جاودانگی اسلام و نیازهای متغیر بشر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
با توجه به جاودانگی دین اسلام، قوانین محدود و ثابت آن چگونه پاسخ گوی نیازهای نامحدود و متغیر بشر است؟
با توجه به جاودانگی دین اسلام، قوانین محدود و ثابت آن چگونه پاسخگوی نیازهای نامحدود و متغیر بشر است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
یکی از پرسش‌های مهمی که در باب نبوت آن هم در بحث خاتمیت مطرح می‌شود و الآن هم گاه و بی‌گاه به عنوان شبهه‌ای نو و جدید طرح می‌گردد، این پرسش است که اگر با رحلت نبی مکرم اسلام(ص) نبوت ختم شده و ارتباط بشر با وحی منطقع گردیده است؛ پس برای این‌همه نیازهای بشری که در فراز و نشیب روزگار متغیر و رو به تکامل است چه احکامی وجود دارد؟ و به عبارت روشن‌تر، اسلامی که مدعی است برای همه شئونات فردی و اجتماعی انسان قانون و مقرراتی دارد، چگونه برای بشری که نیازهای او دائماً در حال تغییر و تکامل است قانون وضع کرده است. بالاخره قوانین اسلام محدود است، چگونه این قوانین بیانگر این همه رویدادهای ناپایدار و متغیر باشد؟
{{درگاه|حکومت دینی}}
جاودانگی [[اسلام]] به معنای جمود و سکون نیست و اینطور نیست که این آیین قوانینی یکسره تغییرناپذیر داشته باشد و تغییر و تحول بشر در سیر تاریخی و جغرافیایی‌اش را نپذیرد؛ بلکه با قابلیتی انعطاف‌گونه آگاهانه سعی بر این دارد که دگرگونی‌های انسان را درک کند تا تغییر تاریخی آن و احوال و افکارش، سبب سختی و رنج نشود. جاودانگی اسلام، همراهی با رشد و تکامل بشر است و عقل را پشتوانه خود می‌داند و آن را جزو مصادر تشریع و مبانی استنباط خود گرفته است تا از تضاد احکام تاریخی با وضعیت روز جلوگیری کند.


در ابتدا باید متوجه این نکته باشیم که خاتمیت و کمال دو امر متلازمند؛ یعنی اگر دینی مدعی خاتمیت باشد به ناچار می‌بایست دینی کامل هم باشد، لذا خداوند در قرآن کریم برای تفهیم این تلازم گاهی از کامل بودن دین اسلام خبر می‌دهد: {{قرآن|الیوم اکملت لکم دینکم}}<ref>مائده/ ۳.</ref> و گاهی از خاتمیت {{قرآن|ما کان محمدُ ابا احدمن رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین}}.<ref>احزاب/ ۴۰.</ref> هر کسی نمی‌تواند مدعی کمال و خاتمیت مکتب خود باشد، آن مکاتبی که تدبیر دنیوی، روابط اخروی و اجتماعی انسان را بر پایه حسّ و تجربه قرار می‌دهند، هیچ‌گاه نمی‌توانند داعیه کمال و خاتمیت داشته باشند، تنها کسی می‌تواند ادعای کمال و خاتمیت دین خود را داشته باشد که از مرحله طبیعت گذر کرده باشد و به مقام قرب الهی به لقاء الله رسیده باشد؛ زیرا هر اسوه و رهبری به مقدار راهی که خود پیموده است پیروان خود را راهنمایی می‌کند و پیامبر اکرم(ص) اسوه کاملی است که راه را تماماً طی نموده و از این طریق کاملترین قوانین را برای سلوک بندگان خدا به آنها ابلاغ می‌نماید؛ پس دین مبین اسلام تنها دینی است که تمام مراحل و مراتب ممکن انسانی را طی نموده و آن را فراروی بشر قرار داده است، لذا مدعی کمال و خاتمیت می‌باشد.<ref>ر. ک. جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، ص۲۱۴–۲۱۷.</ref>
== قوانین ثابت و متغیر اسلام ==
اسلام به فراخور نیازهای بشر دو نوع قانون دارد:


برای پاسخ به پرسش فوق و روشن شدن مطلب باید گفت: نیازمندی‌های بشر بر دو گونه است:
'''قوانین ثابت:''' این گونه قوانین مربوط به شئون فردی و اجتماعی انسان است که برگرفته از اصول فطری و غریزی ثابت اوست و در تمام اجتماعات و فرهنگ‌های متفاوت یکسان هستند؛ مثلا علاقه پدر و مادر به کودک یک علاقه فطری و غریزی است، احکامی که بر این اساس وضع می‌گردد، مانند: مسائل خانواده و تربیت، باید ثابت و ابدی باشد. نمونه دیگر این که نیاز انسان به خانواده و اجتماع به خاطر اجتماعی بودن انسان است. در این صورت قوانین مربوط به برقراری نظم و عدالت اجتماعی و روابط و حقوق افراد و وظایف زن و شوهر در برابر یکدیگر باید ثابت باشد؛ زیرا جامعه انسانی با تمام تحولات و تغییراتی که دارد هرگز «اجتماعی بودن» او را تغییر نمی‌دهد، همچنین است قوانین مربوط به تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقی، مانند: وظیفه‌شناسی، نوع‌دوستی و غیره.<ref>نگاه کنید به خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، جعفر سبحانی ص۱۵۲ و ۱۵۴؛ و خاتمیت، مرتضی مطهری، صص ۱۲۴–۱۲۵؛ و جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، ص۱۱۵–۱۱۷؛ و معنویت تشیع، ص۱۰۹–۱۱۱.</ref>


نیازمندیهای اولی: این گونه نیازهای بشر ناشی از طبیعت فردی و اجتماعی انسان است؛ یعنی طبیعت انسان این نیازها را اقتضاء دارد، این نیازمندی‌ها یا فردی است (روحی و جسمی) یا اجتماعی. نیازهای جسمی، مانند: نیازمندی بشر به خوراک و پوشاک و مسکن و همسر، نیازهای روحی، مانند: گرایش انسان به علم، زیبایی، پرستش و نیازمندی‌های اجتماعی از قبیل معاشرت، تعاون، عدالت و آزادی.
'''قوانین متغیر:''' قوانین دیگری در اسلام وجود دارد که متغیرند و با شرائط و مقتضیات زمان تغییر می‌کنند. این گونه قوانین مربوط به شرایط خاص زمانی و مکانی و غیره است و جوامع مختلف بشری نسبت به آنها با هم فرق دارند؛ مثلا اسلام در مسائل دفاعی و جلوگیری از تهاجم دشمنان احکام ثابتی ندارد، بلکه باید با توجه به مقتضیات زمان و شرایط خاص از طرف حکومت اسلامی روشی اتخاذ شود تا نظام اسلامی از حمله دشمنان محفوظ بماند و لذا اسلام در این باب به عنوان یک اصل کلی درصدد بیان تقویت بنیه نظامی بوده و مصداق و کیفیت دفاع را معین نکرده است. {{قرآن|واعدولهم ما استطعتم من قوه}} یعنی آنچه جزء هدفهای اسلامی است، این است که مسلمانان باید در هر زمانی تا آخرین حدّ امکان از لحاظ قوای نظامی و دفاعی در برابر دشمن قوی باشند.<ref>خاتمیت از نظر قرآن، و حدیث و عقل، ص۱۵۲–۱۵۶.</ref>


نیازمندی‌های ثانوی: این نوع نیازهای بشری از نیازهای اولی ناشی می‌شوند. نیازمندی به انواع آلات و وسایل زندگی که در هر عصری متغیر است و کیفیت زندگی در هر عصری با عصر دیگر متفاوت است. نیازمندی‌های اولی بشر به اصل نیازهایی که از طبیعت بشر گرفته شده است، بر می‌گردد؛ ولی نیازهای ثانوی انسان به کیفیت زندگی فردی و اجتماعی او بر می‌گردد.<ref>ر. ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص۱۸۳–۱۸۴.</ref>
== قابلیت تغییر قوانین اسلام نسبت به نیازهای بشر ==
تمام احکام و قوانین اسلام برای نیازهای ثابت بشری نیست؛ بلکه برای نیازمندی‌های متغیر انسان هم قوانینی وضع کرده است. حال به این نکته اساسی می‌پردازیم که اسلام به چه نحوی برای پدیده‌های نامحدود قانون وضع کرده است. به عبارت دیگر طرق و راه‌های به دست آوردن احکام و قوانین الهی برای مسائل جدید به چه صورت است.
=== غنی بودن مصادر احکام ===
برای این که مسلمانان در هیچ قضیه‌ای بدون حکم و قانون نمانند، علاوه بر [[قرآن]] و احادیث نبوی که خود جزء منابع غنی تشریع می‌باشند، چند راه دیگر برای استخراج قوانین دین اسلام معرفی شده است:


اسلام به فراخور همین نیازهای بشر دو نوع قانون دارد:
'''حکم عقل:''' اسلام حکم عقل را امضاء کرده و آن را حجت باطنی معرفی کرده است (در کنار حجت ظاهری که پیامبران هستند) البته باید توجه داشت، مراد از حکم عقل این نیست که عقل در تمام موضوعات و احکام شرعی دخالت دارد و هر حکمی را که بیان کند از طرف شارع امضا گردد؛ بلکه منظور این است که در موارد خاصی به وسیله عقل بعضی از مشکلات حل می‌شود.<ref>نگاه کنید به خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۵۸؛ نگاه کنید به مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۰؛ برای توضیح بیشتر به کتابهای وحی و نبوت در قرآن، تفسیر موضوعی قرآن، ج۳؛ و جوادی آملی، عبدالله، عقاید استدلالی، ج۲، ص۸۰–۸۱.</ref>


۱. قوانین ثابت: این گونه قوانین مربوط به شئون فردی و اجتماعی انسان است که برگرفته از اصول فطری و غریزی ثابت اوست و در تمام اجتماعات و فرهنگ‌های متفاوت یکسان هستند؛ مثلاً علاقه پدر و مادر به کودک یک علاقه فطری و غریزی است، احکامی که بر این اساس وضع می‌گردد، مانند: ارث و تربیت، باید ثابت و ابدی باشد. نمونه دیگر این که نیاز انسان به خانواده و اجتماع به خاطر اجتماعی بودن انسان است. در این صورت قوانین مربوط به برقراری نظم و عدالت اجتماعی و روابط حقوق افراد و وظایف زن و شوهر در برابر یکدیگر باید ثابت باشد؛ زیرا جامعه انسانی با تمام تحولات و تغییراتی که دارد هرگز «اجتماعی بودن» او را تغییر نمی‌دهد، همچنین است قوانین مربوط به تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقی، مانند: وظیفه‌شناسی، نوع دوستی و غیره.<ref>ر. ک. خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، جعفر سبحانی ص۱۵۲ و ۱۵۴؛ و خاتمیت، مرتضی مطهری، صص ۱۲۴–۱۲۵؛ و جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، ص۱۱۵–۱۱۷؛ و معنویت تشیع، ص۱۰۹–۱۱۱.</ref>
'''احکام الهی تابع مصالح و مفاسد:''' هیچ حکمی از احکام الهی بی‌مصلحت نیست؛ هر آنچه واجب شده است دارای مصلحتی است خواه مصلحت فردی یا اجتماعی و هر آنچه حرام شده دارای مفسده‌ای است که به زیان فرد یا اجتماع یا هر دو می‌باشد.


۲. قوانین متغیر: قوانین دیگری در اسلام وجود دارد که متغیرند و با شرائط و مقتضیات زمان تغییر می‌کنند. این گونه قوانین مربوط به شرایط خاص زمانی و مکانی و غیره است و جوامع مختلف بشری نسبت به آنها با هم فرق دارند؛ مثلاً اسلام در مسائل دفاعی و نوع اسلحه جنگی و جلوگیری از تهاجم دشمنان احکام خاصی ندارد، بلکه باید با توجه به مقتضیات زمان و شرایط خاص از طرف حکومت اسلامی روشی اتخاذ شود تا نظام اسلامی از حمله دشمنان محفوظ بماند و لذا اسلام در این باب به عنوان یک اصل کلی درصدد بیان تقویت بنیه نظامی بوده و مصداق و کیفیت دفاع را معین نکرده است. {{قرآن|واعدولهم ما استطعتم من قوه}} یعنی آنچه جزء هدفهای اسلامی است، این است که مسلمانان باید در هر زمانی تا آخرین حدّ امکان از لحاظ قوای نظامی و دفاعی در برابر دشمن قوی باشند. حال کیفیت سلاح چه باشد این مربوط به وضعیت زمانی است، در یک عصر شمشیر و نیزه و اسب وسیله محسوب می‌شده است و در عصر دیگر تانک و توپ و موشک. بالاخره باید نظام اسلامی از لحاظ دفاعی قوی و آماده نبرد با تهاجم دشمنان باشد.<ref>خاتمیت از نظر قرآن، و حدیث و عقل، ص۱۵۲–۱۵۶.</ref>
همین تبعیت احکام از مصالح و مفاسد باعث شده است که قوانین اسلامی جاودانی باشند، چرا که مصلحت‌ها و مفسده‌ها مساوی و یکسان نیست، باید مصالح و مفاسد با هم سنجیده شود و گاهی در راه رسیدن به یک مصلحت مهم، ارتکاب بعضی گناهان کوچک جایز می‌گردد، همین‌طور برای دور ماندن از یک مفسده بزرگ ترک بعضی از واجبات بی‌اشکال می‌شود. به خاطر همین علمای اسلامی در چنین موردی به کمک عقل به تأسیس قاعده «رعایت اهم و مهمّ» پرداخته‌اند. در نتیجه همیشه مصلحت کمتر فدای مصلحت بزرگتر و بیشتر می‌شود.<ref>نگاه کنید به خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۶۰–۱۶۱؛ نگاه کنید به مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۳–۱۹۴؛ برای توضیح بیشتر به کتاب عقاید استدلالی، ج۲، ص۸۲ و ۸۳ مراجعه گردد.</ref>


