حضرت یحیی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۱۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
حضرت یحیی(ع) که بود؟
حضرت یحیی(ع) که بود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}حضرت یحیی(ع) از پیامبران الهی و فرزند حضرت زکریا است. حضرت زکریا در پیری از خداوند درخواست فرزندی نمود و خداوند دعای او را مستجاب کرد و یحیی را بدو داد. نام او در قرآن آمده است. القاب و اوصاف خاصی درباره او در قرآن آمده است از جمله در سوره مریم گفته شده که به یحیی پرهیزکاری، پاکی،‌ حکمت، داده شده است.
{{پاسخ}}حضرت یحیی(ع) از پیامبران الهی و فرزند حضرت زکریا(ع) است. یحیی زمانی متولد شد که پدرش زکریا در پیری از خداوند درخواست فرزندی نمود و خداوند دعای او را مستجاب کرد و او متولد شد. نام یحیی را خداوند بر او گذارد. نام یحیی پنج بار در قرآن آمده است. القاب و اوصاف خاصی درباره او در قرآن آمده است از جمله در سوره مریم گفته شده که به یحیی پرهیزکاری، پاکی، حکمت، داده شده است.
 
این پیامبر در قرآن تصدیق‌کننده عیسی(ع) معرفی شده است و گفته شده در کودکی به او «حکم» عطا شده است. مفسران درباره حکم نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند. برخی آن را نبوت و برخی آن را دانایی و حکمت دانسته‌اند.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
حضرت یحیی فرزند حضرت زکریا(ع) است، او پسر خاله حضرت عیسی نیز بود، بنابر نقل برخی از مورخین، یحیی شش‌ماهه از مادر متولد شد. خداوند ولادت یحیی را به حضرت زکریا بشارت داد. وقتی حضرت زکریا فاقد اولاد بود و در دوران کهنسالی و پیری بود از خداوند اولادی خواست و خداوند به ولادت یحیی بشارت داد.<ref>تاریخ انبیاء ترجمه عماد زاده، ۱۳۷۴، ص۷۱۶–۷۱۹.</ref>
حضرت یحیی(ع) فرزند [[حضرت زکریا(ع)]] است، او پسر خاله [[حضرت عیسی(ع)]] نیز بود؛ بنابر نقل برخی از مورخین، یحیی شش‌ماهه از مادر متولد شد. درباره داستان تولد یحیی آمده است که وقتی حضرت زکریا فاقد فرزند بود و دوران پیری خود را سپری می‌کرد از خداوند اولادی خواست و خداوند به ولادت یحیی او را بشارت داد.<ref>عمادزاده، حسین، تاریخ انبیاء، بی‌جا، اسلام، ۱۳۷۴، ص۷۱۶–۷۱۹.</ref>


یحیی همان یوحنای معمدان در سنت مسیحی است. بعضی از محققان یحیی را صورت محرف یوحنا می دانند.<ref>خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸ و ۲۳۶۹.</ref>
یحیی همان یوحنای معمِّد در سنت مسیحی است. بعضی از محققان یحیی را صورت محرّف یوحنا می‌دانند.<ref>خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸ و ۲۳۶۹.</ref>


=== جایگاه ===
=== جایگاه ===
در نزد مسیحیان یحیی پسرخاله عیسی و تعمیددهنده او است. وی عیسی را تعمی داد داد و چون عیسی اظهار نبوت کرد به وی ایمان آورد. یحیی را در زبان های اروپایی «ژان» یا «جان» می نامند.<ref>رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۳.</ref>
در نزد [[مسیحیان]] یحیی پسرخاله عیسی و تعمیددهنده او است. وی عیسی را تعمیم داد و چون عیسی اظهار نبوت کرد به وی ایمان آورد. یحیی را در زبان‌های اروپایی «ژان» یا «جان» می‌نامند.<ref>رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۳.</ref> حضرت یحیی(ع) در انجیل پیامبر خدا نامیده شده که تصدیق کنندهٔ مسیح(ع) است اما تناقضاتی در این دو مسئله در اناجیل اربعه مشاهده می‌شود. سه مسئله مهم در تصدیق حضرت عیسی(ع) توسط یحیی(ع) در اناجیل وجود دارد؛ اول آنکه حضرت یحیی(ع)، مسیح(ع) را پسر خدا می‌نامد. دوم آنکه ایشان را برهٔ خدا می‌نامد که برای آمرزش گناهان مردم قربانی می‌شود و سوم آنکه شاگردانش را برای تحقیق درباره مسیح(ع) می‌فرستد که گویا او را نمی‌شناخته است. حضرت یحیی(ع) در اناجیل به تعمید دهنده شهرت یافته و انجام عسل تعمید مردم به او نسبت داده شده است. شخصیت یحیی بارها توسط مسیح(ع) ستوده شده و اشاراتی به زهد و پارسایی او و موعظه‌های ایشان در اناجیل مشاهده می‌شود.<ref>لطیفی امامی، مریم، بررسی زندگی و شخصیت حضرت زکریا و یحیی(ع) در قرآن و کتاب مقدس، پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشد، قزوین، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۰.</ref>


احوال یحیی در اقوال صوفیه نمونه ای از کمال زهد و تقشف (سخت گذرانی) و نشانه استغراق در خوف و حزن در سلوک الی الله عنوان شده است. ابن عربی می گوید چون یحیی به انقباض و خوف و خشیت موصوف بود و حزن و بکا و رهبت معروف، از این رو یحیی مظهر صفات جلال حق است.<ref>رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۴.</ref>
احوال یحیی در اقوال [[صوفیه]] نمونه‌ای از کمال زهد و تقشف (سخت‌گذرانی) و نشانه استغراق در خوف و حزن در سلوک الی الله عنوان شده است. [[ابن عربی]] می‌گوید چون یحیی به انقباض و خوف و خشیت موصوف بود و به حزن و بکا و رهبت معروف، از این رو یحیی مظهر صفات جلال حق است.<ref>رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۴.</ref>


