رنسانس: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
عصر رنسانس در چه دوره‌اي به وجود آمد؟ بنيان‌گذاران آن چه كساني بودند و چه اهدافي را پيش گرفته‌اند؟
عصر رنسانس در چه دوره‌ای به وجود آمد؟ بنیان‌گذاران آنچه کسانی بودند و چه اهدافی را پیش گرفته‌اند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
رنسانس آغاز دوران جدید در غرب را می‌گویند که از اوایل قرن چهاردهم شروع شد و پس از آن اروپا و به تأثیر از آن، تمام جهان، در تمام وجوه حیات بشری، از جمله فلسفه، دین، حکومت، هنر، علم و... دچار دگرگونی و تحول عظیمی شد.
رنسانس آغاز دوران جدید در غرب را می‌گویند که از اوایل قرن چهاردهم شروع شد و پس از آن اروپا و به تأثیر از آن، تمام جهان، در تمام وجوه حیات بشری، از جمله فلسفه، دین، حکومت، هنر، علم و… دچار دگرگونی و تحول عظیمی شد.


== تعریف رنسانس ==
== تعریف رنسانس ==
رنسانس كه در فارسي از آن با تعابير مختلفي نظير «عصر نوزايي»، «تجديد حيات»، «احياء»، «تولّد جديد»، «حيات مجدد» و «تجددّخواهي» ياد مي شود<ref>دهخدا، علي اكبر، لغت‌نامه دهخدا، ذيل واژه رنسانس.</ref>، اصطلاحاً دوره‌اي را گويند كه در اواخر سده‌هاي مياني و آغاز سده چهاردهم به وجود آمد و تا سده شانزدهم ادامه يافت. در واقع رنسانس «نه يك دوره زماني بلكه يك شيوه زندگي و تفكر بود كه از طريق بازرگاني،‌ جنگ و انديشه‌ها از ايتاليا به سراسر اروپا گسترش يافت.» لذا «در قرن شانزدهم كه رنسانس در ايتاليا رنگ مي‌باخت، اين نهضت تازه در فرانسه، آلمان، هلند، انگلستان و اسپانيا شكوفا مي‌گشت.»<ref>ويل دورانت، تاريخ تمدن، ترجمه صفدر تقي‌زاده و ابوطالب صارمي، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، ج۵، ص۷۹.</ref>
رنسانس که در فارسی از آن با تعابیر مختلفی نظیر «عصر نوزایی»، «تجدید حیات»، «احیاء»، «تولّد جدید»، «حیات مجدد» و «تجددّخواهی» یاد می‌شود،<ref>دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه رنسانس.</ref> اصطلاحاً دوره‌ای را گویند که در اواخر سده‌های میانی و آغاز سده چهاردهم به وجود آمد و تا سده شانزدهم ادامه یافت. در واقع رنسانس «نه یک دوره زمانی بلکه یک شیوه زندگی و تفکر بود که از طریق بازرگانی، جنگ و اندیشه‌ها از ایتالیا به سراسر اروپا گسترش یافت.» لذا «در قرن شانزدهم که رنسانس در ایتالیا رنگ می‌باخت، این نهضت تازه در فرانسه، آلمان، هلند، انگلستان و اسپانیا شکوفا می‌گشت.»<ref>ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه صفدر تقی‌زاده و ابوطالب صارمی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ج۵، ص۷۹.</ref>


== تاریخچه ==
== تاریخچه ==
و اين نتيجه ظلم و استبداد ارباب كليسا و تفتيش عقايد و سانسور و سپس سوزاندن افراد در آتش كليسا كه داعيه دفاع از حاكميت الهي را داشت كه با رسميت بخشيدن انجيل‌هاي چهارگانه از ميان ده‌ها انجيل مي‌كوشيد تا به آنها چهره‌اي الهي ببخشد بود ولي خصلت بشري انجيل‌ها آنها را گرفتار خطاها و اشتباهات فرواني كرده بود، آن چنان كه در برخي موارد حتي با معرفت حسّي و عقلي انسان‌ها سازگاري نداشت. كليسا در دفاع از اين مجموعه كه از قداستي الهي برخوردار گشته بود ناگزير با علوم عقلي و حسي به مبارزه پرداخت، در نتيجه پشتوانه ارباب كليسا هم از وحي و هم از دانش بشري خالي شد.  
و این نتیجه ظلم و استبداد ارباب کلیسا و تفتیش عقاید و سانسور و سپس سوزاندن افراد در آتش کلیسا که داعیه دفاع از حاکمیت الهی را داشت که با رسمیت بخشیدن انجیل‌های چهارگانه از میان ده‌ها انجیل می‌کوشید تا به آنها چهره‌ای الهی ببخشد بود ولی خصلت بشری انجیل‌ها آنها را گرفتار خطاها و اشتباهات فروانی کرده بود، آن چنان‌که در برخی موارد حتی با معرفت حسّی و عقلی انسان‌ها سازگاری نداشت. کلیسا در دفاع از این مجموعه که از قداستی الهی برخوردار گشته بود ناگزیر با علوم عقلی و حسی به مبارزه پرداخت، در نتیجه پشتوانه ارباب کلیسا هم از وحی و هم از دانش بشری خالی شد.


