آیه قتل یک نفر مساوی است با کشتن همه انسان‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


آیه «قتل یک نفر مساوی است با کشتن همه انسان‌ها» را به این معنا دانسته‌اند که قتل یک انسان، خدشه‌دار شدن حیات اجتماعی بشر است. با یک قتل، امنیت جانی دیگر انسان‌ها هم لطمه می‌بیند. اهمیت و ارزش جان انسان‌ها، با ریختنِ خون یک نفر، آسیب جدی می‌بیند و امکان دارد به قتل‌های دیگر توسط دیگران منجر شود.  
'''آیه «قتل یک نفر مساوی است با کشتن همه انسان‌ها»''' بیانگر شدت حرمت و قبح قتل نفس است که با کشتن همه انسان‌ها برابر دانسته شده است. از این آیه برای اهمیت حفظ نفس در اسلام استفاده کرده‌اند. قرآن قتل یک انسان را چنان شنیع و زشت می‌داند که آن را با قتل همه انسان‌ها یکی اعلام کرده است.


دلیل دیگر مفسران این است که وقتی شخصی، انسانی را به ناحق می‌کشد، این آمادگی را دارد که به کشتن دیگر انسان‌ها اقدام کند. دست او به خون بی‌گناهی آلوده شده و می‌تواند انسان‌های بی‌گناه دیگری را نیز بکشد.  
مفسران معتقدند وقتی شخصی، انسانی را به ناحق می‌کشد، این آمادگی را دارد که به کشتن دیگر انسان‌ها اقدام کند. دست او به خون بی‌گناهی آلوده شده و می‌تواند انسان‌های بی‌گناه دیگری را نیز بکشد.


==متن آیه==
== متن آیه ==
{{قرآن بزرگ|مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا
{{قرآن بزرگ|مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا
| سوره = مائده
| سوره = مائده
| آیه = ۳۲
| آیه = ۳۲
| ترجمه = هر فردی، انسانى را بدون اينكه مرتكب قتل يا فساد در روى زمين شود، بكشد، چنانست كه همه انسانها را كشته است.}}
| ترجمه = هر فردی، انسانی را بدون اینکه مرتکب قتل یا فساد در روی زمین شود، بکشد، چنانست که همه انسانها را کشته است.}}


==تفسیر آیه==
== شأن نزول آیه ==
[[قرآن کریم]] در این آیه یک حقیقت «اجتماعی ـ تربیتی» را بازگو می‌کند، زیرا:
آیه ۳۲ سوره مائده پس از بیان داستان دو فرزند حضرت آدم(ع) آمده است که یکی از آنها دیگری را به قتل رساند.


'''اولاً''': کسی که دست به خون انسان بی‌گناهی می‌آلاید، در حقیقت چنین آمادگی را دارد که انسان‌های بی‌گناه دیگری را که با مقتول از نظر انسانی و بی‌گناهی برابرند، مورد حمله قرار داده و به قتل برساند. او در حقیقت یک قاتل است و طعمه او انسان‌های بی‌گناه و می‌دانیم که تفاوتی بین انسان‌های بی‌گناه از این نظر نیست و نیز کسی که به‌خاطر نوع‌دوستی و عاطفه انسانی، دیگری را از مرگ نجات دهد، این آمادگی را دارد که این طرح انسانی را در مورد هر بشر دیگری انجام دهد، چون او علاقمند به نجات انسان‌های بی‌گناه است.
مفسران در شأن نزول این آیه اختلاف کردند. برخی گفتند سبب نزول آیه آن بود که جماعتی در صدر اسلام، ماه‌ها به جنگ با یکدیگر مشغول بودند و خونریزی زیادی رخ داد، پس از مدتی نزد پیامبر آمدند برای داوری و این آیه نازل شد. برخی گفتند سبب نزول آن بود که دو قبیله بودند: یکی اوس یکی خزرج، از میان ایشان قتالی افتاد و یکی از یکی قویتر بود؛ اقویاء ضعفا را گفتند ما بهر بنده‌ای آزادی را بکشیم و بهر زنی مردی را و بهر مردی دو مرد را؛ آنگاه خداوند این آیه را فرستاد.<ref>شهابی، محمود، ادوار فقه (فارسی)، ج۱، ص۱۲۵.</ref>


