جامعه‌شناسی دین: تفاوت میان نسخه‌ها

(شد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
جامعه شناسي دين چيست؟ و مهم ترين موضوعات مطروحه در آن چه چيزهايي هستند؟
جامعه‌شناسی دین چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
دين و باورهاي ديني حداقل از دو جهت و با دو انگيزه مي توانند مورد مطالعه باشند. يکي آن که فرد محقق، معتقدانه و يا حتي ملحدانه ولي با هدف ارزشيابي و حقيقت سنجي به آموزه هاي ديني رو کند و در پي آن باشد تا از باوري خاص دفاع و يا به آن حمله کند. موضع ديگر آن است که فارغ از صدق و کذب گزاره هاي ديني به دين و باورهاي ديني، به عنوان پديده اي در کنار ساير پديده هاي جهان نگاه کند و روابط يک جانبه يا چند جانبه دين و آموزه هاي ديني را با معرفت، انسان، جامعه، سياست، ادبيات، معماري و... مورد مطالعه قرار دهد. جامعه شناسيِ دين، محصول نگاه دوم است که به دين و تعاليم اديان به عنوان پديده اي به سانِ ساير پديده ها مي نگرد و بدون ورود به ساحت چيستي دين و امر ديني به مطالعه روابط آن با ساير پديده هاي اجتماعي مي پردازد.
[[جامعه‌شناسی دین]]، فارغ از صدق و کذب گزاره‌های دینی، دین را به عنوان پدیده‌ای در کنار سایر پدیده‌های جهان نگاه می‌کند و روابط یک جانبه یا چند جانبه دین و آموزه‌های دینی را با معرفت، انسان، جامعه، سیاست، ادبیات، معماری و… مورد مطالعه قرار می‌دهد. جامعه‌شناسی دین، به دین و تعالیم ادیان به عنوان پدیده‌ای به سانِ سایر پدیده‌ها می‌نگرد و بدون ورود به ساحت چیستی دین و امر دینی به مطالعه روابط آن با سایر پدیده‌های اجتماعی می‌پردازد.


جامعه شناسي دين به مسأله نقش و اهميت دين به معناي عام در جامعه بشري و نيز اهميت باورداشت ها و عملکردهاي گروه ها و جوامع خاص (يک دين خاص) مي پردازد.<ref>هميلتون، ملکلم، جامعه شناسي دين، ترجمه محسن ثلاثي، تهران، انتشارات تبيان، ۱۳۷۷ش، ص۲.</ref> مي توان گفت که جامعه شناسي دين دو مسأله اصلي و کانوني دارد يکي اين است که چرا باورداشت ها و عملکردهاي مذهبي چنين نقش تعيين کننده اي در فرهنگ و جامعه دارند و ديگر اين که چرا اين باورداشت ها و عملکردها چنين صورت هاي گوناگوني به خود گرفته اند.<ref>همان.</ref> علاقه بنيادين بيشتر جامعه شناسان ديني بالا بردن فهم ما از نقش دين در جامعه، تحليل اهميت و تأثير دين بر تاريخ بشري و شناخت جلوه هاي گوناگون دين و نيروهاي اجتماعي تأثير گذار و شکل دهنده آنهاست.<ref>همان، ص۳.</ref>
جامعه‌شناسی دین به مسئله نقش و اهمیت دین به معنای عام در جامعه بشری و نیز اهمیت باورداشت‌ها و عملکردهای گروه‌ها و جوامع خاص (یک دین خاص) می‌پردازد.<ref>همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۲.</ref> می‌توان گفت که جامعه‌شناسی دین دو مسئله اصلی و کانونی دارد: یکی این است که چرا باورداشت‌ها و عملکردهای مذهبی چنین نقش تعیین‌کننده‌ای در فرهنگ و جامعه دارند و دیگر این که چرا این باورداشت‌ها و عملکردها چنین صورت‌های گوناگونی به خود گرفته‌اند.<ref>همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۲.</ref> علاقه بنیادین بیشتر جامعه‌شناسان دینی بالا بردن فهم ما از نقش دین در جامعه، تحلیل اهمیت و تأثیر دین بر تاریخ بشری و شناخت جلوه‌های گوناگون دین و نیروهای اجتماعی تأثیرگذار و شکل‌دهنده آنهاست.<ref>همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۳.</ref>


در واقع جامعه شناسي دين دانشي است که به بررسي تجربي دين در زمينه اجتماعي آن<ref>همان، ص۱۸.</ref> مي پردازد که در نتيجه هم تأثيرگذاري بر جامعه و هم تأثيرپذيري دين از ساير پديده هاي اجتماعي مورد مطالعه قرار مي گيرد. البته چنين نيست که هر جامعه شناسي به همه زواياي مطالعات اجتماعي دين بپردازد، بلکه اينان غالبا به سه شيوه به مطالعات ديني دست مي زدند:
==شاخه‌های جامعه‌شناسی دین==
جامعه‌شناسی دین دانشی است که به بررسی تجربی دین در زمینه اجتماعی آن<ref>همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۱۸.</ref> می‌پردازد که در نتیجه هم تأثیرگذاری بر جامعه و هم تأثیرپذیری دین از سایر پدیده‌های اجتماعی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. ورنز اشتارک در کتاب جامعه‌شناسی دین موضوع این دانش را به سه حوزه تقسیم می‌کند:


۱. کساني که دين را به عنوان مساله نظري اصلي در فهم کنش اجتماعي، مورد مطالعه قرار دادند؛
الف) جامعه‌شناسی کلان دین: این نگرش به کشف رابطه اجتماع‌های فرعی دینی (گروه‌های دینی) با جوامع اصلی، می‌پردازد. زمانی این بخش را تحت عنوان «رابطه کلیسا و حکومت» مورد توجه قرار می‌دادند؛ اما امروز معلوم شده که این تعبیر کاملاً محدود و بکلی نامتناسب است؛ زیرا اولاً، موضوع‌های مورد مطالعه از قلمرو دو مفهوم فراتر می‌رود و ثانیاً، رابطه‌ای که مورد مطالعه واقع می‌شود فقط رابطه حقوقی و سیاسی نیست.


۲. کساني که به مطالعه رابطه بين دين و ديگر حوزه هاي زندگي و حيات مانند اقتصاد، سياست و طبقات اجتماعي پرداخته اند؛
ب) جامعه‌شناسی خُرد دین: این نوع جامعه‌شناسی، وظیفه دارد که به زندگی و حیات داخلی (درونی) آن اجتماع‌ها و گروه‌های دینی بپردازد.


۳. کساني که به مطالعه نقش ها، سازمان ها و نهضت هاي ديني پرداخته اند.
ج) جامعه‌شناسی دین به معنای اعم: این بخش از جامعه‌شناسی دین، به مطالعه عوامل دینی در جامعه در سطح گسترده می‌پردازد و به‌طور کلی، رابطه عوامل دینی را با عرف، حقوق، خانواده، جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و در واقع رابطه این عوامل را با همه جنبه‌های واقعیت‌های اجتماعی که با آنها همزیستی داشته و به‌طور معناداری دارای ارتباط و انسجامند، مطالعه می‌کند.


