دلیل استغفار معصومان(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
اگر پیامبران و امامان معصوم اند و هیچ‌گاه مرتکب گناه نمی‌شوند، دلیل آن همه گریه و استغفارشان چیست؟
اگر پیامبران و امامان(ع) معصوم هستند و هیچ‌گاه مرتکب گناه نمی‌شوند، دلیل آن همه گریه و استغفارشان چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
گریه و استغفار پیامبران و امامان همواره از فضایل ایشان به شمار می‌آمده است. استغفار امامان به منزله گناهکار بودن و توبه ایشان به درگاه خدا نیست بلکه برای تقرب بیشتر نزد خداوند صورت می‌گرفته است. گریه و استغفار به درگاه خداوند از مراتب خود سازی و از راه های سیر و سلوک دانسته می‌شود.  
{{درگاه|مدیا}}
{{صوت|http://ftpadmin.ismc.ir/public/mx7/pasokhtv-padcast/009.mp3|توضیح=[https://pasokh.tv/?audio=اینکه-امام-محمد-باقر-ع-بعد-از-نماز-صبح-ا استغفار امام صادق(ع) پس از نماز صبح] در سایت پاسخ تی وی}}
گریه و [[استغفار]] پیامبران و [[امامان]] همواره از فضایل ایشان به شمار می‌آمده است. استغفار امامان(ع) به منزله گناهکار بودن و توبه ایشان به درگاه [[خدا]] نیست بلکه برای تقرب بیشتر نزد خداوند صورت می‌گرفته است. گریه و استغفار به درگاه خداوند از مراتب خود سازی و از راه های سیر و سلوک دانسته می‌شود.  


'''دلیل گریه پیامبران'''
'''دلیل گریه پیامبران'''


اندیشمندی یهودی، یحیی بن زکریا را با این ویژگی می‌ستاید که «کانَ یَبکی مِن غَیر ذَنب»(بی آنکه گناهی کرده باشد می‌گریست) و امیرمؤمنان علی(ع) در مورد گریه‌های پیامبر می‌فرماید:
اندیشمندی یهودی، [[یحیی بن زکریا]] را با این ویژگی می‌ستاید که «کانَ یَبکی مِن غَیر ذَنب»(بی آنکه گناهی کرده باشد می‌گریست). [[امیرمؤمنان]] علی(ع) در مورد گریه‌های پیامبر(ص) می‌فرماید:
محمد(ص) به درجاتی بالاتر [از یحیی در گریه به درگاه خدا] دست یافت. یحیی بن زکریا در زمانی می‌زیست که نه جاهلیتی وجود داشت و نه بتی در کار بود، ولی به محمد(ص) در سن کودکی و در میان بت پرستان و حزب شیطان، حکم الهی، فهم و آگاهی داده شد و هرگز گرایشی به بت‌ها در او پدید نیامد… آن حضرت بدون آن که جرم و گناهی از او سر زده باشد از خشیت خدا چندان می‌گریست که جایگاه نمازش مرطوب می‌گشت.
[[محمد(ص)]] به درجاتی بالاتر [از یحیی در گریه به درگاه خدا] دست یافت. یحیی بن زکریا در زمانی می‌زیست که نه جاهلیتی وجود داشت و نه بتی در کار بود، ولی به محمد(ص) در سن کودکی و در میان بت پرستان و حزب [[شیطان]]، حکم الهی، فهم و آگاهی داده شد و هرگز گرایشی به بت‌ها در او پدید نیامد… آن حضرت بدون آن که جرم و گناهی از او سر زده باشد از خشیت خدا چندان می‌گریست که جایگاه نمازش مرطوب می‌گشت.  
 