'''ثانیاً''': جامعه انسانی در حقیقت یک واحد است؛ و افراد آن همانند اعضای یک پیکرند و هر فردی به اندازه شعاع وجودی خود در ساختمان مجتمع بزرگ انسانی و رفع نیازمندی‌های آن اثر دارد، لذا فقدان و احیای یک فرد قطعاً در سرنوشت دیگر اعضا مؤثر است. در نتیجه تأکید اسلام در این خصوص که کشتن یک فرد را مساوی با قتل همه انسان‌ها می‌داند و قاتل محکوم به قصاص است (در فرض که اولیای مقتول عفو نکنند)، در راستای حمایت از خون بی‌گناه و به هدف تأمین امنیت و سلامت اجتماع است. چنان‌که گفته‌اند: «هرگاه وجود مقصر برای جامعه به قدری زیان بخش باشد که سود حاصله از آن را تحت الشعاع قرار دهد، در این صورت اعدام او مشروع خواهد بود».<ref>علی‌آبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بی‌جا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.</ref> از آن‌جا که سرنوشت افراد به‌هم مرتبط است و هر زیان فردی امکان تبدیل شدن به زیان اجتماعی را دارد، قتل یک فرد به‌منزله قتل همه انسان‌ها فرض شده است و قاتل در واقع دشمن اجتماع است. پس قرآن با این بیان بیشترین کرامت و ارزش را برای انسان قائل است البته اگر خود انسان آن را حفظ نماید و یک پیشگیری در سطح عموم از جرم وحشتناک قتل نموده‌ است که در آن حکمت‌های بی‌شماری وجود دارد و ما ممکن است به برخی از آن‌ها پی ببریم.
== تفسیر آیه ==
نزد عقلا کشتن همه مردم از زشت‌ترین زشتی‌ها است و آیه ۳۲ [[سوره مائده]] به صراحت بیان داشته که کشتن یک نفر، در صورتی که به خاطر قصاص یا به عنوان مفسد فی الارض نباشد، به منزله کشتن همه مردم و از زشت‌ترین اعمال و بزرگ‌ترین گناهان به‌شمار می‌آید.<ref>مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت علیهم السلام - فارسی، ج۳۵، ص۳۴.</ref>


==تکلیف‌بودن حفظ حیات انسان==
این آیه درباره بنی اسراییل است و تحریم قتل نفس را برای آنها تشدید کرد و دلیل آن احتمالاً این بوده که آنان بقرینه آخر آیه در کشتن بی‌گناهان اسراف می‌کرده‌اند.<ref>محسنی، شیخ محمد آصف، افق اعلی، ج۱، ص۱۵۵.</ref>{{جعبه نقل‌قول|علامه طباطبایی: قتل بدون حق منازعه با ربوبیت رب العالمین است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص: ۵۳۲.</ref>}}[[قرآن کریم]] در این آیه یک حقیقت «اجتماعی ـ تربیتی» را بازگو می‌کند، زیرا کسی که دست به خون انسان بی‌گناهی می‌آلاید، در حقیقت چنین آمادگی را دارد که انسان‌های بی‌گناه دیگری را که با مقتول از نظر انسانی و بی‌گناهی برابرند، مورد حمله قرار داده و به قتل برساند. و نیز کسی که به‌خاطر نوع‌دوستی و عاطفه انسانی، دیگری را از مرگ نجات دهد، این آمادگی را دارد که این طرح انسانی را در مورد هر بشر دیگری انجام دهد، چون او علاقمند به نجات انسان‌های بی‌گناه است.<ref>علی‌آبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بی‌جا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.</ref>
از دیدگاه اسلام حیات به‌طور کلی نشانه‌ای از رحمت الهی است.<ref>روم/۵۰: فانظر الی آثار رحمه الله کیف یحیی الأرض بعد موتها.</ref> این نگاه به حیات از یک سو به آن ارزش می‌بخشد، و از سوی دیگر آن را امانتی در دست انسان می‌داند.<ref>چون در انسان روح الهی دمیده شده است. فاذا سویته و نفخت فیه من روحی … حجر/۲۹.</ref> اختیار انسان نسبت به حیات خویش در حدی است که خداوند به او عنایت کرده است؛ بنابراین حیات تنها حق افراد نیست، بلکه حفظ آن تکلیف فرض شده‌ است و گذشتن از این حق جز در محدوده ضوابط الهی ممنوع است.


