانست؛ زیرا هر فضیلت که به صابئین نسبت داده شده مربوط به گروه موحدین و خداپرستان می‌باشد و هر انحراف و شرکی که به آنان نسبت داده شده، مربوط به گروه مشرک یا جنبه‌های انحرافی آنان بوده است.<ref>مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱. ص۲۹۱.</ref>
:: دو) صابئين مشرك و بت‌پرست كه ساكن بين النهرين بوده و [[ستاره پرستی]] و هيكل پرستی داشته‌اند.  


با پذيرش اين دو ديدگاه، می‌توان همه آرای گذشته را تا حدّی صحيح و قابل قبول دانست. زيرا هر فضيلت كه به صابئين نسبت داده شده مربوط به گروه موحدين و خداپرستان می‌باشد و هر انحراف و شركی كه به آنان نسبت داده شده ،مربوط به گروه مشرك يا جنبه‌های انحرافی آنان بوده است.<ref>مكارم، شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱. ص۲۹۱.</ref> 
== صابئین در قرآن کریم ==
 
نام صابئین سه بار در قرآن کریم آمده است.<ref>سوره بقره، آیه۶۲. سوره مائده، آیه۶۹. سوره حج، آیه۱۷.</ref> نزدیک پنج هزار نفر از این فرقه غیر مشرک در خوزستان، در سواحل رود کارون، و قریب هشت هزار نفر در عراق، اطراف دجله و شهرهای دیگر، سکونت دارند.<ref>قرائتی، محسن‏، تفسیر نور، تهران، ‏مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ‏ج۱، ص۱۲۸.</ref>
==صابئین در قرآن کریم==
 
نام صابئین سه بار در قرآن کریم آمده است.<ref>سوره بقره، آیه۶۲. سوره مائده، آیه۶۹. سوره حج، آیه۱۷.</ref> نزدیک پنج هزار نفر از این فرقه غیر مشرک در خوزستان، در سواحل رود کارون، و قریب هشت هزار نفر در عراق، اطراف دجله و شهرهای دیگر، سکونت دارند.<ref>قرائتى، محسن‏، تفسير نور، تهران، ‏مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ‏ج۱، ص۱۲۸.</ref>


نام صابئین، در [[سوره حج]]، در کنار یهود، نصاری، [[مجوس]] و مشرکان آمده و مفسران از این آیه استفاد کرده‌اند که صابئان، غیر از این چهار گروه هستند.
نام صابئین، در [[سوره حج]]، در کنار یهود، نصاری، [[مجوس]] و مشرکان آمده و مفسران از این آیه استفاد کرده‌اند که صابئان، غیر از این چهار گروه هستند.
آیت‌الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه از قول راغب در کتاب مفردات می‌نویسد: آنها جمعیتی از پیروان [[حضرت نوح(ع)]] بوده‌اند.<ref>مكارم، شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص ۲۸۸.</ref> اما در [[تفسیر قمی]] آمده که صابئین نه مجوس، نه یهود، نه نصاری و نه مسلمان، بلکه ستارگان و نجوم را عبادت می‌کنند.<ref>قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، قم، دار الكتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸.</ref> محققان در ستاره‌پرست دانستن این قوم، اشکال کرده‌اند و ستاره‌پرست را گروه دیگری دانسته‌اند که صابئین در قرآن، اشاره‌ای به آن‌ها ندارد.
آیت‌الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه از قول راغب در کتاب مفردات می‌نویسد: آنها جمعیتی از پیروان [[حضرت نوح(ع)]] بوده‌اند.<ref>مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص ۲۸۸.</ref> اما در [[تفسیر قمی]] آمده که صابئین نه مجوس، نه یهود، نه نصاری و نه مسلمان، بلکه ستارگان و نجوم را عبادت می‌کنند.<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸.</ref> محققان در ستاره‌پرست دانستن این قوم، اشکال کرده‌اند و ستاره‌پرست را گروه دیگری دانسته‌اند که صابئین در قرآن، اشاره‌ای به آن‌ها ندارد.
 
