سهو النبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
جز (جایگزینی متن - 'مسایل' به 'مسائل')
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
شیخ صدوق روایتی را نقل کرده است که پیامبر اسلام(ص) یکی از نمازهای چهار رکعتی را سهواً دو رکعت خواند، و مردم به او یادآور شدند و حضرت نماز را دوباره خواند. آیا این روایت صحیح است یا نه؟ اگر صحیح است آیا این موضوع با عصمت پیامبر(ص) مغایر نیست؟
شیخ صدوق روایتی را نقل کرده است که پیامبر اسلام(ص) یکی از نمازهای چهار رکعتی را سهواً دو رکعت خواند، و مردم به او یادآور شدند و حضرت نماز را دوباره خواند. آیا این روایت صحیح است یا نه؟ اگر صحیح است آیا این موضوع با عصمت پیامبر(ص) مغایر نیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}روایاتی وجود دارد که پیامبر در تعداد رکعات نماز اشتباه کردند و نیز در اثر غلبه خواب، نماز صبح پیامبر(ص) قضا شد که این موضوع به سهو نبی مشهور است. این روایات از لحاظ سند و روایت و دلالت دارای اشکالات زیادی است. کسانی که این روایات را نقل کردند مجهول الحال هستند. این احادیث اخبار واحد هستند و در مسائل اعتقادی نمی‌توان به اخبار واحد اعتماد کرد.
درباره سهو نبی در نماز یا این که روزی بر اثر غلبه خواب نماز صبح آن حضرت قضا شد، روایاتی آمده است؛}}<ref>کلینی، محمّد بن یعقوب، الفروع فی الکافی، تهران، نشر دار الکتب اسلامیه، ۱۳۷۷ ش، ج۳، ص۳۵۵، باب من تکلم فی صلاته، حدیث ۱، صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم، نشر جامعه مدرسین، بی‌تا، ج۱، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.</ref> و صدوق نیز درباره سهو نبی در نماز آورده این روایت را آورده است: «ان الله تعالی انام رسوله عن صلاه الفجر و اسهاه فی صلاته فسلم فی رکعتین»؛<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، نشر پیشین، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.</ref> یعنی خداوند رسول خود را به خواب برد تا آفتاب طلوع کرد و نماز صبح او قضا شد، و نیز او را دچار سهو کرد تا در نمازی در رکعت دوم سلام بگوید. صدوق بر اساس این روایت معتقد بر نظریه «اسهاء» شده است و مرادش آن است که پیامبر به خودی خود دچار سهو و فراموشی نمی‌گردد، لیکن گاه خداوند او را دچار فراموشی می‌کند تا حکم سهو در نماز را عملاً به مردم تعلیم دهد یا به جهت این که بشر بودن انبیا هر چه بیشتر برای مردم روشن گردد تا مبادا درباره آنها غلوّ کرده برای آنان مقامی بالاتر از بندگی قائل شوند، به تعبیر دیگر: بین سهو پیامبر با سهو انسان‌های عادی تفاوت وجود دارد؛ زیرا سهو انبیا رحمانی است، بر خلاف سهو سایر مردم که شیطانی است.


گفتنی است که برخی دیگر درباره روایات سهو نبی در نماز دلالت بر آن دارد که پیامبر(ص) به‌طور عمدی اعمالی مانند سلام دادن در رکعت دوم نماز چهار رکعتی را مرتکب می‌گردید تا بدین وسیله، حکم سهو در نماز را به مردم تعلیم دهد.<ref>یوسفیان، حسن، پژوهشی درباره در عصمت معصومان، نشر پژوهشگاه اندیشه اسلامی، ۱۳۷۷ ش، ص۲۵۱ و ۲۵۲.</ref>
در مقابل این روایات، احادیث زیادی داریم که هرگونه سهو و اشتباه و نسیانی در عبادات را از پیامبر نفی می‌کند.