البته مطالعات جامعه شناسي دين کلاسيک بيشتر به رابطه بين نظم اجتماعي و مظاهر ديني و همچنين رابطه بين دين و جامعه سرمايه داري معطوف بوده است.<ref>عليزاده، عبدالرضا، جامعه شناسي دين، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره ۸، پاييز ۱۳۷۵ش.</ref>
بخش‌های اول و دوم، به مطالعه دین به عنوان یک مجموعه تمرکز یافته می‌پردازند و از دینی که دارای تجسم اجتماعی شده‌ است، سخن می‌گویند، ولی عنوان اخیر (جامعه‌شناسی دین به معنای اعم) می‌کوشد تا تأثیر دین را که در جامعه پراکنده‌ است، کشف کند و نقش آن را در پیدایش و شکل‌گیری دیگر نهادهای اجتماعی دریابد.<ref>علیزاده، عبدالرضا، جامعه‌شناسی دین، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره ۸، پاییز ۱۳۷۵ش.</ref>


ورنز اشتارک در کتاب جامعه شناسي دين موضوع اين دانش را به سه حوزه تقسيم مي کند:
==موضوعات جامعه‌شناسی دین==
از آنجا که هدف این علم بررسی رابطه دین و سایر پدیده‌های بشری است، روشن است که ابتدا باید معلوم باشد منظور از دین چیست؟ و از آنجا که در جهان، ادیان بسیار متفاوتی وجود دارند که نامیدن همه آن‌ها با نام دین مشکلات نظری فراوانی ایجاد می‌کند، جامعه‌شناسان دین تلاش می‌کنند تا تعریفی از دین ارائه کنند که شامل همه آن چیزی شود که دین نامیده شده‌ است. در نتیجه همین واقعیت است که یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح شده در این دانش، تعریف دین است.


الف) جامعه شناسي کلان دين: که به کشف رابطه اجتماع هاي فرعي ديني (گروه هاي ديني) با جوامع اصلي، مي پردازد. زماني اين بخش را تحت عنوان «رابطه کليسا و حکومت» مورد توجه قرار مي دادند اما امروز معلوم شده که اين تعبير کاملا محدود و بکلي نامتناسب است. زيرا اولاً، موضوع هاي مورد مطالعه از قلمرو دو مفهوم فراتر مي رود و ثانيا، رابطه اي که مورد مطالعه واقع مي شود فقط رابطه حقوقي و سياسي نيست.
با نگاهی گذرا به برخی از کتب جامعه‌شناسی دین می‌توان فهرستی از مباحث مطرح شده را تنظیم کرد که خود گویای موضوع این علم و مباحث مطرح در آن می‌باشد. به عنوان مثال همیلتون در کتاب خود به پیروی از جامعه‌شناسان بزرگ دین و با انگیزه معرفی جامعه‌شناسی دین، مباحثی همچون؛ عقل و دین، جادو، دین و عاطفه، دین و ایدئولوژی، دین و همبستگی، اخلاق پروتستانی، دنیاگرایی، و… را مورد مطالعه قرار داده‌ است. برخی از مباحث مطرح شده توسط یواخیم واخ در کتاب خود با نام جامعه‌شناسی دین<ref>واخ، یواخیم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه جمشید آزادگان، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۰ش.</ref> نیز عبارتند از: درباره تجربه دینی و بیان نظری و عملی آن، نتایج جامعه‌شناختی دین مثل وحدت بخشی، دین و گروه‌های طبیعی مثل خانواده و خویشاوندان و مناسک محلی و نژادی و…، سازمان‌های دینی مثل کلیسا، مریدان و…، دین و تمایزات درون جامعه مثل قشربندی اجتماعی و شغلی و منطقه‌ای، رابطه دین و حکومت، دین جهانی، انواع اقتدار دینی مثل رهبران و بنیان‌گذاران، پیغمبری، کاهنی، و روحانیت و…. در دوران اخیر می‌توان موضوع سکولار شدن جوامع، ظهور فرقه‌ها یا جنبش‌های جدید دینی، بنیادگرایی دینی و نیز جهش‌های اعتقاد دینی<ref>منظور از این عنوان آن است که امروزه بسیاری افراد بدون داشتن تعلق به کلیسا دارای عقیده دینی هستند واین پدیده در دوران جدید رو به گسترش است.</ref> را از موضوعات مهم جامعه‌شناسی دین دانست.<ref>ویلم، ژان پل، جامعه‌شناسی ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۸۵–۱۲۹.</ref>


ب) جامعه شناسي خُرد دين: اين نوع جامعه شناسي، وظيفه دارد که به زندگي و حيات داخلي (دروني) آن اجتماع ها و گروه هاي ديني بپردازد.
==تاریخچه و زمینه‌های شکل‌گیری==
در طول تاریخ مباحثی از جنس جامعه‌شناسی دین وجود داشته‌ است هر چند چنین نامی بر آن ننهاده بودند؛ مثلاً گزنوفانوس، شکل خدایان اقوام مختلف را تابعی از همان قوم می‌دانست، افلاطون طرح اتوپیایی خویش از یک جامعه ایده‌آل را ارائه می‌داد، ارسطو در اخلاق نیکوماخوسی از سهم ارزش‌های اخلاقی در حیات اجتماعی سخن می‌گفت و آگوستین در کتاب شهر خدا تصویری آرمانی از یک نظام دنیویِ همسان با نظم ازلی عرضه می‌کرد. در اندیشه مسلمانان نیز می‌توان در اندیشه فارابی که انواع مُدُن فاضله را معرفی می‌کرد و نیز مقدمه ابن خلدون و بررسی نقش دین در طلوع و افول سلسله‌های گوناگون و انسجام اجتماعی (عصبیت) در جوامع، ریشه‌های این نگاه را جستجو کرد.<ref>شجاعی زند، علی رضا، دین ـ جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۳؛ دیویس، وینستون، مقاله جامعه‌شناسی دین، ترجمه همایون همتی، مندرج در کیهان فرهنگی، شماره ۱۳۹، بهمن ۱۳۷۶ش، ص۴۴–۴۹؛ همین مقاله به همت: الیاده، میرچاد، دین پژوهی، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۱۱.</ref>


ج) جامعه شناسي دين به معناي اعم: اين بخش از جامعه شناسي دين، به مطالعه عوامل ديني در جامعه در سطح گسترده مي پردازد و به طور کلي، رابطه عوامل ديني را با عرف، حقوق، خانواده، جنبه هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي و در واقع رابطه اين عوامل را با همه جنبه هاي واقعيت هاي اجتماعي که با آنها همزيستي داشته و به طور معناداري داراي ارتباط و انسجامند، مطالعه مي کند.
با این همه دانشی با نام جامعه‌شناسی دین محصول دنیای بعد از رنسانس و شکل‌گیری دانش جامعه‌شناسی، و مولود تقارن چند رخداد مهم تاریخی و تلاقی چند فرایند عظیم در حیات اجتماعی و معرفتی بشر است.<ref>دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۴۴.</ref> ظهور سرمایه‌داری، کثرت‌گرایی فرهنگی، تسامح دینی و دولت لیبرال نمونه‌های این اتفاقات می‌باشند. این فرایندها محققان را قادر ساخت، یا مجبور کرد که خود را از مدعیات هنجاری ادیان و جوامعی که مورد مطالعه قرار می‌دادند جدا سازند.<ref>دیویس، وینستون، مقاله جامعه‌شناسی دین، ترجمه همایون همتی، مندرج در کیهان فرهنگی، شماره ۱۳۹، بهمن ۱۳۷۶ش، ص۴۴–۴۹</ref> نقادی‌های دوره رنسانس و اصلاح‌طلبی و تردیدهای عصر روشنگری نسبت به اصالت و حقانیت دین، سرچشمه دیگر شکل‌گیری جامعه‌شناسی دین است.<ref>شجاعی زند، علی رضا، دین ـ جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۳</ref>


