تفاوت درجات عصمت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آيا درجه ى عصمت معصومين به يك اندازه است؟ و اگر تفاوت ندارد، پس چرا پيامبران اولوا العزم داريم و اگر تفاوت دارد چرا مى گويند همه ى آن ها معصوم اند و تفاوتى با يك ديگر ندارند؟ و آيا اين شامل پيامبرانى كه فقط براى خودشان نبى بودند نيز مى شود؟
آیا درجهٔ عصمت معصومین به یک اندازه است؟ و اگر تفاوت ندارد، پس چرا پیامبران اولوا العزم داریم و اگر تفاوت دارد چرا می‌گویند همهٔ آن‌ها معصوم اند و تفاوتی با یک دیگر ندارند؟ و آیا این شامل پیامبرانی که فقط برای خودشان نبی بودند نیز می‌شود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اين قسمت از چند پرسش تشكيل شده كه جداگانه به بررسى آن ها مى پردازيم:
این قسمت از چند پرسش تشکیل شده که جداگانه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:
1. تفاوت درجات معصومان  
۱. تفاوت درجات معصومان
بى ترديد پيامبران الهى به مراتب گوناگونى از قرب و كمال دست يافته و هر كدام به جاى گاه ويژه اى بار يافته اند. وجود پيامبرانى كه قرآن كريم آنان را «اولوا العزم» مى خواند، تنها يكى از دلايلى است كه برترى برخى از انبيا بر بعضى ديگر را به خوبى مى نماياند. افزون بر اين، در دو آيه به صراحت از چنين تفاوتى سخن به ميان آمده است; چنان كه در سوره ى اسراء مى خوانيم: (وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى بَعْض) ; و به راستى برخى از پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيده ايم.
بی تردید پیامبران الهی به مراتب گوناگونی از قرب و کمال دست یافته و هر کدام به جای گاه ویژه ای بار یافته‌اند. وجود پیامبرانی که قرآن کریم آنان را «اولوا العزم» می‌خواند، تنها یکی از دلایلی است که برتری برخی از انبیا بر بعضی دیگر را به خوبی می‌نمایاند. افزون بر این، در دو آیه به صراحت از چنین تفاوتی سخن به میان آمده است؛ چنان‌که در سورهٔ اسراء می‌خوانیم: (وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْض) ; و به راستی برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری بخشیده‌ایم.
برترى پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) بر ديگر معصومان، به گواهى روايات فراوان، انكارناپذير است.  و در ميان امامان نيز برخى از آنان درخشش ويژه اى يافته اند; چنان كه در بسيارى از احاديث، اميرمؤمنان على بن ابى طالب(عليه السلام) پس از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) سرآمد همه ى مردمان به شمار آمده است. برخى از روايات نيز پيشواى غايب از نظر، مهدى منتظر (عج) را گل سر سبد نوادگان حسين بن على(عليه السلام)مى خوانند. با اين همه، بِه تر است از كنج كاوى در اين باره بپرهيزيم و دانش آن را به خدا واگذاريم و اين سخن امام صادق(عليه السلام)را آويزه ى گوش خود سازيم كه در پاسخ به پرسشى از اين دست بر سرشت يگانه ى امامان تأكيد ورزيده، فرمودند: «اوّلُنا مُحَمّد وَ أوسَطُنا مُحَمّد وَ آخرنا مُحَمّد».  
برتری پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بر دیگر معصومان، به گواهی روایات فراوان، انکارناپذیر است؛ و در میان امامان نیز برخی از آنان درخشش ویژه ای یافته‌اند؛ چنان‌که در بسیاری از احادیث، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) پس از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) سرآمد همهٔ مردمان به شمار آمده است. برخی از روایات نیز پیشوای غایب از نظر، مهدی منتظر(عج) را گل سر سبد نوادگان حسین بن علی (علیه السلام) می‌خوانند. با این همه، بِه تر است از کنج کاوی در این باره بپرهیزیم و دانش آن را به خدا واگذاریم و این سخن امام صادق (علیه السلام) را آویزهٔ گوش خود سازیم که در پاسخ به پرسشی از این دست بر سرشت یگانهٔ امامان تأکید ورزیده، فرمودند: «اوّلُنا مُحَمّد وَ أوسَطُنا مُحَمّد وَ آخرنا مُحَمّد».