 
آنچه باید بیش تر بدان بپردازیم این است که همین مسئله برخی را به تأمل در بارهٔ عصمت معصومان واداشته و گاه بهانه ای برای انکار آن به دست داده است. برای نمونه، سخن یکی از نویسندگان معاصر را هر چند سخن تازه ای نیست از نظر می‌گذرانیم:
باید درکی معقول تر از عصمت به میان آید و پذیرفته شود که انسانی بی گناه وجود ندارد. همه با ابلیس درگیرند. همه محدودیّت و کاستی دارند و تعهّدشان در این حدّ است که مدام بخواهند به صورتی نسبی پیش بروند و خود را تعالی بدهند. انبیا(علیهم السلام) هم همواره در چالش اخلاقی و معنوی بودند و می‌کوشیدند. پیغمبر ما به گفته ی خود هر روز صد مرتبه توبه و استغفار می‌کرد: «انه لَیُغان عَلی قَلبی وَ انی لاستغفر اللّه کُل یَوم مأة مَرَّة». و بر اساس صریح آیات، گناهانی داشت که نیازمند آمرزش آن‌ها بود، آن همه راز و نیاز پر سوز و گداز از پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم)و علی بن ابی طالب(علیه السلام) و علی بن الحسین(علیه السلام)که از گناهانشان می‌نالیدند، ادا و اطوار و نمایش برای دیگران نبود; واقعاً احساس گناه می‌کرده‌اند و در کار خود سازی و سلوک بوده‌اند. پس مردمان هم طبیعی است که گناه بکنند. گناه در طرح خلقت آدمی مندرج است و زندگی انسان در این سیاره، هرگز بدون گناه قابل تصوّر نیست. بنابراین، این همه مقدس مآبی و زهد فروشی نیز لازم نیست.  


'''احساس گناه در معصومان'''
'''احساس گناه در معصومان'''


گناهی که معصومان راه گریزی از آن ندارند و برای جبران آن ناله سر می‌دهند، آلودگی به محرّمات الهی نیست; بلکه هر کس در آن درگه مقربتر است، معیار دقیقتری را برای سنجش تخلفات خود در نظر می‌گیرد و چیزی را گناه می‌شمارد که دیگران به سادگی از کنار آن می‌گذرند.  
گناهی که معصومان راه گریزی از آن ندارند و برای جبران آن ناله سر می‌دهند، آلودگی به محرّمات الهی نیست؛ بلکه هر کس در آن درگه مقربتر است، معیار دقیقتری را برای سنجش تخلفات خود در نظر می‌گیرد و چیزی را گناه می‌شمارد که دیگران به سادگی از کنار آن می‌گذرند.  


به طور مثال بسیارند کسانی که از قضا شدن نماز واجبشان اندوهی به خود راه نمی‌دهند و کم نبوده‌اند تقوا پیشه‌گانی که از به جا نیاوردن نمازی مستحبی ناله سر داده‌اند و این زنجیره همچنان ادامه دارد و هیچگاه پایان نمی‌پذیرد. هر چه بر معرفت و محبّت ره رو راه خدا افزوده گردد، بار سنگین‌تری بر دوش خود احساس می‌کند و بیش از پیش بر کوتاهی خود در انجام وظیفه، آن چنانکه شایسته پروردگار است، پی می‌برد.
به طور مثال بسیارند کسانی که از قضا شدن نماز واجبشان اندوهی به خود راه نمی‌دهند و کم نبوده‌اند تقوا پیشه‌گانی که از به جا نیاوردن نمازی مستحبی ناله سر داده‌اند و این زنجیره همچنان ادامه دارد و هیچگاه پایان نمی‌پذیرد. هر چه بر معرفت و محبّت ره رو راه خدا افزوده گردد، بار سنگین‌تری بر دوش خود احساس می‌کند و بیش از پیش بر کوتاهی خود در انجام وظیفه، آن چنانکه شایسته پروردگار است، پی می‌برد.
خط ۲۳: خط ۲۱:
'''حسنات الابرار سیئات المقربین'''
'''حسنات الابرار سیئات المقربین'''


پیامبران و امامان همواره در یاد خدا به سر می‌بردند و در بالاترین مراتب قرب الهی ره می‌سپردند و پیوسته در این اندیشه بودند که مبادا لحظه ای از یاد او غافل گردند. پس هر گاه اندکی از این مرتبه ی والا فروتر می‌آمدند و از سر نیاز به اموری هم چون خوردن و آشامیدن، روابط زناشویی و یا حلّ و فصل مسائل اجتماعی روی می‌آوردند، این را گناهی بزرگ برای خویش می‌شمردند. استغفار و توبه ی آنان نیز از چنین اعمالی بوده که خودداری از آن‌ها شایسته ی محبّان و مقرّبان درگاه الهی است. بر این اساس است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید: «حَسَناتُ الابرار سَیِّئاتُ المُقرَّبین»; چه بسا اعمالی که برای نیکان، پسندیده و برای مقرّبان، ناپسند است.
پیامبران و امامان همواره در یاد خدا به سر می‌بردند و در بالاترین مراتب قرب الهی ره می‌سپردند و پیوسته در این اندیشه بودند که مبادا لحظه‌ای از یاد او غافل گردند. پس هر گاه اندکی از این مرتبه والا فروتر می‌آمدند، این را گناهی بزرگ برای خویش می‌شمردند. بر این اساس است که پیامبر(ص) می‌فرماید: «حَسَناتُ الابرار سَیِّئاتُ المُقرَّبین»؛ چه بسا اعمالی که برای نیکان، پسندیده و برای مقرّبان، ناپسند‌ است.
 