بخش هاي اول و دوم، به مطالعه دين به عنوان يک مجموعه تمرکز يافته مي پردازند و از ديني که داراي تجسم اجتماعي شده است، سخن مي گويند، ولي عنوان اخير (جامعه شناسي دين به معناي اعم) مي کوشد تا تاثير دين را که در جامعه پراکنده است، کشف کند و نقش آن را در پيدايش و شکل گيري ديگر نهادهاي اجتماعي دريابد.<ref>همان.</ref>
اسپنسر، تونیس، زیمل، وبلن و پاره تو از جمله جامعه شناسانی‌اند که می‌توان در لابلای آثار برجای مانده از ایشان به مطالبی در حوزه جامعه‌شناسی دین دست یافت.<ref>شجاعی زند، علی رضا، دین ـ جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۵۲–۱۵۳.</ref> ماکس وبر اولین صاحب نظری است که به جامعه‌شناسی دین به صورت یک علم منظم نگاه کرد. البته تمام توجه اصلی او تقریباً در مذهب کالوینیسم متمرکز است.<ref>واخ، یواخیم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه جمشید آزادگان، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۰ش. ص ۸</ref>


==مباحث مطرح در جامعه شناسي دين==
===پیشینه مطالعات جامعه‌شناختی دین===
واکاوی و ریشه‌یابی پیشینه مطالعات جامعه‌شناختی درباره دین، جستجوگران و علاقمندان این رشته را حداقل به دو سرچشمه متفاوت رهنمون می‌سازد.


از آن جا که هدف اين علم بررسي رابطه دين و ساير پديده هاي بشري است، روشن است که ابتدا بايد معلوم باشد منظور از دين چيست؟ و از آن جا که در جهان، اديان بسيار متفاوتي وجود دارند که ناميدن همه آن ها با نام دين مشکلات نظري فراواني ايجاد مي کند، جامعه شناسان دين تلاش مي کنند تا تعريفي از دين ارائه کنند که شامل همه آن چيزي شود که دين ناميده شده است. در نتيجه همين واقعيت است که يکي از مهم ترين مسائل مطرح شده در اين دانش، تعريف دين است.  
مدخل نخست از مطالعات دین‌پژوهانه در حوزه‌های مختلفی چون تاریخ دین، مطالعات تطبیقی ادیان، مردم‌شناسی و حتی روان‌شناسی دین نشأت می‌گیرد. به لحاظ قدمت، مطالعات تاریخی ـ تطبیقی و تاریخی ـ انتقادیِ ادیان، مردم‌شناسیِ دین و جادو و روان‌شناسیِ دین، پیشینه بیشتری از رشته نوپای جامعه‌شناسی دین دارند. بهره‌هایی که نخستین جامعه‌شناسانِ دین از ادبیات دین‌پژوهیِ گرد آمده در این رشته‌های علمی برای ساخت و پرداخت نظریات تحلیلی و تبیینی خویش برده‌اند، مؤید وجود همین سبقت و تعاقب است. استفاده‌های فراوان دورکیم از نتایج به دست آمده از مطالعات تاریخی و تطبیقی دین‌پژوهان پیش از خود درباره ادیان شرقی و ابتنای نظریات و تست فرضیات جامعه‌شناسانه خویش با استمداد از این تحلیل‌های تاریخی و هم چنین کار کسانی چون مارکس و اسپنسر که با اشراف و تسلط نسبی بر بعضی از رشته‌های دین پژوهی متقدم گام‌هایی نیز ـ هر چند ابتدایی و لرزان ـ در درون مرزهای جامعه‌شناسی دین زده‌اند، همگی از مصادیق همین صله و پیوند است.<ref>دین ـ جامعه و عرفی شدن، همان ص۱۴۵.</ref>


با نگاهي گذرا به برخي از کتب جامعه شناسي دين مي توان فهرستي از مباحث مطرح شده را تنظيم کرد که خود گوياي موضوع اين علم و مباحث مطرح در آن مي باشد. به عنوان مثال هميلتون در کتاب خود به پيروي از جامعه شناسان بزرگ دين و با انگيزه معرفي جامعه شناسي دين، مباحثي هم چون؛ عقل و دين، جادو، دين و عاطفه، دين و ايدئولوژي، دين و همبستگي، اخلاق پروتستاني، دنياگرايي، و... را مورد مطالعه قرار داده است. برخي از مباحث مطرح شده توسط يواخيم واخ در کتاب خود با نام جامعه شناسي دين<ref>واخ، يواخيم، جامعه شناسي دين، ترجمه جمشيد آزادگان، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۰ش.</ref> نيز عبارتند از: درباره تجربه ديني و بيان نظري و عملي آن، نتايج جامعه شناختي دين مثل وحدت بخشي، دين و گروه هاي طبيعي مثل خانواده و خويشاوندان و مناسک محلي و نژادي و...، سازمان هاي ديني مثل کليسا، مريدان و...، دين و تمايزات درون جامعه مثل قشربندي اجتماعي و شغلي و منطقه اي، رابطه دين و حکومت، دين جهاني، انواع اقتدار ديني مثل رهبران و بنيان گذاران، پيغمبري، کاهني، و روحانيت و... . در دوران اخير مي توان موضوع سکولار شدن جوامع، ظهور فرقه ها يا جنبش هاي جديد ديني، بنيادگرايي ديني و نيز جهش هاي اعتقاد ديني<ref>منظور از اين عنوان آن است که امروزه بسياري افراد بدون داشتن تعلق به کليسا داراي عقيده ديني هستند واين پديده در دوران جديد رو به گسترش است.</ref> را از موضوعات مهم جامعه شناسي دين دانست.<ref>ر.ک: ويلم، ژان پل، جامعه شناسي اديان، ترجمه عبدالرحيم گواهي، تهران، انتشارات تبيان، ۱۳۷۷ش، ص۸۵ـ۱۲۹.</ref>
مدخل دوم، ریشه در روندی دارد که طی آن جامعه‌شناسی به عنوان یک رشته علمی مستقل، راه خویش را از فلسفه و تفکرات کلامی جدا نمود و اهداف و مقاصد جدیدی را پیش روی عالمان اجتماعی قرار داد. جامعه‌شناسی دین به عنوان یکی از زیر شاخه‌های تخصصی‌تر جامعه‌شناسی، کارش را به نحو جدی و مستقل از حوالی دهه ۴۰ و ۵۰ آغاز کرده‌ است. نخستین کارهای شناخته شده در این حوزه، ظاهراً در آمریکا انجام گرفته‌ است و آن هم به تحقیقات میدانی راجع به تغییرات پدید آمده در میزان دینداری مردم، از طریق اندازه‌گیری میزان عضویت و حضور کلیسایی مربوط می‌شود. چنان‌که همین نکته را برگر و لاکمن نیز تأیید می‌کنند. پس از آن، جامعه‌شناسی دین حداقل سه جهش تکاملی را تجربه کرده‌ است. نخست، بیرون جَستن از چارچوب نظری؛ دوم، گسترش مرزهای دین به بیرون از محدوده‌های نهادی و سازمانی آن و سوم، تلاش برای خارج کردن آن از جغرافیای غربی و مسیحی.<ref>دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۴۶.</ref>


