خمس در زمان پیامبر اسلام(ص): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تکمیل و اصلاح پاورقی‌ها. اضافه کردن چند سطر)
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
خداوند در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{قرآن|وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ|ترجمه=بدانید هر گاه غنیمتی یافتید، خمس آن از آن خدا و پیامبر(ص) و… می‌باشد.|سوره=انفال|آیه=۴۱}}  
[[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{قرآن|وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ|ترجمه=بدانید هر گاه غنیمتی یافتید، خمس آن از آن خدا و پیامبر(ص) و… می‌باشد.|سوره=انفال|آیه=۴۱}}  


این آیه شریفه، اگر چه ممکن است در موردی خاص نازل شده باشد، اما نزول در مورد خاص مانع، از کاربرد آن در موارد دیگر نمی‌شود؛ لذا واژه «غنیمت» در اصطلاح روایات، فقها و لغت‌شناسان، هر منفعتی است که به دست انسان برسد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب اسلامیه، چاپ شانزدهم، ج۷، صص ۱۷۶، ۱۷۷، ۱۷۸، ۱۷۹.</ref>
آیه ۴۱ [[سوره انفال]] اگر چه ممکن است در موردی خاص نازل شده باشد، اما نزول در مورد خاص، مانع از کاربرد آن در موارد دیگر نمی‌شود. «غنیمت» در اصطلاح [[روایات]]، [[فقیهان|فقها]] و لغت‌شناسان، هر منفعتی است که به دست انسان برسد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب اسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۱۸۱-۱۷۵.</ref>


در برخی نامه‌های رسول اکرم(ص) به طایفه‌ها و قبیله‌ها، دستور به دادن خمس اموال داده‌اند و این موارد اختصاصی به موارد جنگ ندارد. [[پیامبر اکرم(ص)]] در نامه‌ای به طایفه بنی عبدالقیس فرمودند از درآمدهایشان باید خمس بدهند. طایفه بنی عبدالقیس طایفه کوچکی بوده است که قدرت بر جنگ نداشته تا غنیمتی به دست آورد و خمس آن بر آنها لازم باشد.<ref>العاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۲، ج۳، ص۲۲۸.</ref> پیامبر همچنین به بنی عبدکلال یمانینی نامه نوشت و در آن به خاطر خمس دادنشان، تشکر کرد. این قبیثله نیز جنگی نداشته‌ تا غنیمتی داشته باشند و خمس آن را بپردازند.<ref>العاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۲، ج۳، ص۲۲۸.</ref>
در برخی نامه‌های [[پیامبر اسلام|رسول اکرم(ص)]] به طایفه‌ها و قبیله‌ها، دستور به دادن [[خمس|خمس اموال]] داده‌اند و این موارد اختصاصی به موارد جنگ ندارد. در زمان رسول خدا(ص) گروهی مسئول گرد‌آوری خمس بودند؛ همانگونه که گروهی مسئول گرد‌آوری صدقات بودند.<ref>عاملی، جعفر مرتضی، الصحيح من سيرة النبي الأعظم‏، قم‏، دار الحديث، ‏چاپ اوّل، ‏۱۴۲۶ق، ج۵، ص۲۱۰.</ref>
* [[امیرالمؤمنین|امیرمومنان علی(ع)]] مدتی از سوی رسول‌خدا(ص) مامور جمع‌آوری خمس و قضاوت در یمن بود.<ref>ابن حزم اندلسى‏، علی بن احمد، جوامع السيرة النبوية، بيروت‏، دار الكتب العلمية، بى تا، ص۲۱. کنانی حموی، محمد بن جماعة، الغرر و الدرر في سيرة خير البشر صلى الله عليه و آله و سلم‏، بيروت، دار النوادر، اول، ۱۴۲۸ ق/۲۰۰۷ م‏، ص۸۳.</ref>
* پیامبر اکرم(ص) به [[طایفه بنی‌عبدالقیس]] فرمود که از درآمدهای‌شان باید خمس بدهند.<ref>ابن كثير دمشقى‏، اسماعیل بن کثیر، البداية و النهاية، بيروت،‏ دار الفكر، بى تا، ج۵، ص۴۶.</ref> طایفه بنی عبدالقیس طایفه کوچکی بوده است که قدرت بر جنگ نداشته تا غنیمتی به دست آورد و خمس آن بر آنها لازم باشد.<ref>عاملی، جعفر مرتضی، الصحيح من سيرة النبي الأعظم‏، قم‏، دار الحديث، ‏چاپ اوّل، ‏۱۴۲۶ق، ج۵، ص۲۰۲.</ref>
* پیامبر(ص) عمرو بن حزم را به یمن فرستاد تا از بنی عبدکلال به خاطر خمس دادن‌شان، تشکر کند. این قبیله نیز جنگی نداشته‌ تا غنیمتی داشته باشند و خمس آن را بپردازند.<ref>عاملی، جعفر مرتضی، الصحيح من سيرة النبي الأعظم‏، قم‏، دار الحديث، ‏چاپ اوّل، ‏۱۴۲۶ق، ج۵، ص۲۱۱.</ref>


پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) فرمود: عبدالمطلب در زمان قبل از اسلام پنج سنت حسنه داشت که خداوند آنها را در اسلام جاری ساخت...گنجی یافت، یک‌پنجم آن را کنار گذاشت و در راه خدا به دیگران داد.<ref>حرعاملی، محمدحسن، وسایل الشیعه، ج۹، ص۴۹۶، از خصال ۳۱۲ / ۹۰، و از عیون الاخبار، ج۱، ص۲۱۲.</ref> برخی فقیهان مثل آیت‌الله خوانساری به این روایت برای وجوب [[خمس]] در گنج‌ها تمسک کرده‌اند.<ref>خوانساری، سید احمد، جامع المدارک، ج۲، ص۱۰۳.</ref>
پیامبر اکرم(ص) به [[امام علی(ع)]] فرمود: [[عبدالمطلب]]، قبل از اسلام پنج سنت حسنه داشت که خداوند آنها را در [[اسلام]] جاری ساخت...گنجی یافت، یک‌پنجم آن را کنار گذاشت و در راه خدا به دیگران داد.<ref>حرعاملی، محمدحسن، وسایل الشیعه، ج۹، ص۴۹۶، از خصال ۳۱۲ / ۹۰، و از عیون الاخبار، ج۱، ص۲۱۲.</ref> برخی فقیهان مثل [[آیت‌الله خوانساری]] به این روایت برای وجوب [[خمس]] در گنج‌ها تمسک کرده‌اند.<ref>خوانساری، سید احمد، جامع المدارک، ج۲، ص۱۰۳.</ref>


در روایت دیگری، راوی از امام رضا(ع) می‌پرسد، اگر برخی از موارد خمس (گروه‌هایی که خمس به آنها می‌رسد) کمتر و برخی بیشتر باشد، چه می‌کنید؟ حضرت می‌فرماید: این امر در اختیار امام(ع) است و او همان‌طور که پیامبر(ص) عمل می‌کرد، عمل می‌کند و پیامبر اکرم(ص) خمس را طبق آنچه مصلحت می‌دید، خرج می‌کرد. <ref>فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، بیروت، انتشارات مؤسسه اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۲، ج۲، ص۳۰۴.</ref><span></span>
در روایت دیگری، راوی از [[امام رضا(ع)]] می‌پرسد، اگر برخی موارد خمس (گروه‌هایی که خمس به آنها می‌رسد) کمتر و برخی بیشتر باشد، چه می‌کنید؟ حضرت می‌فرماید: این امر در اختیار امام(ع) است و او همان‌طور که پیامبر(ص) عمل می‌کرد، عمل می‌کند و پیامبر اکرم(ص) خمس را طبق آنچه مصلحت می‌دید، خرج می‌کرد.<ref>فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، بیروت، انتشارات مؤسسه اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۲، ج۲، ص۳۰۴.</ref>
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۵ به بعد.
# خمس، آیه الله جعفر سبحانی.
 
# كتاب الخمس، الله سید علی موسوی سبزواری.
۲. تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۱۷ به بعد.
# فاضل لنکرانی، محمدجواد، خمس، انفال و فیء در قرآن کریم.
 
# خمس دستور مهم اسلامی، مسعود مکارم.
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۶: خط ۲۸:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = مسایل اجتماعی در قرآن
| شاخه فرعی۱ = مسائل اجتماعی در قرآن
|شاخه فرعی۲ = مسایل اقتصادی در قرآن
| شاخه فرعی۲ = مسائل اقتصادی در قرآن
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۳۹: خط ۴۱:
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی نویسنده =  
| بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =ج
  | اولویت =ج
  | کیفیت =ج
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۹

سؤال

آیا روایتی وجود دارد که احکام خمس در زمان رسول الله(ص) اجرا می‌شد؟

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ؛ بدانید هر گاه غنیمتی یافتید، خمس آن از آن خدا و پیامبر(ص) و… می‌باشد.(انفال:۴۱)