در فقه اسلامی عنوان «نفس محترمه» مطرح است. از دیدگاه قرآن کریم و روایات، نفس محترمه شامل همه انسان‌ها است،<ref>اسری/۳۲، ولا تقتلوا النفس آلتی حرّم الله الّا با لحق؛ ر.ک. الحرالعاملی، محمّد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج۱۹، کتاب القصاص، حدود ۱۴، حدیث درباره حرمت قتل نفس محترمه.</ref> مگر کسی که به جهت ارتکاب جرم تباه کننده حیات، مستحق کیفر و قصاص گردد.
مفسران ذیل این آیه گفته‌اند اگر یک فرد به ناحق کشته شود خلقت خدا تباه شده، و غرض خدای سبحان که بقای انسانیت نسل بعد از نسل بود باطل شده است، و قاتل در مقام معارضه و منازعه با مقام ربوبی برآمده است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص: ۵۳۲.</ref> دین اسلام دینی است که کشتن بی گناهان را شدیداً مذمت می‌کند. اسلام کشتن یک شخص بی گناه را به مثابه کشتن همه مردم دانسته است که گناه بسیار بزرگ محسوب می‌شود.<ref>فیاض، شیخ محمد اسحاق، الگوی حکومت اسلامی، ص۸۲.</ref>
 
[[شهید مطهری]] معتقد است انسان‌ها به واسطه بعضی از گناهان، مانند قتل عمدی مؤمن بی گناه، برای ابد در عذاب باقی خواهند ماند.<ref>مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، صدرا، ۱۳۹۶، ص۳۱۸.</ref>
 
== تکلیف‌بودن حفظ حیات انسان ==
از دیدگاه اسلام حیات به‌طور کلی نشانه‌ای از رحمت الهی است.<ref>روم/۵۰: فانظر الی آثار رحمه الله کیف یحیی الأرض بعد موتها.</ref> این نگاه به حیات از یک سو به آن ارزش می‌بخشد، و از سوی دیگر آن را امانتی در دست انسان می‌داند.<ref>چون در انسان روح الهی دمیده شده است. فاذا سویته و نفخت فیه من روحی … حجر/۲۹.</ref> اختیار انسان نسبت به حیات خویش در حدی است که خداوند به او عنایت کرده است؛ بنابراین حیات تنها حق افراد نیست، بلکه حفظ آن تکلیف فرض شده است و گذشتن از این حق جز در محدوده ضوابط الهی ممنوع است.
 
در فقه اسلامی عنوان «نفس محترمه» مطرح است. از دیدگاه قرآن کریم و روایات، نفس محترمه شامل همه انسان‌ها است؛<ref>اسری/۳۲، ولا تقتلوا النفس التی حرّم الله الّا با لحق؛ ر.ک. الحرالعاملی، محمّد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج۱۹، کتاب القصاص، حدود ۱۴، حدیث درباره حرمت قتل نفس محترمه.</ref> مگر کسی که به جهت ارتکاب جرم تباه کننده حیات، مستحق کیفر و قصاص گردد.


حق حیات برای هر کس، و در نتیجه تکلیف دیگران به رعایت این حق آن‌قدر ارزشمند است که در قرآن کریم سلب حیات یک فرد، مانند سلب حیات همه انسان‌ها معرفی شده است.<ref>مائده/۳۲؛ تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵.</ref> از آیه ۳۲ [[سوره مائده]]، اهمیت حیات یک انسان از دیدگاه قرآن به‌طور کامل مبرهن می‌گردد، عظمت این امر با توجه به شرایط زمان و مکان نزول قرآن که خون انسان‌ها مطلقاً ارزشی نداشت، بیشتر آشکار می‌شود.
حق حیات برای هر کس، و در نتیجه تکلیف دیگران به رعایت این حق آن‌قدر ارزشمند است که در قرآن کریم سلب حیات یک فرد، مانند سلب حیات همه انسان‌ها معرفی شده است.<ref>مائده/۳۲؛ تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵.</ref> از آیه ۳۲ [[سوره مائده]]، اهمیت حیات یک انسان از دیدگاه قرآن به‌طور کامل مبرهن می‌گردد، عظمت این امر با توجه به شرایط زمان و مکان نزول قرآن که خون انسان‌ها مطلقاً ارزشی نداشت، بیشتر آشکار می‌شود.


{{پایان پاسخ}}
احترام خون انسان‌ها و حرمت قتل نفس، از مسائلی است که همه شرایع آسمانی و قوانین بشری در آن متفقند، و آن را یکی از بزرگ‌ترین گناهان می‌شمرند، ولی اسلام اهمیت بیشتری به این مسئله داده، تا آنجا که قتل یک انسان را همانند کشتن همه انسان‌ها شمرده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۲۵.</ref>
{{مطالعه بیشتر}}


==مطالعه بیشتر==
در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی تعبیراتی درباره ریختن خون بی‌گناهان آمده است:<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، ج۱۱، ص۱۲۶.</ref> {{قرآن|وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا|ترجمه=و هر كس عمداً مؤمنى را بكشد، كيفرش دوزخ است كه در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم مى‌گيرد و لعنتش مى‌كند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است.|سوره=نساء|آیه=۹۳}}
۱. طباطبائی، سیّد محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا) ج۵، ص۵۱۸ به بعد.