روشن شد که تمام احکام و قوانین اسلام برای نیازهای ثابت بشری نیست؛ بلکه برای نیازمندیهای متغیر انسان هم قوانینی وضع کرده است. حال به این نکته اساسی و مهم می‌پردازیم که اسلام به چه نحوی برای پدیده‌های نامحدود قانون وضع کرده است. به عبارت دیگر طرق و راه‌های به دست آوردن احکام و قوانین الهی برای مسائل جدید به چه صورت است. اسلام چه کانالهایی را برای به دست آوردن حکم خدا برای مسائل جدید فراروی بشر قرار داده است (اسلام چگونه با قوانین محدود خود تمام حوادث بی‌شمار را در خود جای می‌دهد و برای هر رویدادی حکم وضع می‌کند؟)
'''اجتهاد و استنباط احکام:''' اجتهاد یعنی کوشش عاقلانه برای درک قوانین اسلام با استفاده از کتاب و سنت و اجماع و عقل. یکی از شرایط امکان جاویدان ماندن اسلام همین اجتهاد است؛ زیرا از همین طریق می‌توان حکم هر موضوعی را از منابع اسلامی استخراج کرده و بدین وسیله از قوانین دیگر بی‌نیاز بود.<ref>نگاه کنید به خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۶۳؛ برای توضیح بیشتر به کتاب عقاید استدلالی، ج۲، ص۷۷–۸۰ مراجعه گردد.</ref>


برای پاسخ به این پرسشها باید گفت: برای این که قوانین یک دین بتواند با رشد و تکامل اجتماع بشری جلو برود و توان پاسخ گویی نیازهای آنان را در هر بُرهه‌ای از زمان داشته باشد، باید از دو چیز برخوردار باشد:
'''اختیارات حاکم اسلامی:''' اسلام به شخص پیامبر(ص) و جانشینان معصوم او که اداره اجتماع را بر عهده دارند اختیاراتی داده است که به وسیله آن می‌توانند مشکلات زیادی را حل کنند. البته این اختیارات حاکم اسلامی دامنه وسیعی دارد که در شرایط جدید و نیازمندی‌های جدید می‌تواند با توجه به اصول اسلامی یک سلسله مقررات وضع نماید. همین اختیارات با شرایطی به حاکم شرع داده می‌شود.<ref>نگاه کنید به مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۴–۱۹۵؛ خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۶۵–۱۶۶؛ عقاید استدلالی، ج۲، ص۸۴–۸۵.</ref>
 
# مصادر تشریع و وضع قانون غنی و وسیع باشد، تا علما برای استنباط آن حکم و مسائل جدید از قوانین کلی بهره ببرند.
# قوانین آن انعطاف‌پذیر باشند، تا بتوانند بر تمام صور متغیر زندگی قابل حمل باشند.
و دین مبین اسلام برخوردار از این نکته می‌باشد.<ref>همان، ص۱۵۶–۱۵۷.</ref>
 
== ۱. مصادر احکام دین اسلام غنی است ==
برای این که مسلمانان در هیچ قضیه‌ای بدون حکم و قانون نمانند، علاوه بر قرآن و احادیث نبوی و خاندان طاهرینش که خود جزء منابع غنی تشریع می‌باشند، چند راه دیگر برای استخراج قوانین دین اسلام معرفی شده است که عبارتند از: الف. حکم عقل؛ ب. احکام الهی تابع مصالح و مفاسد هستند؛ ج. اجتهاد و استنباط احکام؛ د. اختیارات حاکم اسلامی.
 
