خطای حضرت آدم و محرومیت همه انسان‌ها

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۲ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آيا با عدالت خداوند سازگار است که به خاطر خطاي حضرت آدم، تم...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آيا با عدالت خداوند سازگار است که به خاطر خطاي حضرت آدم، تمام نسل او دچار محروميت از بهشت و اين همه مشکلات شوند؟

مقدمه‌اي كه بايد قبل از جواب بپذيريم اين است كه همه پيامبران الهي از نظر معرفت و تقوا داراي مقام والائي هستند و نمايندگان خداوند متعال در روي زمين اند و صاحبان عصمت مي‌باشند. حضرت آدم(ع) نيز نماينده خدا در زمين و معلم فرشتگان و مسجود ملائكه بزرگ خدا گرديد، پس با اين امتيازات مسلماً گناه نمي‌كند، به علاوه كه او پيامبربوده و هر پيامبري معصوم است.[۱]

با اين مقدمه، بايد بدانيم كه آنچه از آدم سر زد چه بود؟ آيا عمل او باعث شد كه بشر از بهشت محروم گردد و تا قيامت در دنيا معذب باشد؟ يا اينكه بناي خداوند و مشيت ازلي اين بود كه بشر، دنيا را محل زندگي خويش قرار دهد و بهشت آدم نيز در همين دنيا بوده است؟ نه بهشت سراي ديگر كه بهشت جاوداني است؟

گرچه بعضي بهشت آ دم را بهشت موعود نيكان و پاكان مي‌دانند ولي تحقيق مسئله نشانگر اين است كه بهشت موعود نبوده است بلكه از باغهاي پرنعمت و روح افزاي يكي از مناطق سرسبز زمين بوده است، زيرا:

اولاً بهشت موعود قيامت، نعمتي جاوداني است كه در آيات زيادي از قرآن به جاودانگي آن اشاره شده است و بيرون رفتن از آن ممكن نيست.

و در رواياتي كه از طريق اهل بيت(ع) به ما رسيده به اين موضوع تصريح شده است؛ راوي مي‌گويد، از امام صادق(ع) راجع به بهشت آدم پرسيدم ـ امام فرمود: «باغي از باغهاي دنيا بود كه خورشيد و ماه بر آن مي‌تابيد و اگر بهشت جاوداني بود، ‌هرگز از آن بيرون رانده نمي‌شد.[۲]

از اينجا روشن مي‌شود كه منظور از هبوط و نزول آدم به زمين، نزول مقامي است نه مكاني يعني از مقام ارجمند خود و از آن بهشت سرسبز پائين آمد. بهرحال اين بهشت آدم، غير از بهشت سراي ديگر است چراكه آن پايان سير انسان است و اين آغاز سير آدم بود. و نيز اين مقدمه اعمال و برنامه‌هاي او است و آن (بهشت قيامت) نتيجه اعمال و برنامه‌هايش.

ثانيا: ابليس در آن بهشت راه ندارد، در آنجا نه وسوسه‌هاي شيطاني وجود دارد و نه نافرماني خدا.[۳]

بعد از تعيين بهشت آدم، روشن مي شود كه آنچه آدم مرتكب شد، گناهي نبود كه همانند شرك و كفر و دروغ و ظلم، در خور مجازات باشد، بلكه «ترك اولي» و «عصيان نسبي» بود. و آن اين است كه گاه بعضي اعمال مباح و يا حتي مستحب در خور مقام افراد بزرگ نيست و بايد از آن ها چشم بپوشند و به كار مهمتر بپردازند، در غير اين صورت، ترك اولي كرده‌اند. في المثل نمازي را كه ما مي‌خوانيم قسمتي از آن با حضور قلب و قسمتي بدون حضور قلب مي‌گذرد، ولي اين نماز هرگز در خور مقام شخصي همچون پيامبر(ص) و علي(ع) نيست، او بايد سراسر نمازش، غرق در حضور پيشگاه خدا باشد و اگر غير اين كند، گناهي مرتكب نشده اما «ترك اولي» كرده است.[۴]

