حضرت یحیی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۹: خط ۴۹:
=== شباهت یحیی و عیسی ===
=== شباهت یحیی و عیسی ===
خداوند فرزند زكريا را يحيى، و فرزند مريم را عيسى ناميد، كه كلمه "يحيى" به معناى زنده می‌‏ماند" است و كلمه عيسى هم بطورى كه گفته‌‏اند به اين معنا است، يحيى را كلمه خواند، عيسى را هم كلمه خواند و فرمود" بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى" به او حكم داد و در كودكى كتاب آموخت، به عيسى هم حكم و كتاب داد، او را داراى محبتى خدايى معرفى كرد: عيسى را هم احسانگر به مادر معرفى نمود، او را زكات خواند، عيسى را هم مامور به زكات معرفى نمود، بر او در سه موطن سلام فرستاد، بر عيسى هم فرستاد، او را سيد، و عيسى را وجيه نزد خدا خواند، او را حصور و پيغمبرى از صالحين معرفى كرد، عيسى را هم همين طور، همه اينها به خاطر آن بود كه خواست دعاى زكريا را كه فرزندى طيب و وليى پسنديده و مرضى درخواست كرده بود مستجاب كند، و همه آن كرامت‏ها كه در مريم ديده بود را به او نيز مرحمت فرمايد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۳، ص۲۷۷.</ref>
خداوند فرزند زكريا را يحيى، و فرزند مريم را عيسى ناميد، كه كلمه "يحيى" به معناى زنده می‌‏ماند" است و كلمه عيسى هم بطورى كه گفته‌‏اند به اين معنا است، يحيى را كلمه خواند، عيسى را هم كلمه خواند و فرمود" بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى" به او حكم داد و در كودكى كتاب آموخت، به عيسى هم حكم و كتاب داد، او را داراى محبتى خدايى معرفى كرد: عيسى را هم احسانگر به مادر معرفى نمود، او را زكات خواند، عيسى را هم مامور به زكات معرفى نمود، بر او در سه موطن سلام فرستاد، بر عيسى هم فرستاد، او را سيد، و عيسى را وجيه نزد خدا خواند، او را حصور و پيغمبرى از صالحين معرفى كرد، عيسى را هم همين طور، همه اينها به خاطر آن بود كه خواست دعاى زكريا را كه فرزندى طيب و وليى پسنديده و مرضى درخواست كرده بود مستجاب كند، و همه آن كرامت‏ها كه در مريم ديده بود را به او نيز مرحمت فرمايد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۳، ص۲۷۷.</ref>
== آیات درباره یحیی ==
(...أنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَة مِنَ اللّهِ وَ سيِّداً وَ حَصُوراً...) (آل عمران/39).
2ـ (وَزَكَرِيّا وَيَحْيى وَ عيسى وَ إلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصّالِحينَ)(انعام/85).
3ـ (يا زَكَرِيّا إنّا نُبَشِّرُكَ بِغُلام اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيّاً) (مريم/7).
4ـ (يا يَحْيى خُذِ الكِتابَ بِقُوَّة وَ آتَيْناهُ الحُكْمَ صَبِيّاً).
5ـ (وَحَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زكاةً وَكانَ تَقِيّاً).
6ـ (وَبَرّاً بِوالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبّاراً عَصِيّاً).
7ـ (وَسَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيّاً) (مريم/12ـ15).


[[پرونده:مقام یحیی.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به حضرت یحیی(ع) در مسجد اموی دمشق]]
[[پرونده:مقام یحیی.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به حضرت یحیی(ع) در مسجد اموی دمشق]]

نسخهٔ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۷

سؤال

حضرت یحیی(ع) که بود؟

حضرت یحیی(ع) از پیامبران الهی و فرزند حضرت زکریا(ع) است. یحیی زمانی متولد شد که پدرش زکریا در پیری از خداوند درخواست فرزندی نمود و خداوند دعای او را مستجاب کرد و او متولد شد. نام یحیی را خداوند بر او گذارد. نام یحیی پنج بار در قرآن آمده است. القاب و اوصاف خاصی درباره او در قرآن آمده است از جمله در سوره مریم گفته شده که به یحیی پرهیزکاری، پاکی،‌ حکمت، داده شده است.