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
خط ۳۱: خط ۲۸:
متن برگرفته شده از کتاب ''پـرسمان عصـمت''، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهش‌هاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.
متن برگرفته شده از کتاب ''پـرسمان عصـمت''، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهش‌هاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{کلام}}


{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه اصلی = کلام
  |شاخه فرعی۱ = عصمت
  | شاخه فرعی۱ = عصمت
  |شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =  
  |شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه = شد
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =  
  | بازبینی =  
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده = 
  | تکمیل =  
  | تکمیل =  
  | اولویت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:عصمت پیامبران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۰

سؤال

اگر پیامبران و امامان(ع) معصوم هستند و هیچ‌گاه مرتکب گناه نمی‌شوند، دلیل آن همه گریه و استغفارشان چیست؟

درگاه‌ها
Multimedia.png


گریه و استغفار پیامبران و امامان همواره از فضایل ایشان به شمار می‌آمده است. استغفار امامان(ع) به منزله گناهکار بودن و توبه ایشان به درگاه خدا نیست بلکه برای تقرب بیشتر نزد خداوند صورت می‌گرفته است. گریه و استغفار به درگاه خداوند از مراتب خود سازی و از راه های سیر و سلوک دانسته می‌شود.

دلیل گریه پیامبران

اندیشمندی یهودی، یحیی بن زکریا را با این ویژگی می‌ستاید که «کانَ یَبکی مِن غَیر ذَنب»(بی آنکه گناهی کرده باشد می‌گریست). امیرمؤمنان علی(ع) در مورد گریه‌های پیامبر(ص) می‌فرماید: محمد(ص) به درجاتی بالاتر [از یحیی در گریه به درگاه خدا] دست یافت. یحیی بن زکریا در زمانی می‌زیست که نه جاهلیتی وجود داشت و نه بتی در کار بود، ولی به محمد(ص) در سن کودکی و در میان بت پرستان و حزب شیطان، حکم الهی، فهم و آگاهی داده شد و هرگز گرایشی به بت‌ها در او پدید نیامد… آن حضرت بدون آن که جرم و گناهی از او سر زده باشد از خشیت خدا چندان می‌گریست که جایگاه نمازش مرطوب می‌گشت.

احساس گناه در معصومان

گناهی که معصومان راه گریزی از آن ندارند و برای جبران آن ناله سر می‌دهند، آلودگی به محرّمات الهی نیست؛ بلکه هر کس در آن درگه مقربتر است، معیار دقیقتری را برای سنجش تخلفات خود در نظر می‌گیرد و چیزی را گناه می‌شمارد که دیگران به سادگی از کنار آن می‌گذرند.

به طور مثال بسیارند کسانی که از قضا شدن نماز واجبشان اندوهی به خود راه نمی‌دهند و کم نبوده‌اند تقوا پیشه‌گانی که از به جا نیاوردن نمازی مستحبی ناله سر داده‌اند و این زنجیره همچنان ادامه دارد و هیچگاه پایان نمی‌پذیرد. هر چه بر معرفت و محبّت ره رو راه خدا افزوده گردد، بار سنگین‌تری بر دوش خود احساس می‌کند و بیش از پیش بر کوتاهی خود در انجام وظیفه، آن چنانکه شایسته پروردگار است، پی می‌برد.

حسنات الابرار سیئات المقربین

پیامبران و امامان همواره در یاد خدا به سر می‌بردند و در بالاترین مراتب قرب الهی ره می‌سپردند و پیوسته در این اندیشه بودند که مبادا لحظه‌ای از یاد او غافل گردند. پس هر گاه اندکی از این مرتبه والا فروتر می‌آمدند، این را گناهی بزرگ برای خویش می‌شمردند. بر این اساس است که پیامبر(ص) می‌فرماید: «حَسَناتُ الابرار سَیِّئاتُ المُقرَّبین»؛ چه بسا اعمالی که برای نیکان، پسندیده و برای مقرّبان، ناپسند‌ است.


منابع

متن برگرفته شده از کتاب پـرسمان عصـمت، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهش‌هاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.