بیماری‌های مسری در میان بنی‌اسرائیل

از ویکی پاسخ
سؤال

در قرآن به مرگ و میر گسترده بنی اسرائیل اشاره شده؛ آیا می‌توان ادعا کرد که مرگ آنها به واسطه بیماری‌های واگیردار بوده است؟


در سه آیه قرآن به بیماری و مرگ بنی‌اسرائیل اشاره شده که برخی از مفسران با توجه به قرائن، علت مرگ برای آن‌ها را، بیماری واگیردار معرفی کرده‌اند. در این‌جا به آیات و دیدگاه مفسران می‌پردازیم.

ابتلای بنی‌اسرائیل به طاعون

برخی مفسران با توجه به آیات ۵۹ و ۲۴۳ سوره بقره، معتقدند بنی‌اسرائیل به بیماری واگیر طاعون مبتلا شده‌اند.

در تفسیر آیه ۲۴۳ سوره بقره گفته شده، رهبر قوم بنی‌اسرائیل از آنها خواست برای جهاد آماده شده و از شهر خارج شوند. آنها به دلیل وجود طاعون در محیط جنگ، از رفتن به میدان جنگ خودداری کردند. خداوند آنها را به همان بیماری که از آن هراس داشتند و دلیل خودداری از جنگ قرار داده بودند، مبتلا کرد. آنها برای نجات از طاعون از خانه‌های خود فرار کرده و همگی در بیابان از بین رفتند.[۱]

شأن نزول دیگری نیز، برای آیه ۲۴۳ سوره بقره ذکر شده، که بر پایه آن، بیماری طاعون به یکی از شهرهای شام راه یافت و عده‌ای از مردم برای نجات از مرگ، از آن محیط گریختند. آنها پس از رهایی از مرگ در خود احساس قدرت کرده و با نادیده گرفتن اراده الهی،‌ دچار غرور شدند. خداوند آنها را با همان بیماری نابود ساخت.[۲]

آیه ۵۹ سوره بقره

در متن آیه برای عذاب واژه «رجز» به کار رفته است. راغب اصفهانی اصل معنی رجز را اضطراب و انحراف و بی‌نظمی می‌داند. هنگامی که شتری به خاطر ضعف گام‌های خود را کوتاه و نامنظم برمی‌دارد این تعبیر به کار می‌رود.[۳] در چند آیه قرآن[۴] واژه رجز به معنای اضطراب آمده است. در برخی از آیات رجز را نوعی عذاب معرفی کرده است ﴿... أُولٰئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ؛ ... برای آنان عذابی دردناک از سخت‌ترین بلاهاست.(سبأ[۳۴]:۵). نفس عذاب نیز به همراه خود اضطراب و پریشانی می‌آورد.[۵]

طبرسی پس از آنکه معنی اصلی رجز را انحراف از حق ذکر کرده می‌نویسد: «رجز لرزشی است در پای شتر در اثر دردی که آن را از سیر معمولی بازمی‌دارد. این کلمه در لغت اهل حجاز به معنی عذاب گرفته شده» پس از آن معنای رجز در این آیه را با استفاده از روایات بیماری واگیردار طاعون می‌داند. طبرسی ابن‌زید چنین نقل می‌کند: در اثر طاعون در یک ساعت ۲۴۰۰۰ نفر از بزرگان و پیرانشان هلاک شدند و فرزندانشان باقی ماندند. در نتیجه علم و عبادت از میانشان رفت و از دست دادن افاضل و دانشمندان‌شان عذابی برای باقیماندگان شد.[۶]

آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می‌نویسد: «ممکن است گفته شود، بیماری طاعون چیزی نیست که از آسمان فرود آید، ولی این تعبیر ممکن است به خاطر آن باشد که عامل انتقال میکروب طاعون در میان بنی‌اسرائیل گرد و غبارهای آلوده‌ای بوده است که به فرمان خدا با وزش باد در میان آن‌ها، پخش گردید. عجیب اینکه یکی از عوارض دردناک طاعون آن است که مبتلایان به آن گرفتار اضطراب و بی‌نظمی در سخن و در راه رفتن می‌شوند که با معنی ریشه‌ای کلمه «رجز» نیز کاملا متناسب است.»[۷] در این آیه می‌گوید ﴿بر ستمگران عذابی از آسمان فرستادیم تا روشن گردد که این عذاب و مجازات الهی تنها دامان «ستمگران» بنی‌اسرائیل را گرفت و هرگز خشک و تر با هم نسوختند. در پایان آیه جمله ﴿به سبب آنکه همواره نافرمانی می‌کردند را ذکر می‌کند تا بگوید که ظلم و فسق علت مجازات‌شان بوده است. علاوه بر آن اصرار بر گناه، نزول عذاب الهی را افزایش می‌دهد.[۸]