==تاريخچه و زمينه هاي شکل گيري==
اهمیت موضوع دین برای جامعه‌شناسان، نه فی نفسه، بلکه به تبع تأثیراتی بوده‌ است که بر حیات اجتماعی می‌گذارده یا از آن می‌پذیرفته‌ است. مخاطبین دین در بادی امر، اگر چه افرادند و تجلی نخستین آن در ایمان و تعلق خاطر فردی است، لیکن دین مستعد آن است که به سرعت وجه اجتماعی بیابد. چنان‌که با وجود تمایز ادیان از این حیث، هیچ دینی را در هیچ زمانی نمی‌توان سراغ گرفت که کاملاً سرّی، درونی، ذهنی و حاشیه‌ای باقی مانده باشد و حتی برخی از ادیان، خود را صاحب نقش و رسالت اجتماعی می‌شناسند. به علاوه دین نیز مانند هر پدیده اجتماعی دیگر، از تأثیرپذیری محیط نشو و نمای خویش مصون نیست؛ لذا از این حیث هم به مثابه یک متغیر وابسته، محل توجه جامعه‌شناسان و محمل مطالعات جامعه‌شناختی قرار گرفته و بی استثناء در تمامی سرفصل‌های مطالعات جامعه‌شناسانه مطرح بوده‌ است و همچنان دنبال می‌شود. مثل جامعه‌شناسیِ ساخت‌ها، جامعه‌شناسی نهادها، جامعه‌شناسی گروه‌ها، جامعه‌شناسی نظم و تغییرات، جامعه‌شناسی کنش و کنش‌گران اجتماعی و…<ref>دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۴۷–۱۴۸.</ref>


در طول تاريخ مباحثي از جنس جامعه شناسي دين وجود داشته است هر چند چنين نامي بر آن ننهاده بودند. مثلاً گزنوفانوس، شکل خدايان اقوام مختلف را تابعي از همان قوم مي دانست، افلاطون طرح اتوپيايي خويش از يک جامعه ايده آل را ارائه مي داد، ارسطو در اخلاق نيکوماخوسي از سهم ارزش هاي اخلاقي در حيات اجتماعي سخن مي گفت و آگوستين در کتاب شهر خدا تصويري آرماني ازيک نظام دنيويِ همسان با نظم ازلي عرضه مي کرد. در انديشه مسلمانان نيز مي توان در انديشه فارابي که انواع مُدُن فاضله را معرفي مي کرد و نيز مقدمه ابن خلدون و بررسي نقش دين در طلوع و افول سلسله هاي گوناگون و انسجام اجتماعي (عصبيت) در جوامع، ريشه هاي اين نگاه را جستجو کرد.<ref>ر.ک: شجاعي زند، علي رضا، دين ـ جامعه و عرفي شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۳؛ ديويس، وينستون، مقاله جامعه شناسي دين، ترجمه همايون همتي، مندرج در کيهان فرهنگي، شماره ۱۳۹، بهمن ۱۳۷۶ش، ص۴۴ـ۴۹؛ همين مقاله به همت: الياده، ميرچاد، دين پژوهي، ترجمه بهاء الدين خرمشاهي، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۱۱.</ref>
==رویکردهای جامعه‌شناسی دین==
جامعه‌شناسی دین در نسل نخست، از دو جریان تحولی و اثباتی (پوزیتویستی) تأثیر پذیرفت؛ این نگرش‌ها خاستگاه انگلیسی و فرانسوی داشتند و ریشه رهیافت تحولی در نظریه اگوست کنت مبنی بر تحول سه‌گانه تاریخ اندیشه بشری قرار داشت. نماینده بزرگ این گرایش امیل دورکیم است و بسیاری از جامعه‌شناسان با عنوان دورکیمی شناخته می‌شوند. مهم‌ترین دغدغه این جریان که راه خود را از فلسفه و معرفت‌های ربانی جدا کرده بود فاصله گرفتن از موضوع خویش و احراز حداکثر بی‌طرفی و نیز شئ انگاری پدیده اجتماعی بود. اسپنسر و مارکس و تابعینش به این رهیافت تعلق دارند. در این رهیافت که با نام تبیینی نیز معرفی می‌شود بر عوامل تأثیرگذار بیرونی تأکید شده و تمایل شدیدی به تعمیمی دهی قوانین علّی به سوی ریشه و منشأ دین، کارکردها و مناسبات آن با دیگر پدیده‌های اجتماعی وجود دارد.


با اين همه دانشي با نام جامعه شناسي دين محصول دنياي بعد از رنسانس و شکل گيري دانش جامعه شناسي، و مولود تقارن چند رخداد مهم تاريخي و تلاقي چند فرايند عظيم در حيات اجتماعي و معرفتي بشر است.<ref>دين ـ جامعه و عرفي شدن، همان، ص۱۴۴.</ref> ظهور سرمايه داري، کثرت گرايي فرهنگي، تسامح ديني و دولت ليبرال نمونه هاي اين اتفاقات مي باشند. اين فرايند ها محققان را قادر ساخت، يا مجبور کرد که خود را از مدعيات هنجاري اديان و جوامعي که مورد مطالعه قرار مي دادند جدا سازند.<ref>ديويس، مقاله جامعه شناسي دين.</ref> نقادي هاي دوره رنسانس و اصلاح طلبي و ترديدهاي عصر روشنگري نسبت به اصالت و حقانيت دين، سرچشمه ديگر شکل گيري جامعه شناسي دين است.<ref>دين ـ جامعه و عرفي شدن، همان.</ref>
با انتقال اندیشه‌های جامعه‌شناختی به آلمان رهیافت تفهّمی بر جامعه‌شناسی و نیز جامعه‌شناسی دین حاکم شد. این رهیافت با نام ماکس وِبِر شناخته شده و دسته‌ای از جامعه‌شناسان با نام وبری شناخته می‌شوند. این نگره با تأکید بر فاعل اجتماعی، ابعاد دیگری از دین را نیز که در رهیافت تحولی ـ اثباتی مغفول مانده بود مورد توجه قرار داد. این جریان که جریان تفسیری نیز نامیده می‌شود به سوی بررسی ماهیت باورها و ارزش‌های دین و نقش معنابخشی آن به زندگی فردی و اجتماعی گرایش دارد. جامعه‌شناسی در آمریکا با انفصال هر چه بیشتر از فلسفه به سوی جنبه‌های میدانی و کمّی روی آورد و به رهیافت تحولی و اثباتی بازگشت. انتقال مکاتب آلمانی به آمریکا باعث احیاء رهیافت تفسیری در قالب ایجاد رهیافت‌های شهودی (شلایر ماخر)، وجودی (کی یر کگور)، و پدیدارشناسانه (هوسرل) شد.<ref>دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۵۵–۱۶۱.</ref> در نسل جدید، جامعه‌شناسانی دیده می‌شوند که به جامعه‌شناسی ادیان بیش از جامعه‌شناسی دین، به درک همدلانه بیش از بی‌طرفی خشک و به رهیافت فلسفی ـ کلامی بیش از نگرش‌های علم گرایانه دین و به‌طور کلی به تفسیر دین بیش از تبیین آن اهمیت می‌دهند.<ref>دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۷۶.</ref>


اسپنسر، تونيس، زيمل، وبلن و پاره تو از جمله جامعه شناساني اند که مي توان در لابلاي آثار برجاي مانده از ايشان به مطالبي در حوزه جامعه شناسي دين دست يافت.<ref>همان، ص۱۵۲ـ۱۵۳.</ref>
<span></span>
 