پس اكنون كه منظور از بهشت آدم، مشخص گرديد و عمل و كار حضرت آدم(ع) نيز معلوم گشت، لازم است بدانيم كه دوران بهشت آدم، يك دوران تعليماتي و آموزشي براي آدم محسوب مي‌شد، دوران آشنايي با تكاليف و امر و نهي پروردگار، دوران شناختن دوست از دشمن و دوران ديدن نتيجه عصيان و مخالفت فرمان خدا، پس در واقع، تكليفي در ميان نبود تا مخالفت تكليف صدق كند بلكه نهي خداوند از نزديكي آدم به درخت خاص، نهي ارشادي بوده است نه نهي مولوي.[۵]

بنابراين مطابق آيه ۳۶ از سوره بقره، زمين جايگاه و محل استقرار و آسايش همه انسانهاست و اين تصميم و خواست الهي است و حضرت آدم(ع) هيچ تقصير و دخالتي در اين امر نداشته است، و حكمت و مشيت خداوندي با ملاحظه مصالح بندگان آن را اقتضا كرده است و هيچ منافاتي با عدالت او ندارد بلكه در اختيار گذاشتن امكانات و نعمتهاي دنيوي به علاوه نعمت‌هاي بدني و جسمي براي انسان، از الطاف پروردگار متعال است تا انسان بتواند از همه اينها بهره برده و براي خانه آخرتش، توشه‌هاي خوبي مهيا سازد.[۶]

نکته مهم ديگری که بايد به آن اشاره شود اين است که خداوند بر اساس حکمت خويش جهان را بر اساس تأثير علل و اسباب آفريده است اصابت سنگ به چشم، باعث کور شدن آن مي شود چه چشم يک فرد عادي باشد و یا چشم يک انسان معصوم مانند پيامبر و يا امام باشد پس تأثير علل و اسباب را نمي توان نفي کرد همانگونه که رفتار تغذيه اي و آميزشي يک پدر و مادر مي تواند در سلامت نسل وي مؤثر باشد حال بايد توجه داشت که فرمان الهي و نهي خداوند از خوردن از درخت ممنوعه آثاري در پي داشته که از جمله محروميت از ادامه زندگي در آن جاي راحت از عواقب آن بوده است بر اساس قانون عليت اين اثر بر آن علت مترتب مي شود چه بخواهيم و چه دوست نداشته باشيم و اين امر، ارتباطي به عدالت خداوند ندارد چرا که انجام دهنده ي کار خود ما بوده ايم و از اول هم مشخص بود که آثار آن به خود انجام دهنده کار و نسل وي بازگشت مي کند و ربطي به عدالت خدا ندارد آيا اگر پدري خانه ي خود را بفروشد و بدون منزل باقي بماند مي توان گفت که عدالت خداوند با بي خانمان شدن نسل وي سازگار نيست زيرا آن ها دست به فروش منزل خود نزده اند؟ خير، چرا که جهان مکان تأثير علل و اسباب است.


منابع جهت مطالعه بیشتر:

تفسیر نمونه ،ج ۱، ناصر مکارم شیرازی.

پیام قر آن، ناصر مکارم شیرازی.


منابع

  1. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و پنجم، ۱۳۶۹، ج۱، ص۱۸۷؛ و مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوازدهم، ۱۳۶۹، ج۶، ص۱۲۲؛ و مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، چاپ هفتم، دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۶۹، ج۱۳، ص۳۲۳، و مأخذ ديگر.
  2. مجلسي، محمد باقر، چاپ آخوندي، بحارالانوار، ج۱۱.
  3. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، ج۱، ص۱۸۶.
  4. همان، ذيل آيات ۳۰ ـ ۳۸ سوره بقره.
  5. نهي ارشادي، همانند نهي پزشك از غذاي معلومي است كه تكليف آور نيست و مخالفتش گناه محسوب نمي‌شود.
  6. از كتابهاي تفسير نمونه، تفسير پيام قرآن، پرتوي از قرآن، استفاده شده است. (ج ۱و۶و۱۳).