==عقاید صابئین==


عقاید، آئین صابئی بر اثر قلت پیروان و تقید سخت آنها به نهان داشتن آئین خود، در نظر دیگران به صورت رمز و معما در آمده است ، چنان كه اكثر نویسندگان اسلامی سلف و غیراسلامی، در باب شرح عقاید و آئین صابئیان، سخت دچار اشتباه شده و نظریات گوناگونی را ابراز داشته اند.<ref>نوری، یحیی، [[جاهلیت]] و اسلام، ناشر، بنیاد علمی و اسلامی سیدالشهدا، چاپ نهم، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۱۶.</ref> آن چه از آن اقوال و نظریات، به دست آمده به ترتیب ذیل ذكر می گردد:  
== عقاید صابئین ==
# آنها معتقدند نخستین كتاب های مقدس آسمانی آنها به حضرت آدم و سپس به نوح و پس از وی به سام و سپس به رام و بعد به ابراهیم خلیل و به موسی و بعد از او به یحیی بن زكریا نازل شده است.<ref>مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ناشر دارالكتب الاسلامیه، چاپ 18، 1365 ش، ج ص 290.</ref>
عقاید، آئین صابئی بر اثر قلت پیروان و تقید سخت آنها به نهان داشتن آئین خود، در نظر دیگران به صورت رمز و معما درآمده است، چنان‌که اکثر نویسندگان اسلامی سلف و غیراسلامی، در باب شرح عقاید و آئین صابئیان، سخت دچار اشتباه شده و نظریات گوناگونی را ابراز داشته‌اند.<ref>نوری، یحیی، جاهلیت و اسلام، ناشر، بنیاد علمی و اسلامی سیدالشهدا، چاپ نهم، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۱۶.</ref> آنچه از آن اقوال و نظریات، به دست آمده به ترتیب ذیل ذکر می‌گردد:
# آنان به خدای یكتای ازلی و ابدی و بی نهایت، منزه از ماده و طبیعت، معتقدند، خدایی كه علت وجود اشیاء و پیدایش موجودات است و به تعداد روزهای سال یعنی سیصد و شصت روحانی یا قوای جاودانی اعتقاد دارند و آنان را وكیل و دستیار خداوند در خلقت جهان، می دانند كه هر كدام در عالم، دارای كشوری جداگانه هستند. عالم نورانی (علیا) و جهان ظلمانی (سفلی) در نبردند، آدمی از این دو عنصر تشكیل شده است كه روح او از عالم نورانی و جسم او از عالم ظلمانی است.<ref>مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از 35 هزار سال قبل از اسلام، قم، ناشر حر، 1376 ش، ص 309-307.</ref>
# آنها معتقدند نخستین کتاب‌های مقدس آسمانی آنها به حضرت آدم و سپس به نوح و پس از وی به سام و سپس به رام و بعد به ابراهیم خلیل و به موسی و بعد از او به یحیی بن زکریا نازل شده است.<ref>مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref>
# اعتقاد بر این دارند كه دهر قدیم است و هر كس بمیرد، روحش به كالبد شخص دیگر منتقل می شود و نیز معتقدند كه فلك به همراه موجوداتی كه در جوف آن است در حال افتادن در فضای لایتناهی است و چون در حال سقوط و افتادن است حركت دورانی به خود می‌گیرد چون هر چیزی كه گرد باشد، وقتی از بالا سقوط كند، حركت دورانی به خود می‌گیرد. بعضی نیز پنداشته‌اند كه آنها به حدوث عالم قائل هستند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه محمدباقر همدانی، ج 1، ص 298.</ref>
# آنان به خدای یکتای ازلی و ابدی و بی‌نهایت، منزه از ماده و طبیعت، معتقدند، خدایی که علت وجود اشیاء و پیدایش موجودات است و به تعداد روزهای سال یعنی سیصد و شصت روحانی یا قوای جاودانی اعتقاد دارند و آنان را وکیل و دستیار خداوند در خلقت جهان، می‌دانند که هر کدام در عالم، دارای کشوری جداگانه هستند. عالم نورانی (علیا) و جهان ظلمانی (سفلی) در نبردند، آدمی از این دو عنصر تشکیل شده است که روح او از عالم نورانی و جسم او از عالم ظلمانی است.<ref>مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل از اسلام، قم، ناشر حر، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۰۷.