علما پاسخهای مفیدی در این زمینه مطرح کرده‌اند که به بعضی آنها اشاره می‌شود:
==رد روایات سهو النبی==
درباره سهو النبی در [[نماز]] یا این که روزی بر اثر غلبه خواب [[نماز صبح]] پیامبر(ص) قضا شد، روایاتی آمده است.<ref>کلینی، محمّد بن یعقوب، الفروع فی الکافی، تهران، نشر دار الکتب اسلامیه، ۱۳۷۷ ش، ج۳، ص۳۵۵، باب من تکلم فی صلاته، حدیث ۱، صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم، نشر جامعه مدرسین، بی‌تا، ج۱، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.</ref> اما این روایات از حیث سند و راوی و دلالت دارای اشکال می‌باشد.


۱. قرائن و شواهدی عقلی کافی وجود دارد بر این که پیامبر همان گونه که در بیداری از گزند سهو و نسیان مصون است، از هرگونه کارهای غیر معصومانه و استیلای غیر معصومانه خواب نیز محفوظ است. البته خواب و بیداری بدن، نقص و کمال نیست؛ ولی خواب روح نقص است و از آنجا که معصوم در حالت خوابِ بدنی نیز شاهد اعمال امّت خود است تا در روز رستاخیر نسبت به آنها شهادت دهد، چنانچه قرآن فرمود: {{قرآن|و جئنا بک علی هولاء شهیداً<ref>نساء/ ۴۱.</ref> از کمال عدم تسلّط خواب بر روحش بهره‌مند است؛ و خواب چشم و سکون بدن، نه نقص است و نه منافی احاطه وجودی روح انسان کامل بر عالم و آدم. پیامبر اکرم(ص) شهید شهدا و گواه گواهان است؛ بنابراین بر همه اعمال مردم احاطه وجودی دارد؛ پس همان گونه که فرشتگان از گزند سهو و نسیان و خواب در امانند، معلّم آنها، انسان کامل، نیز از امور یاد شده مصون است و هیچ گونه غفلتی بدو دست نمی‌دهد.
روایاتی وجود دارد که وقوع هر گونه سهو و نسیانی را از [[پیامبر(ص)]] نفی می‌کند؛ به گونه‌ای که در برخی روایات صریحاً وقوع سهو در نماز پیامبر(ص) انکار گردیده است؛ زراره از [[امام صادق(ع)]] سؤال می‌کند: آیا پیامبر در عمر خود [[سجده سهو]] به جا آورد؟ امام در پاسخ می‌فرماید: نه، پیامبر سجده سهو انجام نداد، بلکه هیچ انسان آگاه و عالمی، سجده سهو به جا نمی‌آورد؛ یعنی سجده سهو برای کسانی است که از یاد خدا غافل شده‌اند، دچار فراموشی و زیاده و نقصان در اجزای نماز می‌گردند؛ امّا کسانی که دائماً خود را در محضر خدا می‌بینند و حتّی در غیر نماز نیز لحظه‌ای از توجّه به او غفلت نمی‌کنند چگونه ممکن است در نماز دچار سهو گردیده، نیاز به [[سجده سهو]] پیدا نمایند؟!<ref>یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، نشر پژوهش‌گاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۷ ش، ص۲۴۹.</ref>


به علاوه این که کسی که بی‌صبرانه منتظر دخول وقت فریضه نماز بوده است، راحت روح او اذان نماز است و در حال نماز توجّه تام به ساحت حق تعالی دارد، آیا چنین فردی را می‌توان گفت، مقهور خواب شود و نماز او قضا گردد و آیا در نماز ممکن است او را سهو دست بدهد! هرگز چنین چیزی ممکن نیست.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر مرکز اسراء، ۱۳۷۶ ش، ج۹، ص۴۸.</ref>
روایات سهو نبی گذشته از آن که از جهت راویان آنها مورد اشکال است، چون کسانی که آن روایات را نقل کرده مجهول‌الحال هستند، از نظر صدور نیز تام نیست. و دیگر اینکه آن اخبار، خبر واحد است؛ و در مسائل اعتقادی مثلا جواز سهو برای پیامبر هرگز نمی‌توان به آن گونه اخبار اعتماد کرد، چون مسائل اعتقادی (جواز سهو نبی) با خبر واحد ثابت نمی‌شود.


