امنیت معنوی از دیدگاه قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Golpoor }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۸: خط ۷:


== چیستی امنیت معنوی ==
== چیستی امنیت معنوی ==
«امنیت معنوی» عبارت است از آرامش روحی و اعتماد به [[خدا]] که در اثر [[ایمان]] خالص و یقین و یاد خدا به وجود می‌آید<ref>ر.ک: معراج السعاده مقام چهارم، فصل در بیان اعتماد به خدا، ص۵۷۲.</ref> و انسان به حصول ثواب و ایمنی از عذاب الهی امیدوار می‌گردد.<ref>ابوعلی بن حسن طبرسی، مجمع‌البیان، بیروت، دارالمعرفه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ ق،ج ۵ـ۴، ص۵۰۶.</ref> از دیدگاه قرآن این امنیت موقعی به دست می‌آید که در جوامع انسانی عواملی چون ایمان به خدا، پناه بردن به او و دوری از گناهان وجود داشته باشد.   
«امنیت معنوی» عبارت است از آرامش روحی و اعتماد به [[خدا]] که در اثر [[ایمان]] خالص و یقین و یاد خدا به وجود می‌آید<ref>نراقی، ملامهدی، معراج السعاده، مقام چهارم، فصل در بیان اعتماد به خدا، ص۵۷۲.</ref> و انسان به حصول ثواب و ایمنی از عذاب الهی امیدوار می‌گردد.<ref>طبرسی، ابوعلی بن حسن، مجمع‌البیان، بیروت، دارالمعرفه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج ۵ـ۴، ص۵۰۶.</ref> از دیدگاه قرآن این امنیت موقعی به دست می‌آید که در جوامع انسانی عواملی چون ایمان به خدا، پناه بردن به او و دوری از گناهان وجود داشته باشد.   


== ایمان و یاد خدا ==
== ایمان و یاد خدا ==
خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: {{قرآن|الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ}}<ref>انعام/ ۸۲.</ref> آنها که [[ایمان]] آوردند و ایمان خود را با شرک نپوشاندند دارای امنیت می‌باشند؛ چنانکه در جای دیگر فرموده: {{قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً}}<ref> . نور/ ۵۵.</ref> خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده می‌دهد... که خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل کند؛ بنابراین ایمان تأثیر مستقیمی در آرامش و امنیت روحی انسان دارد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفدهم، ۱۳۷۲، ج۵، ص۳۲۱.</ref>
خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: {{قرآن|الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ}}<ref>سوره انعام، آیه ۸۲.</ref> آنها که [[ایمان]] آوردند و ایمان خود را با شرک نپوشاندند دارای امنیت می‌باشند؛ چنانکه در جای دیگر فرموده: {{قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً}}<ref> . سوره نو، آیه ۵۵.</ref> خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده می‌دهد... که خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل کند؛ بنابراین ایمان تأثیر مستقیمی در آرامش و امنیت روحی انسان دارد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفدهم، ۱۳۷۲، ج۵، ص۳۲۱.</ref>