در تفسیر البرهان نیز با اشاره به روایات، رجز را به طاعون تفسیر کرده است.[۹] مرحوم طالقانی با استفاده از لغت، رجز را ضعف قوای جسمی و نفسی دانسته و در مورد فرستاده شدن از آسمان می‌گوید شاید از جهت سلطه و احاطه عذاب باشد.[۱۰] تفسیر کشف الاسرار می‌نویسد: «به این سبب واژه آسمانی به کار رفته است، چون نشان دهد انسان‌ها نمی‌توانند در مقابلش قد علم کنند.»[۱۱]

بیماری طاعون دو نوع است: طاعون خیارکی که از پوست منتقل می‌شود و طاعون ریوی که از طریق ریه و تنفس منتقل می‌شود. اشاره قرآن به آسمان شاید به راه انتقال بیماری یعنی هوای آلوده به میکروب باشد. همچنین یکی از نشانه‌های طاعون تهوع، سرگیجه، نداشتن تعادل و … است که در واژه «رجز» نهفته است.

عذاب سامری

سامری بر اساس قرآن، به عذابی مبتلا شد، که به مردم می‌گفت «به من دست نزنید».[۱۲] در برخی روایات، عبارت «به من دست نزنید» به بیماری واگیر تفسیر شده است.[۱۳] به گفته فضل بن حسن طَبْرِسی، مفسر شیعه، هر کسی با سامری در تماس بود به تب شدید مبتلا می‌شد.[۱۴] سامِری شخصی بود که در غیبت حضرت موسی(ع)، گوساله‌ای ساخت و بنی‌اسرائیل را به پرستش آن دعوت کرد.

احتمالات دیگری نیز برای تفسیر این عبارت، مانند مبتلا شدن به بیماری روانی[۱۵] و طرد شدن از میان مردم، ذکر شده است.[۱۶]

منابع

  1. سیوطی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۱۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، احتجاج، ج۲، ص۸۸، تهران، إسلامیه، ۱۳۸۱ش؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۲۳۷، ترجمه محمدباقر کمره‌ای، قم، اسوه، ۱۳۷۵ش؛ سمرقندی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۰، بیروت، الأعلمی، ۱۴۱۱ق.
  2. سیوطی، جلال‌الدین، تدریب الراوی، ج۱، ص۳۱۰، دمشق: دار الکلم الطیب، ۱۴۲۶ق.
  3. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۳۴۱، چاپ دوم، تهران: المکتبه المرتضویه، ۱۳۶۲.
  4. اعراف: ۱۳۴؛ انفال: ۱۱.
  5. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس القرآن، ج۳، ص۵۵ چاپ ششم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱.
  6. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‏۱، ص۱۸۹، چاپ پنجم، تهران: مکتبه الاسلامیه. ۱۳۹۵ق.
  7. مکارم شیرازی، ۱۳۶۸، ج‏۱، ص۲۷۱.
  8. مکارم شیرازی، ۱۳۶۸، ج‏۱، ص۲۷۱.
  9. بحرانی، هاشم‌بن‌سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص۲۲۶، قم: مؤسسه البعثه، ۱۴۱۵ق.
  10. طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، ج‏۱، ص۱۶۹، چاپ چهارم، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲.
  11. میبدی، احمدبن‌محمد، کشف الأسرار و عده الأبرار، ج‏۱، ص۲۰۴، تحقیق: حکمت، علی‌اصغر، چاپ پنجم، تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۱.
  12. سوره طه: ۹۷.
  13. طباطبائی، ۱۳۷۴ش، ج‏۱۴، ص۲۷۶.
  14. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، مکتبه الاسلامیه، ۱۳۹۵ق، ج‏۱۶، ص۶۹.
  15. سید بن قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۶، ص۲۳۴۹.
  16. طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۲۲۰؛ سید بن قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۵، ص۴۹۴.