از سوي ديگر كليسا براي مشاركت در قدرت حكومت‌هاي مختلف، به توجيه ستم‌ها و ظلم‌هاي آنها پرداخت، و برخورد دوگانه حكمرانان غير مقيد به دين، زمينه سست شدن عقايد ديني مردم را فراهم آورد و مردم نسبت به مسائل ديني بي‎تفاوت شدند. از جمله عوامل ديگر مي‎توان به تجمل‎گرايي فساد مالي، انبوه‎سازي ثروت‎هاي شخصي و بادآورده و مستغرق شدن در ناپاكي‎ها و فساد اخلاقي اشاره نمود. بنابراين مبارزه با علم و توجيه ظلم و سرانجام جنگ‌هاي دويست ساله صليبي ره‌اورد حاكميتي بود كه به دروغ داعيه ديانت داشت.<ref>ر.ك: پارسانيا، حميد، حديث پيمانه، معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامي، ۱۳۷۶، ص۱۱۲و۱۱۱.</ref>
از سوی دیگر کلیسا برای مشارکت در قدرت حکومت‌های مختلف، به توجیه ستم‌ها و ظلم‌های آنها پرداخت، و برخورد دوگانه حکمرانان غیر مقید به دین، زمینه سست شدن عقاید دینی مردم را فراهم آورد و مردم نسبت به مسائل دینی بی‌تفاوت شدند. از جمله عوامل دیگر می‌توان به تجمل‌گرایی فساد مالی، انبوه‌سازی ثروت‌های شخصی و بادآورده و مستغرق شدن در ناپاکی‌ها و فساد اخلاقی اشاره نمود؛ بنابراین مبارزه با علم و توجیه ظلم و سرانجام جنگ‌های دویست ساله صلیبی ره‌آورد حاکمیتی بود که به دروغ داعیه دیانت داشت.<ref>ر. ک. پارسانیا، حمید، حدیث پیمانه، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، ۱۳۷۶، ص۱۱۲و۱۱۱.</ref>


البته از نظريات فلاسفه در ظهور اين نهضت نيز نمي‌توان صرف‌نظر كرد، گرچه پرداختن به اين نظريات از سوي فلاسفه به لحاظ عمل‎كرد بد و خشن كليسائيان بوده است. بهرحال برخي دكارت را در تجديد حيات و انتقال فلسفه از قرون وسطي به دنياي جديد بيش از هر شخصيت ديگر مؤثر دانسته‌اند. از ديگر انديشمندان مؤثر بر رنسانس مي‌توان از دانته (۱۳۲۱ـ۱۲۶۵) شاعر واديب نامدار ايتاليايي ياد كرد. او يكي از معترضان دستگاه پاپ بود كه به شدت آن را مورد انتقاد قرار داد او طالب جامعه‌اي است كه ضمن پايبندي از اصول دين مسيح، يك شاه مقتدر و غير متعهد در قبال پاپ در رأس آن باشد. انديشمند ديگري از زمره روشنفكران همين قرن، «ماريل پادوا» مي‌باشد. وي در شدت گفتار و اعتراض عليه كليسا (در قرون وسطي) بي‌نظير بود. مي توان او را به درستي يكي از پيشقراولان پيدايش و رواج و اقتدار سكولاريسم در اروپا ناميده‌اند.
البته از نظریات فلاسفه در ظهور این نهضت نیز نمی‌توان صرف‌نظر کرد، گرچه پرداختن به این نظریات از سوی فلاسفه به لحاظ عمل‌کرد بد و خشن کلیسائیان بوده است. بهرحال برخی دکارت را در تجدید حیات و انتقال فلسفه از قرون وسطی به دنیای جدید بیش از هر شخصیت دیگر مؤثر دانسته‌اند. از دیگر اندیشمندان مؤثر بر رنسانس می‌توان از دانته (۱۳۲۱–۱۲۶۵) شاعر وادیب نامدار ایتالیایی یاد کرد. او یکی از معترضان دستگاه پاپ بود که به شدت آن را مورد انتقاد قرار داد او طالب جامعه‌ای است که ضمن پایبندی از اصول دین مسیح، یک شاه مقتدر و غیرمتعهد در قبال پاپ در رأس آن باشد. اندیشمند دیگری از زمره روشنفکران همین قرن، «ماریل پادوا» می‌باشد. وی در شدت گفتار و اعتراض علیه کلیسا (در قرون وسطی) بی‌نظیر بود. می‌توان او را به درستی یکی از پیشقراولان پیدایش و رواج و اقتدار سکولاریسم در اروپا نامیده‌اند.


