جواز جمع بین نماز ظهر و عصر

سؤال

آیا استدلال به آیه شریفه ﴿أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ… از طرف شیعه برای جواز جمع بین نماز ظهر و عصر تفسیر به رأی نیست؟!

فقهای شیعه بر خلاف اهل تسنن، جمع بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء را با توجه به سیره پیامبر(ص) و روایات اهل‌بیت(ع) جایز می دانند. اهل سنت باهم خواندن نماز را تنها در شرایط سخت مثل سفر یا بیماری جایز می‌داند. برخی از مفسران آیه ۷۸ سوره اسراء را دلیل بر جایز بودن جمع بین نماز ظهر و عصر دانسته‌اند.

متن آیه

بررسی آیه

دستور کلی آیه، برای اقامه نمازهایی از هنگام زوال خورشید تا نیمه شب و نیز در سپیده صبح می‌باشد. واژه «دلوک» طبق تفسیر برخی از مفسران، [۱] رفتن خورشید به سوی غروب را گویند که مقصود آغاز ظهر است. طبق این آیه از وقت ظهر(دلوک شمس) تا نیمه شب(غسق اللیل) وقت نمازهای یومیه است.

از این رو، شیعه برای نمازهای یومیه، جدای از وقت فضیلت و مخصوص، وقت مشترک هم قائل است.[۲]

فخر رازی مفسّر اهل سنت می‌گوید: اگر غسق اللیل به معنای غروب باشد، از این آیه اوقات مشترک نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء استفاده می‌شود، زیرا در آیه برای نمازهای پنج گانه سه وقت ذکر شده است: یک) وقت زوال. دو) وقت اول مغرب و عشاء. سه) وقت فجر. اين اشتراک در وقت اقتضاء دارد که جمع بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء مطلقاً جایز باشد.[۳] فخر رازی بدون در نظر گرفتن روایاتی که تصریح به جواز جمع بدون عذر دارند،[۴] جواز جمع بین دو نماز را فقط با داشتن عذر قبول می‌کند مانند مسافرت، بارش باران و ... .[۵]

آلوسی مفسر دیگر اهل سنت نیز با استفاده این معنا از آیه، می‌گوید: جواز جمع بین صلاتین مطلبی است که روایات صحیح آن را تأیید می کنند.[۶] آلوسی با اعتراف به این که در کتاب‌های اهل سنت نیز روایات صحیح وجود دارد که جمع بین نماز ظهر و عصر جایز است، می‌گوید که ممکن است این راویات ناظر به داشتن عذر باشد.[۷]

روایات

روایات اهل سنت

در سنن نسائی باب جمع بین الصلاتین فی الحضر آمده است: «پیامبر اکرم(ص) نماز ظهر و عصر و هم چنین مغرب و عشاء را با هم جمع خواند، بدون آن که در ترس یا در سفر باشد.»[۸]

روایت دیگری که نشانگر جواز جمع خواندن ظهرین و عشائین است در سنن نسائی آمده است: «پیامبر اکرم(ص) در مدینه، نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء را جمع خوانده، بدون این که از چیزی بترسد یا باران بیاید. به ابن عباس گفته شد که چرا پیامبر چنین کردند؟ جواب داد برای این که امتش در سختی نیفتند.»[۹] و همو باز از ابن عباس نقل کرده که «پیامبر در مدینه نماز هشت رکعتی و هفت رکعتی خواندند.»[۱۰]

روایات شیعه

«عن ضرارِ عن ابی جعفر عن الباقر(ع): دلوک شمس یعنی وقت ظهر، غسق اللیل تا نصف شب است که این وقت چهار نمازی است که پیامبر اکرم(ص) آن را قرار دادند، و وقت آن را برای مردم تعیین نمودند و قرآن الفجر همان نماز صبح است.»[۱۱]

عن ابی عبدالله(ع): «خداوند چهار نماز را واجب کرده که اول وقت آن، از زوال خورشید است (وقت ظهر) تا نصف شب که دو تا از آن چهار نماز، شروعشان وقت زوال خورشید و پایان آن وقت پایان خورشید است؛ جز این که این (نماز ظهر) قبل از نماز عصر است و دوتا از آن نمازها شروع وقتشان پس از غروب خورشید است و پایان آن نصف شب؛ جز این که این (نماز مغرب) قبل از آن (نماز عشاء) است.»[۱۲]


مطالعه بیشتر

  1. سنن نسائی، باب جمع صلاه در حضر.
  2. سنن ابن ماجه، باب جمع صلاه در حضر.
  3. سنن ابن داود، باب جمع صلاه در حضر.
  4. صحیح مسلم، باب جمع صلاه در حضر.

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان، ترجمه دکتر احمد بهشتی، انتشارات فراهانی، ج۱۴، ص۱۹۰. ابوعبيده، معمر بن مثنى، مجاز القرآن، مصر- قاهره، مكتبة الخانجي، چاپ اول، ۱۳۸۱ق، ج۱، ۳۸۷.
  2. شمس، سعيد، پرسمانهاى قرآنى نماز، قم، سبط اكبر، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ص۱۸۱.
  3. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بيروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۸۴.
  4. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذي، تحقيق وتصحيح : عبد الوهاب عبد اللطيف، بیروت، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م، ج۱، ص۱۲۱، باب ۱۳۸، حدیث۱۸۷: حدثنا هناد حدثنا أبو معاوية عن الأعمش عن حبيب بن أبي ثابت عن سعيد بن جبير عن ابن عباس قال : جمع رسول الله صلى الله عليه وسلم بين الظهر والعصر ، وبين المغرب والعشاء بالمدينة ، من غير خوف ولا مطر . قال : فقيل لابن عباس : ما أراد بذلك ؟ قال : أراد ان لا يحرج أمته».
  5. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بيروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۸۴.
  6. آلوسی، سید محمود، روح المعانی، بيروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۲۷.
  7. آلوسی، سید محمود، روح المعانی، بيروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۲۷.
  8. سیوطی و السندی، سنن النسائی، انتشارات دار الحدیث، قاهره، ج۱، ص۴۱۸ و ۴۱۹.
  9. سیوطی و السندی، همان، انتشارات دار الحدیث، قاهره، ج۱، ص۴۱۸ و ۴۱۹.
  10. همان.
  11. حویزی، تفسیر نور الثقلین، بیروت، انتشارات مؤسسه تاریخ الغزی، ج۴، ص۲۲۵ و ۲۲۴.
  12. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ج۱۳، ص۲۴۶.