</ref>
# صابئین، كتاب تورات را كتابی نادرست و گمراه كننده می‌دانند، آنان اجرام آسمانی را نمی پرستند امّا عقیده دارند كه ستارگان دارای گوهری هستند كه عالم نور است و گروهی معتقدند كه اینها ستارگان را [[قبله]] خود قرار داده اند. و برخی از اینها عالم را قدیم می پندارند و احكام و شرایع همة فرستادگان الهی را باطل دانسته اند.<ref>مبلغی آبادانی. عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از 35 هزار سال قبل اسلام، قم، نشر حر، ص 832-831.</ref>  
# اعتقاد بر این دارند که دهر قدیم است و هر کس بمیرد، روحش به کالبد شخص دیگر منتقل می‌شود و نیز معتقدند که فلک به همراه موجوداتی که در جوف آن است در حال افتادن در فضای لایتناهی است و چون در حال سقوط و افتادن است حرکت دورانی به خود می‌گیرد چون هر چیزی که گرد باشد، وقتی از بالا سقوط کند، حرکت دورانی به خود می‌گیرد. بعضی نیز پنداشته‌اند که آنها به حدوث عالم قائل هستند.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص ۲۹۷.</ref>
# گروهی به این نتیجه رسیده اند كه صابئیان به معاد اعتقاد دارند، این دنیا را فانی و بی ارزش می‌دانند و به جهان ابدی و ازلی باور دارند و در آخرت دو مكان وجود دارد: دنیای نور و خوبی‌ها كه همان بهشت است و دنیای تاریكی و بدیهای كه دوزخ گفته می‌شود.<ref>تاریخ اداین و مذاهب جهان، ص 833.</ref>
# صابئین، کتاب تورات را کتابی نادرست و گمراه کننده می‌دانند، آنان اجرام آسمانی را نمی‌پرستند امّا عقیده دارند که ستارگان دارای گوهری هستند که عالم نور است و گروهی معتقدند که اینها ستارگان را [[قبله]] خود قرار داده‌اند. و برخی از اینها عالم را قدیم می‌پندارند و احکام و شرایع همة فرستادگان الهی را باطل دانسته‌اند.<ref>مبلغی آبادانی. عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل اسلام، قم، نشر حر، ص۸۳۱.</ref>
# عده‌ای از صابئیان، [[حضرت آدم]] را اولین پیامبر و حضرت یحیی را آخرین پیامبر می‌دانند و معتقد به (اواثر مزنیا) هستند. یعنی هر فرد، پس از مرگ، برای سنجش اعمال خود به جایی به نام (اواثر مزنیا) می‌رود كه در آنجا درباره او داوری شده و اعمالش سنجیده می‌شود كه بعد از آن به بهشت یا به جهنم می‌روند.<ref>رضائی، عبدالعظیم، اصل و نسب ایران باستان، ص 459.</ref>
# گروهی به این نتیجه رسیده‌اند که صابئیان به معاد اعتقاد دارند، این دنیا را فانی و بی‌ارزش می‌دانند و به جهان ابدی و ازلی باور دارند و در آخرت دو مکان وجود دارد: دنیای نور و خوبی‌ها که همان بهشت است و دنیای تاریکی و بدیهای که دوزخ گفته می‌شود.<ref>مبلغی آبادانی. عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل اسلام، قم، نشر حر، ص ۸۳۳.</ref>
# عده ای از صابئین كه به حرانی هم معروفند به قدمای خمسه معتقدند كه دو تای آنها زنده اند چون باری تعالی و نفس، و یكی از آنها اثرپذیر است و منفعل است و آن هیولاست و دو تای دیگر، نه زنده اند و نه فاعلند و نه منفعل و آنها عبارتند از: دهر و قضا (زمان و مكان).<ref>الهامی، داود، تحقیقی دربارة صابئان، قم، مكتب اسلام، 1379، ص 135.</ref>
# عده‌ای از صابئیان، [[حضرت آدم]] را اولین پیامبر و حضرت یحیی را آخرین پیامبر می‌دانند و معتقد به (اواثر مزنیا) هستند؛ یعنی هر فرد، پس از مرگ، برای سنجش اعمال خود به جایی به نام (اواثر مزنیا) می‌رود که در آنجا درباره او داوری شده و اعمالش سنجیده می‌شود که بعد از آن به بهشت یا به جهنم می‌روند.<ref>رضائی، عبدالعظیم، اصل و نسب ایران باستان، ص ۴۵۹.</ref>
# عده ای از صابئین که به حرانی هم معروفند به قدمای خمسه معتقدند که دو تای آنها زنده اند چون باری تعالی و نفس، و یکی از آنها اثرپذیر است و منفعل است و آن هیولاست و دو تای دیگر، نه زنده‌اند و نه فاعلند و نه منفعل و آنها عبارتند از: دهر و قضا (زمان و مکان).<ref>الهامی، داود، تحقیقی دربارة صابئان، قم، مکتب اسلام، ۱۳۷۹ش، ص ۱۳۵.</ref>