نکته دیگری که از قرآن استفاده می‌شود این است که یاد خدا چه در لفظ و چه در فکر و اندیشه موجب آرامش قلب می‌گردد.<ref>نساء/ ۳۱.</ref> هرچند ذکر قلبی اساس در آرامش دانسته شده است{{قرآن|أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>رعد/ ۲۸.</ref> آگاه باش به یاد خدا دل‌ها آرام می‌گردند. به باور [[آیت‌الله سبحانی]] انسان برای آرامش خود و رها ساختن خویش از دست عوامل اضطراب تکیه‌گاهی لازم دارد که جاویدان، عالم و قادر باشد و چنین تکیه‌گاهی جز ایمان به خدا و علاقه به کمالات روحی و معنوی و اعتقاد عمیق به زندگی جاودانی در سرای دیگر چیز دیگری نمی‌تواند باشد و جهان ماده با تمام زیبایی‌های زودگذر خود از آن جهت که لرزان و بی‌قرار و رو به فنا و نابودی است نمی‌تواند سکون و آرامش به زندگی پرتلاطم وی بخشد و چنین تکیه‌گاه مثل لانه عنکبوتی است که در مسیر باد و آب و آتش قرار می‌گیرد.<ref>سبحانی، جعفر، قرآن و اسرار آفرینش، قم، انتشارات مهر، چاپ اول، ۱۳۵۴، ص۳۰۲.</ref>
نکته دیگری که از قرآن استفاده می‌شود این است که یاد خدا چه در لفظ و چه در فکر و اندیشه موجب آرامش قلب می‌گردد.<ref>سوره نساء، آیه ۳۱.</ref> هرچند ذکر قلبی اساس در آرامش دانسته شده است{{قرآن|أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>سوره رعد، آیه ۲۸.</ref> آگاه باش به یاد خدا دل‌ها آرام می‌گردند. به باور [[آیت‌الله سبحانی]] انسان برای آرامش خود و رها ساختن خویش از دست عوامل اضطراب تکیه‌گاهی لازم دارد که جاویدان، عالم و قادر باشد و چنین تکیه‌گاهی جز ایمان به خدا و علاقه به کمالات روحی و معنوی و اعتقاد عمیق به زندگی جاودانی در سرای دیگر چیز دیگری نمی‌تواند باشد و جهان ماده با تمام زیبایی‌های زودگذر خود از آن جهت که لرزان و بی‌قرار و رو به فنا و نابودی است نمی‌تواند سکون و آرامش به زندگی پرتلاطم وی بخشد و چنین تکیه‌گاه مثل لانه عنکبوتی است که در مسیر باد و آب و آتش قرار می‌گیرد.<ref>سبحانی، جعفر، قرآن و اسرار آفرینش، قم، انتشارات مهر، چاپ اول، ۱۳۵۴ش، ص۳۰۲.</ref>
== پناه بردن به خدا ==
== پناه بردن به خدا ==
عامل دیگری که موجب امنیت معنوی در انسان می‌شود استعاذه یعنی پناه بردن به [[خدا]] است؛ زیرا یکی از خصوصیت‌های انسان این است که وقتی شرّی متوجه او می‌شود، او را به هراس انداخته و سبب احساس ضعف و ترس او می‌شود. در چنین حالتی انسان نیازمند پناهگاهی است که با پناه بردن به او آرامش پیدا کرده و احساس امنیت نماید. این پناهگاه باید صلاحیت‌هایی را دارا باشد، مثلاً توانایی دفع آن شرّ را داشته باشد و بتواند انسان را حفظ کرده و پناه دهد. طبق [[آیات قرآن]] بهترین پناه برای انسان خدا است زیرا: خداوند آفریننده انسان است و تمام کارها و تدبیر امور انسان در دست او است. و اوست که می‌تواند تمام احتیاجات انسان را برطرف کرده و بدی‌ها را از انسان دفع کند.  
عامل دیگری که موجب امنیت معنوی در انسان می‌شود استعاذه یعنی پناه بردن به [[خدا]] است؛ زیرا یکی از خصوصیت‌های انسان این است که وقتی شرّی متوجه او می‌شود، او را به هراس انداخته و سبب احساس ضعف و ترس او می‌شود. در چنین حالتی انسان نیازمند پناهگاهی است که با پناه بردن به او آرامش پیدا کرده و احساس امنیت نماید. این پناهگاه باید صلاحیت‌هایی را دارا باشد، مثلاً توانایی دفع آن شرّ را داشته باشد و بتواند انسان را حفظ کرده و پناه دهد. طبق [[آیات قرآن]] بهترین پناه برای انسان خدا است زیرا: خداوند آفریننده انسان است و تمام کارها و تدبیر امور انسان در دست او است. و اوست که می‌تواند تمام احتیاجات انسان را برطرف کرده و بدی‌ها را از انسان دفع کند.  


در قرآن نیز پناه بردن به خداوند ذکر شده است.{{قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ}}<ref>ناس/ ۱.</ref> بگو پناه می‌برم به پروردگار مردم؛ همچنین خداوند سلطنت و قدرتی گسترده دارد و حکمش نافذ است و می‌تواند به کسی که تقاضای پناهندگی کند، پناه بدهد. {{قرآن|«مَلِکِ النَّاسِ؛}}<ref>ناس/ ۲.</ref> مالک و حاکم مردم». افزون بر این خداوند معبود واحدی است که شریک ندارد. {{قرآن|إِلهِ النَّاسِ}}<ref>ناس/ ۳.</ref> خدا و معبود مردم. بنابراین اگر در اثر تقوا و ترس از خدا نیز برای انسان دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی پیدا شود، (مثل ترس از جهنم) پناه بردن به خدایی که صفات سه‌گانه فوق را داراست، موجب آرامش و امنیت معنوی می‌گردد.  
در قرآن نیز پناه بردن به خداوند ذکر شده است.{{قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ}}<ref>سوره ناس، آیه ۱.</ref> بگو پناه می‌برم به پروردگار مردم؛ همچنین خداوند سلطنت و قدرتی گسترده دارد و حکمش نافذ است و می‌تواند به کسی که تقاضای پناهندگی کند، پناه بدهد. {{قرآن|«مَلِکِ النَّاسِ؛}}<ref>سوره ناس، آیه ۲.</ref> مالک و حاکم مردم». افزون بر این خداوند معبود واحدی است که شریک ندارد. {{قرآن|إِلهِ النَّاسِ}}<ref>سوره ناس، آیه ۳.</ref> خدا و معبود مردم. بنابراین اگر در اثر تقوا و ترس از خدا نیز برای انسان دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی پیدا شود، (مثل ترس از جهنم) پناه بردن به خدایی که صفات سه‌گانه فوق را داراست، موجب آرامش و امنیت معنوی می‌گردد.  