الف. حکم عقل: اسلام حکم عقل را امضاء کرده و آن را حجت باطنی معرفی کرده است (در کنار حجت ظاهری که پیامبران هستند) البته باید توجه داشت، مراد از حکم عقل این نیست که عقل در تمام موضوعات و احکام شرعی دخالت دارد و هر حکمی را که بیان کند از طرف شارع امضا گردد؛ بلکه منظور این است که در موارد خاصی به وسیله عقل بعضی از مشکلات حل می‌شود.<ref>ر. ک. خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۵۸؛ ر.ک. مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۰؛ برای توضیح بیشتر به کتابهای وحی و نبوت در قرآن، تفسیر موضوعی قرآن، ج۳؛ و جوادی آملی، عبدالله، عقاید استدلالی، ج۲، ص۸۰–۸۱.</ref>
 
ب. احکام الهی تابع مصالح و مفاسد هستند: هیچ حکمی از احکام الهی بی‌مصلحت نیست، هر آنچه واجب شده است دارای مصلحتی است خواه مصلحت فردی یا اجتماعی و هر آنچه حرام شده دارای مفسده‌ای است که به زیان فرد یا اجتماع یا هر دو می‌باشد؛ مثلاً پیرامون قمار بازی و خوردن شراب در قرآن آمده است:
 
«همانا شیطان می‌خواهد با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد، پس آیا شما دست برمی‌دارید».<ref>مائده/ ۹۱.</ref>
 
همین تبعیت احکام از مصالح و مفاسد باعث شده است که قوانین اسلامی جاودانی باشند، چرا که مصلحتها و مفسده‌ها مساوی و یکسان نیست، باید مصالح و مفاسد با هم سنجیده شود و گاهی در راه رسیدن به یک مصلحت مهم، ارتکاب بعضی گناهان کوچک جایز می‌گردد، همین‌طور برای دور ماندن از یک مفسده بزرگ ترک بعضی از واجبات بی‌اشکال می‌شود. به خاطر همین علمای اسلامی در چنین موردی به کمک عقل به تأسیس قاعده «رعایت اهم و مهمّ» پرداخته‌اند. در نتیجه همیشه مصلحت کمتر فدای مصلحت بزرگتر و بیشتر می‌شود. این قاعده بسیاری از مشکلات را که فراروی بشر به وجود می‌آید حلّ می‌کند.<ref>ر. ک. خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۶۰–۱۶۱؛ ر.ک. مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۳–۱۹۴؛ برای توضیح بیشتر به کتاب عقاید استدلالی، ج۲، ص۸۲ و ۸۳ مراجعه گردد.</ref>
 
ج. اجتهاد و استنباط احکام: اجتهاد یعنی کوشش عاقلانه برای درک قوانین اسلام با استفاده از کتاب و سنت و اجماع و عقل یکی از شرایط امکان جاویدان ماندن اسلام همین اجتهاد است؛ زیرا از همین طریق می‌توان حکم هر موضوعی را از منابع اسلامی استخراج کرده و بدین وسیله از قوانین دیگر بی‌نیاز بود.<ref>ر. ک. خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۶۳؛ برای توضیح بیشتر به کتاب عقاید استدلالی، ج۲، ص۷۷–۸۰ مراجعه گردد.</ref>
 
د. اختیارات حاکم اسلامی: اسلام به شخص پیامبر(ص) و جانشینان معصوم او که اداره اجتماع را بر عهده دارند اختیاراتی داده است که به وسیله آن می‌توانند مشکلات زیادی را حل کنند. البته این اختیارات حاکم اسلامی دامنه وسیعی دارد که در شرایط جدید و نیازمندیهای جدید می‌تواند با توجه به اصول اسلامی یک سلسله مقررات وضع نماید. همین اختیارات با شرایطی به حاکم شرع داده می‌شود.<ref>ر. ک. مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۴–۱۹۵؛ خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۶۵–۱۶۶؛ عقاید استدلالی، ج۲، ص ۸۴–۸۵.</ref>
 