در بين انبيا معروف است كه حضرت يحيى(ع) خيلى زود تحت تأثير موعظه قرار مى‌گرفت و تأثر و انقلاب شديدى در ايشان پديد مى‌آمد. تا آنجا كه هرگاه حضرت زكريا مى‌خواست بنى‌اسرائيل را موعظه كند، به جانب چپ و راست نگاه مى‌كرد و اگر حضرت يحيى حاضر بود، نام بهشت و جهنم را نمى‌برد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، پندهاي الاهی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، ۱۳۹۱، ص۲۲.</ref>
در بین انبیا معروف است که حضرت یحیی(ع) خیلی زود تحت تأثیر موعظه قرار می‌گرفت و تأثر و انقلاب شدیدی در او پدید می‌آمد. تا آنجا که هرگاه حضرت زکریا می‌خواست بنی‌اسرائیل را موعظه کند، به جانب چپ و راست نگاه می‌کرد و اگر حضرت یحیی حاضر بود، نام بهشت و جهنم را نمی‌برد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، پندهای الاهی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۱، ص۲۲.</ref>


عده‌اى پيرو يحيى هستند و كتابى را هم به او نسبت مى‌دهند، و شايد "صابئين موحد" پيروان يحيى باشند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۱۳، ص۲۱.</ref>
صابئین مندایی که نامشان سه بار در قرآن ذکر شده است همان پیروان حضرت یحیی هستند که غسل تعمید یکی از آداب و رسوم اصلی آنهاست.<ref>حیدری سودجانی، الله‌یار، بررسی تطبیقی داستان حضرت یحیی(ع) و پیروانش در قرآن، روایات و عهد جدید، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه قم، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۲.</ref> [[علامه طباطبایی]] گفته است شاید «صابئین موحد» پیروان یحیی باشند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۱۳، ص۲۱.</ref>


== یحیی در قرآن ==
== یحیی در قرآن ==
در قرآن آمده است که حضرت زکریا(ع) در پیری از خداوند خواست فرزندی پاک و پاکیزه به او عطا کند.<ref>سوره آل عمران آیات ۳۸ و ۳۹. سوره مریم آیات ۳ تا ۶.</ref> خداوند دعای او را مستجاب نمود و خود نام یحیی را بر این فرزند گذاشت.<ref>سوره مریم آیه ۷. سوره آل عمران آیه ۳۹. سوره انبیاء آیات ۸۹ و ۹۰.</ref> زکریا شوهرخاله حضرت مریم است و گفته شده چون کرامات حضرت مریم را دید<ref>سوره آل عمران آیه ۳۷.</ref>، حس امیدواری در او برانگیخته شد و از خداوند درخواست کرد فرزندی به او بدهد.<ref>قرآن کریم، ترجمه و پانوشت‌های توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۵۴.</ref>  
در قرآن آمده است که حضرت زکریا(ع) در پیری از خداوند خواست فرزندی پاک و پاکیزه به او عطا کند.<ref>سوره آل عمران آیات ۳۸ و ۳۹. سوره مریم آیات ۳ تا ۶.</ref> خداوند دعای او را مستجاب نمود و خود نام یحیی را بر این فرزند گذاشت.<ref>سوره مریم آیه ۷. سوره آل عمران آیه ۳۹. سوره انبیاء آیات ۸۹ و ۹۰.</ref> زکریا شوهرخاله [[حضرت مریم(س)]] است و گفته شده چون کرامات حضرت مریم را دید،<ref>سوره آل عمران آیه ۳۷.</ref> حس امیدواری در او برانگیخته شد و از خداوند درخواست کرد فرزندی به او بدهد.<ref>قرآن کریم، ترجمه و پانوشت‌های توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۵۴.</ref>


=== اوصاف و القاب ===
=== اوصاف و القاب ===
نام یحیی در قرآن (سوره انعام آیه ۸۶) همراه موسی، هارون، زکریا، عیسی و الیاس، و چند پیامبر دیگر از صالحان و انبیا شمرده شده است.<ref>خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸.</ref>  
نام یحیی در قرآن (سوره انعام آیه ۸۶) همراه موسی(ع)، هارون، زکریا، عیسی(ع) و الیاس، و چند پیامبر دیگر از صالحان و انبیا شمرده شده است.<ref>خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸.</ref>


در آیات ۱۲ تا ۱۵ مریم مواهب ده‌گانه‌اى كه خدا به يحيى داده بود، و يا او به توفيق الهى كسب كرد، اشاره مى‌كند:
در آیات ۱۲ تا ۱۵ سوره مریم مواهب ده‌گانه‌ای که خداوند به یحیی داده بیان می‌کند:


۱. «ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درايت را در كودكى به او داديم» (وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا). ۲. «و به او رحمت و محبت (نسبت به بندگان) از سوى خود بخشيديم» (وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا). ۳. «و به او پاكى (روح و جان و پاكى عمل) داديم» (وَ زَكاةً). ۴. «و او پرهيز كار بود» (وَ كانَ تَقِيًّا). و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دورى مى‌كرد. ۵. «او نسبت به پدر و مادرش نيكو كار بود» (وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ). ۶. «و جبّار (و متكبر) و عصيانگر نبود» (وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً). ۷. «او معصيت كار و آلوده به گناه نبود» (عَصِيًّا). ۸ و ۹ و ۱۰ و چون او جامع اين صفات بر جسته و افتخارات بزرگ بود، «سلام بر او، آن روز كه تولّد يافت، و آن روز كه مى‌ميرد، و آن روز كه زنده بر انگيخته مى‌شود»<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۱.</ref>
۱. «ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درایت را در کودکی به او دادیم.» ۲. «و به او رحمت و محبت (نسبت به بندگان) از سوی خود بخشیدیم.» ۳. «و به او پاکی (روح و جان و پاکی عمل) دادیم.» ۴. «و او پرهیزکار بود.» و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دوری می‌کرد. ۵. «او نسبت به پدر و مادرش نیکو کار بود.» ۶. «و جبّار (و متکبر) و عصیانگر نبود» ۷. «او معصیت کار و آلوده به گناه نبود.» ۸ و ۹ و ۱۰. «سلام بر او، آن روز که تولّد یافت، و آن روز که می‌میرد، و آن روز که زنده برانگیخته می‌شود»<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۱.</ref>
 
