حج در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
 
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در پاسخ باید گفت اسلام دارای مبانی و ارکانی است که بر آنها بنا نهاده شده و به وسیله آنها وجود پیدا کرده و باقی می‌ماند. بدون تحقق آن‌ها فرو می‌ریزد و از آن جز اسم است. چیزی باقی نمی‌ماند. از این رو قرآن کریم برای حج جایگاه ویژه‌ای قائل شده است؛ لذا به‌طور خلاصه به محورهای ذیل اشاره می‌شود.
[[حج]] از امور مهم عبادی در اسلام است که قرآن در آیات متعدد درباره وجوه و فروع آن سخن گفته است. حج در قرآن با شرط استطاعت واجب شمرده شده است. خداوند بهترین توشه و ره‌آوردی را که می‌توان از سفر حج حاصل کرد تقوا می‌داند. قصد و نیت حج تنها باید برای خداوند باشد. اعمال حج، قربانی حج و سعی صفا و مروه، شعارالله نام گرفته‌اند.


== الف: حج از ارکان دین و تارک آن مرتکب کفر عملی است ==
ماه‌های معین برای حج، و احکام آن نظیر قربانی کردن، جواز تجارت در حج، طواف خانه خدا، وقوف در عرفات و… در قرآن تصریح شده است.
بدون شک در بین همه مذاهب، یکی از ارکان دین، حج می‌باشد. کسی که عمداً حج نگذارد، رکنی از ارکان دین الهی خود را نادیده گرفته و نابود ساخته است. از این رو، خداوند در مورد ترک عمدی و عملی حج می‌فرماید: اگر کسی حج را ترک کند کافر شود همانا خداوند از جهانیان بی‌نیاز است.<ref>آل عمران/ ۹۷.</ref> از این آیه به دست می‌آید: ترک عمدی حج به منزله کفر هست. یعنی کسی که عمداً به حج نرود، در عمل مرتکب کفر و نادیده گرفتن قسمتی از دین شده است، اگر چه در ایمان و اعتقاد کافر نباشد؛ لذا در این‌جا کفر به معنای کفر به فروع دین می‌باشد نظیر کافر شدن به نماز یعنی ترک نماز و کافر شدن روزه، یعنی ترک روزه. پس کفر در این‌جا به معنای نادیده گرفتن عمل و ترک عمل می‌باشد.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، دار الکتب الاسلامیه، ج۶، ص۴۰۶.</ref> چنانچه امام صادق(ع) می‌فرماید رد کردن حکم حاکم شرع جامع‌الشرایط مسلمانان، به منزله رد کردن حکم امام معصوم و کفر عملی است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۸، ص۵۴.</ref>
[[پرونده:تصویر مینیاتوری از حج.jpg|بندانگشتی|تصویر مینیاتوری از حج متعلق به قرن نهم قمری، نگهداری شده در موزه ملی ایران|315x315پیکسل]]
== بُعد معنوی و عرفانی حج ==
مقصود اصلی از تشریع حج و سایر عبادات، تقویت بعد روحانی انسان است.<ref>نشریه معرفت، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، ج۱۲ ص۷</ref> وقتی خداوند کعبه را برای حضرت ابراهیم(ع) معین کرد دو امر را به او سپرد. یک اینکه برای خداوند شریکی قرار ندهد و دوم اینکه این مکان را برای نمازگزاران و طواف‌کنندگان پاکیزه نگه دارد.<ref>سوره حج آیه ۲۶</ref> [[علامه طباطبایی]] ذیل آیه ۲۶ سوره حج می‌فرماید: مراد از آماده ساختن کعبه برای ابراهیم این است که آنجا مرجع عبادت خدا قرار داده شود تا بندگان آنجا را خانه عبادت قرار بدهند.