== ۲. انعطاف‌پذیری قوانین اسلام ==
الف. اسلام به ظاهر، شکل و صورت زندگی نپرداخته است، آنچه مورد توجه اسلام است باطن و واقعیات است، دستورات اسلامی به گونه‌ای هستند که انسان را فقط متوجه واقعیات زندگی می‌کند و راهی را فراروی او قرار می‌دهد تا به اهداف عالی انسانی برسد و لذا گسترش وسائل زندگی و تغییر قرون و اعصار هیچ گونه منافاتی با احکام دینی اسلام ندارد؛ زیرا ناسازگاری یک قانون با این گونه پیشرفتها در صورتی است که آن قوانین بر عوامل مخصوصی تکیه کرده باشد؛ مثلاً گفته باشد همیشه برای نوشتن باید از دست و قلم استفاده شود.<ref>ر. ک. خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۶۸–۱۶۹؛ ر.ک. مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۰ – ۱۹۱.</ref>
 
ب. قوانین حاکم: عامل دیگری که به قوانین اسلامی خاصیت انعطاف‌پذیری داده است وجود یک سلسله قواعدی است که فقهاء این قواعد را «قواعد حاکمه» نامیده‌اند؛ یعنی قواعدی که بر سراسر احکام و قوانین اسلام تسلط دارند و بر همه آنها حکومت می‌کنند؛ مثلاً آیه شریفه: «ما جعل علیکم فی الدین من حرج»؛ (حج، ۷۸) و همچنین حدیث شریف «لاضرر و لاضرار» بر تمام قوانین، حکومت دارند؛ یعنی هر حکمی از احکام اسلامی که باعث حرج و مشقت و سختی و ضرر وزیان باشد به حکم این آیه و روایت، آن حکم برداشته می‌شود. البته تشخیص این ادله و عمل کردن به آن فقط کار مجتهدین و فقهای اسلامی می‌باشد.<ref>ر. ک. مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۴؛ خاتمیت، ص۱۴۴–۱۴۵؛ خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۷۰؛ ر.ک. عقاید استدلالی، ج۷، ص۷۵–۷۶.</ref>
 
پس با توجه به این که دین مبین اسلام برخوردار از همه موارد فوق است توان پاسخ گویی به رویدادهای نامحدود را دارد و می‌تواند دینی جاویدان و همیشگی باشد و تمام نیازهای فردی و اجتماعی بشر را پاسخ گو باشد.
{{پایان پاسخ}}


=== انعطاف‌پذیری قوانین اسلام ===
عاملی که به قوانین اسلامی خاصیت انعطاف‌پذیری داده است وجود یک سلسله قواعدی است که فقهاء این قواعد را «قواعد حاکمه» نامیده‌اند؛ یعنی قواعدی که بر سراسر احکام و قوانین اسلام تسلط دارند و بر همه آنها حکومت می‌کنند؛ مثلا آیه شریفه: {{قرآن|ما جعل علیکم فی الدین من حرج
}}<ref>حج، ۷۸</ref> و همچنین حدیث شریف «لاضرر و لاضرار» بر تمام قوانین، حکومت دارند؛ یعنی هر حکمی از احکام اسلامی که باعث حرج و مشقت و سختی و ضرر و زیان باشد به حکم این آیه و روایت، آن حکم برداشته می‌شود. البته تشخیص این ادله و عمل کردن به آن فقط کار مجتهدین و فقهای اسلامی می‌باشد.<ref>نگاه کنید به مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۴؛ خاتمیت، ص۱۴۴–۱۴۵؛ خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۷۰؛ نگاه کنید به عقاید استدلالی، ج۷، ص۷۵–۷۶.</ref>
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = نبوت
| شاخه فرعی۱ = نبوت
|شاخه فرعی۲ = خاتمیت
| شاخه فرعی۲ = خاتمیت
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۴

سؤال

با توجه به جاودانگی دین اسلام، قوانین محدود و ثابت آن چگونه پاسخگوی نیازهای نامحدود و متغیر بشر است؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png


جاودانگی اسلام به معنای جمود و سکون نیست و اینطور نیست که این آیین قوانینی یکسره تغییرناپذیر داشته باشد و تغییر و تحول بشر در سیر تاریخی و جغرافیایی‌اش را نپذیرد؛ بلکه با قابلیتی انعطاف‌گونه آگاهانه سعی بر این دارد که دگرگونی‌های انسان را درک کند تا تغییر تاریخی آن و احوال و افکارش، سبب سختی و رنج نشود. جاودانگی اسلام، همراهی با رشد و تکامل بشر است و عقل را پشتوانه خود می‌داند و آن را جزو مصادر تشریع و مبانی استنباط خود گرفته است تا از تضاد احکام تاریخی با وضعیت روز جلوگیری کند.