این پیامبر در قرآن تصدیق‌کننده عیسی(ع) معرفی شده است و گفته شده در کودکی به او «حکم» عطا شده است. مفسران درباره حکم نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند. برخی آن را نبوت و برخی آن را دانایی و حکمت دانسته‌اند.

زندگی‌نامه

حضرت یحیی(ع) فرزند حضرت زکریا(ع) است، او پسر خاله حضرت عیسی(ع) نیز بود؛ بنابر نقل برخی از مورخین، یحیی شش‌ماهه از مادر متولد شد. درباره داستان تولد یحیی آمده است که وقتی حضرت زکریا فاقد فرزند بود و دوران پیری خود را سپری می‌کرد از خداوند اولادی خواست و خداوند به ولادت یحیی او را بشارت داد.[۱]

یحیی همان یوحنای معمِّد در سنت مسیحی است. بعضی از محققان یحیی را صورت محرّف یوحنا می‌دانند.[۲]

جایگاه

در نزد مسیحیان یحیی پسرخاله عیسی و تعمیددهنده او است. وی عیسی را تعمیم داد و چون عیسی اظهار نبوت کرد به وی ایمان آورد. یحیی را در زبان‌های اروپایی «ژان» یا «جان» می‌نامند.[۳] حضرت یحیی (ع) در انجیل پیامبر خدا نامیده شده که تصدیق کننده‌ی مسیح (ع) است اما تناقضاتی در این دو مسأله در اناجیل اربعه مشاهده می شود. سه مسأله مهم در تصدیق حضرت عیسی (ع) توسط یحیی (ع) در اناجیل وجود دارد؛ اول آنکه حضرت یحیی (ع)، مسیح(ع) را پسر خدا می‌نامد. دوم آنکه ایشان را بره‌ی خدا می‌نامد که برای آمرزش گناهان مردم قربانی می‌شود و سوم آنکه شاگردانش را برای تحقیق درباره مسیح(ع) می‌فرستد که گویا او را نمی‌شناخته است. حضرت یحیی (ع) در اناجیل به تعمید دهنده شهرت یافته و انجام عسل تعمید مردم به او نسبت داده شده است. شخصیت یحیی بارها توسط مسیح(ع) ستوده شده و اشاراتی به زهد و پارسایی او و موعظه‌های ایشان در اناجیل مشاهده می‌شود.[۴]

احوال یحیی در اقوال صوفیه نمونه‌ای از کمال زهد و تقشف (سخت‌گذرانی) و نشانه استغراق در خوف و حزن در سلوک الی الله عنوان شده است. ابن عربی می‌گوید چون یحیی به انقباض و خوف و خشیت موصوف بود و به حزن و بکا و رهبت معروف، از این رو یحیی مظهر صفات جلال حق است.[۵]

در بين انبيا معروف است كه حضرت يحيى(ع) خيلى زود تحت تأثير موعظه قرار مى‌گرفت و تأثر و انقلاب شديدى در او پديد مى‌آمد. تا آنجا كه هرگاه حضرت زكريا مى‌خواست بنى‌اسرائيل را موعظه كند، به جانب چپ و راست نگاه مى‌كرد و اگر حضرت يحيى حاضر بود، نام بهشت و جهنم را نمى‌برد.[۶]

صابئین مندایی که نامشان سه بار در قرآن ذکر شده است همان پیروان حضرت یحیی هستند که غسل تعمید یکی از آداب و رسوم اصلی آنهاست.[۷] علامه طباطبایی گفته است شايد «صابئين موحد» پيروان يحيى باشند.[۸]

یحیی در قرآن

در قرآن آمده است که حضرت زکریا(ع) در پیری از خداوند خواست فرزندی پاک و پاکیزه به او عطا کند.[۹] خداوند دعای او را مستجاب نمود و خود نام یحیی را بر این فرزند گذاشت.[۱۰] زکریا شوهرخاله حضرت مریم است و گفته شده چون کرامات حضرت مریم را دید[۱۱]، حس امیدواری در او برانگیخته شد و از خداوند درخواست کرد فرزندی به او بدهد.[۱۲]