== ب. حج میثاق و پیمان الهی است ==
خداوند به مؤمنان سفارش می‌کند از حج توشه‌ای بردارند و بهترین توشه را تقوا می‌داند.<ref>سوره بقره آیه ۱۹۷</ref> هدف از این سفر الهی، کسب تقوا و توشه معنوی است.<ref>نشریه معرفت، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، ج۱۲ ص۷</ref> خداوند توصیه می‌کند پس از انجام مناسک حج، خداوند را بسیار یاد کنند.<ref>سوره بقره آیه ۲۰۰</ref> و برای خداوند حج را تمام کنند.<ref>ره بقره، آیه ۱۹۶و</ref> آیات قرآن نشان می‌دهد جز انگیزه الهی و قصد تقرب به ذات پاک او، چیز دیگری نباید برای انگیزه سفر حج وجود داشته باشد.<ref>تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۲، ص۵۵</ref>[[پرونده:حج از دیدگاه قرآن نوشته شهید بهشتی.jpg|بندانگشتی|کتاب «حج از دیدگاه قرآن» {{سخ}}اثر شهید بهشتی|200x200پیکسل]]
از آن جایی که حج در بین همه عبادات، دارای جایگاه ویژه‌ای می‌باشد، وجوب حج در قرآن به صورت عهد و پیمان الهی ذکر شد. با توجه به آیه ۹۷ آل عمران، وقتی خداوند خواست وجوب حج را ابلاغ نماید، به صورت جمله امری ابلاغ نفرمود، چنانچه در نماز و روزه و سایر عبادات به صورت امری می‌باشد که می‌فرماید نماز را بپا دارید و زکات بدهید. اما در مورد حج می‌بینیم شیوه دستور فرق می‌کند. یعنی به صورت امر بیان نمی‌شود بلکه با بیان شیوائی به صورت تعهد که بر عهده مردم باشد. مطلب را بیان می‌کند؛ «برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه او کنند».<ref>آل عمران/ ۹۷.</ref> این تعبیر لطیف فقط در مورد حج، در قرآن وجود دارد و در مورد هیچ عبادتی، این گونه تعبیر نشده است؛ و این خود بیانگر اهمیت حج می‌باشد، لذا در خود آیه، از لحاظ ادبی و شیوه بیان مطالبی وجود دارد که دارای اهمیت و شایان ذکر است.


# خداوند جمله را به صورت جمله خبری بیان می‌کند نه انشائی، لذا دلالت جمله خبری بر وجوب قویتر از دلالت جمله انشائی بر وجوب می‌باشد.
== وجوب حج ==
# جمله به صورت اسمیه بیان شده، نه فعلیه، و جمله خبریه اسمیه، دلالت و تأکیدش بر معنای (ثبوت) بیشتر از جمله فعلیه می‌باشند.
در بین همه مذاهب، یکی از ارکان [[دین]]، حج می‌باشد. آیات متعددی در قرآن نشان‌دهنده وجوب حج است. بنابر آیه ۲۷ [[سوره حج]]، [[حضرت ابراهیم(ع)]] مأمور شد که حکم حج را به مردم ابلاغ کند. کسی که عمداً حج نگذارد، رکنی از ارکان دین الهی را نادیده گرفته است. از این‌رو، خداوند در مورد ترک عمدی و عملی حج می‌فرماید: {{قرآن||ترجمه=... و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی‌نیاز است.|سوره=آل عمران|آیه=۹۷}} از این آیه به دست می‌آید ترک عمدی حج به منزله کفر هست؛ یعنی کسی که عمداً به حج نرود، در عمل مرتکب کفر و نادیده گرفتن قسمتی از دین شده است، اگر چه در ایمان و اعتقاد کافر نباشد؛ لذا در این‌جا کفر به معنای کفر به فروع دین می‌باشد؛ نظیر کافر شدن به نماز یعنی ترک [[نماز]] و کافر شدن به روزه، یعنی ترک [[روزه]]. پس کفر در اینجا به معنای نادیده گرفتن عمل و ترک عمل می‌باشد.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، دار الکتب الاسلامیه، ج۶، ص۴۰۶.</ref> و نیز در آیه ۱۹۷ [[سوره بقره]]، برای حج ماه‌های معین، تعیین شده است.
# وجوب حج را با لام تأکید و تکلیف بیان می‌کند، یعنی این تکلیف از طرف خداوند بر عهده مردم قرار داده شده است.
۴. هرگاه بخواهند وجوب بالفعل عملی را بیان نمایند به وسیله (علی) بیان می‌کنند، یعنی بالفعل و در حال حاضر این عمل بر عهده کسی می‌باشد نه بالقوه؛ لذا در آیه شریفه، خداوند از کلمه (علی) استفاده کرد، شایان ذکر است که هر گاه (لام) و (علی) در مقابل یکدیگر قرار گیرند، نشانه آن است که از یک طرف حکمی بر طرف دیگر واجب شده نه این که بر ضرر او باشد. پس در این آیه معنا این گونه نمی‌باشد که به ضرر مردم باشد. چنان‌که لام در (للله) نیز به معنای نفع نمی‌باشد، بلکه به معنای از طرف خدا بر مردم می‌باشد. زیرا نفع حج به خود مردم بر می‌گردد نه به خداوند.<ref>صهبای حج، همان، ص۵۳–۵۴.</ref>


