انواع عدالت خداوند

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۳ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

آیا عدل خداوند ناشی از فضل اوست یا این دو با هم متفاوتند؟

برای اینکه بدانیم آیا عدل خداوند از فضل اوست، لازم است تعریفی از هر یک از عدل و فضل الهی داشته باشیم. واژه عدل در معانی مختلفی به کار می‌رود برخی از معانی مهم عدل عبارتند از: رعایت تساوی و اجتناب از تبعیض، رعایت حقوق دیگران، قرار گرفتن افراد و اشیاء در جایگاه شایسته خود این معنای اخیر از عدل در معنای جامع تری به کار می‌رود این تعریف را می‌توان در کلامی از امام علی(ع) یافت آنجا که فرمود:

«العدل یضع الامور مواضعها».}}[۱] عدالت هر چیزی را در جایگاه مناسب آن قرار می‌دهد معنای این سخن آن است که در جهان تکوین و تشریع، هر چیزی موقعیت و جایگاه مناسب و در خور خود را دارد و عدل آن است که این تناسب رعایت گردد و هر چیزی در جای مناسب خود قرار گیرد. این معنا جامع‌ترین معانی عدل است و معانی پیشین را هم در بر می‌گیرد. بنا بر آنچه گذشت، معنای اجمالی عدالت الهی آن است که خداوند با هر موجودی آن چنان‌که شایسته آن است، رفتار کند و آن را در موضعی که در خور آن باشد، بنشاند و چیزی را که مستحق آن است به او عطا کند.[۲]

بر اساس این معنا از عدل، بزرگان می‌گویند: خداوند هم دارای عدل تکوینی است، هم عدل تشریعی و هم عدل جزایی. عدل تکوینی به این معناست که خداوند در جهان خلقت به هر موجودی به اندازه شایستگی و قابلیت او نعمت داده است و به تعبیر خدا اندازه ظرفیت و شایستگی هر شی به او وجود و کمال اضافه کرده است. عدل تشریعی به این معناست که تکالیفی که خدا به وسیله پیامبران بر مردم نازل کرده است، بر پایه عدل و دادگری است و نیز عدل جزایی به این معناست که خدا در روز قیامت میان افراد به عدل داوری می‌کند و حق کسی را تباه نمی‌کند یعنی میان افراد نیکوکار و بدکار به یکسان داوری نمی‌کند و پاداش هر کس را متناسب با اعمال او می‌دهد.[۳]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ معارف اسلامی، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۱۱۷، دفتر نشرمعارف ۱۳۸۰.

۲ـ عقاید استدلالی، علی ربانی گلپایگانی، ج۱، ص۱۸۹، مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران، ۱۳۸۱ش، مبحث عدل الهی.


منابع

  1. نهج البلاغه، حکمت، ۴۳۷.
  2. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، کتابفروشی طه، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۳۱۵.
  3. سبحانی جعفر و محمدرضایی، محمد، اندیشه اسلامی۱، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۵ و ۱۱۶.