یکی از القاب محل تأمل که در قرآن درباره یحیی بکار برده شده است واژه حَصور است. این واژه تنها یک بار در آیه ۳۹ سوره آل عمران و در توصیف یحیی(ع)، آمده است. «حَصُور» از «حَصْر» به معنای «حبس» گرفته شده است، به معنای کسی که خود را از هوا و هوس، منع کرده است؛ این واژه، گاه به معنای کسی که خودداری از ازدواج می‌کند نیز آمده. این کلمه در قرآن از صفات «یحیی»، بیانگر نهایت عفت و پاکی است، یا بر اثر شرائط خاص زندگی، مجبور به سفرهای متعدد برای تبلیغ آئین الهی بوده، و همچون عیسی مسیح(ع) ناچار به مجرد زیستن گردیده است. این تفسیر، نیز نزدیک به نظر می‌رسد که منظور از «حصور» کسی است که شهوات و هوس‌های دنیا را ترک گفته و در واقع یک مرحله عالی از زهد بوده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، قم، امام علی بن ابی طالب علیه السلام، ۱۳۸۷، ص۱۸۷.</ref> برخی گفته‌اند این واژه بر پرهیزکاری سخت‌گیرانه، خویشتن‌داری یا کف نفس یحیی(ع) دلالت دارد.<ref>مکوند، محمود، فلاح پور، امیرحسین، «بازخوانی مفهوم قرآنی «حصور» در توصیف یحیی نبی(ع)»، نشریه مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی» دوره ۴، شماره ۴، (زمستان ۱۳۹۹).</ref>


=== تصدیق‌کننده کلمه الهی ===
=== تصدیق‌کننده کلمه الهی ===
یکی از القاب حضرت یحیی در آیه قرآن {{قرآن|مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ|ترجمه=کلمه خدا [= مسیح] را تصدیق می‌کند|سوره=آل عمران|آیه=۳۹}} آمده یعنی یحیی تصدیق کننده کلمه الهی خواهد بود آن کلمه الهی حضرت عیسی(ع) می‌باشد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ه، ج۱۴، ص۱۶۹؛ سید بن طاووس، سعد السعود، قم، دارالذخائر، ص۲۲۱.</ref>


 
جمله‏ «مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ» دلالت دارد بر اینکه یحیی(ع) از مبلغین دین عیسی(ع) بوده و بنا بر این منظور از کلمه همان عیسی مسیح است، که در ذیل همین آیات در بشارتی که به مریم می‌دهد عیسی را کلمه خود می‌خواند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۷۷.</ref> یحیی شش ماه از عیسی(ع) بزرگ‌تر بود و نخستین کسی بود که نبوت او را تصدیق کرد و به سوی او دعوت نمود، و چون در میان مردم به زهد و پاکدامنی، اشتهار تام داشت گرایش او به مسیح(ع) اثر عمیقی در توجه مردم به او گذاشت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۲، ص۵۳۴.</ref>
 
یکی از القاب حضرت یحیی در آیه قرآن {{قرآن|مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ|ترجمه=کلمه خدا [= مسیح‌] را تصدیق می‌کند|سوره=آل عمران|آیه=۳۹}} آمده یعنی یحیی تصدیق کننده کلمه الهی خواهد بود آن کلمه الهی حضرت عیسی(ع) می‌باشد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ه، ج۱۴، ص۱۶۹؛ سید بن طاووس، سعد السعود، قم، دارالذخائر، ص۲۲۱.</ref>
 
جمله‏ «مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ» دلالت دارد بر اينكه يحيى (ع) از مبلغين دين عيسى (ع) بوده و بنا بر اين منظور از "كلمه" همان عيسى مسيح است، كه در ذيل همين آيات در بشارتى كه به مريم مى‏دهد عيسى را كلمه خود مى‏خواند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۳، ص۲۷۷.</ref>
 
يحيى شش ماه از عيسى (ع) بزرگ‏تر بود و نخستين كسى بود كه نبوت او را تصديق كرد و به سوى او دعوت نمود، و چون در ميان مردم به زهد و پاكدامنى، اشتهار تام داشت گرايش او به مسيح ع اثر عميقى در توجه مردم به او گذاشت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۲، ج۲، ص۵۳۴.</ref>


=== اعطای حکم در کودکی ===
=== اعطای حکم در کودکی ===
{{قرآن|وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا|ترجمه=و در كودكى به او دانايى عطا كرديم.|سوره=مریم|آیه=۱۲}}
در قرآن آمده است به یحیی در دوران کودکی «حکم» عطا شده است: {{قرآن|وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا|ترجمه=و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.|سوره=مریم|آیه=۱۲}} حکم در این آیه به فهم و عقل و نیز به حکمت و به معرفت آداب خدمت و همچنین به فراست صادق و نیز به نبوت تفسیر شده است. علامه طباطبایی معتقد است از آیات قرآن که کلمه حکم در آنها آمده استفاده می‌شود که حکم غیر از نبوت است و تفسیر آن به نبوت تفسیر صحیحی نیست، و همچنین تفسیرش به معرفت آداب خدمت یا فراست صادق یا عقل هیچ‌یک درست نیست زیرا از لفظ آیه و همچنین از جهت معنا چیزی که دلالت بر یکی از آنها بکند وجود ندارد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.</ref> مراد به حکم همان علم به معارف حقیقی الهی و کشف حقایقی که در پرده غیب است، و از نظر عادی پنهان است می‌باشد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.</ref>
 