== ج. حج مظهر مجموعه‌ای از عبادات می‌باشد ==
در آیه ۹۷ [[سوره آل عمران]] شرط وجوب حج، استطاعت دانسته شده است.
با توجه به این تعبیر خاص که جمع میثاق الهی می‌باشد، می‌بینیم که بسیاری از مسائل و عبادات در خود حج جلوه می‌کند. به عنوان مثال روزه هم در حج راه پیدا می‌کند. زیرا حاجی اگر قربانی پیدا نکند که در روز عید قربان ذبح نماید، سه روز در حج و هفت روز در بازگشت به وطن باید خود روزه بگیرد. نمونه دیگر آن که همه نکاتی که در مورد نماز گفته شد، مثل طهارت و پاک بودن بدن و مباح بودن لباس و ساتر بودن آن و شرایط وضو و آب وضو همهٔ آن‌ها در حج نیز تبلور پیدا می‌کند. زیرا در حج طواف تشریع شده که خود نماز هست و همه شرایط نمازگزار و لباس نمازگزار در شخص طواف کننده و لباس او باید وجود داشته باشد، مانند طهارت از حدث و خبث و پاک بودن لباس و بدن و غصبی نبودن لباس او و آبی که با آن طهارت حاصل شد. بالاتر این که، در خود حج، نماز هم واجب شده و ما می‌بایست بعد از طواف واجب، دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم به جا آوریم. از این رو در برخی از روایات وارد شده که حج برتر از نماز می‌باشد.<ref>همان، ص۵۲.</ref>


همین‌طور انسان به آن برکت که در زکات است به وسیله حج دست می‌یابد. زیرا در حج انفاق مال و نثار و ایثار مانند زکات وجود دارد. یا بسیاری از ویژگی‌های جهاد که همان پذیرش خطر و دوری از نزدیکان می‌باشد در حج نیز وجود دارد، و بالاتر از آن تمرین خودسازی و جهاد اکبر که به وسیله احرام تحقق پیدا می‌کند، همچنین بسیاری از مسائل به وسیله احرام بر شخص محرم حرام می‌شود. خلاصه این عبادت از عبادات فراوانی تشکیل شده و فضائل همه آن عبادات را در خود دارد و خود نیز خصوصیتی دارد که در سایر عبادات نمی‌باشد.
== شعائرالله ==
{{نوشتار اصلی|شعائرالله در قرآن}}
[[شعائر]] جمع شعیره به معنای علامت است، شعائر الله، علامت‌هایی هستند که انسان را به یاد خدا می‌اندازند. از این روست که خداوند در مورد صفا و مروه می‌فرماید: این دو از شعائر الهی هستند<ref>سوره بقره، آیه ۱۵۸</ref>