۲. عمومات و روایاتی وجود دارد که وقوع هر گونه سهو و نسیانی را از پیامبر نفی می‌کند، به گونه که در برخی روایات صریحاً وقوع سهو در نماز پیامبر(ص) انکار گردیده است؛ مثلاً زراره از امام صادق(ع) سؤال می‌کند: آیا پیامبر در عمر خود سجده سهو به جا آورد؟ امام در پاسخ می‌فرماید: نه، پیامبر سجده سهو انجام نداد، بلکه هیچ انسان آگاه و عالمی، سجده سهو به جا نمی‌آورد؛ یعنی سجده سهو برای کسانی است که از یاد خدا غافل شده‌اند، دچار فراموشی و زیاده و نقصان در اجزای نماز می‌گردند؛ امّا کسانی که دائماً خود را در محضر خدا می‌بینند و حتّی در غیر نماز نیز لحظه‌ای از توجّه به او غفلت نمی‌کنند چگونه ممکن است در نماز دچار سهو گردیده، نیاز به سجده سهو پیدا نمایند؟!<ref>یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، نشر پژوهش‌گاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۷ ش، ص۲۴۹.</ref>
گذشته از ضعف روایاتی که سهو النبی را نقل کرده‌اند از نظر متن نیز تناقضات بسیاری بین آنها وجود دارد. به عنوان مثال داستان سهو النبی یا سجده سهو بعد از نماز یا اینکه حضرت خشمگین شد، به صورت‌های بسیار مختلف در روایات آمده است؛ در مجموع معلوم می‌شود که نحوه نقل این جریان، خود دلیل بر مشکوک بودن اصل مسئله است و داستان به گونه‌ای نقل شده که هرگز با شأن پیامبر سازگار نیست.<ref>یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، نشر پژوهش‌گاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۷ ش، ص۲۴۶ و ۲۴۷.</ref>


۳. این گونه روایات گذشته از آن که از جهت راویان آنها مورد اشکال است، چون کسانی که آن روایات را نقل کرده مجهول‌الحال هستند، از نظر صدور نیز تام نیست و دیگر اینکه آن اخبار، خبر واحد است؛ و در مسائل اعتقادی؛ مثلاً جواز سهو برای پیامبر هرگز نمی‌توان به آن گونه اخبار اعتماد کرد، چون مسائل اعتقادی (جواز سهو نبی) با خبر واحد ثابت نمی‌شود.
و بعید نیست این گونه روایات که در کتب شیعه آمده از باب [[تقیّه]] گفته شده باشد؛ زیرا در کتاب‌های [[اهل‌سنت]]، مسئله سهو النبی در نماز بسیار مطرح شده، و اهل‌سنت [[عصمت]] را به آن نحو کامل و دقیق که [[شیعه]] معتقد است باور ندارند؛ چنان‌که [[شیخ طوسی]] می‌گوید: «آنچه که من بر اساس آن فتوا می‌دهم، مضمون روایاتی است که صدور سهو در نماز پیامبر را نفی می‌کند؛ اما اخباری که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد، مورد پذیرش ما نیستند، چون موافق با نظریه اهل‌سنت می‌باشند و لذا معلوم می‌شود که از روی تقیه صادر شده است.»<ref>طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، بیروت، نشر دار التعاریف للمطبوعات، ۱۴۱۲ ق، ج۲، ص۳۵۱.</ref>


