انواع تحریف قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۰۰ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد مدخل: انواع تحریف)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

انواع تحريف را نام ببريد و در قرآن چه تحريفي صورت گرفته است؟

تحریف در لغت

تحريف در لغت از ماده «حرف» به معناي طرف، گوشه، يا جانب آمده و «تحريف الشيء» به معناي عدول از مواضع اصلي خودش به طرفي يا جانبي ديگر. «تحريف كلام» به معناي تفسير كلام به غير وجه صحيحش آن هم بدون دليل مي‌باشد.}}[۱] مفردات راغب می‌نویسد: تحریف در لغت به معانی دگرگونی، میل، گشتن از چیزی، کرانه و لبه ذکر شده است.[۲]

ابن منظور نیز شبیه همان معنا را دارند: تحريف در لغت به معناي تغيير دادن و تبديل نمودن است.[۳]

تحريف از ريشه «حرف» به معناي كناره مي‌باشد در سوره حج مي‌خوانيم: «و من الناس من يعبد اللّه علي حرف فان اصابه خير اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب علي وجهه»[۴] ؛ «و بعضي از مردم خدا را در كناره مي پرستند پس اگر (دنيا به آنان رو كند و نفع و) خيري به آنان برسد بدان اطمينان مي يابند، اما اگر ناگواري براي امتحان به آنان برسد، دگرگون مي شوند».

مفسران در بیان مفهوم لغوی تحریف، بدین معانی اشاره کرده‌اند.[۵]

در اصطلاح، تحریف به معنای دگرگون کردن و وارونه سازی است و مصادیق گوناگونی دارد.[۶]

انواع تحريف

۱. تحريف به مدلول و محتوي كلام

تحريف به محتوي كلام (كه علماء اسلام آن را «تفسير برأي» مي‌نامند) در تفسير قرآن و روايات به چشم مي‌خورد.

به عبارت ديگر، مي‌توان آن را «تحريف معنوي» ناميد. و آن به اين معناست كه تحليل نادرست يا تفسير و تأويل بر غير وجه صحيحش و نتيجه نادرست گرفتن كه مقصود متكلم نباشد، را تحريف معنوي مي‌نامند. علت افتراق و پراكندگي مسلمانان بعد از پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم - ، تحريف معنوي قرآن بوده و هر كس بر اساس ايده و گرايش و خواسته‌هاي نفساني خويش قرآن را تفسير نموده است.

در واقع اين گونه تحريف را تحريف قرآن نمي گويند ، بلکه تحريف تفسير قرآن مي دانند و اين يعني مفسر به الفاظ قرآن دستبرد نمي زند و فقط تفسير نادرست مي کند.

۲. تحريف به معناي زياد كردن

تحريف به معناي اضافه نمودن مطلبي به مطالب گذشته است و اين در قرآن اتفاق نيفتاده است و تمام علماي شيعه و سني به اين قول اتفاق نظر دارند.

۳. تحريف به معناي كم كردن

طبق آيه: {{قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[۷] ما قرآن را نازل كرديم‏؛ و ما بطور قطع نگهدار آنيم‏! و هم چنين آيه: ﴿لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ[۸] اين كتابي است قطعاً شكست ناپذير، كه هيچ گونه باطلي نه از پيش رو، و نه از پشت سر به سراغ آن نمي‌آيد چرا كه از سوي خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است. نشان دهنده آن است كه در قرآن تحريف به معناي كم كردن اتفاق نيافتاده است.

۴. تحريف به معناي تبديل كردن

تبديل نمودن به اين معناست كه كلمه‌اي از قرآن را تبديل به كلمه مترادف يا متضاد نمائيم و استاد معرفت اين نوع تحريف را مخالف با اعجاز لفظي قرآن مي‌داند.

به عبارت ديگر، تحريف به معناي زياد يا كم يا تبديل كردن را «تحريف لفظي» نيز مي‌نامند، يعني؛ دخل و تصرف در ظاهر كلام يا به زياد كردن يا كم كردن يا تبديل نمودن، به طوري كه از وجه صحيحش عدول كرده باشد.

در نتيجه، در قرآن تحريف لفظي صورت نگرفته ولي تحريف معنوي و تفسير برأي بعد از پيامبر اسلام(ص) تاكنون بر اساس گرايش اعتقادي افراد صورت گرفته است.[۹] 5. تحریف در قرائت

در قرائت قرآن كريم اگر هم كمترين اختلاف نظري وجود داشته باشد نه در الفاظ و بلكه در وقف كردن يا نكردن است كه مثلا يك قاري گفته در آخر اين جمله وقف كردن جايز است و ديگري گفته وقف نشود و ... كه هيچ خللي در اصل قرآن وارد نمي‌كند و به این اختلاف، تحریف گفته نمی‌شود.[۱۰]

مطالعه بيشتر

  • صيانه القرآن من التحريف، محمد هادي معرفت ترجمه شده به تحریف ناپذیری قرآن، مترجم: علی نصیری
  • عدم تحریف قرآن توسط آیت‌الله سید حسن طاهری خرم آبادی

منابع

  1. مصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن، تهران، انتشارات مرتضوي، ج۲، ص۱۹۷.
  2. راغب، حسین بن محمد، مفردات، بیروت: دارالقلم، ۱۴۱۲ ق، ص۲۲۸.
  3. ابن منظور، مکرم، لسان العرب، قاهره، دارالمعارف، بي‌تا، ج۲، ص۸۳۹.
  4. حج / ۱۱ .
  5. ر.ک: طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۱۳، ج۷، ص۲۹۶. زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۵۱۶.
  6. ر.ک: خوئی، ابو القاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه احياء آثار الامام الخوئي، ص۱۹۷.
  7. حجر/۹.
  8. فصلت/۴۲.
  9. معرفت، محمد هادي، صيانه القرآن من التحريف، قم، التمهيد، ص۱۶؛ خويي، سيد ابوالقاسم، البيان، ص۱۹۸.
  10. معرفت، محمد هادي، صيانه القرآن من التحريف، قم، التمهيد، ص۱۶. البيان في تفسير القرآن، پیشین، ص۱۹۸.