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
خط ۵۵: خط ۵۱:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
  | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
  | شاخه فرعی۱ = صابئین  
  | شاخه فرعی۱ = صابئین
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۶

سؤال

صابئین چه کسانی هستند؟


درگاه‌ها
واژه-ها.png


غسل تعمید صابئین

صابئین گروهی است که از دین خاصی پیروی می‌کنند. در رابطه با صابئین آراء متعدد و مختلفی وجود دارد. در قرآن کریم از صابئین در کنار سایر ادیان نام برده شده است. درباره این گروه و عقاید آنها دیدگاه‌های مختلفی از طرف محققان و دانشمندان ابراز گردیده است و تاکنون ده‌ها نظریه در معرفی آنها ارایه شده است. آنچه از تاریخ آنها نقل شده این است که این گروه قبل از ظهور آیین زردتشت زندگی می‌کرده‌اند و به تدریج مرکز جمعیتی آنها بین‌النهرین شده است. و به مرور زمان ادیان دیگر را پذیرفته‌اند.

آراء درباره وجه تسمیه به صابئین

راغب اصفهانی می‌گوید: «صبی از نظر لغت به معنای میل است و چون صابئین از دین حنیف و آسمانی خویش به انحراف و شرک میل کردند، صابئین نامیده شدند.[۱]برخی هم گفته‌اند: که اصل صابئین «صابعین» بوده به معنای «مُغتسلین» و غسل و تعمید کنندگان بوده است. و از آنجا که فرقة صابئین دارای سنّت غسل تعمید بوده‌اند. این نام بر آنها نهاده شده است.[۲]

دیدگاه محققان درباره آیین صابئین

محققین دیدگاه واحدی درباره این آیین ندارند و هر کدام نظری خاص ابراز نموده‌اند که به تعدادی از آنها اشاره می‌گردد:

  1. ابوریحان بیرونی آنان را پیروان «یوذاسف» می‌داند که مدعی نبوّت بوده است. وی می‌گوید: «یوذاسف» یک سال پس از سلطنت «طهمورث» در هندوستان ظهور کرد و نویسندگی فارسی را اختراع نمود و مردم را به دین «صابئین» دعوت کرد. عده کثیری از وی پیروی کردند.[۳]
  2. برخی معتقدند که یونانیان صابئی بت‌ها و هیکل‌هایی داشتند. کعبه که مرکزیت بت‌پرستی شده بود. متعلق به آنها بوده است. آنان پیامبران زیادی همچون «هرمس» داشتند و در سه وعده نماز می‌خواندند، هشت رکعت در وقت طلوع، پنج رکعت در ظهر، و همچنین نماز شب، وضو و غسل جنابت و احکام و حدود و ازدواج و غسل مس میّت، مانند فقه مسلمین داشتند.[۴]
  3. بعضی هم گفته‌اند که: صابئین به پیروان یحیی بن زکریای معروف‌اند.[۵]
  4. علی بن ابراهیم قمی می‌گوید: آنان نه یهودی‌اند و نه نصرانی بلکه ستاره پرستند.[۶]