== د. محترم شمرده شدن حاجی و زمان و مکانی که او در آن به سر می‌برد ==
خداوند زمان و مکانی را که در آن حج و عمره به جا آورده می‌شود و نیز کسانی را که عمره به جا می‌آورند و همچنین قربانی حج، همه را از شعائر الهی یاد کرده است.<ref>سوره حج آیات ۳۲ ۳۶</ref> بنابراین نه تنها کسانی که برای حج و عمره احرام بسته‌اند، بلکه افرادی که به قصد این دو عمل از دورترین نقاط عالم حرکت کرده‌اند و هنوز به حرم بلکه به میقات نرسیده‌اند، همه جزء شعائر الهی هستند. سراسر حج از کعبه گرفته تا آن حیوانی که برای قربانی تعیین شده، جزء شعائر الهی هستند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۳۹.</ref> لذا دیده می‌شود برای امنیت شخصی که آهنگ حج کرده، ماه ذیقعده برای حرکت او به طرف خانه خدا و ماه ذیحجه برای اعمال و مناسک آن و ماه محرم بر حرمت و احترام و برای بازگشت او به طرف خانه خود و امنیت او از ماه‌های حرام شمرده شده و جنگ و قتال به احترام حاجی در این سه ماه، حرام می‌باشد.
خداوند تبارک و تعالی زمان و مکانی را که در آن حج وعمره به جا آورده می‌شود و نیز کسانی را که عمره به جا می‌آورند و هم چنین قربانی حج و حتی کفشی را که به نشان قربانی بودن به گردن آن می‌آویزند همه را از شعائر الهی یاد کرده، بنابراین نه تنها کسانی که برای حج و عمره احرام بسته‌اند، بلکه افرادی که به قصد این دو عمل از دورترین نقاط عالم حرکت کرده‌اند و هنوز به حرم بلکه به میقات نرسیده‌اند، همه جزء شعائر الهی هستند. سراسر حج از کعبه گرفته تا آن حیوانی که برای قربانی تعیین شده، جزء شعائر الهی هستند. از این رو احدی نباید آنها را حلال دانسته، طبق میل خود با آنها رفتار نماید، بلکه واجب است آنها را گرامی بدارد.<ref>همان.</ref> لذا دیده می‌شود برای امنیت شخصی که آهنگ حج کرده، ماه ذیقعده برای حرکت او به طرف خانه خدا و ماه ذیحجه برای اعمال و مناسک آن و ماه محرم بر حرمت و احترام و برای بازگشت او به طرف خانه خود و امنیت او از ماه‌های حرام شمرده شده و جنگ و قتال به احترام حاجی در این سه ماه، حرام می‌باشد؛ و حرمت همه اینها به خاطر حرمت کعبه و حج، حاجی و احترام آن می‌باشد.


در آیه دوم از سوره مبارکه مائده نیز آمده است: (ای کسانی که ایمان آوردید شعائر و حدود الهی در حج را محترم بشمارید، مخالفت با آنها را حلال ندانید و نه ماه حرام را و نه قربانی‌های بی نشان و با نشان را و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خوشنودی او می‌آیند).
در آیه دوم از [[سوره مائده]] نیز آمده است: {{قرآن||ترجمه=ای کسانی که ایمان آوردید شعائر و حدود الهی در حج را محترم بشمارید، مخالفت با آنها را حلال ندانید و نه ماه حرام را و نه قربانی‌های بی نشان و با نشان را و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خوشنودی او می‌آیند.}}
[[پرونده:رمی جمرات.jpg|بندانگشتی|تصویری از رمی جمرات در سال ۱۹۵۳]]


شعائر جمع شعیره به معنای علامت است، شعائر الله، علامت‌هایی هستند که انسان را به یاد خدا می‌اندازند وخاطره‌ای از خاطرات مقدس را در نظرها تجدید می‌کند. از این روست که خداوند در مورد صفا و مروه می‌فرماید: این دو از شعائر الهی هستند که ما را به یاد قضیه و سرگذشت هاجر و فرزند خردسالش می‌اندازد وبه یاد ابراهیم که این دو را در بیابان بی‌آب و علف رها کرد و به فرمان خدا راهی تبلیغ رسالت الهی شد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۳۹.</ref>
== احکام حج ==
 