علامه طباطبایی لازمه معبودیت را پناه بردن به خداوند از روی اخلاص دانسته است؛ به‌گونه‌ای که کسی را نخواند و به کسی امید نداشته باشد و در حوائجش به کسی غیر از او مراجعه نکند.<ref>برگرفته شده از: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، بیروت، مؤسسه اعلمی، ج۲۰، ص۴۵۸.</ref>
علامه طباطبایی لازمه معبودیت را پناه بردن به خداوند از روی اخلاص دانسته است؛ به‌گونه‌ای که کسی را نخواند و به کسی امید نداشته باشد و در حوائجش به کسی غیر از او مراجعه نکند.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، بیروت، مؤسسه اعلمی، ج۲۰، ص۴۵۸.</ref>


در سوره ناس و فلق به پیامبر(ص) توصیه شده که از شر کل مخلوقات و هر موجود مزاحم و نفاثات (زنان ساحره) و حسود و وسواس خناس (شیطان) شیاطین جنّی و انسی به خدا پناه ببرد. آیات دیگری نیز در این زمینه نازل شده مانند: آیه ۹۷ و ۹۸ سوره مؤمنون و ... .  
در سوره ناس و فلق به پیامبر(ص) توصیه شده که از شر کل مخلوقات و هر موجود مزاحم و نفاثات (زنان ساحره) و حسود و وسواس خناس (شیطان) شیاطین جنّی و انسی به خدا پناه ببرد. آیات دیگری نیز در این زمینه نازل شده مانند: آیه ۹۷ و ۹۸ سوره مؤمنون و ... .  
خط ۲۶: خط ۲۵:


== پرهیز از گناهان ==
== پرهیز از گناهان ==
به باور محققان، کسی که می‌خواهد به امنیت معنوی دست یابد، باید علاوه بر ایمان به خدا از [[گناهان کبیره]] و [[گناهان صغیره|صغیره]] که همه آنها ظلم محسوب می‌شوند، پرهیز نماید؛ زیرا ارتکاب ظلم و گناه سبب ناراحتی وجدان و سلب آرامش روانی خواهد شد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفدهم، ۱۳۷۲، ج۵، ص۳۲۱.</ref> آثار [[ایمان]] وقتی ظاهر می‌شود که از گناهان کبیره مانند [[عاق والدین|عقوق والدین]]؛ خوردن مال یتیم، قتل عمد، [[زنا]]، شراب‌خواری و... پرهیز شود. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: {{قرآن|إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَرِیماً}}<ref>نساء/ ۳۱.</ref> اگر از گناهان کبیره‌ای که از آن نهی شده‌اید اجتناب کنید گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم و در جایگاه خوبی شما را وارد می‌سازیم.
به باور محققان، کسی که می‌خواهد به امنیت معنوی دست یابد، باید علاوه بر ایمان به خدا از [[گناهان کبیره]] و [[گناهان صغیره|صغیره]] که همه آنها ظلم محسوب می‌شوند، پرهیز نماید؛ زیرا ارتکاب ظلم و گناه سبب ناراحتی وجدان و سلب آرامش روانی خواهد شد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفدهم، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۲۱.</ref> آثار [[ایمان]] وقتی ظاهر می‌شود که از گناهان کبیره مانند [[عاق والدین|عقوق والدین]]؛ خوردن مال یتیم، قتل عمد، [[زنا]]، شراب‌خواری و... پرهیز شود. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: {{قرآن|إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَرِیماً}}<ref>سوره نساء، آیه ۳۱.</ref> اگر از گناهان کبیره‌ای که از آن نهی شده‌اید اجتناب کنید گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم و در جایگاه خوبی شما را وارد می‌سازیم.


