آزاد کردن برده در قرآن و روایات: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
آزادی مسلمان: قال الله تعالی {{قرآن|وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا|ترجمه=و خداوند هرگز بر [زيان‌] مؤمنان، براى كافران راه [تسلّطى‌] قرار نداده است.|سوره=نساء|آیه=۱۴۱}}؛ عمومیت این آیه دلالت بر این مطلب دارد که اگر کافری برده مسلمانی را خریداری کرد، خرید و فروش آن باطل است و مسلمان به بردگی در نمی‌آید و آزاد است. اگر برده کافری هم که در دست کافر است مسلمان شود خود بخود آزاد می‌شود.
آزادی مسلمان: قال الله تعالی {{قرآن|وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا|ترجمه=و خداوند هرگز بر [زيان‌] مؤمنان، براى كافران راه [تسلّطى‌] قرار نداده است.|سوره=نساء|آیه=۱۴۱}}؛ عمومیت این آیه دلالت بر این مطلب دارد که اگر کافری برده مسلمانی را خریداری کرد، خرید و فروش آن باطل است و مسلمان به بردگی در نمی‌آید و آزاد است. اگر برده کافری هم که در دست کافر است مسلمان شود خود بخود آزاد می‌شود.


آزادی مکاتب، لزوم مراعات حال برده و کنیز، عدم جواز الزام به فحشا و … (نور: ۳۳): {{قرآن|وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاه الدُّنْیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحیمٌ}}؛ فقها مستند به این آیه شریفه احکام متعددی در مورد خوشرفتاری و آزادسازی بردگان استنباط نموده‌اند. قرآن کریم در این آیه شریفه یکی دیگر از روشهای عتق و آزادی بردگان را ایجاد نموده است. به این معنا که مثلا برده تعهد می‌کرد که مالک یا فرزندان مالک را سواد بیاموزد یا کار خیر دیگری انجام دهد و در عوض مالک نیز تعهد آزادی او را می‌داد. یا اینکه برده به مرور با کار و تلاش بخشی از خود را از مالک خریداری می‌کرد و از این رو زمینه آزادی او ایجاد می‌شد. این امر از عقود لازم است و مالک باید به تعهد خود عمل کند. جالب اینکه حتی در این آیه به مالک سفارش اکید شده است که از مال خود به برده بدهد تا بتواند زندگی مستقلی را شروع کند.
آزادی مکاتب، لزوم مراعات حال برده و [[کنیز]]، عدم جواز الزام به فحشا و … (نور: ۳۳): {{قرآن|وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاه الدُّنْیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحیمٌ}}؛ فقها مستند به این آیه شریفه احکام متعددی در مورد خوشرفتاری و آزادسازی بردگان استنباط نموده‌اند. قرآن کریم در این آیه شریفه یکی دیگر از روشهای عتق و آزادی بردگان را ایجاد نموده است. به این معنا که مثلا برده تعهد می‌کرد که مالک یا فرزندان مالک را سواد بیاموزد یا کار خیر دیگری انجام دهد و در عوض مالک نیز تعهد آزادی او را می‌داد. یا اینکه برده به مرور با کار و تلاش بخشی از خود را از مالک خریداری می‌کرد و از این رو زمینه آزادی او ایجاد می‌شد. این امر از عقود لازم است و مالک باید به تعهد خود عمل کند. جالب اینکه حتی در این آیه به مالک سفارش اکید شده است که از مال خود به برده بدهد تا بتواند زندگی مستقلی را شروع کند.