2. هم سانى در عصمت
۲. هم‌سانی در عصمت
همه ى پيامبران الهى در چهار گونه عصمت هم سان يك ديگرند: الف. عصمت در دريافت وحى و ابلاغ آن; ب. عصمت در اعتقادات; ج. عصمت از گناهان; د. عصمت از خطا و نسيان. عصمت امامان نيز تفاوت چندانى با عصمت پيامبران ندارد; جز اين كه در اين جا به جاى دريافت و ابلاغ وحى، از تبيين و توضيح معارف وحيانى سخن مى رود. نكته در خور توجه اين است كه مقصود از گناهانى كه هيچ پيامبر و امامى به گِرد آن نمى گردد، سرپيچى از مقرّراتى است كه در شريعتى آسمانى، به صورت تكليفى همگانى در آمده است. با اين حال، بسيارى از كارها كه بر همگان روا است، شايسته ى مقرّبان درگاه الهى نيست; چرا كه «حَسَناتُ الابرار سَيِّئاتُ المُقرَّبين». در اين جا است كه گاه معصومان نيز دچار لغزش مى گردند و عملى از آنان سر مى زند كه هر چند حرام شرعى نيست، امّا در خور مقام والاى معصومان نبوده، در اصطلاح «ترك اولى» خوانده مى شود. شمار ترك اولاى يك معصوم، يكى از معيارهايى است كه مى تواند مقدار قرب و كمالش را مشخص سازد.
همهٔ پیامبران الهی در چهار گونه عصمت هم‌سان یک دیگرند: الف. عصمت در دریافت وحی و ابلاغ آن؛ ب. عصمت در اعتقادات؛ ج. عصمت از گناهان؛ د. عصمت از خطا و نسیان. عصمت امامان نیز تفاوت چندانی با عصمت پیامبران ندارد؛ جز این که در این‌جا به جای دریافت و ابلاغ وحی، از تبیین و توضیح معارف وحیانی سخن می‌رود. نکته در خور توجه این است که مقصود از گناهانی که هیچ پیامبر و امامی به گِرد آن نمی‌گردد، سرپیچی از مقرّراتی است که در شریعتی آسمانی، به صورت تکلیفی همگانی درآمده است. با این حال، بسیاری از کارها که بر همگان روا است، شایستهٔ مقرّبان درگاه الهی نیست؛ چرا که «حَسَناتُ الابرار سَیِّئاتُ المُقرَّبین». در این‌جا است که گاه معصومان نیز دچار لغزش می‌گردند و عملی از آنان سر می‌زند که هر چند حرام شرعی نیست، امّا در خور مقام والای معصومان نبوده، در اصطلاح «ترک اولی» خوانده می‌شود. شمار ترک اولای یک معصوم، یکی از معیارهایی است که می‌تواند مقدار قرب و کمالش را مشخص سازد.
از سوى ديگر، پرهيز از گناه و ترك اولى، يگانه معيار فضيلت نيست; ميزان راز و نياز و عبادت و چگونگى بردبارى در برابر مشكلات از عوامل ديگرى است كه مى تواند معصومان را در درجات متفاوتى جاى دهد. از اين رو است كه گاه امامى معصوم، عبادات خود را در برابر حالات معنوى معصومى ديگر ناچيز مى شمارد و حسرت آن را در دل مى پروراند.  
