دیدگاه اشاعره و معتزله در لزوم بعثت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = نبوت
|شاخه فرعی۲ = فلسفه نبوت
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
دیدگاه معتزله و اشاعره در لزوم بعثت چیست؟
دیدگاه معتزله و اشاعره در لزوم بعثت چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اشاعره و معتزله دو گروه از بزرگترین و معروفترین متکلمان و دانشمندان اسلامی بودند که در مباحث اسلامی و کلامی دارای عقاید خاص خود می‌باشند. نبوت و بعثت انبیاء یکی از مهمترین مباحثی است که این دو گروه کلامی در آن دارای عقیده و دیدگاه متفاوتی هستند. نخستین مطلبی که در این بحث مطرح می‌شود این است که اساساً آیا بعثت انبیاء ضرورتی دارد!؟ آیا عقل آدمی به وجوب و ضرورت بعثت انبیاء حکم می‌کند یا خیر؟
معتزله معتقدند حُسن [[بعثت پیامبر(ص)|بعثت]] پیامبران با عقل فهمیده می‌شود. آن‌ها معتقدند ضرورت بعثت انبیاء تنها با قاعده لطف قابل توضیح دادن است. در مقابل اشاعره معتقدند تنها حُسن بعثت پیامبران قابل ادراک است و ضرورت آن با عقل ادراک نمی شود.


معتزله معتقدند که بله بعثت انبیاء ضرورت دارد و آن را با دلیل اثبات می‌کنند اما متکلمان اشعری می‌گویند که خیر ضرورتی را عقل آدمی نمی‌تواند در این مسئله نتیجه‌گیری کند و لذا ضرورت بعثت را اساساً مردود می‌شمارند و تنها چیزی که در این مسئله می‌گویند حسن و فایده داشتن بعثت است.
== اختلاف در حسن و قبح ==
یکی از مسائل اساسی مورد اختلاف معتزله و اشاعره مسئله حسن و قبح افعال است. معتزله معتقدند حسن و قبح عقلی است؛ یعنی عقل تشخیص می دهد که چه کاری حسن و چه کاری قبیح است. هم چنین بر این عقیده هستند که هر فعل و یا صفتی که عقل انسان حَسَن تشخیص دهد، می توان آن را برای خداوند واجب دانست. اما اشاعره معتقدند عقل نمی‌تواند حسن و قبح حقیقی اشیاء را تشخیص بدهد. هر کاری را خدا انجام دهد و یا به آن امر کند حَسَن است و هر کاری که انجام ندهد و یا آن را نهی کند، قبیح می باشد.<ref>مظفر، اصول الفقه، ج2، ص271</ref>


مطلب و نقطه اختلاف معتزله و اشاعره در بسیاری از مسائل اسلامی و نکته اساسی که ریشه اختلاف این دو گروه کلامی است مسئله حسن و قبح عقلی است. معتزله همچون شیعه معتقدند که ما حسن و قبح عقلی داریم یعنی عقل ما قادر است تشخیص بدهد که چه کاری خوب است و حسن، و چه کاری بد است و قبیح؛ و این که هر کاری و هر صفتی که عقل ما آن را خوب و حَسَن تشخیص داد می‌توانیم آن کار و آن صفت را به خداوند نسبت بدهیم یا وجوب آن کار را بر خداوند لازم بدانیم. اما اشاعره می‌گویند که ما حسن و قبح عقلی نداریم یعنی عقل ما نمی‌تواند حسن و قبح حقیقی اشیاء را تشخیص بدهد. هر کاری را خدا انجام دهد و به آن امر کند حسن است و اگر انجام نداد و از آن نمود قبیح و بد بوده که انجام نداده و نهی نموده است. در بحث ارسال پیامبران و بعثت نیز این مسئله حسن و قبح عقلی دخیل است معتزله معتقدند که ارسال و بعثت پیامبران از جمله افعالی است که عقل آدمی آن را حسن می‌شمارد، و هر کاری حسن باشد ما می‌توانیم و عقل ما می‌تواند لزوم و وجوب آن کار را به خداوند نسبت بدهد. پس بر خداوند بعثت انبیاء واجب است. اما اشاعره، می‌گویند: عقل ما نمی‌تواند ضرورت و وجوب ارسال پیامبران را تشخیص بدهد و نباید عقل ما در این مسئله نظر دهد زیرا چنین کاری مستلزم آن است که خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالی که خداوند فعال ما یشاء است؛ لذا می‌گویند: خرد آدمی مجاز نیست صدور چنین فعلی را (بعثت انبیاء) از جانب خداوند ضروری بداند و بر ضرورت و لزوم آن استدلال کند. متکلمان اشعری در این بحث فقط به حسن ارسال پیامبران و بعثت اکتفا می‌کنند. به اعتقاد اشعری برانگیخته شدن پیامبران منافع و برکات غیرقابل انکاری برای مردم دارد که از جمله فوائد و برکات آن را موارد زیر می‌شمارند:
== اختلاف در ضرورت بعثت انبیا ==
مسئله حسن و قبح عقلی در بعثت پیامبران دخیل است. معتزله معتقدند بعثت پیامبران از جمله افعالی است که عقل آدمی آن را حسن می‌شمارد و هر کاری حسن باشد، عقل می‌تواند وجوب آن را به خداوند نسبت بدهد. پس بعثت پیامبران بر خداوند واجب است.