از ديگر انديشمندان نامدار اين نهضت مي‌توان از «نيكولو ماكياول (۱۵۲۷ـ۱۴۶۹«ويل دورانت» در معرفي فلسفه ماكياولي مي‌گويد: «فلسفه ماكياولي منحصراً فلسفه سياسي بود. در آن هيچ گونه بحث مابعدالطبيعه، الهيات، خداشناسي يا الحاد و جبر و اختيار ديده نمي‌شود؛ و خود اخلاقيات نيز تابع سياسيات و حتّي آلتي براي نيل به مقاصد سياسي قرار مي‎گيرد.»<ref>ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج۵، همان ۵۸۵ ـ ۵۸۰.</ref> وي براي رسيدن به هدف، استفاده از هر وسيله‎اي را مباح شمرده و تصريح مي‌كند كه حيله‎ها، ظلم‎ها و جناياتي كه براي حفظ كشور انجام مي‎گيرد حيله‎هاي شرافت‎مندانه و جنايات بزرگ‎منشانه هستند. استفاده ابزاري ماكياولي از دين و فضايل اخلاقي و علاقمندي او به تقويت كشورها (و نه بشريت) و نيز عدم اعطاي آزادي به انسان‎ها باعث شد كه فيلسوفان و انديشمندان به شدت در مقابل نظريات او جبهه بگيرند.
از دیگر اندیشمندان نامدار این نهضت می‌توان از «نیکولو ماکیاول (۱۵۲۷–۱۴۶۹«ویل دورانت» در معرفی فلسفه ماکیاولی می‌گوید: «فلسفه ماکیاولی منحصراً فلسفه سیاسی بود. در آن هیچ گونه بحث مابعدالطبیعه، الهیات، خداشناسی یا الحاد و جبر و اختیار دیده نمی‌شود؛ و خود اخلاقیات نیز تابع سیاسیات و حتّی آلتی برای نیل به مقاصد سیاسی قرار می‌گیرد.»<ref>ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۵، همان ۵۸۵–۵۸۰.</ref> وی برای رسیدن به هدف، استفاده از هر وسیله‌ای را مباح شمرده و تصریح می‌کند که حیله‌ها، ظلم‌ها و جنایاتی که برای حفظ کشور انجام می‌گیرد حیله‌های شرافت‌مندانه و جنایات بزرگ‌منشانه هستند. استفاده ابزاری ماکیاولی از دین و فضایل اخلاقی و علاقمندی او به تقویت کشورها (و نه بشریت) و نیز عدم اعطای آزادی به انسان‌ها باعث شد که فیلسوفان و اندیشمندان به شدت در مقابل نظریات او جبهه بگیرند.


«مارتين لوتر» كه از او به عنوان مؤسس نهضت پروتستان ياد مي‌شود اصلا‎ح‎گر ديگري است كه در مقابل كليساي كاتوليك به مبارزه پرداخت. او گرچه با بعضي از تعاليم زشت كليسا همچون «فروش بهشت»، «ناسوتي شدن مردم»، و «سكولاريزم» در جهان غرب و پيدايش ايسم‎هاي متعددي گرديد، نام برد.<ref>ر.ك: رهنمايي، سيداحمد، غرب‌شناسي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، ۱۳۷۹، ص۸۱ـ۷۱.</ref>
«مارتین لوتر» که از او به عنوان مؤسس نهضت پروتستان یاد می‌شود اصلاح‌گر دیگری است که در مقابل کلیسای کاتولیک به مبارزه پرداخت. او گرچه با بعضی از تعالیم زشت کلیسا همچون «فروش بهشت»، «ناسوتی شدن مردم»، و «سکولاریزم» در جهان غرب و پیدایش ایسم‌های متعددی گردید، نام برد.<ref>ر. ک. رهنمایی، سیداحمد، غرب‌شناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۷۹، ص۸۱–۷۱.</ref>