اوصاف و القاب

نام یحیی در قرآن (سوره انعام آیه ۸۶) همراه موسی(ع)، هارون، زکریا، عیسی(ع) و الیاس، و چند پیامبر دیگر از صالحان و انبیا شمرده شده است.[۱۳]

در آیات ۱۲ تا ۱۵ سوره مریم مواهب ده‌گانه‌اى كه خداوند به يحيى داده بیان می‌کند:

۱. «ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درايت را در كودكى به او داديم.» ۲. «و به او رحمت و محبت (نسبت به بندگان) از سوى خود بخشيديم.» ۳. «و به او پاكى (روح و جان و پاكى عمل) داديم.» ۴. «و او پرهيزكار بود.» و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دورى مى‌كرد. ۵. «او نسبت به پدر و مادرش نيكو كار بود.» ۶. «و جبّار (و متكبر) و عصيانگر نبود» ۷. «او معصيت كار و آلوده به گناه نبود.» ۸ و ۹ و ۱۰. «سلام بر او، آن روز كه تولّد يافت، و آن روز كه مى‌ميرد، و آن روز كه زنده بر انگيخته مى‌شود»[۱۴]

یکی از القاب محل تأمل که در قرآن درباره یحیی بکار برده شده است واژه حَصور است. این واژه تنها یک بار در آیه ۳۹ سوره آل عمران و در توصیف یحیی(ع)، آمده است. «حَصُور» از «حَصْر» به معناى «حبس» گرفته شده است، به معناى كسى كه خود را از هوا و هوس، منع كرده است؛ اين واژه، گاه به معناى كسى كه خوددارى از ازدواج مى‌كند نيز آمده. اين كلمه در قرآن از صفات‌ «يحيى»، بيانگر نهايت عفت و پاكى است، و يا بر اثر شرائط خاص زندگى، مجبور به سفرهاى متعدد براى تبليغ آئين الهى بوده، و همچون عيسى مسيح(ع) ناچار به مجرد زيستن گرديده است. اين تفسير، نيز نزديك به نظر مى‌رسد كه منظور از «حصور» كسى است كه شهوات و هوس‌هاى دنيا را ترك گفته و در واقع يك مرحله عالى از زهد بوده است.[۱۵] برخی گفته‌اند این واژه بر پرهیزکاری سخت‌گیرانه، خویشتن‌داری یا کف نفس یحیی(ع) دلالت دارد.[۱۶]

تصدیق‌کننده کلمه الهی

یکی از القاب حضرت یحیی در آیه قرآن ﴿مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ؛ کلمه خدا [= مسیح‌] را تصدیق می‌کند(آل عمران:۳۹) آمده یعنی یحیی تصدیق کننده کلمه الهی خواهد بود آن کلمه الهی حضرت عیسی(ع) می‌باشد.[۱۷]

جمله‏ «مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ» دلالت دارد بر اينكه يحيى(ع) از مبلغين دين عيسى(ع) بوده و بنا بر اين منظور از كلمه همان عيسى مسيح است، كه در ذيل همين آيات در بشارتى كه به مريم می‌دهد عيسى را كلمه خود می‌خواند.[۱۸] يحيى شش ماه از عيسى (ع) بزرگ‏تر بود و نخستين كسى بود كه نبوت او را تصديق كرد و به سوى او دعوت نمود، و چون در ميان مردم به زهد و پاكدامنى، اشتهار تام داشت گرايش او به مسيح (ع) اثر عميقى در توجه مردم به او گذاشت.[۱۹]