از سوی دیگر، پرهیز از گناه و ترک اولی، یگانه معیار فضیلت نیست؛ میزان راز و نیاز و عبادت و چگونگی بردباری در برابر مشکلات از عوامل دیگری است که می‌تواند معصومان را در درجات متفاوتی جای دهد. از این رو است که گاه امامی معصوم، عبادات خود را در برابر حالات معنوی معصومی دیگر ناچیز می‌شمارد و حسرت آن را در دل می‌پروراند.
كوتاه سخن آن كه، نردبان معرفت الهى، داراى پلّه هاى نامتناهى است و معصومان اگر چه از خطّ قرمزى كه مرز سقوط به دامن گناهان شرعى را مشخص مى سازد، فروتر نمى آيند، اما چنين نيست كه همگى به يك سان درجات تعالى را بپيمايند; چنان كه آيات قرآن، با وجود آن كه در معجزه بودن هم سان يك ديگرند، در رسايى و شيوايى با يك ديگر تفاوت دارند; به گونه اى كه شاعر مى گويد:
کوتاه سخن آن که، نردبان معرفت الهی، دارای پلّه‌های نامتناهی است و معصومان اگر چه از خطّ قرمزی که مرز سقوط به دامن گناهان شرعی را مشخص می‌سازد، فروتر نمی‌آیند، اما چنین نیست که همگی به یک سان درجات تعالی را بپیمایند؛ چنان‌که آیات قرآن، با وجود آن که در معجزه بودن هم‌سان یک دیگرند، در رسایی و شیوایی با یک دیگر تفاوت دارند؛ به گونه ای که شاعر می‌گوید:
در بيان و در فصاحت كى بود يك سان سخن***گر چه گوينده بود چون جاحظ و چون اصمعى
در بیان و در فصاحت کی بود یک سان سخن***گر چه گوینده بود چون جاحظ و چون اصمعی
در كلام ايزد بى چون كه وحى مُنزل است***كى بود «تَبّت يَدا» مانند «يا ارضُ ابْلَعى»
در کلام ایزد بی چون که وحی مُنزل است***کی بود «تَبّت یَدا» مانند «یا ارضُ ابْلَعی»
3. عصمت انبياى نامبلّغ
۳. عصمت انبیای نامبلّغ
در يكى از روايات، در بيان انواع گوناگون پيامبران، به گروهى اشاره شده است كه معارف وحيانى تنها به كار خود آنان مى آمده و هدايت هيچ كس بر عهده ى آنان نبوده است . اين روايت هر چند در منبع معتبرى هم چون اصول كافى آمده، اما افزون بر اشكالى كه در سند آن به چشم مى خورد،  از نظر محتوا نيز داراى ابهاماتى است و به باور برخى از انديشمندان، با ظاهر آيات قرآن ناسازگار است. در باره ى چگونگى عصمت اين گونه از انبيا هم چون وجود خارجى شان نمى توان چندان قاطعانه سخن گفت. بسيارى از دلايل عصمت، لزوم مصونيّت پيامبران را به گونه اى با جنبه ى هدايت گرى آنان پيوند مى زند; از اين رو، چنين وحى آموختگان نامبلّغى را در بر نمى گيرد. در هر حال، آنچه ترديدى را بر نمى تابد، لزوم عصمت اينان در دريافت وحى است; زيرا اگر در اين قلمرو خطايى رخ دهد، وحى الهى كه مايه ى هدايت و يگانه ابزار دست يابى به سعادت است، خود موجب گم راهى خواهد شد و اين با حكمت الهى سازگار نيست
در یکی از روایات، در بیان انواع گوناگون پیامبران، به گروهی اشاره شده است که معارف وحیانی تنها به کار خود آنان می‌آمده و هدایت هیچ‌کس بر عهدهٔ آنان نبوده است. این روایت هر چند در منبع معتبری هم چون اصول کافی آمده، اما افزون بر اشکالی که در سند آن به چشم می‌خورد، از نظر محتوا نیز دارای ابهاماتی است و به باور برخی از اندیشمندان، با ظاهر آیات قرآن ناسازگار است. در بارهٔ چگونگی عصمت این گونه از انبیا هم چون وجود خارجی شان نمی‌توان چندان قاطعانه سخن گفت. بسیاری از دلایل عصمت، لزوم مصونیّت پیامبران را به گونه ای با جنبهٔ هدایت گری آنان پیوند می‌زند؛ از این رو، چنین وحی آموختگان نامبلّغی را در بر نمی‌گیرد. در هر حال، آنچه تردیدی را برنمی‌تابد، لزوم عصمت اینان در دریافت وحی است؛ زیرا اگر در این قلمرو خطایی رخ دهد، وحی الهی که مایهٔ هدایت و یگانه ابزار دست یابی به سعادت است، خود موجب گم راهی خواهد شد و این با حکمت الهی سازگار نیست


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
متن برگرفته شده از کتاب ''پـرسمان عصـمت''، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهش‌هاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.