حكم" در اين آيه به فهم و عقل و نيز به حكمت و به معرفت آداب خدمت و همچنين به فراست صادق و نيز به نبوت تفسير شده، و ليكن از مثل آيه شريفه:" وَ لَقَدْ آتَيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ"و نيز آيه‏" أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ" و غير اين دو از آياتى كه كلمه حكم در آنها آمده استفاده مى‏شود كه حكم غير از نبوت است و تفسير آن به نبوت تفسير صحيحى نيست، و همچنين تفسيرش به معرفت آداب خدمت يا فراست صادق يا عقل هيچ يك درست نيست زيرا از لفظ آيه و همچنين از جهت معنا چيزى كه دلالت بر يكى از آنها بكند وجود ندارد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۱۴، ص۲۳.</ref> می‌توان در باره معناى حكم در آيه مورد بحث احتمالى داده و چيزى فهميد، آرى با در نظر گرفتن اينكه حكمت بناء نوع (مفيد نوعى) از حكم است مى‏توان گفت: مراد به حكم همان علم به معارف حقه الهيه و كشف حقايقى كه در پرده غيب است، و از نظر عادى پنهان است مى‏باشد، و شايد آن مفسرى هم كه حكم را به فهم تفسير كرده نظرش همين بوده است، بنا بر اين معناى آيه اين مى‏شود: ما به او علم به معارف حقيقى داديم در حالى كه او كودكى نابالغ بوده است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۱۴، ص۲۳.</ref>
 
داديم يحيى را حكمت كه آن فهم تورات بود و نفقه در احكام دين‏<ref>كاشانى، فتح‏ الله بن شكرالله‏، منهج الصادقين في إلزام المخالفين‏، تهران، كتابفروشى اسلاميه‏، بی‌تا، ج۵، ص۳۸۴.</ref>
 
 


حکم در این آیه به معنای دانایی،‌ خردورزی، سنجیده کاری و درک صحیح شریعت است.<ref>قرآن کریم، ترجمه و پانوشت‌های توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۳۰۶.</ref>
برخی حکم را فهمِ تورات و تفقه در احکام دین،<ref>کاشانی، فتح‌الله بن شکرالله‏، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین‏، تهران، کتابفروشی اسلامیه‏، بی‌تا، ج۵، ص۳۸۴.</ref>و برخی به معنای دانایی، خردورزی، سنجیده‌کاری و درک صحیح شریعت می‌دانند.<ref>قرآن کریم، ترجمه و پانوشت‌های توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۳۰۶.</ref> طبرسی آن را به معنای [[نبوت]] گرفته است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن‏، ترجمه تفسیر جوامع الجامع‏، ترجمه علی عبدالحمیدی و دیگران، مشهد، آستان قدس رضوی‏، ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۰.</ref>
 
ما در حالى يحيى را پيامبرى داديم كه كودكى سه ساله بود.<ref>طبرسى، فضل بن حسن‏، ترجمه تفسير جوامع الجامع‏، ترجمه علی عبدالحميدى و دیگران، مشهد، آستان قدس رضوى‏، ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۰.</ref>


=== کتاب ===
=== کتاب ===
در قرآن خطاب به یحیی گفته شده است: {{قرآن|يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ|ترجمه=اى يحيى، كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير|سوره=مریم|آیه=۱۲}} معروف و مشهور در ميان مفسران اين است كه منظور از «كتاب» در اينجا «تورات» است، حتى ادعاى اجماع و اتفاق در اين زمينه كرده‏‌اند. ولى بعضى اين احتمال را داده‏‌اند كه او كتابى ويژه خود داشت (همانند زبور داود) البته نه كتابى كه متضمن آئينى جديد و مذهب تازه‌‏اى باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱، ج۱۳، ص۲۳ و ۲۴.
در قرآن خطاب به یحیی گفته شده است: {{قرآن|یَا یَحْیَیٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ|ترجمه=ای یحیی، کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر|سوره=مریم|آیه=۱۲}} معروف و مشهور در میان مفسران این است که منظور از «کتاب» در اینجا «تورات» است، حتی ادعای اجماع و اتفاق در این زمینه کرده‌اند. ولی بعضی این احتمال را داده‌اند که او کتابی ویژه خود داشت (همانند زبور داود) البته نه کتابی که متضمن آئینی جدید و مذهب تازه‌ای باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۳، ص۲۳ و ۲۴.</ref> آنچه از سیاق آیه به ذهن تبادر دارد این است که مراد از اخذ کتاب به قوة تحقق دادن معارف آن و عمل به دستورات و احکام آن است با عنایت و اهتمام.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۲.</ref>
</ref> آنچه از سياق به ذهن تبادر دارد اين است كه مراد از اخذ كتاب به قوة تحقق دادن معارف آن و عمل به دستورات و احكام آن است با عنايت و اهتمام.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۱۴، ص۲۲.</ref>