از آنچه گذشت روشن شد كه يكي از مهمترين عوامل پيدايش عصر نوزايي رهايي از ظلم و استبداد كليسائيان و عملكرد بد و خشن و خلاف اخلاق آنها بود. بنابراين تنها هدف بنيان‌گذاران اين نهضت را مي‌توان در همين عامل جستجو كرد.
از آنچه گذشت روشن شد که یکی از مهمترین عوامل پیدایش عصر نوزایی رهایی از ظلم و استبداد کلیسائیان و عملکرد بد و خشن و خلاف اخلاق آنها بود؛ بنابراین تنها هدف بنیان‌گذاران این نهضت را می‌توان در همین عامل جستجو کرد.


== اندیشمندان دوره رنسانس ==
== اندیشمندان دوره رنسانس ==
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==


۱. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج۵.  
== مطالعه بیشتر ==
۱. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۵.


۲. سيد احمد رهنمايي، غرب‌شناسي، ص۹۷ـ۶۱.  
۲. سید احمد رهنمایی، غرب‌شناسی، ص۹۷–۶۱.


۳. مصباح يزدي، آموزش فلسفه، ج۱، انتشارات سازمان تبليغات.  
۳. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، انتشارات سازمان تبلیغات.


۴. فروغي، محمد علي، سير حکمت در اروپا.
۴. فروغی، محمد علی، سیر حکمت در اروپا.
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
|شاخه فرعی۱ = جامعه‌شناسی دین
|شاخه فرعی۱ = جامعه‌شناسی دین
|شاخه فرعی۲ = دین و مدرنیسم
|شاخه فرعی۲ = دین و مدرنیسم
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۳۵

سؤال

عصر رنسانس در چه دوره‌ای به وجود آمد؟ بنیان‌گذاران آنچه کسانی بودند و چه اهدافی را پیش گرفته‌اند؟

رنسانس آغاز دوران جدید در غرب را می‌گویند که از اوایل قرن چهاردهم شروع شد و پس از آن اروپا و به تأثیر از آن، تمام جهان، در تمام وجوه حیات بشری، از جمله فلسفه، دین، حکومت، هنر، علم و… دچار دگرگونی و تحول عظیمی شد.

تعریف رنسانس

رنسانس که در فارسی از آن با تعابیر مختلفی نظیر «عصر نوزایی»، «تجدید حیات»، «احیاء»، «تولّد جدید»، «حیات مجدد» و «تجددّخواهی» یاد می‌شود،[۱] اصطلاحاً دوره‌ای را گویند که در اواخر سده‌های میانی و آغاز سده چهاردهم به وجود آمد و تا سده شانزدهم ادامه یافت. در واقع رنسانس «نه یک دوره زمانی بلکه یک شیوه زندگی و تفکر بود که از طریق بازرگانی، جنگ و اندیشه‌ها از ایتالیا به سراسر اروپا گسترش یافت.» لذا «در قرن شانزدهم که رنسانس در ایتالیا رنگ می‌باخت، این نهضت تازه در فرانسه، آلمان، هلند، انگلستان و اسپانیا شکوفا می‌گشت.»[۲]

تاریخچه

و این نتیجه ظلم و استبداد ارباب کلیسا و تفتیش عقاید و سانسور و سپس سوزاندن افراد در آتش کلیسا که داعیه دفاع از حاکمیت الهی را داشت که با رسمیت بخشیدن انجیل‌های چهارگانه از میان ده‌ها انجیل می‌کوشید تا به آنها چهره‌ای الهی ببخشد بود ولی خصلت بشری انجیل‌ها آنها را گرفتار خطاها و اشتباهات فروانی کرده بود، آن چنان‌که در برخی موارد حتی با معرفت حسّی و عقلی انسان‌ها سازگاری نداشت. کلیسا در دفاع از این مجموعه که از قداستی الهی برخوردار گشته بود ناگزیر با علوم عقلی و حسی به مبارزه پرداخت، در نتیجه پشتوانه ارباب کلیسا هم از وحی و هم از دانش بشری خالی شد.