متن برگرفته شده از کتاب ''پرسمان عصمت''، یوسفیان، حسن، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، قم، ۱۳۸۰ش.
{{پانویس}}
{{پانویس}}


خط ۲۷: خط ۲۷:
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه اصلی = کلام
  |شاخه فرعی۱ = عصمت
  |شاخه فرعی۱ = عصمت
  |شاخه فرعی۲ =  
  |شاخه فرعی۲ =
  |شاخه فرعی۳ =
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۱

سؤال

آیا درجهٔ عصمت معصومین به یک اندازه است؟ و اگر تفاوت ندارد، پس چرا پیامبران اولوا العزم داریم و اگر تفاوت دارد چرا می‌گویند همهٔ آن‌ها معصوم اند و تفاوتی با یک دیگر ندارند؟ و آیا این شامل پیامبرانی که فقط برای خودشان نبی بودند نیز می‌شود؟


این قسمت از چند پرسش تشکیل شده که جداگانه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم: ۱. تفاوت درجات معصومان بی تردید پیامبران الهی به مراتب گوناگونی از قرب و کمال دست یافته و هر کدام به جای گاه ویژه ای بار یافته‌اند. وجود پیامبرانی که قرآن کریم آنان را «اولوا العزم» می‌خواند، تنها یکی از دلایلی است که برتری برخی از انبیا بر بعضی دیگر را به خوبی می‌نمایاند. افزون بر این، در دو آیه به صراحت از چنین تفاوتی سخن به میان آمده است؛ چنان‌که در سورهٔ اسراء می‌خوانیم: (وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْض) ; و به راستی برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری بخشیده‌ایم. برتری پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بر دیگر معصومان، به گواهی روایات فراوان، انکارناپذیر است؛ و در میان امامان نیز برخی از آنان درخشش ویژه ای یافته‌اند؛ چنان‌که در بسیاری از احادیث، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) پس از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) سرآمد همهٔ مردمان به شمار آمده است. برخی از روایات نیز پیشوای غایب از نظر، مهدی منتظر(عج) را گل سر سبد نوادگان حسین بن علی (علیه السلام) می‌خوانند. با این همه، بِه تر است از کنج کاوی در این باره بپرهیزیم و دانش آن را به خدا واگذاریم و این سخن امام صادق (علیه السلام) را آویزهٔ گوش خود سازیم که در پاسخ به پرسشی از این دست بر سرشت یگانهٔ امامان تأکید ورزیده، فرمودند: «اوّلُنا مُحَمّد وَ أوسَطُنا مُحَمّد وَ آخرنا مُحَمّد». ۲. هم‌سانی در عصمت همهٔ پیامبران الهی در چهار گونه عصمت هم‌سان یک دیگرند: الف. عصمت در دریافت وحی و ابلاغ آن؛ ب. عصمت در اعتقادات؛ ج. عصمت از گناهان؛ د. عصمت از خطا و نسیان. عصمت امامان نیز تفاوت چندانی با عصمت پیامبران ندارد؛ جز این که در این‌جا به جای دریافت و ابلاغ وحی، از تبیین و توضیح معارف وحیانی سخن می‌رود. نکته در خور توجه این است که مقصود از