بسیاری از فروعات فقهی حج در قرآن آمده است. بسیاری از این احکام در سوره‌های بقره و حج آمده است. از جمله اینکه وجوب حج در زمانی است که فرد مسلمان مستطیع باشد.<ref>سوره آل عمران، آیه ۹۷</ref> معین بودن ماه‌های برگزاری حج،<ref>سوره بقره آیه ۱۹۷</ref> تشریع حج تمتع برای غیراهالی مکه،<ref>سوره بقره آیه ۱۹۶</ref> وقوف در مشعرالحرام و [[عرفات]] همراه با آداب آن،<ref>سوره بقره آیات ۱۹۸ ۱۹۹</ref> احکام مربوط به قربانی کردن،<ref>سوره بقره آیه ۱۹۶، سوره حج آیه ۲۸</ref> شکار کردن (صید) در مناسک حج،<ref>سوره مائده آیات ۹۵ ۹۶</ref> وجوب طواف خانه خدا،<ref>سوره حج آیه ۲۹</ref> سعی میان [[صفا و مروه]]،<ref>سوره بقره آیه ۱۵۸</ref> جایز نبودن تراشیدن موی سر پیش از انجام قربانی،<ref>سوره بقره آیه ۱۹۶</ref> جواز کسب و تجارت در حج،<ref>سوره بقره آیه ۱۹۸</ref> برخی کارهای ممنوع یا مذموم در هنگام مراسم حج، مانند مجادله و مباشرت با همسر<ref>سوره بقره آیه ۱۹۷</ref> و مخالفت با برخی سنت‌های ناپسند جاهلی در اعمال حج،<ref>سوره بقره آیه ۱۸۹</ref> از احکامی است که در قرآن درباره حج ذکر شده است.<ref>دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۵۸۱۳</ref>{{مطالعه بیشتر}}
نمونه دیگر که می‌توان از اهمیت حج در اسلام ذکر کرد، آن است که وقتی از هلال ماه‌ها از پیامبر سؤال می‌کنند، قرآن کریم می‌فرماید: هلال ماه‌ها برای تعیین وقت حج است، «در مورد هلال ماه‌ها از تو سؤال می‌کنند، بگو آنها برای بیان اوقات و تقویم طبیعی برای نظام زندگی مردم و تعیین وقت حج است.<ref>بقره/ ۱۸۹.</ref> برای اهمیت حج همین بس که خداوند به عنوان ذکر خاص بعد از عام، تشخیص ایام و ماه‌های حج را یکی از فوائد مهم هلال ماه می‌داند. با توجه به این ویژگی مهم است که خداوند در سوره مبارکه مائده می‌فرماید: (خداوند کعبه را وسیله‌ای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داد و هم چنین ماه حرام را).<ref>مائده/ ۹۷.</ref>
 
از این جهت مهم‌ترین عامل قیام همه مردم جهان، برای برپایی دین و عدالت، خانه‌ای است که همگان به سوی آن نماز می‌گذارند و برگرد آن طواف می‌کنند و در کنار آن به نیایش می‌پردازند و در حریم آن به تفکر در آیات الهی می‌پردازند.
 
هـ. ربط آیه ۱۸۹ بقره با آیه ۹۷ سوره مبارکه مائده به چه صورت می‌باشد خداوند در سوره مبارکه بقره می‌فرماید: ما هلال ماه‌ها را برای بیان تقویم طبیعی برای نظام زندگی مردم وتعیین وقت حج قرار دادیم. در سوره مبارکه مائده می‌فرماید: خداوند کعبه را وسیله‌ای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داد و هم چنین ماه حرام را. با توجه به محتوای این دو آیه می‌توان فهمید که هلال ماه‌ها و حج، نقش مهمی در زندگی مردم دارند، زیرا مردم با هلال ماه، ایام حج را درک می‌کنند و با آمدن ایام حج به طرف این خانه حرکت کرده و با تشکیل کنگره بزرگ حج، سرنوشت مسلمانان را در آن جا رقم زده و در مورد حل مشکلات جهان اسلام اندیشیده و به حل آن کمک می‌کنند. دقت کافی در محتوای آیه ۹۷ مائده با توجه به انسجام اول و آخر آن، نشان می‌دهد که کعبه به عنوان محل طواف عمومی و عامل قیام همگانی قرار داده شده است، یعنی هدف همه انبیای الهی آن است که مردم با دست یافتن به محتوای کتاب و درک میزان و آشنایی با ره آورد پیامبران به قسط و عدل قیام کنند، عامل مهمی که می‌تواند این هدف والا را تحقق بخشد و زمینه قیام همه مردم را جهت دست یابی به قسط و عدل فراهم کند و خصوصیت‌های نژادی و جغرافیایی را کنار زده و اختلاف‌های مکانی را درنوردیده و پراکندگی‌های زمانی و زبانی را به یک سو می‌نهد و بیگانگان را با هم آشنا می‌کند، کعبه است. از این رو امام صادق(ع) می‌فرماید: همواره دین خدا پابرجا و زنده هست تا کعبه پا برجاست.<ref>صهبای حج، همان، ص۴۸.</ref>
 