۲. محمد گیلانی، محمد، حقوق کیفری اسلامی، تهران، المهدی، ۱۳۶۳.
در حدیثی از [[پیامبر اکرم(ص)]] نقل شده است: اگر تمام دنیا ویران شود؛ در پیشگاه خداوند آسان‌تر از این است که خونی به ناحق ریخته شد.<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده حکمت نامه پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله و سلّم، ص۶۳۸.</ref>


۳. علی‌رضا، فیض، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای اسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}


۴. حسن، عباس‌زاده اهری، جرم‌ها و مجازات‌ها در اسلام، تبریز، آیدین، ۱۳۷۸.
== مطالعه بیشتر ==
* طباطبائی، سیّد محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا) ج۵، ص۵۱۸ به بعد.
* علیرضا، فیض، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای اسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
خط ۶۵: خط ۷۳:
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />
{{پانویس}}
 
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۸

سؤال

چرا در قرآن قتل یک نفر مساوی قتل همه انسان‌ها دانسته شده است؟


آیه «قتل یک نفر مساوی است با کشتن همه انسان‌ها» بیانگر شدت حرمت و قبح قتل نفس است که با کشتن همه انسان‌ها برابر دانسته شده است. از این آیه برای اهمیت حفظ نفس در اسلام استفاده کرده‌اند. قرآن قتل یک انسان را چنان شنیع و زشت می‌داند که آن را با قتل همه انسان‌ها یکی اعلام کرده است.

مفسران معتقدند وقتی شخصی، انسانی را به ناحق می‌کشد، این آمادگی را دارد که به کشتن دیگر انسان‌ها اقدام کند. دست او به خون بی‌گناهی آلوده شده و می‌تواند انسان‌های بی‌گناه دیگری را نیز بکشد.

متن آیه

شأن نزول آیه

آیه ۳۲ سوره مائده پس از بیان داستان دو فرزند حضرت آدم(ع) آمده است که یکی از آنها دیگری را به قتل رساند.

مفسران در شأن نزول این آیه اختلاف کردند. برخی گفتند سبب نزول آیه آن بود که جماعتی در صدر اسلام، ماه‌ها به جنگ با یکدیگر مشغول بودند و خونریزی زیادی رخ داد، پس از مدتی نزد پیامبر آمدند برای داوری و این آیه نازل شد. برخی گفتند سبب نزول آن بود که دو قبیله بودند: یکی اوس یکی خزرج، از میان ایشان قتالی افتاد و یکی از یکی قویتر بود؛ اقویاء ضعفا را گفتند ما بهر بنده‌ای آزادی را بکشیم و بهر زنی مردی را و بهر مردی دو مرد را؛ آنگاه خداوند این آیه را فرستاد.[۱]

تفسیر آیه

نزد عقلا کشتن همه مردم از زشت‌ترین زشتی‌ها است و آیه ۳۲ سوره مائده به صراحت بیان داشته که کشتن یک نفر، در صورتی که به خاطر قصاص یا به عنوان مفسد فی الارض نباشد، به منزله کشتن همه مردم و از زشت‌ترین اعمال و بزرگ‌ترین گناهان به‌شمار می‌آید.[۲]

این آیه درباره بنی اسراییل است و تحریم قتل نفس را برای آنها تشدید کرد و دلیل آن احتمالاً این بوده که آنان بقرینه آخر آیه در کشتن بی‌گناهان اسراف می‌کرده‌اند.[۳]

علامه طباطبایی: قتل بدون حق منازعه با ربوبیت رب العالمین است.[۴]

قرآن کریم در این آیه یک حقیقت «اجتماعی ـ تربیتی» را بازگو می‌کند، زیرا کسی که دست به خون انسان بی‌گناهی می‌آلاید، در حقیقت چنین آمادگی را دارد که انسان‌های بی‌گناه دیگری را که با مقتول از نظر انسانی و بی‌گناهی برابرند، مورد حمله قرار داده و به قتل برساند. و نیز کسی که به‌خاطر نوع‌دوستی و عاطفه انسانی، دیگری را از مرگ نجات دهد، این آمادگی را دارد که این طرح انسانی را در مورد هر بشر دیگری انجام دهد، چون او علاقمند به نجات انسان‌های بی‌گناه است.[۵]

مفسران ذیل این آیه گفته‌اند اگر یک فرد به ناحق کشته شود خلقت خدا تباه شده، و غرض خدای سبحان که بقای انسانیت نسل بعد از نسل بود باطل شده است، و قاتل در مقام معارضه و منازعه با مقام ربوبی برآمده است.[۶] دین اسلام دینی است که کشتن بی گناهان را شدیداً مذمت می‌کند. اسلام کشتن یک شخص بی گناه را به مثابه کشتن همه مردم دانسته است که گناه بسیار بزرگ محسوب می‌شود.[۷]

شهید مطهری معتقد است انسان‌ها به واسطه بعضی از گناهان، مانند قتل عمدی مؤمن بی گناه، برای ابد در عذاب باقی خواهند ماند.[۸]

تکلیف‌بودن حفظ حیات انسان

از دیدگاه اسلام حیات به‌طور کلی نشانه‌ای از رحمت الهی است.[۹] این نگاه به حیات از یک سو به آن ارزش می‌بخشد، و از سوی دیگر آن را امانتی در دست انسان می‌داند.[۱۰] اختیار انسان نسبت به حیات خویش در حدی است که خداوند به او عنایت کرده است؛ بنابراین حیات تنها حق افراد نیست، بلکه حفظ آن تکلیف فرض شده است و گذشتن از این حق جز در محدوده ضوابط الهی ممنوع است.

در فقه اسلامی عنوان «نفس محترمه» مطرح است. از دیدگاه قرآن کریم و روایات، نفس محترمه شامل همه انسان‌ها است؛[۱۱] مگر کسی که به جهت ارتکاب جرم تباه کننده حیات، مستحق کیفر و قصاص گردد.

حق حیات برای هر کس، و در نتیجه تکلیف دیگران به رعایت این حق آن‌قدر ارزشمند است که در قرآن کریم سلب حیات یک فرد، مانند سلب حیات همه انسان‌ها معرفی شده است.[۱۲] از آیه ۳۲ سوره مائده، اهمیت حیات یک انسان از دیدگاه قرآن به‌طور کامل مبرهن می‌گردد، عظمت این امر با توجه به شرایط زمان و مکان نزول قرآن که خون انسان‌ها مطلقاً ارزشی نداشت، بیشتر آشکار می‌شود.

احترام خون انسان‌ها و حرمت قتل نفس، از مسائلی است که همه شرایع آسمانی و قوانین بشری در آن متفقند، و آن را یکی از بزرگ‌ترین گناهان می‌شمرند، ولی اسلام اهمیت بیشتری به این مسئله داده، تا آنجا که قتل یک انسان را همانند کشتن همه انسان‌ها شمرده است.[۱۳]

در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی تعبیراتی درباره ریختن خون بی‌گناهان آمده است:[۱۴] ﴿وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا؛ و هر كس عمداً مؤمنى را بكشد، كيفرش دوزخ است كه در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم مى‌گيرد و لعنتش مى‌كند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است.(نساء:۹۳)

در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: اگر تمام دنیا ویران شود؛ در پیشگاه خداوند آسان‌تر از این است که خونی به ناحق ریخته شد.[۱۵]


مطالعه بیشتر

  • طباطبائی، سیّد محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا) ج۵، ص۵۱۸ به بعد.
  • علیرضا، فیض، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای اسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹.


منابع

  1. شهابی، محمود، ادوار فقه (فارسی)، ج۱، ص۱۲۵.
  2. مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت علیهم السلام - فارسی، ج۳۵، ص۳۴.
  3. محسنی، شیخ محمد آصف، افق اعلی، ج۱، ص۱۵۵.
  4. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص: ۵۳۲.
  5. علی‌آبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بی‌جا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.
  6. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص: ۵۳۲.
  7. فیاض، شیخ محمد اسحاق، الگوی حکومت اسلامی، ص۸۲.
  8. مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، صدرا، ۱۳۹۶، ص۳۱۸.
  9. روم/۵۰: فانظر الی آثار رحمه الله کیف یحیی الأرض بعد موتها.
  10. چون در انسان روح الهی دمیده شده است. فاذا سویته و نفخت فیه من روحی … حجر/۲۹.
  11. اسری/۳۲، ولا تقتلوا النفس التی حرّم الله الّا با لحق؛ ر.ک. الحرالعاملی، محمّد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج۱۹، کتاب القصاص، حدود ۱۴، حدیث درباره حرمت قتل نفس محترمه.
  12. مائده/۳۲؛ تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵.
  13. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۲۵.
  14. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، ج۱۱، ص۱۲۶.
  15. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده حکمت نامه پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله و سلّم، ص۶۳۸.