ماکس وبر اولين صاحب نظري است که به جامعه شناسي دين به صورت يک علم منظم نگاه کرد. البته تمام توجه اصلي او تقريباً درمذهب کالوينيسم متمرکز است.<ref>واخ، ص۸.</ref>
 
واکاوي و ريشه يابي پيشينه مطالعات جامعه شناختي درباره دين، جستجوگران و علاقمندان اين رشته را حداقل به دو سرچشمه متفاوت رهنمون مي سازد. مدخل نخست از مطالعات دين پژوهانه درحوزه هاي مختلفي چون تاريخ دين، مطالعات تطبيقي اديان، مردم شناسي و حتي روان شناسي دين نشأت مي گيرد. به لحاظ قدمت، مطالعات تاريخي ـ تطبيقي و تاريخي ـ انتقاديِ اديان، مردم شناسيِ دين و جادو و روان شناسيِ دين، پيشينه بيشتري از رشته نوپاي جامعه شناسي دين دارند. بهر ه هايي که نخستين جامعه شناسانِ دين از ادبيات دين پژوهيِ گرد آمده در اين رشته هاي علمي براي ساخت و پرداخت نظريات تحليلي و تبييني خويش برده اند، مؤيد وجود همين سبقت و تعاقب است. استفاده هاي فراوان دورکيم از نتايج به دست آمده از مطالعات تاريخي و تطبيقي دين پژوهان پيش از خود درباره اديان شرقي و ابتناي نظريات و تست فرضيات جامعه شناسانه خويش با استمداد از اين تحليل هاي تاريخي و هم چنين کار کساني چون مارکس و اسپنسر که با اشراف و تسلط نسبي بر بعضي از رشته هاي دين پژوهي متقدم گام هايي نيز ـ هر چند ابتدايي و لرزان ـ در درون مرزهاي جامعه شناسي دين زده اند، همگي از مصاديق همين صله و پيوند است.<ref>دين ـ جامعه و عرفي شدن، همان ص۱۴۵.</ref>
 
مدخل دوم، ريشه در روندي دارد که طي آن جامعه شناسي به عنوان يک رشته علمي مستقل، راه خويش را از فلسفه و تفکرات کلامي جدا نمود و اهداف و مقاصد جديدي را پيش روي عالمان اجتماعي قرار داد. جامعه شناسي دين به عنوان يکي از زير شاخه هاي تخصصي تر جامعه شناسي، کارش را به نحو جدي و مستقل از حوالي دهه ۴۰ و ۵۰ آغاز کرده است. نخستين کارهاي شناخته شده در اين حوزه، ظاهراً در آمريکا انجام گرفته است و آن هم به تحقيقات ميداني راجع به تغييرات پديد آمده در ميزان دينداري مردم، از طريق اندازه گيري ميزان عضويت و حضور کليسايي مربوط مي شود. چنان که همين نکته را برگر و لاکمن نيز تأييد مي کنند. پس از آن، جامعه شناسي دين حداقل سه جهش تکاملي را تجربه کرده است. نخست، بيرون جَستن از چارچوب نظري؛ دوم، گسترش مرزهاي دين به بيرون از محدوده هاي نهادي و سازماني آن و سوم، تلاش براي خارج کردن آن از جغرافياي غربي و مسيحي.<ref>همان، ص۱۴۶.</ref>
 
اهميت موضوع دين براي جامعه شناسان، نه في نفسه، بلکه به تبع تأثيراتي بوده است که بر حيات اجتماعي مي گذارده يا از آن مي پذيرفته است. مخاطبين دين در بادي امر، اگر چه افرادند و تجلي نخستين آن در ايمان وتعلق خاطر فردي است، ليکن دين مستعد آن است که به سرعت وجه اجتماعي بيابد. چنان که با وجود تمايز اديان از اين حيث، هيچ ديني را در هيچ زماني نمي توان سراغ گرفت که کاملاً سرّي، دروني، ذهني و حاشيه اي باقي مانده باشد و حتي برخي از اديان، خود را صاحب نقش و رسالت اجتماعي مي شناسند. به علاوه دين نيز مانند هر پديده اجتماعي ديگر، از تأثير پذيري محيط نشو و نماي خويش مصون نيست؛ لذا از اين حيث هم به مثابه يک متغير وابسته، محل توجه جامعه شناسان و محمل مطالعات جامعه شناختي قرار گرفته و بي استثناء در تمامي سرفصل هاي مطالعات جامعه شناسانه مطرح بوده است و هم چنان دنبال مي شود. مثل جامعه شناسيِ ساخت ها، جامعه شناسي نهادها، جامعه شناسي گروه ها، جامعه شناسي نظم و تغييرات، جامعه شناسي کنش و کنش گران اجتماعي و... .<ref>همان، ص۱۴۷ـ۱۴۸.</ref>
 
==رهيافت هاي مهم جامعه شناسي دين==
 
از زمان بنيانگذاران و بزرگان دانش جامعه شناسي (که نسل اول به حساب مي آيند) که بحث هاي جامعه شناختي دين را در همان چارچوب جامعه شناسي عمومي دنبال مي کردند، تا کنون حداقل سه نسل از عمر جامعه شناسي دين سپري شده است. نسل دوم، هم زمان با بروز تفصيل و تشعب در جامعه شناسي و تخصصي شدن حوزه هاي جامعه شناختي پاي به عرصه وجود گذاردند که در واقع بنيان گذارانِ خودآگاهِ زيرشاخه هاي جامعه شناسي هستند.
 
ارنست تروئلچ از معاصران ماکس وبر، يواخيم واخ آلماني که در تحليل مقايسه اي فرهنگ اديان بزرگ کار کرده، تالکوت پارسونز جامعه شناس شهير آمريکايي از نسل دوم محسوب مي شوند. جامعه شناسي دين در نسل سوم بيش از هر جا در آمريکا رشد کرد و ادامه يافت. تفاوت در وضع دين داري و نوع پيروي ديني و در ساخت نهادهاي ديني جامعه آمريکا با آن چه در جوامع اروپايي مي گذشت از موضوعات مورد توجه جامعه شناسان معاصر دين بوده است. توماس لامن و پيتر برگر، رابرت بلا، چارلز گلاک و رودني استراک، کليفورد گيرتز، شاگرد بلافصل پارسونز که شهرتش بيشتر به خاطر مطالعه درباره دين و فرهنگ اسلامي در کشورهاي جنوب شرق آسياست، ريچارد نيبر، ميلتون يينگر، توماس اُدي، گي سوانسون، گرهارد لنسکي، برايان ترنر و مرديت مک گوئر نيز به عنوان نسل سوم جامعه شناسان مطرح هستند. جامعه شناسي دين در نسل سوم، همزاد خويش يعني عرفي شدن را در قالب يک موضوع محوري که توجه اصلي بعضي از متفکران اين رشته را به صورت متمرکز به خود معطوف مي نمود، دنبال کرده است. پيتر برگر، برايان ويلسون، ديويد مارتين، رولند رابرتسون، هاروي کاکس، اليسدر مک اينتاير، آندريو گريلي، پيتر گلنسر، دانيل بل و دابلر از جمله جامعه شناسان معاصر دين اند که در مهم ترين آثارشان عمدتاً بر بحث هاي عرفي شدن متمرکز شده اند.<ref>همان، ص۱۵۳ـ۱۵۵.</ref>
 