دانستن این نکته لازم است که قیام دین و استواری آن به قیام مردم است و این مردم هستند که باید در ایام حج و در کنار خانه خدا اقدام به قیام کنند و ندای توحید را از کنار کعبه سر دهند، در این کنگره سیاسی، عبادی باید به حل معضلات مهم جهان اسلام بپردازند. با توجه به این ویژگی مهم هست که حاکم مسلمانان باید هر ساله در برپایی حج تمام توان خود را به کار گرفته، لذا در برخی روایات آمده اگر در زمانی مردم نخواستند یا نتوانستند به مکه بروند بر رهبر مسلمانان لازم است که برخی را با هزینه بیت المال، به حج بفرستد و عده‌ای را که توان مالی دارند و به حج نمی‌روند به اجبار روانه مکه کند.<ref>همان، ص۱۱۴.</ref> لذا امام صادق(ع) می‌فرماید: اگر مردم حج را معطل گذارند، بر امام است است آنها را به این کار وادار کند. چه بخواهند و چه نخواهند، زیرا این خانه برای حج قرار داده شده است.<ref>حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۸، ص۱۵.</ref>
 
با انحراف از این فریضه الهی است که امروزه دین خدا در زندگی بشر نقش آفرینی نمی‌کند. دین قوام نیافته و برپا نشده و در حاشیه قرار گرفته است؛ اگر حج با آن همه اسرار و لطائف و آن همه حقیقتی که برخوردار است مورد شناخت و توجه مسلمانان قرار گیرد و مسلمانان همان گونه که در مورد آداب و احکام ظاهری حج حساسیت به خرج می‌دهند و در مورد آن توجه ویژه‌ای مبذول می‌دارند، اگر به اسرار و باطن حج نیز توجه کنند، ما شاهد آن خواهیم بود که هر ساله میلیون‌ها نفر از دانشگاه حج فارغ‌التحصیل شده و با آشنایی به سیره و سنت رسول خدا، پا در شاه راه هدایت می‌گذارند. اما باید اعتراف کرد، آنچه هرگز مورد توجه ما مسلمانان قرار نمی‌گیرد، یا کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، همان هدف والای حج یعنی به حول کعبه گشتن و با تأسی به ملائکه که به حول عرش الهی به تسبیح و تقدیس الهی می‌پردازند می‌باشد. آری با درک معارف و اسرار حج است که می‌توان فرشته خو شد و از خلق و خوی حیوانی رهید و به سرمنزل مقصود رسید.
 
== و. حج محلی برای مشاهده آیات الهی ==
یکی از مسائلی که قرآن کریم به آن عنایت ویژه‌ای می‌نماید، شهود آیات الهی در مکه و ایام حج می‌باشد. آن جا که می‌فرماید: در حرم امن الهی، آیات و نشانه‌های روشن الهی می‌باشد.
 
هر چند در آیات زیادی از قرآن کریم به نشانه‌های خداوند اشاره شد، اما دراین آیه به یکی از شاخص‌ترین آیات الهی اشاره می‌کند که همان مقام و جایگاه حضرت ابراهیم می‌باشد. تکه سنگی که بعد از هزاران سال باقی مانده و بشریت در برابر آن سر تعظیم فرود آورده، سنگی که ابراهیم برفراز آن کعبه را بنا نهاده و از فراز آن دعوت جهانی خود را برای زیارت این خانه به گوش جهانیان رسانده: و این نشانه الهی باید برای همیشه زنده و پاینده بماند. این‌جاست که امام باقر(ع) می‌فرماید: سالی که سیل مسجد الحرام را فرا گرفت من نیز به همراه امام حسین(ع) در مکه بودم، امام(ع) به مردمی که نگران از بین رفتن مقام ابراهیم بودند، فرمود: مطمئن باشید هرگز سیل مقام ابراهیم را نمی‌برد، چون خداوند آن را علم و نشانه خود قرار داده است.<ref>صهبای حج، همان، ص۲۷۶.</ref>
 