قوانین ثابت و متغیر اسلام

اسلام به فراخور نیازهای بشر دو نوع قانون دارد:

قوانین ثابت: این گونه قوانین مربوط به شئون فردی و اجتماعی انسان است که برگرفته از اصول فطری و غریزی ثابت اوست و در تمام اجتماعات و فرهنگ‌های متفاوت یکسان هستند؛ مثلا علاقه پدر و مادر به کودک یک علاقه فطری و غریزی است، احکامی که بر این اساس وضع می‌گردد، مانند: مسائل خانواده و تربیت، باید ثابت و ابدی باشد. نمونه دیگر این که نیاز انسان به خانواده و اجتماع به خاطر اجتماعی بودن انسان است. در این صورت قوانین مربوط به برقراری نظم و عدالت اجتماعی و روابط و حقوق افراد و وظایف زن و شوهر در برابر یکدیگر باید ثابت باشد؛ زیرا جامعه انسانی با تمام تحولات و تغییراتی که دارد هرگز «اجتماعی بودن» او را تغییر نمی‌دهد، همچنین است قوانین مربوط به تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقی، مانند: وظیفه‌شناسی، نوع‌دوستی و غیره.[۱]

قوانین متغیر: قوانین دیگری در اسلام وجود دارد که متغیرند و با شرائط و مقتضیات زمان تغییر می‌کنند. این گونه قوانین مربوط به شرایط خاص زمانی و مکانی و غیره است و جوامع مختلف بشری نسبت به آنها با هم فرق دارند؛ مثلا اسلام در مسائل دفاعی و جلوگیری از تهاجم دشمنان احکام ثابتی ندارد، بلکه باید با توجه به مقتضیات زمان و شرایط خاص از طرف حکومت اسلامی روشی اتخاذ شود تا نظام اسلامی از حمله دشمنان محفوظ بماند و لذا اسلام در این باب به عنوان یک اصل کلی درصدد بیان تقویت بنیه نظامی بوده و مصداق و کیفیت دفاع را معین نکرده است. ﴿واعدولهم ما استطعتم من قوه یعنی آنچه جزء هدفهای اسلامی است، این است که مسلمانان باید در هر زمانی تا آخرین حدّ امکان از لحاظ قوای نظامی و دفاعی در برابر دشمن قوی باشند.[۲]

قابلیت تغییر قوانین اسلام نسبت به نیازهای بشر

تمام احکام و قوانین اسلام برای نیازهای ثابت بشری نیست؛ بلکه برای نیازمندی‌های متغیر انسان هم قوانینی وضع کرده است. حال به این نکته اساسی می‌پردازیم که اسلام به چه نحوی برای پدیده‌های نامحدود قانون وضع کرده است. به عبارت دیگر طرق و راه‌های به دست آوردن احکام و قوانین الهی برای مسائل جدید به چه صورت است.

غنی بودن مصادر احکام

برای این که مسلمانان در هیچ قضیه‌ای بدون حکم و قانون نمانند، علاوه بر قرآن و احادیث نبوی که خود جزء منابع غنی تشریع می‌باشند، چند راه دیگر برای استخراج قوانین دین اسلام معرفی شده است:

حکم عقل: اسلام حکم عقل را امضاء کرده و آن را حجت باطنی معرفی کرده است (در کنار حجت ظاهری که پیامبران هستند) البته باید توجه داشت، مراد از حکم عقل این نیست که عقل در تمام موضوعات و احکام شرعی دخالت دارد و هر حکمی را که بیان کند از طرف شارع امضا گردد؛ بلکه منظور این است که در موارد خاصی به وسیله عقل بعضی از مشکلات حل می‌شود.[۳]

احکام الهی تابع مصالح و مفاسد: هیچ حکمی از احکام الهی بی‌مصلحت نیست؛ هر آنچه واجب شده است دارای مصلحتی است خواه مصلحت فردی یا اجتماعی و هر آنچه حرام شده دارای مفسده‌ای است که به زیان فرد یا اجتماع یا هر دو می‌باشد.