جامعه شناسي دين در نسل نخست، از دو جريان تحولي و اثباتي (پوزيتويستي) تأثير پذيرفت، اين نگرش ها خاستگاه انگليسي و فرانسوي داشتند و ريشه رهيافت تحولي در نظريه اگوست کنت مبني بر تحول سه گانه تاريخ انديشه بشري قرار داشت. نماينده بزرگ اين گرايش اميل دورکيم است و بسياري از جامعه شناسان با عنوان دورکيمي شناخته مي شوند. مهم ترين دغدغه اين جريان که راه خود را از فلسفه و معرفت هاي رباني جدا کرده بود فاصله گرفتن از موضوع خويش و احراز حداکثر بي طرفي و نيز شئ انگاري پديده اجتماعي بود. اسپنسر و مارکس و تابعينش به اين رهيافت تعلق دارند. در اين رهيافت که با نام تبييني نيز معرفي مي شود بر عوامل تأثيرگذار بيروني تأکيد شده و تمايل شديدي به تعميمي دهي قوانين علّي به سوي ريشه و منشاء دين، کارکردها و مناسبات آن با ديگر پديده هاي اجتماعي وجود دارد. با انتقال انديشه هاي جامعه شناختي به آلمان رهيافت تفهّمي بر جامعه شناسي و نيز جامعه شناسي دين حاکم شد. اين رهيافت با نام ماکس وِبِر شناخته شده و دسته اي از جامعه شناسان با نام وبري شناخته مي شوند. اين نگره با تأکيد بر فاعل اجتماعي، ابعاد ديگري از دين را نيز که در رهيافت تحولي ـ اثباتي مغفول مانده بود مورد توجه قرار داد. اين جريان که جريان تفسيري نيز ناميده مي شود به سوي بررسي ماهيت باورها و ارزش هاي دين و نقش معنا بخشي آن به زندگي فردي و اجتماعي گرايش دارد. جامعه شناسي در آمريکا با انفصال هر چه بيشتر از فلسفه به سوي جنبه هاي ميداني و کمّي روي آورد و به رهيافت تحولي و اثباتي بازگشت. انتقال مکاتب آلماني به آمريکا باعث احياء رهيافت تفسيري در قالب ايجاد رهيافت هاي شهودي (شلاير ماخر)، وجودي (کي ير کگور)، و پديدارشناسانه (هوسرل) شد.<ref>همان، ص۱۵۵ـ۱۶۱.</ref> در نسل جديد، جامعه شناساني ديده مي شوند که به جامعه شناسي اديان بيش از جامعه شناسي دين، به درک همدلانه بيش از بي طرفي خشک و به رهيافت فلسفي ـ کلامي بيش از نگرش هاي علم گرايانه دين و به طور کلي به تفسير دين بيش از تبيين آن اهميت مي دهند.<ref>همان، ص۱۷۶.</ref>
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
|شاخه فرعی۱ = جامعه‌شناسی دین
|شاخه فرعی۱ = جامعه‌شناسی دین
|شاخه فرعی۲ = ماهیت جامعه‌شناسی دین
|شاخه فرعی۲ = ماهیت جامعه‌شناسی دین
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
:{{شد}} [[کاربر:A.rezapour|A.rezapour]] ([[بحث کاربر:A.rezapour|بحث]]) ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)
:{{شد}} [[کاربر:A.rezapour|A.rezapour]] ([[بحث کاربر:A.rezapour|بحث]]) ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)
:{{شد}} [[کاربر:A.rezapour|A.rezapour]] ([[بحث کاربر:A.rezapour|بحث]]) ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)
:{{شد}} [[کاربر:A.rezapour|A.rezapour]] ([[بحث کاربر:A.rezapour|بحث]]) ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)
:{{شد}} [[کاربر:A.rezapour|A.rezapour]] ([[بحث کاربر:A.rezapour|بحث]]) ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)
:{{شد}} [[کاربر:A.rezapour|A.rezapour]] ([[بحث کاربر:A.rezapour|بحث]]) ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)
:{{شد}} [[کاربر:A.rezapour|A.rezapour]] ([[بحث کاربر:A.rezapour|بحث]]) ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)
:{{شد}} [[کاربر:A.rezapour|A.rezapour]] ([[بحث کاربر:A.rezapour|بحث]]) ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۱

سؤال

جامعه‌شناسی دین چیست؟

جامعه‌شناسی دین، فارغ از صدق و کذب گزاره‌های دینی، دین را به عنوان پدیده‌ای در کنار سایر پدیده‌های جهان نگاه می‌کند و روابط یک جانبه یا چند جانبه دین و آموزه‌های دینی را با معرفت، انسان، جامعه، سیاست، ادبیات، معماری و… مورد مطالعه قرار می‌دهد. جامعه‌شناسی دین، به دین و تعالیم ادیان به عنوان پدیده‌ای به سانِ سایر پدیده‌ها می‌نگرد و بدون ورود به ساحت چیستی دین و امر دینی به مطالعه روابط آن با سایر پدیده‌های اجتماعی می‌پردازد.

جامعه‌شناسی دین به مسئله نقش و اهمیت دین به معنای عام در جامعه بشری و نیز اهمیت باورداشت‌ها و عملکردهای گروه‌ها و جوامع خاص (یک دین خاص) می‌پردازد.[۱] می‌توان گفت که جامعه‌شناسی دین دو مسئله اصلی و کانونی دارد: یکی این است که چرا باورداشت‌ها و عملکردهای مذهبی چنین نقش تعیین‌کننده‌ای در فرهنگ و جامعه دارند و دیگر این که چرا این باورداشت‌ها و عملکردها چنین صورت‌های گوناگونی به خود گرفته‌اند.[۲] علاقه بنیادین بیشتر جامعه‌شناسان دینی بالا بردن فهم ما از نقش دین در جامعه، تحلیل اهمیت و تأثیر دین بر تاریخ بشری و شناخت جلوه‌های گوناگون دین و نیروهای اجتماعی تأثیرگذار و شکل‌دهنده آنهاست.[۳]

شاخه‌های جامعه‌شناسی دین

جامعه‌شناسی دین دانشی است که به بررسی تجربی دین در زمینه اجتماعی آن[۴] می‌پردازد که در نتیجه هم تأثیرگذاری بر جامعه و هم تأثیرپذیری دین از سایر پدیده‌های اجتماعی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. ورنز اشتارک در کتاب جامعه‌شناسی دین موضوع این دانش را به سه حوزه تقسیم می‌کند:

الف) جامعه‌شناسی کلان دین: این نگرش به کشف رابطه اجتماع‌های فرعی دینی (گروه‌های دینی) با جوامع اصلی، می‌پردازد. زمانی این بخش را تحت عنوان «رابطه کلیسا و حکومت» مورد توجه قرار می‌دادند؛ اما امروز معلوم شده که این تعبیر کاملاً محدود و بکلی نامتناسب است؛ زیرا اولاً، موضوع‌های مورد مطالعه از قلمرو دو مفهوم فراتر می‌رود و ثانیاً، رابطه‌ای که مورد مطالعه واقع می‌شود فقط رابطه حقوقی و سیاسی نیست.

ب) جامعه‌شناسی خُرد دین: این نوع جامعه‌شناسی، وظیفه دارد که به زندگی و حیات داخلی (درونی) آن اجتماع‌ها و گروه‌های دینی بپردازد.

ج) جامعه‌شناسی دین به معنای اعم: این بخش از جامعه‌شناسی دین، به مطالعه عوامل دینی در جامعه در سطح گسترده می‌پردازد و به‌طور کلی، رابطه عوامل دینی را با عرف، حقوق، خانواده، جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و در واقع رابطه این عوامل را با همه جنبه‌های واقعیت‌های اجتماعی که با آنها همزیستی داشته و به‌طور معناداری دارای ارتباط و انسجامند، مطالعه می‌کند.