آیه ۴۱ سوره انفال اگر چه ممکن است در موردی خاص نازل شده باشد، اما نزول در مورد خاص، مانع از کاربرد آن در موارد دیگر نمی‌شود. «غنیمت» در اصطلاح روایات، فقها و لغت‌شناسان، هر منفعتی است که به دست انسان برسد.[۱]

در برخی نامه‌های رسول اکرم(ص) به طایفه‌ها و قبیله‌ها، دستور به دادن خمس اموال داده‌اند و این موارد اختصاصی به موارد جنگ ندارد. در زمان رسول خدا(ص) گروهی مسئول گرد‌آوری خمس بودند؛ همانگونه که گروهی مسئول گرد‌آوری صدقات بودند.[۲]

  • امیرمومنان علی(ع) مدتی از سوی رسول‌خدا(ص) مامور جمع‌آوری خمس و قضاوت در یمن بود.[۳]
  • پیامبر اکرم(ص) به طایفه بنی‌عبدالقیس فرمود که از درآمدهای‌شان باید خمس بدهند.[۴] طایفه بنی عبدالقیس طایفه کوچکی بوده است که قدرت بر جنگ نداشته تا غنیمتی به دست آورد و خمس آن بر آنها لازم باشد.[۵]
  • پیامبر(ص) عمرو بن حزم را به یمن فرستاد تا از بنی عبدکلال به خاطر خمس دادن‌شان، تشکر کند. این قبیله نیز جنگی نداشته‌ تا غنیمتی داشته باشند و خمس آن را بپردازند.[۶]

پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) فرمود: عبدالمطلب، قبل از اسلام پنج سنت حسنه داشت که خداوند آنها را در اسلام جاری ساخت...گنجی یافت، یک‌پنجم آن را کنار گذاشت و در راه خدا به دیگران داد.[۷] برخی فقیهان مثل آیت‌الله خوانساری به این روایت برای وجوب خمس در گنج‌ها تمسک کرده‌اند.[۸]

در روایت دیگری، راوی از امام رضا(ع) می‌پرسد، اگر برخی موارد خمس (گروه‌هایی که خمس به آنها می‌رسد) کمتر و برخی بیشتر باشد، چه می‌کنید؟ حضرت می‌فرماید: این امر در اختیار امام(ع) است و او همان‌طور که پیامبر(ص) عمل می‌کرد، عمل می‌کند و پیامبر اکرم(ص) خمس را طبق آنچه مصلحت می‌دید، خرج می‌کرد.[۹]


مطالعه بیشتر

  1. خمس، آیه الله جعفر سبحانی.
  2. كتاب الخمس، الله سید علی موسوی سبزواری.
  3. فاضل لنکرانی، محمدجواد، خمس، انفال و فیء در قرآن کریم.
  4. خمس دستور مهم اسلامی، مسعود مکارم.

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب اسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۱۸۱-۱۷۵.
  2. عاملی، جعفر مرتضی، الصحيح من سيرة النبي الأعظم‏، قم‏، دار الحديث، ‏چاپ اوّل، ‏۱۴۲۶ق، ج۵، ص۲۱۰.
  3. ابن حزم اندلسى‏، علی بن احمد، جوامع السيرة النبوية، بيروت‏، دار الكتب العلمية، بى تا، ص۲۱. کنانی حموی، محمد بن جماعة، الغرر و الدرر في سيرة خير البشر صلى الله عليه و آله و سلم‏، بيروت، دار النوادر، اول، ۱۴۲۸ ق/۲۰۰۷ م‏، ص۸۳.
  4. ابن كثير دمشقى‏، اسماعیل بن کثیر، البداية و النهاية، بيروت،‏ دار الفكر، بى تا، ج۵، ص۴۶.
  5. عاملی، جعفر مرتضی، الصحيح من سيرة النبي الأعظم‏، قم‏، دار الحديث، ‏چاپ اوّل، ‏۱۴۲۶ق، ج۵، ص۲۰۲.
  6. عاملی، جعفر مرتضی، الصحيح من سيرة النبي الأعظم‏، قم‏، دار الحديث، ‏چاپ اوّل، ‏۱۴۲۶ق، ج۵، ص۲۱۱.
  7. حرعاملی، محمدحسن، وسایل الشیعه، ج۹، ص۴۹۶، از خصال ۳۱۲ / ۹۰، و از عیون الاخبار، ج۱، ص۲۱۲.
  8. خوانساری، سید احمد، جامع المدارک، ج۲، ص۱۰۳.
  9. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، بیروت، انتشارات مؤسسه اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۲، ج۲، ص۳۰۴.