خواندن سوره کافرون به‌مانند قرائت یک چهارم قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
خواندن سوره کافرون را به‌مانند قرائت یک چهارم قرآن دانسته‌اند: «مَن قَرَأَ يا أَيُّهَا الْكافِرُون‏ فكأنما قرأ رُبع القرآن؛ کسی که سوره قل یا ایها الکافرون را بخواند به‌مانند این است که یک چهارم قرآن را خوانده است».<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران،  ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۸۳۹.</ref> درباره علت این برابری، در [[تفسیر نمونه]] احتمالاتی ذکر شده‌است: حدود یک چهارم [[آیات قرآن]] مبارزه با [[شرک]] و بت‌پرستی است و عصاره آن در این [[سوره]] آمده است. دور شدن [[شیاطین]] به خاطر آن است که در این سوره دست رد بر سینه مشرکان زده شده و شرک مهمترین ابزار [[شیطان]] است. نجات در [[قیامت]] نیز در درجه اول در گرو [[توحید]] و نفی شرک است و این مطلبی است که این سوره بر محور آن می‌چرخد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‏، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول‏، ۱۳۷۴ ه. ش‏، ج‏۲۷، ص۳۸۱.</ref>
خواندن سوره کافرون را به‌مانند قرائت یک چهارم قرآن دانسته‌اند: «مَن قَرَأَ يا أَيُّهَا الْكافِرُون‏ فكأنما قرأ رُبع القرآن<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران،  ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۸۳۹.</ref>؛ کسی که سوره قل یا ایها الکافرون را بخواند به‌مانند این است که یک چهارم قرآن را خوانده است».  


[[امام صادق(ع)]] در فضیلت قرائت این سوره فرموده است: کسی که این سوره را بخواند خودش، پدر و مادرش آمرزیده می‌شوند، نامش در زمره سعادتمندان ثبت و از دیوان تیره‌بختان حذف می‌شود و همانند شهید می‌میرد و مثل شهید زنده می شود.<ref>شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه: محمدرضا انصاری محلاتی، قم‏، نسیم کوثر، چاپ اول‏، ۱۳۸۲ش‏، ص۱۲۷.</ref>
درباره علت این برابری، در [[تفسیر نمونه]] احتمالاتی ذکر شده است:  


==مطالعه بیشتر==
* حدود یک چهارم [[آیات قرآن]] مبارزه با [[شرک]] و بت‌پرستی است و عصاره آن در این [[سوره]] آمده است.
* ثواب قرائت سوره‌های قرآن، رضا بزاز بنابی، نشر حضرت معصومه.
* دور شدن [[شیاطین]] به خاطر آن است که در این سوره دست رد بر سینه مشرکان زده شده و شرک مهمترین ابزار [[شیطان]] است.  
* شفاخانه قرآن، محمد شب زنده‌دار، نشر عدالت.
* نجات در [[قیامت]] در درجه اول در گرو [[توحید]] و نفی شرک است و این مطلبی است که این سوره بر محور آن می‌چرخد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‏، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول‏، ۱۳۷۴ ه. ش‏، ج‏۲۷، ص۳۸۱.</ref>


{{پایان پاسخ}}
[[امام صادق(ع)]] در فضیلت قرائت این سوره فرموده است: کسی که این سوره را بخواند خودش، پدر و مادرش آمرزیده می‌شوند، نامش در زمره سعادتمندان ثبت و از دیوان تیره‌بختان حذف می‌شود و همانند شهید می‌میرد و مثل شهید زنده می شود.<ref>شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه: محمدرضا انصاری محلاتی، قم‏، نسیم کوثر، چاپ اول‏، ۱۳۸۲ش‏، ص۱۲۷.</ref>
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
خط ۲۹: خط ۲۹:
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۵

سؤال

چرا خواندن سوره کافرون برابر با قرائت یک چهارم قرآن است؟


خواندن سوره کافرون را به‌مانند قرائت یک چهارم قرآن دانسته‌اند: «مَن قَرَأَ يا أَيُّهَا الْكافِرُون‏ فكأنما قرأ رُبع القرآن[۱]؛ کسی که سوره قل یا ایها الکافرون را بخواند به‌مانند این است که یک چهارم قرآن را خوانده است».

درباره علت این برابری، در تفسیر نمونه احتمالاتی ذکر شده است:

  • حدود یک چهارم آیات قرآن مبارزه با شرک و بت‌پرستی است و عصاره آن در این سوره آمده است.
  • دور شدن شیاطین به خاطر آن است که در این سوره دست رد بر سینه مشرکان زده شده و شرک مهمترین ابزار شیطان است.
  • نجات در قیامت در درجه اول در گرو توحید و نفی شرک است و این مطلبی است که این سوره بر محور آن می‌چرخد.[۲]

امام صادق(ع) در فضیلت قرائت این سوره فرموده است: کسی که این سوره را بخواند خودش، پدر و مادرش آمرزیده می‌شوند، نامش در زمره سعادتمندان ثبت و از دیوان تیره‌بختان حذف می‌شود و همانند شهید می‌میرد و مثل شهید زنده می شود.[۳]

منابع

  1. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۸۳۹.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‏، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول‏، ۱۳۷۴ ه. ش‏، ج‏۲۷، ص۳۸۱.
  3. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه: محمدرضا انصاری محلاتی، قم‏، نسیم کوثر، چاپ اول‏، ۱۳۸۲ش‏، ص۱۲۷.