از سوی دیگر کلیسا برای مشارکت در قدرت حکومت‌های مختلف، به توجیه ستم‌ها و ظلم‌های آنها پرداخت، و برخورد دوگانه حکمرانان غیر مقید به دین، زمینه سست شدن عقاید دینی مردم را فراهم آورد و مردم نسبت به مسائل دینی بی‌تفاوت شدند. از جمله عوامل دیگر می‌توان به تجمل‌گرایی فساد مالی، انبوه‌سازی ثروت‌های شخصی و بادآورده و مستغرق شدن در ناپاکی‌ها و فساد اخلاقی اشاره نمود؛ بنابراین مبارزه با علم و توجیه ظلم و سرانجام جنگ‌های دویست ساله صلیبی ره‌آورد حاکمیتی بود که به دروغ داعیه دیانت داشت.[۳]

البته از نظریات فلاسفه در ظهور این نهضت نیز نمی‌توان صرف‌نظر کرد، گرچه پرداختن به این نظریات از سوی فلاسفه به لحاظ عمل‌کرد بد و خشن کلیسائیان بوده است. بهرحال برخی دکارت را در تجدید حیات و انتقال فلسفه از قرون وسطی به دنیای جدید بیش از هر شخصیت دیگر مؤثر دانسته‌اند. از دیگر اندیشمندان مؤثر بر رنسانس می‌توان از دانته (۱۳۲۱–۱۲۶۵) شاعر وادیب نامدار ایتالیایی یاد کرد. او یکی از معترضان دستگاه پاپ بود که به شدت آن را مورد انتقاد قرار داد او طالب جامعه‌ای است که ضمن پایبندی از اصول دین مسیح، یک شاه مقتدر و غیرمتعهد در قبال پاپ در رأس آن باشد. اندیشمند دیگری از زمره روشنفکران همین قرن، «ماریل پادوا» می‌باشد. وی در شدت گفتار و اعتراض علیه کلیسا (در قرون وسطی) بی‌نظیر بود. می‌توان او را به درستی یکی از پیشقراولان پیدایش و رواج و اقتدار سکولاریسم در اروپا نامیده‌اند.

از دیگر اندیشمندان نامدار این نهضت می‌توان از «نیکولو ماکیاول (۱۵۲۷–۱۴۶۹)» «ویل دورانت» در معرفی فلسفه ماکیاولی می‌گوید: «فلسفه ماکیاولی منحصراً فلسفه سیاسی بود. در آن هیچ گونه بحث مابعدالطبیعه، الهیات، خداشناسی یا الحاد و جبر و اختیار دیده نمی‌شود؛ و خود اخلاقیات نیز تابع سیاسیات و حتّی آلتی برای نیل به مقاصد سیاسی قرار می‌گیرد.»[۴] وی برای رسیدن به هدف، استفاده از هر وسیله‌ای را مباح شمرده و تصریح می‌کند که حیله‌ها، ظلم‌ها و جنایاتی که برای حفظ کشور انجام می‌گیرد حیله‌های شرافت‌مندانه و جنایات بزرگ‌منشانه هستند. استفاده ابزاری ماکیاولی از دین و فضایل اخلاقی و علاقمندی او به تقویت کشورها (و نه بشریت) و نیز عدم اعطای آزادی به انسان‌ها باعث شد که فیلسوفان و اندیشمندان به شدت در مقابل نظریات او جبهه بگیرند.

«مارتین لوتر» که از او به عنوان مؤسس نهضت پروتستان یاد می‌شود اصلاح‌گر دیگری است که در مقابل کلیسای کاتولیک به مبارزه پرداخت. او گرچه با بعضی از تعالیم زشت کلیسا همچون «فروش بهشت»، «ناسوتی شدن مردم»، و «سکولاریزم» در جهان غرب و پیدایش ایسم‌های متعددی گردید، نام برد.[۵]

از آنچه گذشت روشن شد که یکی از مهمترین عوامل پیدایش عصر نوزایی رهایی از ظلم و استبداد کلیسائیان و عملکرد بد و خشن و خلاف اخلاق آنها بود؛ بنابراین تنها هدف بنیان‌گذاران این نهضت را می‌توان در همین عامل جستجو کرد.

اندیشمندان دوره رنسانس


مطالعه بیشتر

۱. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۵.

۲. سید احمد رهنمایی، غرب‌شناسی، ص۹۷–۶۱.

۳. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، انتشارات سازمان تبلیغات.

۴. فروغی، محمد علی، سیر حکمت در اروپا.


منابع

  1. دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه رنسانس.
  2. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه صفدر تقی‌زاده و ابوطالب صارمی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ج۵، ص۷۹.
  3. ر. ک. پارسانیا، حمید، حدیث پیمانه، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، ۱۳۷۶، ص۱۱۲و۱۱۱.
  4. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۵، همان ۵۸۵–۵۸۰.
  5. ر. ک. رهنمایی، سیداحمد، غرب‌شناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۷۹، ص۸۱–۷۱.