اعطای حکم در کودکی

در قرآن آمده است به یحیی در دوران کودکی «حکم» عطا شده است: ﴿وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا؛ و در كودكى به او دانايى عطا كرديم.(مریم:۱۲) حکم در اين آيه به فهم و عقل و نيز به حكمت و به معرفت آداب خدمت و همچنين به فراست صادق و نيز به نبوت تفسير شده است. علامه طباطبایی معتقد است از آيات قرآن كه كلمه حكم در آنها آمده استفاده می‌شود كه حكم غير از نبوت است و تفسير آن به نبوت تفسير صحيحى نيست، و همچنين تفسيرش به معرفت آداب خدمت يا فراست صادق يا عقل هيچ يك درست نيست زيرا از لفظ آيه و همچنين از جهت معنا چيزى كه دلالت بر يكى از آنها بكند وجود ندارد.[۲۰] مراد به حكم همان علم به معارف حقیقی الهی و كشف حقايقى كه در پرده غيب است، و از نظر عادى پنهان است می‌باشد.[۲۱]

برخی حکم را فهمِ تورات و تفقه در احكام دين،[۲۲]و برخی به معنای دانایی،‌ خردورزی، سنجیده‌کاری و درک صحیح شریعت می‌دانند.[۲۳] طبرسی آن را به معنای نبوت گرفته است.[۲۴]

کتاب

در قرآن خطاب به یحیی گفته شده است: ﴿يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ؛ اى يحيى، كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير(مریم:۱۲) معروف و مشهور در ميان مفسران اين است كه منظور از «كتاب» در اينجا «تورات» است، حتى ادعاى اجماع و اتفاق در اين زمينه كرده‏‌اند. ولى بعضى اين احتمال را داده‏‌اند كه او كتابى ويژه خود داشت (همانند زبور داود) البته نه كتابى كه متضمن آئينى جديد و مذهب تازه‌‏اى باشد.[۲۵] آنچه از سياق آیه به ذهن تبادر دارد اين است كه مراد از اخذ كتاب به قوة تحقق دادن معارف آن و عمل به دستورات و احكام آن است با عنايت و اهتمام.[۲۶]

شباهت یحیی و عیسی

خداوند فرزند زكريا را يحيى، و فرزند مريم را عيسى ناميد، كه كلمه "يحيى" به معناى زنده می‌‏ماند" است و كلمه عيسى هم بطورى كه گفته‌‏اند به اين معنا است، يحيى را كلمه خواند، عيسى را هم كلمه خواند و فرمود" بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى" به او حكم داد و در كودكى كتاب آموخت، به عيسى هم حكم و كتاب داد، او را داراى محبتى خدايى معرفى كرد: عيسى را هم احسانگر به مادر معرفى نمود، او را زكات خواند، عيسى را هم مامور به زكات معرفى نمود، بر او در سه موطن سلام فرستاد، بر عيسى هم فرستاد، او را سيد، و عيسى را وجيه نزد خدا خواند، او را حصور و پيغمبرى از صالحين معرفى كرد، عيسى را هم همين طور، همه اينها به خاطر آن بود كه خواست دعاى زكريا را كه فرزندى طيب و وليى پسنديده و مرضى درخواست كرده بود مستجاب كند، و همه آن كرامت‏ها كه در مريم ديده بود را به او نيز مرحمت فرمايد.[۲۷]

مرقد منسوب به حضرت یحیی(ع) در مسجد اموی دمشق

شهادت

در قرآن کریم درباره کشته شدن یحیی چیزی نیامده است، ولی در اخبار و تفاسیر آمده است «هروديس» پادشاه هوسباز فلسطين، عاشق «هيروديا» دختر برادر خود شد، و تصميم به ازدواج با او گرفت! حضرت يحيى(ع) صريحا اعلام كرد كه اين ازدواج نامشروع است و من به مبارزه با چنين كارى قيام خواهم كرد. آن دختر كه يحيى را بزرگترين مانع راه خويش مى‌ديد تصميم گرفت در يك فرصت مناسب از وى انتقام گيرد؛ ارتباط خود را با عمويش بيشتر كرد و زيبايى خود را دامى براى او قرار داد. روزى به او گفت: من هيچ چيز جز سر يحيى را نمى‌خواهم! «هروديس» كه ديوانه‌وار به آن زن عشق مى‌ورزيد بى‌توجه به عاقبت اين كار تسليم شد و چيزى نگذشت كه سر يحيى را نزد آن زن بد كار حاضر ساختند اما عواقبت دردناك اين عمل، سرانجام دامان او را گرفت.[۲۸]