=== شباهت یحیی و عیسی ===
=== شباهت یحیی و عیسی ===
خداى سبحان فرزند زكريا را يحيى، و فرزند مريم را عيسى ناميد، كه كلمه "يحيى" به معناى  زنده مى‏ماند" است و كلمه عيسى هم بطورى كه گفته‏اند به اين معنا است، يحيى را كلمه خواند، عيسى را هم كلمه خواند و فرمود" بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى" به او حكم داد و در كودكى كتاب آموخت، به عيسى هم حكم و كتاب داد، او را داراى محبتى خدايى معرفى كرد: عيسى را هم احسانگر به مادر معرفى نمود، او را زكات خواند، عيسى را هم مامور به زكات معرفى نمود، بر او در سه موطن سلام فرستاد، بر عيسى هم فرستاد، او را سيد، و عيسى را وجيه نزد خدا خواند، او را حصور و پيغمبرى از صالحين معرفى كرد، عيسى را هم همين طور، همه اينها به خاطر آن بود كه خواست دعاى زكريا را كه فرزندى طيب و وليى پسنديده و مرضى درخواست كرده بود مستجاب كند، و همه آن كرامت‏ها كه در مريم ديده بود را به او نيز مرحمت فرمايد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۳، ص۲۷۷.</ref>
خداوند فرزند زکریا را یحیی، و فرزند مریم را عیسی نامید، که کلمه یحیی به معنای «زنده می‌ماند» است و کلمه عیسی هم بطوری که گفته‌اند به این معنا است. یحیی را کلمه خوانده است، عیسی را هم کلمه خواند و فرمود بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی. به او حکم داد و در کودکی کتاب آموخت، به عیسی هم حکم و کتاب داد؛ او را دارای محبتی خدایی معرفی کرد و عیسی را هم احسانگر به مادر معرفی نمود. او را زکات خواند، عیسی را هم مأمور به زکات معرفی نمود. بر او در سه موطن سلام فرستاد، بر عیسی هم فرستاد. او را سید، و عیسی را وجیه نزد خدا خواند. او را حَصور و پیغمبری از صالحین معرفی کرد، عیسی را هم همین‌طور. همه اینها به خاطر آن بود که خواست دعای زکریا را که فرزندی طیب و ولیی پسندیده و مرضی درخواست کرده بود مستجاب کند، و همه آن کرامت‌ها که در مریم دیده بود را به او نیز مرحمت فرماید.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۷۷.</ref>


== آیات درباره یحیی ==
[[پرونده:مقام یحیی.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به حضرت یحیی(ع) در مسجد اموی دمشق]]
(...أنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَة مِنَ اللّهِ وَ سيِّداً وَ حَصُوراً...) (آل عمران/39).


2ـ (وَزَكَرِيّا وَيَحْيى وَ عيسى وَ إلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصّالِحينَ)(انعام/85).
3ـ (يا زَكَرِيّا إنّا نُبَشِّرُكَ بِغُلام اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيّاً) (مريم/7).
4ـ (يا يَحْيى خُذِ الكِتابَ بِقُوَّة وَ آتَيْناهُ الحُكْمَ صَبِيّاً).
5ـ (وَحَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زكاةً وَكانَ تَقِيّاً).
6ـ (وَبَرّاً بِوالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبّاراً عَصِيّاً).
7ـ (وَسَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيّاً) (مريم/12ـ15).
[[پرونده:مقام یحیی.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به حضرت یحیی(ع) در مسجد اموی دمشق]]
== شهادت ==
== شهادت ==
در قرآن کریم درباره کشته شدن یحیی چیزی نیامده است، ولی در اخبار و تفاسیر آمده است «هروديس» پادشاه هوسباز فلسطين، عاشق «هيروديا» دختر برادر خود شد، و تصميم به ازدواج با او گرفت! حضرت يحيى(ع) صريحا اعلام كرد كه اين ازدواج نامشروع است و من به مبارزه با چنين كارى قيام خواهم كرد. آن دختر كه يحيى را بزرگترين مانع راه خويش مى‌ديد تصميم گرفت در يك فرصت مناسب از وى انتقام گيرد؛ ارتباط خود را با عمويش بيشتر كرد و زيبايى خود را دامى براى او قرار داد. روزى به او گفت: من هيچ چيز جز سر يحيى را نمى‌خواهم! «هروديس» كه ديوانه‌وار به آن زن عشق مى‌ورزيد بى‌توجه به عاقبت اين كار تسليم شد و چيزى نگذشت كه سر يحيى را نزد آن زن بد كار حاضر ساختند اما عواقبت دردناك اين عمل، سرانجام دامان او را گرفت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲. و نیز: جمعی از علمای ماوراءالنهر، ترجمه تفسیر طبری، (قصه ها)،‌ویرایش متن: جعفر مدرس صادقی، تهران، مرکز، ۱۳۹۳، ص۱۸۸.</ref>
در قرآن کریم درباره کشته شدن یحیی چیزی نیامده است، ولی در اخبار و تفاسیر آمده است «هرودیس» پادشاه هوسباز فلسطین، عاشق «هیرودیا» دختر برادر خود شد، و تصمیم به ازدواج با او گرفت! حضرت یحیی(ع) صریحاً اعلام کرد که این ازدواج نامشروع است و من به مبارزه با چنین کاری قیام خواهم کرد. آن دختر که یحیی را بزرگترین مانع راه خویش می‌دید تصمیم گرفت در یک فرصت مناسب از وی انتقام گیرد؛ ارتباط خود را با عمویش بیشتر کرد و زیبایی خود را دامی برای او قرار داد. روزی به او گفت: من هیچ چیز جز سر یحیی را نمی‌خواهم! «هرودیس» که دیوانه‌وار به آن زن عشق می‌ورزید بی‌توجه به عاقبت این کار تسلیم شد و چیزی نگذشت که سر یحیی را نزد آن زن بد کار حاضر ساختند اما عواقبت دردناک این عمل، سرانجام دامان او را گرفت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲. و نیز: جمعی از علمای ماوراءالنهر، ترجمه تفسیر طبری، (قصه‌ها)، ویرایش متن: جعفر مدرس صادقی، تهران، مرکز، ۱۳۹۳، ص۱۸۸.</ref>


در برخی منابع نام این زن «ازبیل» است که همسر حاکم است و خواست دختر خود از شوهر قبلی اش را به عقد حاکم دربیاورد اما یحیی مخالفت کرد و این زن از حاکم یحیی را خواست و خود گلوی او را برید.<ref>عتیق نیشابوری، ابوبکر، قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۹۲، ص۲۲۷.</ref>
در برخی منابع نام این زن «ازبیل» است که همسر حاکم است و خواست دختر خود از شوهر قبلی‌اش را به عقد حاکم دربیاورد اما یحیی مخالفت کرد و این زن از حاکم یحیی را خواست و خود گلوی او را برید.<ref>عتیق نیشابوری، ابوبکر، قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۹۲، ص۲۲۷.</ref>
 