پیرامون حج، آیات دیگری نیز قابل شهودند. مانند کعبه با آن عظمت معنوی خود، حجر الاسود، زمزم و مانند آن؛ و این که برای یک سرزمین غیرقابل کشت و بی‌آب و علف، این همه دل‌ها مشتاق باشند و برای دیدن و طواف آن سر از پا نشناسند. این خود یکی از مهمترین آیات الهی است.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
# المیزان، ذیل آیات مربوط به کعبه وحج.
* حج از دیدگاه قرآن، [[شهید محمدحسین بهشتی]]، روزنه.
# تفسیر نمونه، ذیل آیات مربوط به کعبه وحج.
* صهبای حج، [[مرتضی جوادی آملی]].
# صهبای حج، استاد آیت الله جوادی آملی.
* حج، [[محسن قرائتی]]، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
* حج، [[مرتضی مطهری]]، انتشارات صدرا.
* حج، [[علی شریعتی]]، نشر الهام.
* حج در آینه قرآن، مجموعه مقالات قرآنی فصلنامه میقات حج، پژوهشکده حج و زیارت.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۸: خط ۴۲:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = عبادت در قرآن
| شاخه فرعی۱ = عبادت در قرآن
|شاخه فرعی۲ = سایر مباحث
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه = شد
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:حج]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۸

سؤال

حج در قرآن چگونه ترسیم شده است؟

حج از امور مهم عبادی در اسلام است که قرآن در آیات متعدد درباره وجوه و فروع آن سخن گفته است. حج در قرآن با شرط استطاعت واجب شمرده شده است. خداوند بهترین توشه و ره‌آوردی را که می‌توان از سفر حج حاصل کرد تقوا می‌داند. قصد و نیت حج تنها باید برای خداوند باشد. اعمال حج، قربانی حج و سعی صفا و مروه، شعارالله نام گرفته‌اند.

ماه‌های معین برای حج، و احکام آن نظیر قربانی کردن، جواز تجارت در حج، طواف خانه خدا، وقوف در عرفات و… در قرآن تصریح شده است.

تصویر مینیاتوری از حج متعلق به قرن نهم قمری، نگهداری شده در موزه ملی ایران

بُعد معنوی و عرفانی حج

مقصود اصلی از تشریع حج و سایر عبادات، تقویت بعد روحانی انسان است.[۱] وقتی خداوند کعبه را برای حضرت ابراهیم(ع) معین کرد دو امر را به او سپرد. یک اینکه برای خداوند شریکی قرار ندهد و دوم اینکه این مکان را برای نمازگزاران و طواف‌کنندگان پاکیزه نگه دارد.[۲] علامه طباطبایی ذیل آیه ۲۶ سوره حج می‌فرماید: مراد از آماده ساختن کعبه برای ابراهیم این است که آنجا مرجع عبادت خدا قرار داده شود تا بندگان آنجا را خانه عبادت قرار بدهند.

خداوند به مؤمنان سفارش می‌کند از حج توشه‌ای بردارند و بهترین توشه را تقوا می‌داند.[۳] هدف از این سفر الهی، کسب تقوا و توشه معنوی است.[۴] خداوند توصیه می‌کند پس از انجام مناسک حج، خداوند را بسیار یاد کنند.[۵] و برای خداوند حج را تمام کنند.[۶] آیات قرآن نشان می‌دهد جز انگیزه الهی و قصد تقرب به ذات پاک او، چیز دیگری نباید برای انگیزه سفر حج وجود داشته باشد.[۷]

کتاب «حج از دیدگاه قرآن»
اثر شهید بهشتی

وجوب حج

در بین همه مذاهب، یکی از ارکان دین، حج می‌باشد. آیات متعددی در قرآن نشان‌دهنده وجوب حج است. بنابر آیه ۲۷ سوره حج، حضرت ابراهیم(ع) مأمور شد که حکم حج را به مردم ابلاغ کند. کسی که عمداً حج نگذارد، رکنی از ارکان دین الهی را نادیده گرفته است. از این‌رو، خداوند در مورد ترک عمدی و عملی حج می‌فرماید: ﴿... و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی‌نیاز است.(آل عمران:۹۷) از این آیه به دست می‌آید ترک عمدی حج به منزله کفر هست؛ یعنی کسی که عمداً به حج نرود، در عمل مرتکب کفر و نادیده گرفتن قسمتی از دین شده است، اگر چه در ایمان و اعتقاد کافر نباشد؛ لذا در این‌جا کفر به معنای کفر به فروع دین می‌باشد؛ نظیر کافر شدن به نماز یعنی ترک نماز و کافر شدن به روزه، یعنی ترک روزه. پس کفر در اینجا به معنای نادیده گرفتن عمل و ترک عمل می‌باشد.[۸] و نیز در آیه ۱۹۷ سوره بقره، برای حج ماه‌های معین، تعیین شده است.