برخورد کریمانه با برده و لزوم انتساب و ارث برده از پدر و مادر حقیقی خود (احزاب: ۵): {{قرآن|ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً}}؛ این آیه در شان زید بن حارثه نازل شده است که فقها احکام متعددی را مستند به این آیه و روایاتی که در توضیح آن آمده است استنباط نموده‌اند. در شان نزول این آیه آمده است که، زید ابن حارثه در برخی از جنگها اسیر و دستگیر لشکر اسلام شده بود، و او در حصّه و بهره پیغمبر اکرم درآمد، پدرش برای رهایی او نزد آن حضرت آمده پسر خود را خواست، پیغمبر اکرم زید را میان رفتن با پدر و بودن نزد آن حضرت مختار گردانید، زید بودن نزد آن بزرگوار را اختیار نموده و برگزید، پیغمبر اکرم او را فرزند خود خواند، و بعد از آن او را زید ابن محمّد صلّی اللَّه علیه و آله می‌گفتند، آیه نامبرده درباره نسبت ندادن او را بپیغمبر اکرم فرستاده شد، و در آیه تأکید می‌کند اگر پدران ایشان را ندانستید باز فرزند و وارث شما نیستند، بلکه) در دین و آئین برادران (همکیش) و دوستان شما هستند.
برخورد کریمانه با برده و لزوم انتساب و ارث برده از پدر و مادر حقیقی خود (احزاب: ۵): {{قرآن|ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً}}؛ این آیه در شان زید بن حارثه نازل شده است که فقها احکام متعددی را مستند به این آیه و روایاتی که در توضیح آن آمده است استنباط نموده‌اند. در شان نزول این آیه آمده است که، زید ابن حارثه در برخی از جنگها اسیر و دستگیر لشکر اسلام شده بود، و او در حصّه و بهره پیغمبر اکرم درآمد، پدرش برای رهایی او نزد آن حضرت آمده پسر خود را خواست، پیغمبر اکرم زید را میان رفتن با پدر و بودن نزد آن حضرت مختار گردانید، زید بودن نزد آن بزرگوار را اختیار نموده و برگزید، پیغمبر اکرم او را فرزند خود خواند، و بعد از آن او را زید ابن محمّد صلّی اللَّه علیه و آله می‌گفتند، آیه نامبرده درباره نسبت ندادن او را بپیغمبر اکرم فرستاده شد، و در آیه تأکید می‌کند اگر پدران ایشان را ندانستید باز فرزند و وارث شما نیستند، بلکه) در دین و آئین برادران (همکیش) و دوستان شما هستند.

نسخهٔ ‏۱۴ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۱

سؤال

آزاد کردن برده در قرآن و روایات آمده است؟

آیات متعدد قران کریم نیز عملاً به مباحث در مورد عتق و خوشرفتاری و مکاتبه و… پرداخته است

همه کتب روایی منبع و کتب فقهی فقها شیعه و سنی، دارای بابی تحت عنوان کتاب العتق است.

آزاد سازی بردگان در قرآن کریم

۱. آزادی محارم: سوره نساء آیه ۲۳: قال الله تعالی ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ …؛ فقها شیعه و سنی مستند به این آیه قران چنین استدلال می‌کنند که پدر و مادر و دختران و خواهران و عمه‌ها و همه کسانی که جزء محارم محسوب می‌شوند در صورتی که قبل از اسلام برده شما بوده‌اند با نزول این آیه شریفه خود به خود آزاد شده و از تاریخ نزول این آیه به بعد حتی در صورتی که کافر حربی بوده و در جنگ به اسارت شما درآیند به بردگی و کنیزی در نخواهند آمد.

آزادی مسلمان: قال الله تعالی ﴿وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا؛ و خداوند هرگز بر [زيان‌] مؤمنان، براى كافران راه [تسلّطى‌] قرار نداده است.(نساء:۱۴۱)؛ عمومیت این آیه دلالت بر این مطلب دارد که اگر کافری برده مسلمانی را خریداری کرد، خرید و فروش آن باطل است و مسلمان به بردگی در نمی‌آید و آزاد است. اگر برده کافری هم که در دست کافر است مسلمان شود خود بخود آزاد می‌شود.

آزادی مکاتب، لزوم مراعات حال برده و کنیز، عدم جواز الزام به فحشا و … (نور: ۳۳): ﴿وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاه الدُّنْیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ فقها مستند به این آیه شریفه احکام متعددی در مورد خوشرفتاری و آزادسازی بردگان استنباط نموده‌اند. قرآن کریم در این آیه شریفه یکی دیگر از روشهای عتق و آزادی بردگان را ایجاد نموده است. به این معنا که مثلا برده تعهد می‌کرد که مالک یا فرزندان مالک را سواد بیاموزد یا کار خیر دیگری انجام دهد و در عوض مالک نیز تعهد آزادی او را می‌داد. یا اینکه برده به مرور با کار و تلاش بخشی از خود را از مالک خریداری می‌کرد و از این رو زمینه آزادی او ایجاد می‌شد. این امر از عقود لازم است و مالک باید به تعهد خود عمل کند. جالب اینکه حتی در این آیه به مالک سفارش اکید شده است که از مال خود به برده بدهد تا بتواند زندگی مستقلی را شروع کند.

برخورد کریمانه با برده و لزوم انتساب و ارث برده از پدر و مادر حقیقی خود (احزاب: ۵): ﴿ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛ این آیه در شان زید بن حارثه نازل شده است که فقها احکام متعددی را مستند به این آیه و روایاتی که در توضیح آن آمده است استنباط نموده‌اند. در شان نزول این آیه آمده است که، زید ابن حارثه در برخی از جنگها اسیر و دستگیر لشکر اسلام شده بود، و او در حصّه و بهره پیغمبر اکرم درآمد، پدرش برای رهایی او نزد آن حضرت آمده پسر خود را خواست، پیغمبر اکرم زید را میان رفتن با پدر و بودن نزد آن حضرت مختار گردانید، زید بودن نزد آن بزرگوار را اختیار نموده و برگزید، پیغمبر اکرم او را فرزند خود خواند، و بعد از آن او را زید ابن محمّد صلّی اللَّه علیه و آله می‌گفتند، آیه نامبرده درباره نسبت ندادن او را بپیغمبر اکرم فرستاده شد، و در آیه تأکید می‌کند اگر پدران ایشان را ندانستید باز فرزند و وارث شما نیستند، بلکه) در دین و آئین برادران (همکیش) و دوستان شما هستند.