بنابراین کسی که گناهان کبیره را مرتکب می‌شود، به جای احساس آرامش و امنیت روحی، احساس شقاوت و بدبختی کرده و از ترس عقاب آن گناه‌ها رنج می‌برد و اگر کسی از نظر ایمان قوی‌تر باشد و مستحبات را عمل کرده و از مکروهات هم پرهیز نماید، آرامش و امنیت روحی و معنوی او در سطح بالاتری قرار می‌گیرد و کمتر احساس شقاوت و بدبختی می‌کند. {{پایان پاسخ}}
بنابراین کسی که گناهان کبیره را مرتکب می‌شود، به جای احساس آرامش و امنیت روحی، احساس شقاوت و بدبختی کرده و از ترس عقاب آن گناه‌ها رنج می‌برد و اگر کسی از نظر ایمان قوی‌تر باشد و مستحبات را عمل کرده و از مکروهات هم پرهیز نماید، آرامش و امنیت روحی و معنوی او در سطح بالاتری قرار می‌گیرد و کمتر احساس شقاوت و بدبختی می‌کند. {{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بیشتر==
==مطالعه بیشتر==
 
قرآن و اسرار آفرینش، آیت الله جعفر سبحانی.
۱. معراج السعاده، احمد نراقی، کتاب اخلاق.
 
۲. قرآن و اسرار آفرینش، آیت الله جعفر سبحانی، ص۳۰۲، انتشارات مهر.
 
۳. تفسیر نمونه، آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، ج۵، ص۳۲۱.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}



نسخهٔ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۸

سؤال

امنیت معنوی از منظر قرآن به چه معناست؟

قرآن به دست آوردن امنیت معنوی را که همان آرامش روحی در زندگی است، زمانی می‌داند که انسان عواملی چون یاد خداوند، ایمان و پناه بردن به او و دوری از گناهان را در زندگی حکم‌فرما کند.

چیستی امنیت معنوی

«امنیت معنوی» عبارت است از آرامش روحی و اعتماد به خدا که در اثر ایمان خالص و یقین و یاد خدا به وجود می‌آید[۱] و انسان به حصول ثواب و ایمنی از عذاب الهی امیدوار می‌گردد.[۲] از دیدگاه قرآن این امنیت موقعی به دست می‌آید که در جوامع انسانی عواملی چون ایمان به خدا، پناه بردن به او و دوری از گناهان وجود داشته باشد.

ایمان و یاد خدا

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: ﴿الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ[۳] آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک نپوشاندند دارای امنیت می‌باشند؛ چنانکه در جای دیگر فرموده: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً[۴] خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده می‌دهد... که خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل کند؛ بنابراین ایمان تأثیر مستقیمی در آرامش و امنیت روحی انسان دارد.[۵]

نکته دیگری که از قرآن استفاده می‌شود این است که یاد خدا چه در لفظ و چه در فکر و اندیشه موجب آرامش قلب می‌گردد.[۶] هرچند ذکر قلبی اساس در آرامش دانسته شده است﴿أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۷] آگاه باش به یاد خدا دل‌ها آرام می‌گردند. به باور آیت‌الله سبحانی انسان برای آرامش خود و رها ساختن خویش از دست عوامل اضطراب تکیه‌گاهی لازم دارد که جاویدان، عالم و قادر باشد و چنین تکیه‌گاهی جز ایمان به خدا و علاقه به کمالات روحی و معنوی و اعتقاد عمیق به زندگی جاودانی در سرای دیگر چیز دیگری نمی‌تواند باشد و جهان ماده با تمام زیبایی‌های زودگذر خود از آن جهت که لرزان و بی‌قرار و رو به فنا و نابودی است نمی‌تواند سکون و آرامش به زندگی پرتلاطم وی بخشد و چنین تکیه‌گاه مثل لانه عنکبوتی است که در مسیر باد و آب و آتش قرار می‌گیرد.[۸]

پناه بردن به خدا

عامل دیگری که موجب امنیت معنوی در انسان می‌شود استعاذه یعنی پناه بردن به خدا است؛ زیرا یکی از خصوصیت‌های انسان این است که وقتی شرّی متوجه او می‌شود، او را به هراس انداخته و سبب احساس ضعف و ترس او می‌شود. در چنین حالتی انسان نیازمند پناهگاهی است که با پناه بردن به او آرامش پیدا کرده و احساس امنیت نماید. این پناهگاه باید صلاحیت‌هایی را دارا باشد، مثلاً توانایی دفع آن شرّ را داشته باشد و بتواند انسان را حفظ کرده و پناه دهد. طبق آیات قرآن بهترین پناه برای انسان خدا است زیرا: خداوند آفریننده انسان است و تمام کارها و تدبیر امور انسان در دست او است. و اوست که می‌تواند تمام احتیاجات انسان را برطرف کرده و بدی‌ها را از انسان دفع کند.