۱ـ ارائه معارفی که عقل به آن راهی ندارد. ۲ـ تأیید عقل در مدرکات خود. ۳ـ زوال ترس از تصرفات غیر مأذون در ملک الهی. ۴ـ آگاهی از سود و زیان اشیاء. ۵ـ دستیابی به قوانین صالح اجتماعی. ۶ـ شکوفایی استعدادهای علمی و معرفتی بشر در سایه بعثت. ۷ـ آموختن صنایع و فنون. ۸ـ تعلیم حکومت عملی در شریعت در سایه بعثت و ارسال پیامبران<ref>ر. ک. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، چاپ سوم، ۸۳، ج۲، ض۲۲–۱۲.</ref> در مقابل، متکلمان معتزله و امامیه و ماتریدیه که به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند ضرورت نبوت و بعثت انبیاء را با عقل اثبات می‌کنند و بر اساس «قاعده لطف» آن را تبیین می‌کنند و از این طریق اثبات می‌کنند که بر خداوند واجب است جهت هدایت انسانها انبیاء عظام را بفرستد.
اما اشاعره معتقدند عقل نمی‌تواند ضرورت بعثت پیامبران را تشخیص دهد و آن را به خداوند نسبت دهد. زیرا چنین کاری مستلزم آن است که خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالی که خداوند فعال ما یشاء است. متکلمان اشعری در این بحث فقط به حسن بعثت پیامبران اکتفا می‌کنند و اعتقاد دارند برانگیخته شدن پیامبران منافع و برکات غیرقابل انکاری برای مردم دارد.<ref>سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج2، ص۲۲–۱۲.</ref>


مفاد قاعده لطف این است که: هر فعلی که انجام آن توسط خداوند در فراهم ساختن زمینه‌های هدایت و خیر و صلاح بشر مؤثر باشد و با اصل اختیاری و آزادی بشر و فلسفه تکلیف منافات ندارد، به مقتضای حکمت الهی، تحقق آن واجب و لازم است و خداوند هرگز آن را ترک نخواهد کرد از سوی دیگر شریعت و نبوت از روشن‌ترین و برجسته‌ترین مصادیق لطف الهی به شمار می‌رود چرا که از یک سو عقل را در آنچه به صورت مستقل درک می‌کند، تأیید می‌کند و انسان را به پایبندی به قوانین عقلی برمی‌انگیزد و از سوی دیگر افقها و کرانه‌هایی از هدایت را که از درک خرد پنهان است بر او آشکار می‌سازد و با بیم و امیدها و وعده و وعیدهایی که به بشر می‌دهد زمینه رستگاری بشر را به بهترین وجه فراهم می‌سازد.
== قاعده لطف ==
متکلمان معتزله، امامیه و ماتریدیه که به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند ضرورت بعثت انبیاء را با عقل اثبات می‌کنند. ایشان با «قاعده لطف» آن را تبیین می‌کنند و از این طریق اثبات می‌کنند که بر خداوند واجب است جهت هدایت انسان‌ها انبیاء را بفرستد.


بنابراین: ۱ـ شریعت و نبوت، لطف پروردگار بشر است. ۲ـ لطف مقتضای حکمت خداوند بود و تحقق بخشیدن آن واجب است. ۳ـ پس شریعت و نبوت واجب است.<ref>ر. ک. گلپایگانی، علی ربانی، کلام تطبیقی، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، ۸۵، ص۳۸–۳۴.</ref> /.<ref>ر. ک. گوهر مراد، عبد الرزاق فیاض لاهیجی، مؤسسه امام صادق ـ(ع) ـ، چاپ اول، ۸۳، ص۹–۳۵۸.</ref>
معنای قاعده لطف این است که به مقتضای حکمت الهی انجام هر فعلی که در فراهم ساختن زمینه‌های هدایت و صلاح بشر مؤثر باشد و با اصل [[آزادی در مکتب امام حسین|آزادی]] بشر و فلسفه تکلیف منافات نداشته باشد، بر خداوند واجب است و هرگز آن را ترک نخواهد کرد. نبوت از روشن‌ترین و برجسته‌ترین مصادیق لطف الهی به شمار می‌رود. زیرا از یک سو عقل را در آنچه به صورت مستقل درک می‌کند، تأیید می‌کند و انسان را به پایبندی به قوانین عقلی برمی‌انگیزاند و از سوی دیگر اموری که برای هدایت لازم است و از درک عقل پنهان است را بیان می کند.<ref>ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ص۳۸–۳۴.</ref> <ref>عبد الرزاق فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۹–۳۵۸.</ref>