گناهانی که هیچ پیامبر و امامی به گِرد آن نمی‌گردد، سرپیچی از مقرّراتی است که در شریعتی آسمانی، به صورت تکلیفی همگانی درآمده است. با این حال، بسیاری از کارها که بر همگان روا است، شایستهٔ مقرّبان درگاه الهی نیست؛ چرا که «حَسَناتُ الابرار سَیِّئاتُ المُقرَّبین». در این‌جا است که گاه معصومان نیز دچار لغزش می‌گردند و عملی از آنان سر می‌زند که هر چند حرام شرعی نیست، امّا در خور مقام والای معصومان نبوده، در اصطلاح «ترک اولی» خوانده می‌شود. شمار ترک اولای یک معصوم، یکی از معیارهایی است که می‌تواند مقدار قرب و کمالش را مشخص سازد. از سوی دیگر، پرهیز از گناه و ترک اولی، یگانه معیار فضیلت نیست؛ میزان راز و نیاز و عبادت و چگونگی بردباری در برابر مشکلات از عوامل دیگری است که می‌تواند معصومان را در درجات متفاوتی جای دهد. از این رو است که گاه امامی معصوم، عبادات خود را در برابر حالات معنوی معصومی دیگر ناچیز می‌شمارد و حسرت آن را در دل می‌پروراند. کوتاه سخن آن که، نردبان معرفت الهی، دارای پلّه‌های نامتناهی است و معصومان اگر چه از خطّ قرمزی که مرز سقوط به دامن گناهان شرعی را مشخص می‌سازد، فروتر نمی‌آیند، اما چنین نیست که همگی به یک سان درجات تعالی را بپیمایند؛ چنان‌که آیات قرآن، با وجود آن که در معجزه بودن هم‌سان یک دیگرند، در رسایی و شیوایی با یک دیگر تفاوت دارند؛ به گونه ای که شاعر می‌گوید: در بیان و در فصاحت کی بود یک سان سخن***گر چه گوینده بود چون جاحظ و چون اصمعی در کلام ایزد بی چون که وحی مُنزل است***کی بود «تَبّت یَدا» مانند «یا ارضُ ابْلَعی» ۳. عصمت انبیای نامبلّغ در یکی از روایات، در بیان انواع گوناگون پیامبران، به گروهی اشاره شده است که معارف وحیانی تنها به کار خود آنان می‌آمده و هدایت هیچ‌کس بر عهدهٔ آنان نبوده است. این روایت هر چند در منبع معتبری هم چون اصول کافی آمده، اما افزون بر اشکالی که در سند آن به چشم می‌خورد، از نظر محتوا نیز دارای ابهاماتی است و به باور برخی از اندیشمندان، با ظاهر آیات قرآن ناسازگار است. در بارهٔ چگونگی عصمت این گونه از انبیا هم چون وجود خارجی شان نمی‌توان چندان قاطعانه سخن گفت. بسیاری از دلایل عصمت، لزوم مصونیّت پیامبران را به گونه ای با جنبهٔ هدایت گری آنان پیوند می‌زند؛ از این رو، چنین وحی آموختگان نامبلّغی را در بر نمی‌گیرد. در هر حال، آنچه تردیدی را برنمی‌تابد، لزوم عصمت اینان در دریافت وحی است؛ زیرا اگر در این قلمرو خطایی رخ دهد، وحی الهی که مایهٔ هدایت و یگانه ابزار دست یابی به سعادت است، خود موجب گم راهی خواهد شد و این با حکمت الهی سازگار نیست


منابع

متن برگرفته شده از کتاب پرسمان عصمت، یوسفیان، حسن، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، قم، ۱۳۸۰ش.