امام حسين(ع) درباره یحیی گفته است: «از پستی‌هاى دنيا اين است که سر يحيى بن زكريا را به عنوان هديه براى زن بدكاره‌اى از زنان [[بنى‌اسرائيل]] بردند».<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲.</ref>


[[امام حسین(ع)]] درباره یحیی گفته است: «از پستی‌های دنیا این است که سر یحیی بن زکریا را به عنوان هدیه برای زن بدکاره‌ای از زنان [[بنی‌اسرائیل]] بردند».<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲.</ref>


اسکار وایلد (۱۸۵۴–۱۹۰۰م) نمایشنامه‌نویس مطرح ایرلندی نمایشنامه‌ای به نام سالومه دارد که اقتباسی است از داستان یحیی در عهد جدید.<ref>وایلد، اسکار، سالومه، ترجمه سیروس بهروزی، مقدمه مترجم، تهران، سازمان کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۲.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ قصص انبیاء در قرآن، محلاتی.
۲ـ تاریخ انبیاء، عمادزاده اصفهانی.
۳ـ داستان پیامبران، موسوی گرمارودی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =تاریخ
  | شاخه اصلی =تاریخ
خط ۱۰۴: خط ۷۱:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۸

سؤال

حضرت یحیی(ع) که بود؟

حضرت یحیی(ع) از پیامبران الهی و فرزند حضرت زکریا(ع) است. یحیی زمانی متولد شد که پدرش زکریا در پیری از خداوند درخواست فرزندی نمود و خداوند دعای او را مستجاب کرد و او متولد شد. نام یحیی را خداوند بر او گذارد. نام یحیی پنج بار در قرآن آمده است. القاب و اوصاف خاصی درباره او در قرآن آمده است از جمله در سوره مریم گفته شده که به یحیی پرهیزکاری، پاکی، حکمت، داده شده است.

این پیامبر در قرآن تصدیق‌کننده عیسی(ع) معرفی شده است و گفته شده در کودکی به او «حکم» عطا شده است. مفسران درباره حکم نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند. برخی آن را نبوت و برخی آن را دانایی و حکمت دانسته‌اند.

زندگی‌نامه

حضرت یحیی(ع) فرزند حضرت زکریا(ع) است، او پسر خاله حضرت عیسی(ع) نیز بود؛ بنابر نقل برخی از مورخین، یحیی شش‌ماهه از مادر متولد شد. درباره داستان تولد یحیی آمده است که وقتی حضرت زکریا فاقد فرزند بود و دوران پیری خود را سپری می‌کرد از خداوند اولادی خواست و خداوند به ولادت یحیی او را بشارت داد.[۱]

یحیی همان یوحنای معمِّد در سنت مسیحی است. بعضی از محققان یحیی را صورت محرّف یوحنا می‌دانند.[۲]

جایگاه

در نزد مسیحیان یحیی پسرخاله عیسی و تعمیددهنده او است. وی عیسی را تعمیم داد و چون عیسی اظهار نبوت کرد به وی ایمان آورد. یحیی را در زبان‌های اروپایی «ژان» یا «جان» می‌نامند.[۳] حضرت یحیی(ع) در انجیل پیامبر خدا نامیده شده که تصدیق کنندهٔ مسیح(ع) است اما تناقضاتی در این دو مسئله در اناجیل اربعه مشاهده می‌شود. سه مسئله مهم در تصدیق حضرت عیسی(ع) توسط یحیی(ع) در اناجیل وجود دارد؛ اول آنکه حضرت یحیی(ع)، مسیح(ع) را پسر خدا می‌نامد. دوم آنکه ایشان را برهٔ خدا می‌نامد که برای آمرزش گناهان مردم قربانی می‌شود و سوم آنکه شاگردانش را برای تحقیق درباره مسیح(ع) می‌فرستد که گویا او را نمی‌شناخته است. حضرت یحیی(ع) در اناجیل به تعمید دهنده شهرت یافته و انجام عسل تعمید مردم به او نسبت داده شده است. شخصیت یحیی بارها توسط مسیح(ع) ستوده شده و اشاراتی به زهد و پارسایی او و موعظه‌های ایشان در اناجیل مشاهده می‌شود.[۴]

احوال یحیی در اقوال صوفیه نمونه‌ای از کمال زهد و تقشف (سخت‌گذرانی) و نشانه استغراق در خوف و حزن در سلوک الی الله عنوان شده است. ابن عربی می‌گوید چون یحیی به انقباض و خوف و خشیت موصوف بود و به حزن و بکا و رهبت معروف، از این رو یحیی مظهر صفات جلال حق است.[۵]

در بین انبیا معروف است که حضرت یحیی(ع) خیلی زود تحت تأثیر موعظه قرار می‌گرفت و تأثر و انقلاب شدیدی در او پدید می‌آمد. تا آنجا که هرگاه حضرت زکریا می‌خواست بنی‌اسرائیل را موعظه کند، به جانب چپ و راست نگاه می‌کرد و اگر حضرت یحیی حاضر بود، نام بهشت و جهنم را نمی‌برد.[۶]

صابئین مندایی که نامشان سه بار در قرآن ذکر شده است همان پیروان حضرت یحیی هستند که غسل تعمید یکی از آداب و رسوم اصلی آنهاست.[۷] علامه طباطبایی گفته است شاید «صابئین موحد» پیروان یحیی باشند.[۸]

یحیی در قرآن

در قرآن آمده است که حضرت زکریا(ع) در پیری از خداوند خواست فرزندی پاک و پاکیزه به او عطا کند.[۹] خداوند دعای او را مستجاب نمود و خود نام یحیی را بر این فرزند گذاشت.[۱۰] زکریا شوهرخاله حضرت مریم(س) است و گفته شده چون کرامات حضرت مریم را دید،[۱۱] حس امیدواری در او برانگیخته شد و از خداوند درخواست کرد فرزندی به او بدهد.[۱۲]