نتیجه‌گیری
از مباحث مطرح شده به این نتیجه می‌رسیم که در بحث بعثت انبیاء متکلمان معتزله و اشعری دو دیدگاه متفاوت دارند معتزله معتقدند که ما نه تنها حسن و فوائد ارسال پیامبران و بعثت را عقلاً می‌فهمیم بلکه بالاتر از آن ضرورت و وجوب بعثت انبیاء را بر اساس قاعده لطف توضیح می‌دهند. اما اشاعره می‌گویند ما فقط می‌توانیم حسن ارسال رسل را بفهمیم اما ضرورت و وجوب آن را از عقل دریافت نمی‌کنیم.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ علم کلام، احمد صفائی، انتشارات دانشگاه تهران.


۲ـ الهیات و معارف اسلامی، جعفر سبحانی، انتشارات دانشگاه تهران.
* علم کلام، احمد صفائی، انتشارات دانشگاه تهران.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
* الهیات و معارف اسلامی، جعفر سبحانی، انتشارات دانشگاه تهران.


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = نبوت
| شاخه فرعی۲ = فلسفه نبوت
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =د
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۶

سؤال

دیدگاه معتزله و اشاعره در لزوم بعثت چیست؟

معتزله معتقدند حُسن بعثت پیامبران با عقل فهمیده می‌شود. آن‌ها معتقدند ضرورت بعثت انبیاء تنها با قاعده لطف قابل توضیح دادن است. در مقابل اشاعره معتقدند تنها حُسن بعثت پیامبران قابل ادراک است و ضرورت آن با عقل ادراک نمی شود.

اختلاف در حسن و قبح

یکی از مسائل اساسی مورد اختلاف معتزله و اشاعره مسئله حسن و قبح افعال است. معتزله معتقدند حسن و قبح عقلی است؛ یعنی عقل تشخیص می دهد که چه کاری حسن و چه کاری قبیح است. هم چنین بر این عقیده هستند که هر فعل و یا صفتی که عقل انسان حَسَن تشخیص دهد، می توان آن را برای خداوند واجب دانست. اما اشاعره معتقدند عقل نمی‌تواند حسن و قبح حقیقی اشیاء را تشخیص بدهد. هر کاری را خدا انجام دهد و یا به آن امر کند حَسَن است و هر کاری که انجام ندهد و یا آن را نهی کند، قبیح می باشد.[۱]

اختلاف در ضرورت بعثت انبیا

مسئله حسن و قبح عقلی در بعثت پیامبران دخیل است. معتزله معتقدند بعثت پیامبران از جمله افعالی است که عقل آدمی آن را حسن می‌شمارد و هر کاری حسن باشد، عقل می‌تواند وجوب آن را به خداوند نسبت بدهد. پس بعثت پیامبران بر خداوند واجب است.

اما اشاعره معتقدند عقل نمی‌تواند ضرورت بعثت پیامبران را تشخیص دهد و آن را به خداوند نسبت دهد. زیرا چنین کاری مستلزم آن است که خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالی که خداوند فعال ما یشاء است. متکلمان اشعری در این بحث فقط به حسن بعثت پیامبران اکتفا می‌کنند و اعتقاد دارند برانگیخته شدن پیامبران منافع و برکات غیرقابل انکاری برای مردم دارد.[۲]

قاعده لطف

متکلمان معتزله، امامیه و ماتریدیه که به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند ضرورت بعثت انبیاء را با عقل اثبات می‌کنند. ایشان با «قاعده لطف» آن را تبیین می‌کنند و از این طریق اثبات می‌کنند که بر خداوند واجب است جهت هدایت انسان‌ها انبیاء را بفرستد.

معنای قاعده لطف این است که به مقتضای حکمت الهی انجام هر فعلی که در فراهم ساختن زمینه‌های هدایت و صلاح بشر مؤثر باشد و با اصل آزادی بشر و فلسفه تکلیف منافات نداشته باشد، بر خداوند واجب است و هرگز آن را ترک نخواهد کرد. نبوت از روشن‌ترین و برجسته‌ترین مصادیق لطف الهی به شمار می‌رود. زیرا از یک سو عقل را در آنچه به صورت مستقل درک می‌کند، تأیید می‌کند و انسان را به پایبندی به قوانین عقلی برمی‌انگیزاند و از سوی دیگر اموری که برای هدایت لازم است و از درک عقل پنهان است را بیان می کند.[۳] [۴]


مطالعه بیشتر

  • علم کلام، احمد صفائی، انتشارات دانشگاه تهران.
  • الهیات و معارف اسلامی، جعفر سبحانی، انتشارات دانشگاه تهران.

منابع

  1. مظفر، اصول الفقه، ج2، ص271
  2. سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج2، ص۲۲–۱۲.
  3. ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ص۳۸–۳۴.
  4. عبد الرزاق فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۹–۳۵۸.