در قرآن نیز پناه بردن به خداوند ذکر شده است.﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ[۹] بگو پناه می‌برم به پروردگار مردم؛ همچنین خداوند سلطنت و قدرتی گسترده دارد و حکمش نافذ است و می‌تواند به کسی که تقاضای پناهندگی کند، پناه بدهد. ﴿«مَلِکِ النَّاسِ؛[۱۰] مالک و حاکم مردم». افزون بر این خداوند معبود واحدی است که شریک ندارد. ﴿إِلهِ النَّاسِ[۱۱] خدا و معبود مردم. بنابراین اگر در اثر تقوا و ترس از خدا نیز برای انسان دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی پیدا شود، (مثل ترس از جهنم) پناه بردن به خدایی که صفات سه‌گانه فوق را داراست، موجب آرامش و امنیت معنوی می‌گردد.

علامه طباطبایی لازمه معبودیت را پناه بردن به خداوند از روی اخلاص دانسته است؛ به‌گونه‌ای که کسی را نخواند و به کسی امید نداشته باشد و در حوائجش به کسی غیر از او مراجعه نکند.[۱۲]

در سوره ناس و فلق به پیامبر(ص) توصیه شده که از شر کل مخلوقات و هر موجود مزاحم و نفاثات (زنان ساحره) و حسود و وسواس خناس (شیطان) شیاطین جنّی و انسی به خدا پناه ببرد. آیات دیگری نیز در این زمینه نازل شده مانند: آیه ۹۷ و ۹۸ سوره مؤمنون و ... .

پناه بردن به خداوند در گفتار امامان معصوم نیز بازتاب داشته است. چنانکه در مناجات شعبانیه آمده است: «الهی اعوذ بک من غضبک و حلول سخطک؛ خدایا از خشم تو و فرود آمدن غضب تو به تو پناه می‌بریم».

پرهیز از گناهان

به باور محققان، کسی که می‌خواهد به امنیت معنوی دست یابد، باید علاوه بر ایمان به خدا از گناهان کبیره و صغیره که همه آنها ظلم محسوب می‌شوند، پرهیز نماید؛ زیرا ارتکاب ظلم و گناه سبب ناراحتی وجدان و سلب آرامش روانی خواهد شد.[۱۳] آثار ایمان وقتی ظاهر می‌شود که از گناهان کبیره مانند عقوق والدین؛ خوردن مال یتیم، قتل عمد، زنا، شراب‌خواری و... پرهیز شود. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَرِیماً[۱۴] اگر از گناهان کبیره‌ای که از آن نهی شده‌اید اجتناب کنید گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم و در جایگاه خوبی شما را وارد می‌سازیم.

بنابراین کسی که گناهان کبیره را مرتکب می‌شود، به جای احساس آرامش و امنیت روحی، احساس شقاوت و بدبختی کرده و از ترس عقاب آن گناه‌ها رنج می‌برد و اگر کسی از نظر ایمان قوی‌تر باشد و مستحبات را عمل کرده و از مکروهات هم پرهیز نماید، آرامش و امنیت روحی و معنوی او در سطح بالاتری قرار می‌گیرد و کمتر احساس شقاوت و بدبختی می‌کند.


مطالعه بیشتر

قرآن و اسرار آفرینش، آیت الله جعفر سبحانی.


منابع

  1. نراقی، ملامهدی، معراج السعاده، مقام چهارم، فصل در بیان اعتماد به خدا، ص۵۷۲.
  2. طبرسی، ابوعلی بن حسن، مجمع‌البیان، بیروت، دارالمعرفه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج ۵ـ۴، ص۵۰۶.
  3. سوره انعام، آیه ۸۲.
  4. . سوره نو، آیه ۵۵.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفدهم، ۱۳۷۲، ج۵، ص۳۲۱.
  6. سوره نساء، آیه ۳۱.
  7. سوره رعد، آیه ۲۸.
  8. سبحانی، جعفر، قرآن و اسرار آفرینش، قم، انتشارات مهر، چاپ اول، ۱۳۵۴ش، ص۳۰۲.
  9. سوره ناس، آیه ۱.
  10. سوره ناس، آیه ۲.
  11. سوره ناس، آیه ۳.
  12. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، بیروت، مؤسسه اعلمی، ج۲۰، ص۴۵۸.
  13. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفدهم، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۲۱.
  14. سوره نساء، آیه ۳۱.