در برخی منابع نام این زن «ازبیل» است که همسر حاکم است و خواست دختر خود از شوهر قبلی اش را به عقد حاکم دربیاورد اما یحیی مخالفت کرد و این زن از حاکم یحیی را خواست و خود گلوی او را برید.[۲۹]

امام حسين(ع) درباره یحیی گفته است: «از پستی‌هاى دنيا اين است که سر يحيى بن زكريا را به عنوان هديه براى زن بدكاره‌اى از زنان بنى‌اسرائيل بردند».[۳۰]



مطالعه بیشتر

۱ـ قصص انبیاء در قرآن، محلاتی.

۲ـ تاریخ انبیاء، عمادزاده اصفهانی.

۳ـ داستان پیامبران، موسوی گرمارودی.


منابع

  1. تاریخ انبیاء ترجمه عماد زاده، ۱۳۷۴، ص۷۱۶–۷۱۹.
  2. خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸ و ۲۳۶۹.
  3. رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۳.
  4. لطیفی امامی،‌ مریم، بررسی زندگی و شخصیت حضرت زکریا و یحیی (ع) در قرآن و کتاب مقدس، پایان نامه دوره کارشناسی ارشد،‌ قزوین، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۰.
  5. رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۴.
  6. مصباح یزدی، محمد تقی، پندهاي الاهی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، ۱۳۹۱، ص۲۲.
  7. حیدری سودجانی، الله‌یار،‌ بررسی تطبیقی داستان حضرت یحیی (ع) و پیروانش در قرآن، روایات و عهد جدید، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه قم، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۲.
  8. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۱۳، ص۲۱.
  9. سوره آل عمران آیات ۳۸ و ۳۹. سوره مریم آیات ۳ تا ۶.
  10. سوره مریم آیه ۷. سوره آل عمران آیه ۳۹. سوره انبیاء آیات ۸۹ و ۹۰.
  11. سوره آل عمران آیه ۳۷.
  12. قرآن کریم، ترجمه و پانوشت‌های توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۵۴.
  13. خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸.
  14. مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۱.
  15. مكارم شيرازى، ناصر، لغات در تفسير نمونه، قم، امام على بن ابى طالب عليه السلام‌،‌۱۳۸۷، ص۱۸۷.
  16. مکوند،‌ محمود، فلاح پور، امیرحسین، «بازخوانی مفهوم قرآنی «حصور» در توصیف یحیی نبی (ع)»، نشریه مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی » دوره ۴، شماره ۴، (زمستان ۱۳۹۹).
  17. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ه، ج۱۴، ص۱۶۹؛ سید بن طاووس، سعد السعود، قم، دارالذخائر، ص۲۲۱.
  18. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۳، ص۲۷۷.
  19. مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۲، ج۲، ص۵۳۴.
  20. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۱۴، ص۲۳.
  21. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۱۴، ص۲۳.
  22. كاشانى، فتح‏ الله بن شكرالله‏، منهج الصادقين في إلزام المخالفين‏، تهران، كتابفروشى اسلاميه‏، بی‌تا، ج۵، ص۳۸۴.
  23. قرآن کریم، ترجمه و پانوشت‌های توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۳۰۶.
  24. طبرسى، فضل بن حسن‏، ترجمه تفسير جوامع الجامع‏، ترجمه علی عبدالحميدى و دیگران، مشهد، آستان قدس رضوى‏، ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۰.
  25. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱، ج۱۳، ص۲۳ و ۲۴.
  26. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۱۴، ص۲۲.
  27. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴،‌ ج۳، ص۲۷۷.
  28. مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲. و نیز: جمعی از علمای ماوراءالنهر، ترجمه تفسیر طبری، (قصه ها)،‌ویرایش متن: جعفر مدرس صادقی، تهران، مرکز، ۱۳۹۳، ص۱۸۸.
  29. عتیق نیشابوری، ابوبکر، قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۹۲، ص۲۲۷.
  30. مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲.