اذیت کردن خداوند

نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۰ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

طبق آیه۵۷ از سوره احزاب، معنی اذیت کردن خدا چیست؟ و چرا از فعل مضارع که دلالت بر استمرار می‌کند استفاده شده است؟

خداوند متعال در آیه ۵۷ سوره احزاب می‌فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَه وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا آنها که خدا و پیامبرشان را آزار می‌دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و برای آنها عذاب خوارکننده ای آماده کرده است.

آزار خدا و پیامبر در آیه شریفه _ صلّی الله علیه و آله _ با صیغه مضارع که نشان گر استمرا می‌باشد آمده است. (یؤذون الله و رسوله)؛ آزار پیامبر _ صلّی الله علیه و آله _ از آن جهت که ایشان هم بشر است و از عوامل خارجی متأثر می‌شود و مثلاً از انکار نبوتش، از گناه مردم و از تهمت‌ها و آزارهای جسمی و روحی که مردم بی‌خرد بر ایشان روا می‌داشتند کاملاً امری طبیعی است و اما آزرده شدن خداوند متعال سؤال برانگیز است. چرا که خدا تا از عوامل خارجی منفعل و متأثر شود و همانند بشر از امری خوشحال یا اینکه اذیت شود. به همین جهت مفسران در معنی عبارت «یؤذن الله …» اقوال و احتمالاتی ذکر کرده‌اند که می‌توان آنها را به شرح زیر جمع‌بندی کرد:

۱. بعضی احتمال داده‌اند مراد از «یؤذون الله» آزار اولیاء خداست}}[۱] و در واقع کلمه اولیاء مضاف محذوف است و حذف مضاف و نسبت دادن آزار به خود خدا برای تعظیم (بزرگ داشت) اولیاء الله می‌باشد.

۲. احتمال دیگری که ذکر شده است این است که مراد، آزار رسول خدا _صلّی الله علیه و آله _ می‌باشد و به جهت تعظیم و بزرگ داشت پیامبر، اذیت شدن را خدا به خود نسبت داده است و اذیت آن حضرت را همانند اذیت خودش قرار داده است.[۲] و از ظاهر فرمایش علامه طباطبائی (ره) چنین استفاده می‌شود که این احتمال را پذیرفته‌اند.[۳]

۳. برخی نیز احتمال داده‌اند که مراد از «یؤذون الله» عبارت است از کفر، شرک، ترک دین، مخالف با اوامر و نواهی و توهین به مقدسات.[۴]

۴. بعضی احتمال داده‌اند که مراد نسبت‌های ناروا دادن به خداست.[۵] مانند اینکه یهودیان می‌گفتند {{قرآن|عزیر بن الله[۶] عزیر پسر خدا است. و نیز مسیحیان می‌گفتند: ﴿المسیح بن الله[۷] مسیح (عیسی) پسر خدا است و ….

۵. در بعضی از تفاسیر نیز مقصود از «یؤذون الله و رسوله» انجام آنچه که در نزد خدا و رسول خدا _ صلّی الله علیه و آله _ ناپسند است، دانسته‌اند. مانند: کفر، انواع گناهان و انکار نبوت و شریعت و ….[۸] به نظر می‌رسد این احتمال از همه احتمالات ذکر شده جامع تر است و همه آنها را دربردارد.

نکته ای که تذکر آن لازم است این است که بر فرض اینکه مراد از «یؤذون الله» اذیت کردن پیامبر یا اولیاء الله نباشد، بلکه مراد اذیت خود خدا باشد قطعاً منظور این نیست که خدا هم مانند سایر موجودات (بشر و …) اذیت و رنجیده شود بلکه این تعبیر موافق با تعابیر عرفی ما انسان هاست یعنی چون ما انسان‌ها مخالفت کردن با کسی و انجام کاری بر خلاف اراده او را اذیت آن شخص می‌دانیم، خداوند متعال نیز طبق عرف بشری با ما سخن گفته و فرموده است: «الذین یؤذون الله …»[۹] و به تعبیر دیگر مراد از اذیت خدا انجام کاری است که اگر در مورد غیر خدا انجام گیرد موجب آزار و اذیت او گردد.[۱۰]

تذکر:

از آنجایی که احتمالات ذکر شده با استمرار همراه بوده است با صیغه مضارع «یؤذون» آمده است.

نتیجه بحث:

مراد از «یؤذون الله» هریک از احتمالات فوق می‌باشد نقصی برای خداوند متعال نیست چرا که مقصود این نیست که خدا هم مانند افراد بشر تحت تأثیر عوامل خارجی آزرده خاطر یا … شود.


مطالعه بیشتر

۱. تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم و دیگران، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱۷.

۲. تفسیر راهنما، اکبر هاشمی رفسنجانی و دیگران، بوستان کتاب، ج۱۴.

۳. طباطبایی، علامه محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۰۷ و ج۱۶، ص۳۳۲.


منابع

  1. ر. ک. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹، ج۸، ص۳۶۰؛ و محمدبن احمد، انصاری قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، داراحیاء الثراث العربی، ۱۴۰۵، ج۱۴، ص۲۳۸.
  2. ر. ک. طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ ش، ج۱۶، ص۳۳۸؛ و ر.ک. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج۷–۸، ص۵۷۹، ر.ک. محمود بن محمد، زمخشری، الکشاف، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۶ ق، ج۳، ص۵۵۹.
  3. ر. ک. المیزان، همان.
  4. سید عبدالحسین طیب، الطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ۱۳۶۶ ش، ج۱۰، ص۵۲۴.
  5. ر. ک. الجامع لاحکام القرآن، همان، ص۲۳۷؛ و الکشاف، همان؛ و ر.ک. حسین بن احمد، شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنا عشری، تهران، میقات، چاپ اول، ۱۳۶۴ش، ج۱۰، ص۴۸۳.
  6. توبه/ ۳۰.
  7. توبه/ ۳۰.
  8. ر. ک. کاشانی، ملا فتح الله، منهج الصادقین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۴۴ ش، ج۷، ص۳۶۵.
  9. مجمع البیان، همان.
  10. ابوالفتوح رازی، روض الجنان، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۴–۱۳۷۶، ج۱۶، ص۱۱.