جایگاه روحانیت در اسلام و در میان مسلمین از نظر شهید بهشتی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۴ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

نظر شهید بهشتی راجع به روحانیت چه بوده است؟ آیا او طبقه‌ای به‌عنوان روحانیت را نفی کرده است؟

درگاه‌ها
حوزه-و-روحانیت.png


سید محمد بهشتی در مقاله خود، ضمن توضیح سازمان روحانیت در سایر ادیان، این سؤال اساسی را مطرح می‌کند که آیا اسلام طبقه روحانیت دارد که طبقه‌ای اختصاصی است و نگهبانی از دین وظیفه اختصاصی آنهاست و برای انجام آن مزایای مالی و غیرمالی خاص مقرر شده است. پاسخ بهشتی به این سؤال منفی است؛ زیرا در اسلام کسب علم و معارف در انحصار طبقه خاصی نیست و برای روحانیت هیچ‌گونه امتیاز طبقاتی مقرر نشده است. از نظر او در اسلام سمت خاصی به نام روحانیت، نظیر آنچه در ادیان دیگر است، وجود ندارد. بهشتی با طرح وجوب کفایی تحقیق در رشته‌های مختلف علوم دینی در شرایط غیبت، ضرورت وجود روحانیت را اثبات می‌کند.[۱]

او در ادامه از روحانیت شکل گرفته در تاریخ مسلمانان انتقاد شدیدی کرده و از روحانیت منزه و پاک که در هر دوره ای نیز وجود داشته تمجید و دفاع می‌کند و تإکید می‌نماید که در عصر ما نیز باید روحانیان واقعی از کسانی که صرفاً لباس روحانیت دارند باز شناخته شوند. بهشتی از این که در دوره کنونی صرفاً لباس، علامت روحانیت شده ناراضی است و معتقد است ساختار اجتماعی ما نیز عملاً به نحوی رفتار می‌کند که فرصت سوء استفاده از لباس روحانیت را فراهم می‌آورد.

وی حساسیت زیادی به بهره‌گیری از لباس روحانیت در شرایط جامعه ایران از خود نشان می‌دهد و توضیح می‌دهد که انتخاب چنین پوسشی عادتی بیش نبوده و هیچ‌گاه نباید بیش از آنچه است تلقی شود. او در نتیجه‌گیری مقاله خود چهار نکته را به شرح ذیل مورد توجه قرار می‌دهد:

  1. برطبق تعالیم اسلام، روحانیت جنبه سمت و مقامی ندارد که در سایه آن روحانیون امتیازات مادی کسب کنند یا حرفه ای نظیر حرفه‌های دیگر که یک دسته آن را پیشه و وسیله امرار معاش خود قرار دهند. روحانیت اسلام به معنای آراسته بودن به فضیلت علم و تقوا و مجهز بودن برای انجام یک سلسله وظایف اجتماعی دینی و واجبات کفایی است بیآن که علم و تقوا سرمایه دنیاطلبی گردد.
  2. باید اعتراف کرد که روحانیت در میان مسلمانان عملاً دچار انحرافاتی شده و به رنگ و شکل خاصی درآمده و آلودگی‌ها و نواقصی در آن راه یافته است که مورد قبول اسلام نیست، ولی در عین حال باید انصاف داد که روحانیت رایج میان اکثریت مسلمانان هرگز به اندازه دستگاه روحانیت بسیاری از ادیان و مذاهب دیگر دچار انحطاط و فساد و امتیازطلبی‌های طبقاتی نشده است.
  3. برای مردم مسلمان در هر عصر وسیله باز شناختن نیک از بد و درست از نادرست فراهم بوده و دانشمندان بزرگ و پرهیزکار منزه از این آلودگی‌ها در گوشه و کنار می‌زیسته‌اند. به علاوه مراجعه ساده به کتاب‌ها و حتی رساله‌های عملی که برای استفاده عموم نوشته می‌شود می‌تواند به مقدار زیادی راهنمای مردم در این مورد باشد؛ به این ترتیب فسادی که در روحانیت مسلمانان راه یافته، همیشه به عنوان فساد شناخته شده و عناصر فاسدی که در این دستگاه راه یافته‌اند هرگز نتوانسته‌اند آیات و روایاتی را که مشت آنها را باز می‌کند از دسترس مردم بیرون ببرند یا تحریف کنند یا زبان و قلم دانشمندان منزهی را که با این فساد مبارزه می‌کرده‌اند، از کار انداخته، راه را برای سلطه طبقاتی خود کاملاً هموار سازند.

۴ - بی اطلاعی، بی‌توجهی و سهل انگاری توده مسلمانان و اوهام و پندارهای بی اساس که بر فکر و عمل آنان مسلط بوده، مشکل اساسی عصر ما در امر روحانیت و امور مشابه آنهاست.

بهشتی ضمن اذعان به نا به سامانی‌های موجود در سازمان روحانیت، اضافه می‌کند که در شرایط حاضر برای فهم صحیح دین و بارور کردن و تبلیغ اسلام، نیازمندیهای متعددی وجود دارد که باید برای رفع آن اقدام کرد. این نیازمندیها برای مواجه شدن با مقتضیات موجود از دیدگاه وی بدین شرح است: ۱ - اجتهاد در فقه و علوم وابسته به آن برای فتوا و مرجعیت تقلید؛ ۲ - تحقیق و اجتهاد در مسائل دیگر اسلامی مربوط به اصول عقاید، اخلاق، تاریخ و تفسیر و نظایر اینها؛ ۳ - تدریس علوم مذکور در درجات مختلف ابتدایی (مقدمات), متوسطه (سطح) و عالی (خارج) برای خواستاران این علوم.

وی در پایان بر مراقبت‌های عمومی بر جریان امور اجتماعی، مذهبی و امر به معروف و نهی از منکر تإکید می‌ورزد.

منابع

  1. مطهری، مرتضی و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۷ش، ص۱۸۹-۲۲۴.