بخش‌های اول و دوم، به مطالعه دین به عنوان یک مجموعه تمرکز یافته می‌پردازند و از دینی که دارای تجسم اجتماعی شده‌ است، سخن می‌گویند، ولی عنوان اخیر (جامعه‌شناسی دین به معنای اعم) می‌کوشد تا تأثیر دین را که در جامعه پراکنده‌ است، کشف کند و نقش آن را در پیدایش و شکل‌گیری دیگر نهادهای اجتماعی دریابد.[۵]

موضوعات جامعه‌شناسی دین

از آنجا که هدف این علم بررسی رابطه دین و سایر پدیده‌های بشری است، روشن است که ابتدا باید معلوم باشد منظور از دین چیست؟ و از آنجا که در جهان، ادیان بسیار متفاوتی وجود دارند که نامیدن همه آن‌ها با نام دین مشکلات نظری فراوانی ایجاد می‌کند، جامعه‌شناسان دین تلاش می‌کنند تا تعریفی از دین ارائه کنند که شامل همه آن چیزی شود که دین نامیده شده‌ است. در نتیجه همین واقعیت است که یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح شده در این دانش، تعریف دین است.

با نگاهی گذرا به برخی از کتب جامعه‌شناسی دین می‌توان فهرستی از مباحث مطرح شده را تنظیم کرد که خود گویای موضوع این علم و مباحث مطرح در آن می‌باشد. به عنوان مثال همیلتون در کتاب خود به پیروی از جامعه‌شناسان بزرگ دین و با انگیزه معرفی جامعه‌شناسی دین، مباحثی همچون؛ عقل و دین، جادو، دین و عاطفه، دین و ایدئولوژی، دین و همبستگی، اخلاق پروتستانی، دنیاگرایی، و… را مورد مطالعه قرار داده‌ است. برخی از مباحث مطرح شده توسط یواخیم واخ در کتاب خود با نام جامعه‌شناسی دین[۶] نیز عبارتند از: درباره تجربه دینی و بیان نظری و عملی آن، نتایج جامعه‌شناختی دین مثل وحدت بخشی، دین و گروه‌های طبیعی مثل خانواده و خویشاوندان و مناسک محلی و نژادی و…، سازمان‌های دینی مثل کلیسا، مریدان و…، دین و تمایزات درون جامعه مثل قشربندی اجتماعی و شغلی و منطقه‌ای، رابطه دین و حکومت، دین جهانی، انواع اقتدار دینی مثل رهبران و بنیان‌گذاران، پیغمبری، کاهنی، و روحانیت و…. در دوران اخیر می‌توان موضوع سکولار شدن جوامع، ظهور فرقه‌ها یا جنبش‌های جدید دینی، بنیادگرایی دینی و نیز جهش‌های اعتقاد دینی[۷] را از موضوعات مهم جامعه‌شناسی دین دانست.[۸]

تاریخچه و زمینه‌های شکل‌گیری

در طول تاریخ مباحثی از جنس جامعه‌شناسی دین وجود داشته‌ است هر چند چنین نامی بر آن ننهاده بودند؛ مثلاً گزنوفانوس، شکل خدایان اقوام مختلف را تابعی از همان قوم می‌دانست، افلاطون طرح اتوپیایی خویش از یک جامعه ایده‌آل را ارائه می‌داد، ارسطو در اخلاق نیکوماخوسی از سهم ارزش‌های اخلاقی در حیات اجتماعی سخن می‌گفت و آگوستین در کتاب شهر خدا تصویری آرمانی از یک نظام دنیویِ همسان با نظم ازلی عرضه می‌کرد. در اندیشه مسلمانان نیز می‌توان در اندیشه فارابی که انواع مُدُن فاضله را معرفی می‌کرد و نیز مقدمه ابن خلدون و بررسی نقش دین در طلوع و افول سلسله‌های گوناگون و انسجام اجتماعی (عصبیت) در جوامع، ریشه‌های این نگاه را جستجو کرد.[۹]

با این همه دانشی با نام جامعه‌شناسی دین محصول دنیای بعد از رنسانس و شکل‌گیری دانش جامعه‌شناسی، و مولود تقارن چند رخداد مهم تاریخی و تلاقی چند فرایند عظیم در حیات اجتماعی و معرفتی بشر است.[۱۰] ظهور سرمایه‌داری، کثرت‌گرایی فرهنگی، تسامح دینی و دولت لیبرال نمونه‌های این اتفاقات می‌باشند. این فرایندها محققان را قادر ساخت، یا مجبور کرد که خود را از مدعیات هنجاری ادیان و جوامعی که مورد مطالعه قرار می‌دادند جدا سازند.[۱۱] نقادی‌های دوره رنسانس و اصلاح‌طلبی و تردیدهای عصر روشنگری نسبت به اصالت و حقانیت دین، سرچشمه دیگر شکل‌گیری جامعه‌شناسی دین است.[۱۲]

اسپنسر، تونیس، زیمل، وبلن و پاره تو از جمله جامعه شناسانی‌اند که می‌توان در لابلای آثار برجای مانده از ایشان به مطالبی در حوزه جامعه‌شناسی دین دست یافت.[۱۳] ماکس وبر اولین صاحب نظری است که به جامعه‌شناسی دین به صورت یک علم منظم نگاه کرد. البته تمام توجه اصلی او تقریباً در مذهب کالوینیسم متمرکز است.[۱۴]

پیشینه مطالعات جامعه‌شناختی دین

واکاوی و ریشه‌یابی پیشینه مطالعات جامعه‌شناختی درباره دین، جستجوگران و علاقمندان این رشته را حداقل به دو سرچشمه متفاوت رهنمون می‌سازد.

مدخل نخست از مطالعات دین‌پژوهانه در حوزه‌های مختلفی چون تاریخ دین، مطالعات تطبیقی ادیان، مردم‌شناسی و حتی روان‌شناسی دین نشأت می‌گیرد. به لحاظ قدمت، مطالعات تاریخی ـ تطبیقی و تاریخی ـ انتقادیِ ادیان، مردم‌شناسیِ دین و جادو و روان‌شناسیِ دین، پیشینه بیشتری از رشته نوپای جامعه‌شناسی دین دارند. بهره‌هایی که نخستین جامعه‌شناسانِ دین از ادبیات دین‌پژوهیِ گرد آمده در این رشته‌های علمی برای ساخت و پرداخت نظریات تحلیلی و تبیینی خویش برده‌اند، مؤید وجود همین سبقت و تعاقب است. استفاده‌های فراوان دورکیم از نتایج به دست آمده از مطالعات تاریخی و تطبیقی دین‌پژوهان پیش از خود درباره ادیان شرقی و ابتنای نظریات و تست فرضیات جامعه‌شناسانه خویش با استمداد از این تحلیل‌های تاریخی و هم چنین کار کسانی چون مارکس و اسپنسر که با اشراف و تسلط نسبی بر بعضی از رشته‌های دین پژوهی متقدم گام‌هایی نیز ـ هر چند ابتدایی و لرزان ـ در درون مرزهای جامعه‌شناسی دین زده‌اند، همگی از مصادیق همین صله و پیوند است.[۱۵]