اوصاف و القاب

نام یحیی در قرآن (سوره انعام آیه ۸۶) همراه موسی(ع)، هارون، زکریا، عیسی(ع) و الیاس، و چند پیامبر دیگر از صالحان و انبیا شمرده شده است.[۱۳]

در آیات ۱۲ تا ۱۵ سوره مریم مواهب ده‌گانه‌ای که خداوند به یحیی داده بیان می‌کند:

۱. «ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درایت را در کودکی به او دادیم.» ۲. «و به او رحمت و محبت (نسبت به بندگان) از سوی خود بخشیدیم.» ۳. «و به او پاکی (روح و جان و پاکی عمل) دادیم.» ۴. «و او پرهیزکار بود.» و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دوری می‌کرد. ۵. «او نسبت به پدر و مادرش نیکو کار بود.» ۶. «و جبّار (و متکبر) و عصیانگر نبود» ۷. «او معصیت کار و آلوده به گناه نبود.» ۸ و ۹ و ۱۰. «سلام بر او، آن روز که تولّد یافت، و آن روز که می‌میرد، و آن روز که زنده برانگیخته می‌شود»[۱۴]

یکی از القاب محل تأمل که در قرآن درباره یحیی بکار برده شده است واژه حَصور است. این واژه تنها یک بار در آیه ۳۹ سوره آل عمران و در توصیف یحیی(ع)، آمده است. «حَصُور» از «حَصْر» به معنای «حبس» گرفته شده است، به معنای کسی که خود را از هوا و هوس، منع کرده است؛ این واژه، گاه به معنای کسی که خودداری از ازدواج می‌کند نیز آمده. این کلمه در قرآن از صفات «یحیی»، بیانگر نهایت عفت و پاکی است، یا بر اثر شرائط خاص زندگی، مجبور به سفرهای متعدد برای تبلیغ آئین الهی بوده، و همچون عیسی مسیح(ع) ناچار به مجرد زیستن گردیده است. این تفسیر، نیز نزدیک به نظر می‌رسد که منظور از «حصور» کسی است که شهوات و هوس‌های دنیا را ترک گفته و در واقع یک مرحله عالی از زهد بوده است.[۱۵] برخی گفته‌اند این واژه بر پرهیزکاری سخت‌گیرانه، خویشتن‌داری یا کف نفس یحیی(ع) دلالت دارد.[۱۶]

تصدیق‌کننده کلمه الهی

یکی از القاب حضرت یحیی در آیه قرآن ﴿مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ؛ کلمه خدا [= مسیح] را تصدیق می‌کند(آل عمران:۳۹) آمده یعنی یحیی تصدیق کننده کلمه الهی خواهد بود آن کلمه الهی حضرت عیسی(ع) می‌باشد.[۱۷]

جمله‏ «مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ» دلالت دارد بر اینکه یحیی(ع) از مبلغین دین عیسی(ع) بوده و بنا بر این منظور از کلمه همان عیسی مسیح است، که در ذیل همین آیات در بشارتی که به مریم می‌دهد عیسی را کلمه خود می‌خواند.[۱۸] یحیی شش ماه از عیسی(ع) بزرگ‌تر بود و نخستین کسی بود که نبوت او را تصدیق کرد و به سوی او دعوت نمود، و چون در میان مردم به زهد و پاکدامنی، اشتهار تام داشت گرایش او به مسیح(ع) اثر عمیقی در توجه مردم به او گذاشت.[۱۹]

اعطای حکم در کودکی

در قرآن آمده است به یحیی در دوران کودکی «حکم» عطا شده است: ﴿وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا؛ و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.(مریم:۱۲) حکم در این آیه به فهم و عقل و نیز به حکمت و به معرفت آداب خدمت و همچنین به فراست صادق و نیز به نبوت تفسیر شده است. علامه طباطبایی معتقد است از آیات قرآن که کلمه حکم در آنها آمده استفاده می‌شود که حکم غیر از نبوت است و تفسیر آن به نبوت تفسیر صحیحی نیست، و همچنین تفسیرش به معرفت آداب خدمت یا فراست صادق یا عقل هیچ‌یک درست نیست زیرا از لفظ آیه و همچنین از جهت معنا چیزی که دلالت بر یکی از آنها بکند وجود ندارد.[۲۰] مراد به حکم همان علم به معارف حقیقی الهی و کشف حقایقی که در پرده غیب است، و از نظر عادی پنهان است می‌باشد.[۲۱]

برخی حکم را فهمِ تورات و تفقه در احکام دین،[۲۲]و برخی به معنای دانایی، خردورزی، سنجیده‌کاری و درک صحیح شریعت می‌دانند.[۲۳] طبرسی آن را به معنای نبوت گرفته است.[۲۴]

کتاب

در قرآن خطاب به یحیی گفته شده است: ﴿یَا یَحْیَیٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ؛ ای یحیی، کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر(مریم:۱۲) معروف و مشهور در میان مفسران این است که منظور از «کتاب» در اینجا «تورات» است، حتی ادعای اجماع و اتفاق در این زمینه کرده‌اند. ولی بعضی این احتمال را داده‌اند که او کتابی ویژه خود داشت (همانند زبور داود) البته نه کتابی که متضمن آئینی جدید و مذهب تازه‌ای باشد.[۲۵] آنچه از سیاق آیه به ذهن تبادر دارد این است که مراد از اخذ کتاب به قوة تحقق دادن معارف آن و عمل به دستورات و احکام آن است با عنایت و اهتمام.[۲۶]