۴. نکته دیگر آن است که گذشته از ضعف روایاتی که سهو نبی را نقل کرده‌اند از نظر متن نیز تناقضات بسیاری بین آنها وجود دارد. به عنوان مثال داستان سهو نبی یا سجده سهو بعد از نماز یا اینکه حضرت خشمگین شد، به صورت‌های بسیار مختلف در روایات آمده است؛ مثلاً در روایتی آمده: رسول خدا(ص) در نماز چهار رکعتی پس از به جا آوردن دو رکعت، سلام داد، افرادی که پشت سر حضرت بودند سؤال کردند: آیا درباره نماز حکم جدیدی وارد شده است؟ حضرت فرمود: منظورتان چه چیزی است؟ گفتند: نماز را دو رکعتی به جا آوردید. حضرت از شخصی به نام ذوالیدین پرسید: آیا چنین است؟ او گفت: آری؛ سپس پیامبر به نماز خود ادامه داده، چهار رکعتی را تکمیل کرد؛ و در نقل دیگر همین جریان بدین صورت مطرح شده که حضرت غضبناک شد و برخی از مردم از مسجد بیرون آمدند، عده‌ای از هیبت حضرت سخن نگفتند، بعد از گفت و گوهایی حضرت نماز را دوباره اقامه کرد و نقل‌های دیگری نیز برای این جریان آمده است. در مجموع معلوم می‌شود که نحوه نقل این جریان، خود دلیل بر مشکوک بودن اصل مسئله است و داستان به گونه‌ای نقل شده که هرگز با شأن پیامبر سازگار نیست.<ref>همان، ص۲۴۶ و ۲۴۷.</ref>
[[شیخ صدوق]] درباره سهو النبی در نماز این روایت را آورده است: «[[خداوند]] رسول خود را به خواب برد تا آفتاب طلوع کرد و نماز صبح او قضا شد، و نیز او را دچار سهو کرد تا در نمازی در رکعت دوم سلام بگوید»؛<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، نشر پیشین، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.</ref> صدوق بر اساس این روایت معتقد بر نظریه «اسهاء» شده است. و مرادش آن است که پیامبر به خودی خود دچار سهو و فراموشی نمی‌گردد، لیکن گاه خداوند او را دچار فراموشی می‌کند تا حکم سهو در نماز را عملاً به مردم تعلیم دهد. یا به جهت این که بشر بودن انبیا هر چه بیشتر برای مردم روشن گردد تا مبادا درباره آنها غلوّ کرده و برای آنان مقامی بالاتر از بندگی قائل شوند.


۵. که بعید نیست این گونه روایات که در کتب شیعه آمده ز باب تقیّه گفته شده باشد؛ زیرا در کتاب‌های اهل سنّت، مسئله سهو نبی در نماز بسیار مطرح شده، و اهل سنّت عصمت را به آن نحو کامل و دقیق که شیعه معتقد است باور ندارند، لذا روایاتی در کتاب‌های آنها در این زمینه نقل شده است و بعید نیست که روایات کتاب‌های شیعه از باب تقیه باشد، چنان‌که شیخ طوسی می‌گوید: «آنچه که من بر اساس آن فتوا می‌دهم، مضمون روایاتی است که صدور سهو در نماز پیامبر را نفی می‌کند؛ امّا اخباری که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد، مورد پذیرش ما نیستند، چون موافق با نظریه اهل سنّت می‌باشند و لذا معلوم می‌شود که از روی تقیه صادر شده است.»<ref>طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، بیروت، نشر دار التعاریف للمطبوعات، ۱۴۱۲ ق، ج۲، ص۳۵۱.</ref>
قرائن و دلایل عقلی وجود دارد بر این که پیامبر همان‌گونه که در بیداری از گزند سهو و نسیان مصون است، از هرگونه کارهای غیر معصومانه و استیلای غیر معصومانه در خواب نیز محفوظ است. البته خواب و بیداری بدن، نقص و کمال نیست؛ ولی خوابِ روح نقص است و از آنجا که معصوم در حالت خواب بدنی نیز شاهد اعمال امّت خود است تا در روز رستاخیر نسبت به آنها شهادت دهد، چنانچه قرآن فرمود: {{قرآن|وَجِئْنَا بِكَ عَلَىٰ هَـٰؤُلَاءِ شَهِيدًا|ترجمه=و تو را بر آنان گواه آوريم.|سوره=نساء|آیه=۴۱}} از کمال عدم تسلّط خواب بر روحش بهره‌مند است؛ و خواب چشم و سکون بدن، نه نقص است و نه منافی احاطه وجودی روح انسان کامل بر عالم و آدم.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر مرکز اسراء، ۱۳۷۶ ش، ج۹، ص۴۸.</ref>


در نتیجه صدور چنین روایاتی مورد پذیرش عالمان شیعی، و کسانی که مانند صدوق اسهای نبی را پذیرفته‌اند با عصمت منافات ندارد زیرا القای چنین سهوی از جانب خدا بوده و این امر با عصمت نبی منافات ندارد.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
==مطالعه بیشتر==
۱. جعفر سبحانی، الهیات، ج۳، صفحات ۱۹۳ و ۲۰۵ و ۲۰۶، نشر مؤسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۴۱۷ ق.
* جعفر سبحانی، ''الهیات''، ج۳، صفحات ۱۹۳ و ۲۰۵ و ۲۰۶، نشر مؤسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۴۱۷ ق.
* مجلسی، ''بحارالانوار''، ج۱۷، ص۱۰۲، نشر دار الاحیاء لتراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
* جوادی آملی، ''ولایت فقیه''، ص۷۸، انتشارات الزهراء، تهران، ۱۳۷۲ ش.
* قیصر التمیمی، ''نظریه الاسهاء عند الشیخ الصدوق''، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.