مدخل دوم، ریشه در روندی دارد که طی آن جامعه‌شناسی به عنوان یک رشته علمی مستقل، راه خویش را از فلسفه و تفکرات کلامی جدا نمود و اهداف و مقاصد جدیدی را پیش روی عالمان اجتماعی قرار داد. جامعه‌شناسی دین به عنوان یکی از زیر شاخه‌های تخصصی‌تر جامعه‌شناسی، کارش را به نحو جدی و مستقل از حوالی دهه ۴۰ و ۵۰ آغاز کرده‌ است. نخستین کارهای شناخته شده در این حوزه، ظاهراً در آمریکا انجام گرفته‌ است و آن هم به تحقیقات میدانی راجع به تغییرات پدید آمده در میزان دینداری مردم، از طریق اندازه‌گیری میزان عضویت و حضور کلیسایی مربوط می‌شود. چنان‌که همین نکته را برگر و لاکمن نیز تأیید می‌کنند. پس از آن، جامعه‌شناسی دین حداقل سه جهش تکاملی را تجربه کرده‌ است. نخست، بیرون جَستن از چارچوب نظری؛ دوم، گسترش مرزهای دین به بیرون از محدوده‌های نهادی و سازمانی آن و سوم، تلاش برای خارج کردن آن از جغرافیای غربی و مسیحی.[۱۶]

اهمیت موضوع دین برای جامعه‌شناسان، نه فی نفسه، بلکه به تبع تأثیراتی بوده‌ است که بر حیات اجتماعی می‌گذارده یا از آن می‌پذیرفته‌ است. مخاطبین دین در بادی امر، اگر چه افرادند و تجلی نخستین آن در ایمان و تعلق خاطر فردی است، لیکن دین مستعد آن است که به سرعت وجه اجتماعی بیابد. چنان‌که با وجود تمایز ادیان از این حیث، هیچ دینی را در هیچ زمانی نمی‌توان سراغ گرفت که کاملاً سرّی، درونی، ذهنی و حاشیه‌ای باقی مانده باشد و حتی برخی از ادیان، خود را صاحب نقش و رسالت اجتماعی می‌شناسند. به علاوه دین نیز مانند هر پدیده اجتماعی دیگر، از تأثیرپذیری محیط نشو و نمای خویش مصون نیست؛ لذا از این حیث هم به مثابه یک متغیر وابسته، محل توجه جامعه‌شناسان و محمل مطالعات جامعه‌شناختی قرار گرفته و بی استثناء در تمامی سرفصل‌های مطالعات جامعه‌شناسانه مطرح بوده‌ است و همچنان دنبال می‌شود. مثل جامعه‌شناسیِ ساخت‌ها، جامعه‌شناسی نهادها، جامعه‌شناسی گروه‌ها، جامعه‌شناسی نظم و تغییرات، جامعه‌شناسی کنش و کنش‌گران اجتماعی و…[۱۷]

رویکردهای جامعه‌شناسی دین

جامعه‌شناسی دین در نسل نخست، از دو جریان تحولی و اثباتی (پوزیتویستی) تأثیر پذیرفت؛ این نگرش‌ها خاستگاه انگلیسی و فرانسوی داشتند و ریشه رهیافت تحولی در نظریه اگوست کنت مبنی بر تحول سه‌گانه تاریخ اندیشه بشری قرار داشت. نماینده بزرگ این گرایش امیل دورکیم است و بسیاری از جامعه‌شناسان با عنوان دورکیمی شناخته می‌شوند. مهم‌ترین دغدغه این جریان که راه خود را از فلسفه و معرفت‌های ربانی جدا کرده بود فاصله گرفتن از موضوع خویش و احراز حداکثر بی‌طرفی و نیز شئ انگاری پدیده اجتماعی بود. اسپنسر و مارکس و تابعینش به این رهیافت تعلق دارند. در این رهیافت که با نام تبیینی نیز معرفی می‌شود بر عوامل تأثیرگذار بیرونی تأکید شده و تمایل شدیدی به تعمیمی دهی قوانین علّی به سوی ریشه و منشأ دین، کارکردها و مناسبات آن با دیگر پدیده‌های اجتماعی وجود دارد.

با انتقال اندیشه‌های جامعه‌شناختی به آلمان رهیافت تفهّمی بر جامعه‌شناسی و نیز جامعه‌شناسی دین حاکم شد. این رهیافت با نام ماکس وِبِر شناخته شده و دسته‌ای از جامعه‌شناسان با نام وبری شناخته می‌شوند. این نگره با تأکید بر فاعل اجتماعی، ابعاد دیگری از دین را نیز که در رهیافت تحولی ـ اثباتی مغفول مانده بود مورد توجه قرار داد. این جریان که جریان تفسیری نیز نامیده می‌شود به سوی بررسی ماهیت باورها و ارزش‌های دین و نقش معنابخشی آن به زندگی فردی و اجتماعی گرایش دارد. جامعه‌شناسی در آمریکا با انفصال هر چه بیشتر از فلسفه به سوی جنبه‌های میدانی و کمّی روی آورد و به رهیافت تحولی و اثباتی بازگشت. انتقال مکاتب آلمانی به آمریکا باعث احیاء رهیافت تفسیری در قالب ایجاد رهیافت‌های شهودی (شلایر ماخر)، وجودی (کی یر کگور)، و پدیدارشناسانه (هوسرل) شد.[۱۸] در نسل جدید، جامعه‌شناسانی دیده می‌شوند که به جامعه‌شناسی ادیان بیش از جامعه‌شناسی دین، به درک همدلانه بیش از بی‌طرفی خشک و به رهیافت فلسفی ـ کلامی بیش از نگرش‌های علم گرایانه دین و به‌طور کلی به تفسیر دین بیش از تبیین آن اهمیت می‌دهند.[۱۹]

منابع

  1. همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۲.
  2. همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۲.
  3. همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۳.
  4. همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۱۸.
  5. علیزاده، عبدالرضا، جامعه‌شناسی دین، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره ۸، پاییز ۱۳۷۵ش.
  6. واخ، یواخیم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه جمشید آزادگان، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۰ش.
  7. منظور از این عنوان آن است که امروزه بسیاری افراد بدون داشتن تعلق به کلیسا دارای عقیده دینی هستند واین پدیده در دوران جدید رو به گسترش است.
  8. ویلم، ژان پل، جامعه‌شناسی ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۸۵–۱۲۹.
  9. شجاعی زند، علی رضا، دین ـ جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۳؛ دیویس، وینستون، مقاله جامعه‌شناسی دین، ترجمه همایون همتی، مندرج در کیهان فرهنگی، شماره ۱۳۹، بهمن ۱۳۷۶ش، ص۴۴–۴۹؛ همین مقاله به همت: الیاده، میرچاد، دین پژوهی، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۱۱.
  10. دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۴۴.
  11. دیویس، وینستون، مقاله جامعه‌شناسی دین، ترجمه همایون همتی، مندرج در کیهان فرهنگی، شماره ۱۳۹، بهمن ۱۳۷۶ش، ص۴۴–۴۹
  12. شجاعی زند، علی رضا، دین ـ جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۳
  13. شجاعی زند، علی رضا، دین ـ جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۵۲–۱۵۳.
  14. واخ، یواخیم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه جمشید آزادگان، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۰ش. ص ۸
  15. دین ـ جامعه و عرفی شدن، همان ص۱۴۵.
  16. دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۴۶.
  17. دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۴۷–۱۴۸.
  18. دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۵۵–۱۶۱.
  19. دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۷۶.