دیدگاه‌های دیگری نیز وجود دارد و از مجموع نظرات که درباره صابئین داده شده، دو دیدگاه قابل طرح است:

  1. صابئین آئینی است ممزوج از ادیان و اندیشه‌های مختلف.
  2. صابئین در تاریخ دو گروه مستقل و جدای از هم بوده‌اند:
یک) صابئین موحد که نماز و روزه و حج و احترام به کعبه و پرهیز از محرمات و نجاسات داشته‌اند.
دو) صابئین مشرک و بت‌پرست که ساکن بین‌النهرین بوده و ستاره پرستی و هیکل پرستی داشته‌اند.

با پذیرش این دو دیدگاه، می‌توان همه آرای گذشته را تا حدّی صحیح و قابل قبول دانست؛ زیرا هر فضیلت که به صابئین نسبت داده شده مربوط به گروه موحدین و خداپرستان می‌باشد و هر انحراف و شرکی که به آنان نسبت داده شده، مربوط به گروه مشرک یا جنبه‌های انحرافی آنان بوده است.[۷]

صابئین در قرآن کریم

نام صابئین سه بار در قرآن کریم آمده است.[۸] نزدیک پنج هزار نفر از این فرقه غیر مشرک در خوزستان، در سواحل رود کارون، و قریب هشت هزار نفر در عراق، اطراف دجله و شهرهای دیگر، سکونت دارند.[۹]

نام صابئین، در سوره حج، در کنار یهود، نصاری، مجوس و مشرکان آمده و مفسران از این آیه استفاد کرده‌اند که صابئان، غیر از این چهار گروه هستند. آیت‌الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه از قول راغب در کتاب مفردات می‌نویسد: آنها جمعیتی از پیروان حضرت نوح(ع) بوده‌اند.[۱۰] اما در تفسیر قمی آمده که صابئین نه مجوس، نه یهود، نه نصاری و نه مسلمان، بلکه ستارگان و نجوم را عبادت می‌کنند.[۱۱] محققان در ستاره‌پرست دانستن این قوم، اشکال کرده‌اند و ستاره‌پرست را گروه دیگری دانسته‌اند که صابئین در قرآن، اشاره‌ای به آن‌ها ندارد.

عقاید صابئین

عقاید، آئین صابئی بر اثر قلت پیروان و تقید سخت آنها به نهان داشتن آئین خود، در نظر دیگران به صورت رمز و معما درآمده است، چنان‌که اکثر نویسندگان اسلامی سلف و غیراسلامی، در باب شرح عقاید و آئین صابئیان، سخت دچار اشتباه شده و نظریات گوناگونی را ابراز داشته‌اند.[۱۲] آنچه از آن اقوال و نظریات، به دست آمده به ترتیب ذیل ذکر می‌گردد:

  1. آنها معتقدند نخستین کتاب‌های مقدس آسمانی آنها به حضرت آدم و سپس به نوح و پس از وی به سام و سپس به رام و بعد به ابراهیم خلیل و به موسی و بعد از او به یحیی بن زکریا نازل شده است.[۱۳]
  2. آنان به خدای یکتای ازلی و ابدی و بی‌نهایت، منزه از ماده و طبیعت، معتقدند، خدایی که علت وجود اشیاء و پیدایش موجودات است و به تعداد روزهای سال یعنی سیصد و شصت روحانی یا قوای جاودانی اعتقاد دارند و آنان را وکیل و دستیار خداوند در خلقت جهان، می‌دانند که هر کدام در عالم، دارای کشوری جداگانه هستند. عالم نورانی (علیا) و جهان ظلمانی (سفلی) در نبردند، آدمی از این دو عنصر تشکیل شده است که روح او از عالم نورانی و جسم او از عالم ظلمانی است.[۱۴]
  3. اعتقاد بر این دارند که دهر قدیم است و هر کس بمیرد، روحش به کالبد شخص دیگر منتقل می‌شود و نیز معتقدند که فلک به همراه موجوداتی که در جوف آن است در حال افتادن در فضای لایتناهی است و چون در حال سقوط و افتادن است حرکت دورانی به خود می‌گیرد چون هر چیزی که گرد باشد، وقتی از بالا سقوط کند، حرکت دورانی به خود می‌گیرد. بعضی نیز پنداشته‌اند که آنها به حدوث عالم قائل هستند.[۱۵]
  4. صابئین، کتاب تورات را کتابی نادرست و گمراه کننده می‌دانند، آنان اجرام آسمانی را نمی‌پرستند امّا عقیده دارند که ستارگان دارای گوهری هستند که عالم نور است و گروهی معتقدند که اینها ستارگان را قبله خود قرار داده‌اند. و برخی از اینها عالم را قدیم می‌پندارند و احکام و شرایع همة فرستادگان الهی را باطل دانسته‌اند.[۱۶]
  5. گروهی به این نتیجه رسیده‌اند که صابئیان به معاد اعتقاد دارند، این دنیا را فانی و بی‌ارزش می‌دانند و به جهان ابدی و ازلی باور دارند و در آخرت دو مکان وجود دارد: دنیای نور و خوبی‌ها که همان بهشت است و دنیای تاریکی و بدیهای که دوزخ گفته می‌شود.[۱۷]
  6. عده‌ای از صابئیان، حضرت آدم را اولین پیامبر و حضرت یحیی را آخرین پیامبر می‌دانند و معتقد به (اواثر مزنیا) هستند؛ یعنی هر فرد، پس از مرگ، برای سنجش اعمال خود به جایی به نام (اواثر مزنیا) می‌رود که در آنجا درباره او داوری شده و اعمالش سنجیده می‌شود که بعد از آن به بهشت یا به جهنم می‌روند.[۱۸]
  7. عده ای از صابئین که به حرانی هم معروفند به قدمای خمسه معتقدند که دو تای آنها زنده اند چون باری تعالی و نفس، و یکی از آنها اثرپذیر است و منفعل است و آن هیولاست و دو تای دیگر، نه زنده‌اند و نه فاعلند و نه منفعل و آنها عبارتند از: دهر و قضا (زمان و مکان).[۱۹]


منابع

  1. اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر الکتاب، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق، ص ۲۷۴.
  2. دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا، حرف صاد.
  3. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۹۴.
  4. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۹۶.
  5. مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱. ص۲۹۰.
  6. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸.
  7. مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱. ص۲۹۱.
  8. سوره بقره، آیه۶۲. سوره مائده، آیه۶۹. سوره حج، آیه۱۷.
  9. قرائتی، محسن‏، تفسیر نور، تهران، ‏مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ‏ج۱، ص۱۲۸.
  10. مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص ۲۸۸.
  11. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸.
  12. نوری، یحیی، جاهلیت و اسلام، ناشر، بنیاد علمی و اسلامی سیدالشهدا، چاپ نهم، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۱۶.
  13. مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج ۱، ص ۲۹۰.
  14. مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل از اسلام، قم، ناشر حر، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۰۷.
  15. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص ۲۹۷.
  16. مبلغی آبادانی. عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل اسلام، قم، نشر حر، ص۸۳۱.
  17. مبلغی آبادانی. عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان از ۳۵ هزار سال قبل اسلام، قم، نشر حر، ص ۸۳۳.
  18. رضائی، عبدالعظیم، اصل و نسب ایران باستان، ص ۴۵۹.
  19. الهامی، داود، تحقیقی دربارة صابئان، قم، مکتب اسلام، ۱۳۷۹ش، ص ۱۳۵.