۲. مجلسی، بحار، ج۱۷، ص۱۰۲، نشر دار الاحیاء لتراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
==منابع==
 
۳. جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۷۸، انتشارات الزهراء، تهران، ۱۳۷۲ ش.
 
۴. قیصر التمیمی، نظریه الاسهاء عند الشیخ الصدوق، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = نبوت
| شاخه فرعی۱ = نبوت
|شاخه فرعی۲ = عصمت انبیا
| شاخه فرعی۲ = عصمت انبیا
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۹

سؤال

شیخ صدوق روایتی را نقل کرده است که پیامبر اسلام(ص) یکی از نمازهای چهار رکعتی را سهواً دو رکعت خواند، و مردم به او یادآور شدند و حضرت نماز را دوباره خواند. آیا این روایت صحیح است یا نه؟ اگر صحیح است آیا این موضوع با عصمت پیامبر(ص) مغایر نیست؟

روایاتی وجود دارد که پیامبر در تعداد رکعات نماز اشتباه کردند و نیز در اثر غلبه خواب، نماز صبح پیامبر(ص) قضا شد که این موضوع به سهو نبی مشهور است. این روایات از لحاظ سند و روایت و دلالت دارای اشکالات زیادی است. کسانی که این روایات را نقل کردند مجهول الحال هستند. این احادیث اخبار واحد هستند و در مسائل اعتقادی نمی‌توان به اخبار واحد اعتماد کرد.

در مقابل این روایات، احادیث زیادی داریم که هرگونه سهو و اشتباه و نسیانی در عبادات را از پیامبر نفی می‌کند.

رد روایات سهو النبی

درباره سهو النبی در نماز یا این که روزی بر اثر غلبه خواب نماز صبح پیامبر(ص) قضا شد، روایاتی آمده است.[۱] اما این روایات از حیث سند و راوی و دلالت دارای اشکال می‌باشد.

روایاتی وجود دارد که وقوع هر گونه سهو و نسیانی را از پیامبر(ص) نفی می‌کند؛ به گونه‌ای که در برخی روایات صریحاً وقوع سهو در نماز پیامبر(ص) انکار گردیده است؛ زراره از امام صادق(ع) سؤال می‌کند: آیا پیامبر در عمر خود سجده سهو به جا آورد؟ امام در پاسخ می‌فرماید: نه، پیامبر سجده سهو انجام نداد، بلکه هیچ انسان آگاه و عالمی، سجده سهو به جا نمی‌آورد؛ یعنی سجده سهو برای کسانی است که از یاد خدا غافل شده‌اند، دچار فراموشی و زیاده و نقصان در اجزای نماز می‌گردند؛ امّا کسانی که دائماً خود را در محضر خدا می‌بینند و حتّی در غیر نماز نیز لحظه‌ای از توجّه به او غفلت نمی‌کنند چگونه ممکن است در نماز دچار سهو گردیده، نیاز به سجده سهو پیدا نمایند؟![۲]

روایات سهو نبی گذشته از آن که از جهت راویان آنها مورد اشکال است، چون کسانی که آن روایات را نقل کرده مجهول‌الحال هستند، از نظر صدور نیز تام نیست. و دیگر اینکه آن اخبار، خبر واحد است؛ و در مسائل اعتقادی مثلا جواز سهو برای پیامبر هرگز نمی‌توان به آن گونه اخبار اعتماد کرد، چون مسائل اعتقادی (جواز سهو نبی) با خبر واحد ثابت نمی‌شود.