شباهت یحیی و عیسی

خداوند فرزند زکریا را یحیی، و فرزند مریم را عیسی نامید، که کلمه یحیی به معنای «زنده می‌ماند» است و کلمه عیسی هم بطوری که گفته‌اند به این معنا است. یحیی را کلمه خوانده است، عیسی را هم کلمه خواند و فرمود بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی. به او حکم داد و در کودکی کتاب آموخت، به عیسی هم حکم و کتاب داد؛ او را دارای محبتی خدایی معرفی کرد و عیسی را هم احسانگر به مادر معرفی نمود. او را زکات خواند، عیسی را هم مأمور به زکات معرفی نمود. بر او در سه موطن سلام فرستاد، بر عیسی هم فرستاد. او را سید، و عیسی را وجیه نزد خدا خواند. او را حَصور و پیغمبری از صالحین معرفی کرد، عیسی را هم همین‌طور. همه اینها به خاطر آن بود که خواست دعای زکریا را که فرزندی طیب و ولیی پسندیده و مرضی درخواست کرده بود مستجاب کند، و همه آن کرامت‌ها که در مریم دیده بود را به او نیز مرحمت فرماید.[۲۷]

مرقد منسوب به حضرت یحیی(ع) در مسجد اموی دمشق

شهادت

در قرآن کریم درباره کشته شدن یحیی چیزی نیامده است، ولی در اخبار و تفاسیر آمده است «هرودیس» پادشاه هوسباز فلسطین، عاشق «هیرودیا» دختر برادر خود شد، و تصمیم به ازدواج با او گرفت! حضرت یحیی(ع) صریحاً اعلام کرد که این ازدواج نامشروع است و من به مبارزه با چنین کاری قیام خواهم کرد. آن دختر که یحیی را بزرگترین مانع راه خویش می‌دید تصمیم گرفت در یک فرصت مناسب از وی انتقام گیرد؛ ارتباط خود را با عمویش بیشتر کرد و زیبایی خود را دامی برای او قرار داد. روزی به او گفت: من هیچ چیز جز سر یحیی را نمی‌خواهم! «هرودیس» که دیوانه‌وار به آن زن عشق می‌ورزید بی‌توجه به عاقبت این کار تسلیم شد و چیزی نگذشت که سر یحیی را نزد آن زن بد کار حاضر ساختند اما عواقبت دردناک این عمل، سرانجام دامان او را گرفت.[۲۸]

در برخی منابع نام این زن «ازبیل» است که همسر حاکم است و خواست دختر خود از شوهر قبلی‌اش را به عقد حاکم دربیاورد اما یحیی مخالفت کرد و این زن از حاکم یحیی را خواست و خود گلوی او را برید.[۲۹]

امام حسین(ع) درباره یحیی گفته است: «از پستی‌های دنیا این است که سر یحیی بن زکریا را به عنوان هدیه برای زن بدکاره‌ای از زنان بنی‌اسرائیل بردند».[۳۰]

اسکار وایلد (۱۸۵۴–۱۹۰۰م) نمایشنامه‌نویس مطرح ایرلندی نمایشنامه‌ای به نام سالومه دارد که اقتباسی است از داستان یحیی در عهد جدید.[۳۱]


منابع

  1. عمادزاده، حسین، تاریخ انبیاء، بی‌جا، اسلام، ۱۳۷۴، ص۷۱۶–۷۱۹.
  2. خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸ و ۲۳۶۹.
  3. رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۳.
  4. لطیفی امامی، مریم، بررسی زندگی و شخصیت حضرت زکریا و یحیی(ع) در قرآن و کتاب مقدس، پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشد، قزوین، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۰.
  5. رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۴.
  6. مصباح یزدی، محمد تقی، پندهای الاهی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۱، ص۲۲.
  7. حیدری سودجانی، الله‌یار، بررسی تطبیقی داستان حضرت یحیی(ع) و پیروانش در قرآن، روایات و عهد جدید، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه قم، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۲.
  8. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۱۳، ص۲۱.
  9. سوره آل عمران آیات ۳۸ و ۳۹. سوره مریم آیات ۳ تا ۶.
  10. سوره مریم آیه ۷. سوره آل عمران آیه ۳۹. سوره انبیاء آیات ۸۹ و ۹۰.
  11. سوره آل عمران آیه ۳۷.
  12. قرآن کریم، ترجمه و پانوشت‌های توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۵۴.
  13. خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸.
  14. مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۱.
  15. مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، قم، امام علی بن ابی طالب علیه السلام، ۱۳۸۷، ص۱۸۷.
  16. مکوند، محمود، فلاح پور، امیرحسین، «بازخوانی مفهوم قرآنی «حصور» در توصیف یحیی نبی(ع)»، نشریه مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی» دوره ۴، شماره ۴، (زمستان ۱۳۹۹).
  17. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ه، ج۱۴، ص۱۶۹؛ سید بن طاووس، سعد السعود، قم، دارالذخائر، ص۲۲۱.
  18. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۷۷.
  19. مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۲، ص۵۳۴.
  20. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.
  21. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.
  22. کاشانی، فتح‌الله بن شکرالله‏، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین‏، تهران، کتابفروشی اسلامیه‏، بی‌تا، ج۵، ص۳۸۴.
  23. قرآن کریم، ترجمه و پانوشت‌های توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۳۰۶.
  24. طبرسی، فضل بن حسن‏، ترجمه تفسیر جوامع الجامع‏، ترجمه علی عبدالحمیدی و دیگران، مشهد، آستان قدس رضوی‏، ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۰.
  25. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۳، ص۲۳ و ۲۴.
  26. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۲.
  27. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۷۷.
  28. مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲. و نیز: جمعی از علمای ماوراءالنهر، ترجمه تفسیر طبری، (قصه‌ها)، ویرایش متن: جعفر مدرس صادقی، تهران، مرکز، ۱۳۹۳، ص۱۸۸.
  29. عتیق نیشابوری، ابوبکر، قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۹۲، ص۲۲۷.
  30. مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲.
  31. وایلد، اسکار، سالومه، ترجمه سیروس بهروزی، مقدمه مترجم، تهران، سازمان کتاب‌های جیبی، ۱۳۴۲.