در آیه ۹۷ سوره آل عمران شرط وجوب حج، استطاعت دانسته شده است.

شعائرالله

شعائر جمع شعیره به معنای علامت است، شعائر الله، علامت‌هایی هستند که انسان را به یاد خدا می‌اندازند. از این روست که خداوند در مورد صفا و مروه می‌فرماید: این دو از شعائر الهی هستند[۹]

خداوند زمان و مکانی را که در آن حج و عمره به جا آورده می‌شود و نیز کسانی را که عمره به جا می‌آورند و همچنین قربانی حج، همه را از شعائر الهی یاد کرده است.[۱۰] بنابراین نه تنها کسانی که برای حج و عمره احرام بسته‌اند، بلکه افرادی که به قصد این دو عمل از دورترین نقاط عالم حرکت کرده‌اند و هنوز به حرم بلکه به میقات نرسیده‌اند، همه جزء شعائر الهی هستند. سراسر حج از کعبه گرفته تا آن حیوانی که برای قربانی تعیین شده، جزء شعائر الهی هستند.[۱۱] لذا دیده می‌شود برای امنیت شخصی که آهنگ حج کرده، ماه ذیقعده برای حرکت او به طرف خانه خدا و ماه ذیحجه برای اعمال و مناسک آن و ماه محرم بر حرمت و احترام و برای بازگشت او به طرف خانه خود و امنیت او از ماه‌های حرام شمرده شده و جنگ و قتال به احترام حاجی در این سه ماه، حرام می‌باشد.

در آیه دوم از سوره مائده نیز آمده است: ﴿ای کسانی که ایمان آوردید شعائر و حدود الهی در حج را محترم بشمارید، مخالفت با آنها را حلال ندانید و نه ماه حرام را و نه قربانی‌های بی نشان و با نشان را و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خوشنودی او می‌آیند.

تصویری از رمی جمرات در سال ۱۹۵۳

احکام حج

بسیاری از فروعات فقهی حج در قرآن آمده است. بسیاری از این احکام در سوره‌های بقره و حج آمده است. از جمله اینکه وجوب حج در زمانی است که فرد مسلمان مستطیع باشد.[۱۲] معین بودن ماه‌های برگزاری حج،[۱۳] تشریع حج تمتع برای غیراهالی مکه،[۱۴] وقوف در مشعرالحرام و عرفات همراه با آداب آن،[۱۵] احکام مربوط به قربانی کردن،[۱۶] شکار کردن (صید) در مناسک حج،[۱۷] وجوب طواف خانه خدا،[۱۸] سعی میان صفا و مروه،[۱۹] جایز نبودن تراشیدن موی سر پیش از انجام قربانی،[۲۰] جواز کسب و تجارت در حج،[۲۱] برخی کارهای ممنوع یا مذموم در هنگام مراسم حج، مانند مجادله و مباشرت با همسر[۲۲] و مخالفت با برخی سنت‌های ناپسند جاهلی در اعمال حج،[۲۳] از احکامی است که در قرآن درباره حج ذکر شده است.[۲۴]

مطالعه بیشتر

منابع

  1. نشریه معرفت، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، ج۱۲ ص۷
  2. سوره حج آیه ۲۶
  3. سوره بقره آیه ۱۹۷
  4. نشریه معرفت، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، ج۱۲ ص۷
  5. سوره بقره آیه ۲۰۰
  6. ره بقره، آیه ۱۹۶و
  7. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۲، ص۵۵
  8. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، دار الکتب الاسلامیه، ج۶، ص۴۰۶.
  9. سوره بقره، آیه ۱۵۸
  10. سوره حج آیات ۳۲ ۳۶
  11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۳۹.
  12. سوره آل عمران، آیه ۹۷
  13. سوره بقره آیه ۱۹۷
  14. سوره بقره آیه ۱۹۶
  15. سوره بقره آیات ۱۹۸ ۱۹۹
  16. سوره بقره آیه ۱۹۶، سوره حج آیه ۲۸
  17. سوره مائده آیات ۹۵ ۹۶
  18. سوره حج آیه ۲۹
  19. سوره بقره آیه ۱۵۸
  20. سوره بقره آیه ۱۹۶
  21. سوره بقره آیه ۱۹۸
  22. سوره بقره آیه ۱۹۷
  23. سوره بقره آیه ۱۸۹
  24. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۵۸۱۳