گذشته از ضعف روایاتی که سهو النبی را نقل کرده‌اند از نظر متن نیز تناقضات بسیاری بین آنها وجود دارد. به عنوان مثال داستان سهو النبی یا سجده سهو بعد از نماز یا اینکه حضرت خشمگین شد، به صورت‌های بسیار مختلف در روایات آمده است؛ در مجموع معلوم می‌شود که نحوه نقل این جریان، خود دلیل بر مشکوک بودن اصل مسئله است و داستان به گونه‌ای نقل شده که هرگز با شأن پیامبر سازگار نیست.[۳]

و بعید نیست این گونه روایات که در کتب شیعه آمده از باب تقیّه گفته شده باشد؛ زیرا در کتاب‌های اهل‌سنت، مسئله سهو النبی در نماز بسیار مطرح شده، و اهل‌سنت عصمت را به آن نحو کامل و دقیق که شیعه معتقد است باور ندارند؛ چنان‌که شیخ طوسی می‌گوید: «آنچه که من بر اساس آن فتوا می‌دهم، مضمون روایاتی است که صدور سهو در نماز پیامبر را نفی می‌کند؛ اما اخباری که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد، مورد پذیرش ما نیستند، چون موافق با نظریه اهل‌سنت می‌باشند و لذا معلوم می‌شود که از روی تقیه صادر شده است.»[۴]

شیخ صدوق درباره سهو النبی در نماز این روایت را آورده است: «خداوند رسول خود را به خواب برد تا آفتاب طلوع کرد و نماز صبح او قضا شد، و نیز او را دچار سهو کرد تا در نمازی در رکعت دوم سلام بگوید»؛[۵] صدوق بر اساس این روایت معتقد بر نظریه «اسهاء» شده است. و مرادش آن است که پیامبر به خودی خود دچار سهو و فراموشی نمی‌گردد، لیکن گاه خداوند او را دچار فراموشی می‌کند تا حکم سهو در نماز را عملاً به مردم تعلیم دهد. یا به جهت این که بشر بودن انبیا هر چه بیشتر برای مردم روشن گردد تا مبادا درباره آنها غلوّ کرده و برای آنان مقامی بالاتر از بندگی قائل شوند.

قرائن و دلایل عقلی وجود دارد بر این که پیامبر همان‌گونه که در بیداری از گزند سهو و نسیان مصون است، از هرگونه کارهای غیر معصومانه و استیلای غیر معصومانه در خواب نیز محفوظ است. البته خواب و بیداری بدن، نقص و کمال نیست؛ ولی خوابِ روح نقص است و از آنجا که معصوم در حالت خواب بدنی نیز شاهد اعمال امّت خود است تا در روز رستاخیر نسبت به آنها شهادت دهد، چنانچه قرآن فرمود: ﴿وَجِئْنَا بِكَ عَلَىٰ هَـٰؤُلَاءِ شَهِيدًا؛ و تو را بر آنان گواه آوريم.(نساء:۴۱) از کمال عدم تسلّط خواب بر روحش بهره‌مند است؛ و خواب چشم و سکون بدن، نه نقص است و نه منافی احاطه وجودی روح انسان کامل بر عالم و آدم.[۶]


مطالعه بیشتر

  • جعفر سبحانی، الهیات، ج۳، صفحات ۱۹۳ و ۲۰۵ و ۲۰۶، نشر مؤسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۴۱۷ ق.
  • مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۰۲، نشر دار الاحیاء لتراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
  • جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۷۸، انتشارات الزهراء، تهران، ۱۳۷۲ ش.
  • قیصر التمیمی، نظریه الاسهاء عند الشیخ الصدوق، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.

منابع

  1. کلینی، محمّد بن یعقوب، الفروع فی الکافی، تهران، نشر دار الکتب اسلامیه، ۱۳۷۷ ش، ج۳، ص۳۵۵، باب من تکلم فی صلاته، حدیث ۱، صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم، نشر جامعه مدرسین، بی‌تا، ج۱، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.
  2. یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، نشر پژوهش‌گاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۷ ش، ص۲۴۹.
  3. یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، نشر پژوهش‌گاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۷ ش، ص۲۴۶ و ۲۴۷.
  4. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، بیروت، نشر دار التعاریف للمطبوعات، ۱۴۱۲ ق، ج۲، ص۳۵۱.
  5. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، نشر پیشین، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.
  6. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر مرکز اسراء، ۱۳۷۶ ش، ج۹، ص۴۸.