همین تبعیت احکام از مصالح و مفاسد باعث شده است که قوانین اسلامی جاودانی باشند، چرا که مصلحت‌ها و مفسده‌ها مساوی و یکسان نیست، باید مصالح و مفاسد با هم سنجیده شود و گاهی در راه رسیدن به یک مصلحت مهم، ارتکاب بعضی گناهان کوچک جایز می‌گردد، همین‌طور برای دور ماندن از یک مفسده بزرگ ترک بعضی از واجبات بی‌اشکال می‌شود. به خاطر همین علمای اسلامی در چنین موردی به کمک عقل به تأسیس قاعده «رعایت اهم و مهمّ» پرداخته‌اند. در نتیجه همیشه مصلحت کمتر فدای مصلحت بزرگتر و بیشتر می‌شود.[۴]

اجتهاد و استنباط احکام: اجتهاد یعنی کوشش عاقلانه برای درک قوانین اسلام با استفاده از کتاب و سنت و اجماع و عقل. یکی از شرایط امکان جاویدان ماندن اسلام همین اجتهاد است؛ زیرا از همین طریق می‌توان حکم هر موضوعی را از منابع اسلامی استخراج کرده و بدین وسیله از قوانین دیگر بی‌نیاز بود.[۵]

اختیارات حاکم اسلامی: اسلام به شخص پیامبر(ص) و جانشینان معصوم او که اداره اجتماع را بر عهده دارند اختیاراتی داده است که به وسیله آن می‌توانند مشکلات زیادی را حل کنند. البته این اختیارات حاکم اسلامی دامنه وسیعی دارد که در شرایط جدید و نیازمندی‌های جدید می‌تواند با توجه به اصول اسلامی یک سلسله مقررات وضع نماید. همین اختیارات با شرایطی به حاکم شرع داده می‌شود.[۶]

انعطاف‌پذیری قوانین اسلام

عاملی که به قوانین اسلامی خاصیت انعطاف‌پذیری داده است وجود یک سلسله قواعدی است که فقهاء این قواعد را «قواعد حاکمه» نامیده‌اند؛ یعنی قواعدی که بر سراسر احکام و قوانین اسلام تسلط دارند و بر همه آنها حکومت می‌کنند؛ مثلا آیه شریفه: ﴿ما جعل علیکم فی الدین من حرج[۷] و همچنین حدیث شریف «لاضرر و لاضرار» بر تمام قوانین، حکومت دارند؛ یعنی هر حکمی از احکام اسلامی که باعث حرج و مشقت و سختی و ضرر و زیان باشد به حکم این آیه و روایت، آن حکم برداشته می‌شود. البته تشخیص این ادله و عمل کردن به آن فقط کار مجتهدین و فقهای اسلامی می‌باشد.[۸]

منابع

  1. نگاه کنید به خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، جعفر سبحانی ص۱۵۲ و ۱۵۴؛ و خاتمیت، مرتضی مطهری، صص ۱۲۴–۱۲۵؛ و جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، ص۱۱۵–۱۱۷؛ و معنویت تشیع، ص۱۰۹–۱۱۱.
  2. خاتمیت از نظر قرآن، و حدیث و عقل، ص۱۵۲–۱۵۶.
  3. نگاه کنید به خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۵۸؛ نگاه کنید به مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۰؛ برای توضیح بیشتر به کتابهای وحی و نبوت در قرآن، تفسیر موضوعی قرآن، ج۳؛ و جوادی آملی، عبدالله، عقاید استدلالی، ج۲، ص۸۰–۸۱.
  4. نگاه کنید به خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۶۰–۱۶۱؛ نگاه کنید به مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۳–۱۹۴؛ برای توضیح بیشتر به کتاب عقاید استدلالی، ج۲، ص۸۲ و ۸۳ مراجعه گردد.
  5. نگاه کنید به خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۶۳؛ برای توضیح بیشتر به کتاب عقاید استدلالی، ج۲، ص۷۷–۸۰ مراجعه گردد.
  6. نگاه کنید به مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۴–۱۹۵؛ خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۶۵–۱۶۶؛ عقاید استدلالی، ج۲، ص۸۴–۸۵.
  7. حج، ۷۸
  8. نگاه کنید به مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹۴؛ خاتمیت، ص۱۴۴–۱۴۵؛ خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ص۱۷۰؛ نگاه کنید به عقاید استدلالی، ج۷، ص۷۵–۷۶.