آزادی برده با قسم خوردن (نساء ۳۳): ﴿وَ لِکُلٍّ جَعَلْنا مَوالِیَ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیْمانُکُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُم؛ این آیه در مورد ولاء عتق جاری می‌شود و بر اساس آن مالک در صوتی که قسم به آزادی برده یا بردگانش خورده باشد، ملزم به عمل کردن بر اساس قسم می‌شود.

آزادی برده به عنوان کفاره قتل خطائی و عمد و شبه عمد (النساء: ۹۲): ﴿وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْریرُ رَقَبَه مُؤْمِنَه وَ دِیَه مُسَلَّمَه إِلی أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ یَصَّدَّقُوا فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْریرُ رَقَبَه مُؤْمِنَه وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ میثاقٌ فَدِیَه مُسَلَّمَه إِلی أَهْلِهِ وَ تَحْریرُ رَقَبَه مُؤْمِنَه فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَه مِنَ اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً

آزادی برده به عنوان کفاره نقض قسم (المائده: ۸۹): ﴿لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فی أَیْمانِکُمْ وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَیْمانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَه مَساکینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْریرُ رَقَبَه فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَه أَیَّامٍ ذلِکَ کَفَّارَه أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَیْمانَکُمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

علاوه بر این کفاره روزه، کفاره ایلاء، کفاره ظهار، کفاره نقض نذر و … از جمله موارد دیگری است که مستند به آیات دیگر قرآن مستلزم عتق و آزادی برده است.

قرآن کریم در آیه ۷–۱۳ سوره بلد، رمز عبور از گردنه صعب العبور را آزاد کردن برده معرفی نموه است.

﴿أیحْسَبُ أَن لَّمْ یَرَهُ أَحَدٌ، أَ لَمْ نجْعَل لَّهُ عَیْنَینِ، وَ لِسَانًا وَ شَفَتَینِ، وَ هَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ، فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَه، وَ مَا أَدْرَئکَ مَا الْعَقَبَه، فَکُّ رَقَبَه؛ آیا (انسان) گمان می‌کند هیچ‌کس او را ندیده (که عمل خیری انجام نداده) است؟! آیا برای او دو چشم قرار ندادیم، و یک زبان و دو لب؟! و او را به راه خیر و شرّ هدایت کردیم! ولی او از آن گردنه مهمّ نگذشت! و تو نمی‌دانی آن گردنه چیست! آن گردنه صعب العبور و نجات بخش آزادکردن برده است».

علاوه بر آیات فوق که در مورد احکام مربوط به عتق و آزادی بردگان است، آیات بسیار زیادی در مورد لزوم خوشرفتاری و آداب برخورد با بردگان در قران کریم وجود دارد که بررسی همه آن‌ها خارج از طاقت این پرسش و پاسخ است.

آزادسازی بردگان در کتب روایی

مهمترین کتب روایی شیعه، کتب اربعه است. اصول کافی، التهذیب، الاستبصار و من لایحضره الفقیه مهمترین کتب روایی شیعه است که از دارای عالی‌ترین سندها است. یکی از کتاب‌های همه این مجموعه کتب، کتاب العتق است که مشتمل بر ابواب مختلفی در مورد آزادسازی بردگان، انواع روش‌های آزادسازی، نحوه و آداب تعامل و برخورد با بردگان و … وجود دارد. هر باب مشتمل بر ده‌ها روایت عالی السند در این زمینه هاست. به عنوان مثال کتاب العتق اصول کافی مشتمل بر ۱۹ باب در زمینه احکام مربوط به آزادسازی بردگان است. برخی از مهمترین ابواب این کتاب عبارتند از: باب راه‌های غیرمجاز برده‌گیری، باب اشخاصی که نمی‌توان به عنوان برده گرفت، باب لزوم قصد قربت در عتق، باب شرایط عتق، باب ثواب و فضیلت عتق، باب عتق ولد زنا و ذمی و مشرک و مستضعف، باب تدبیر (یکی از روشهای عتق)، باب مکاتب (یکی از روشهای عتق)، باب عواملی مثل برخی بیماری‌ها و … که باعث عتق می‌شود، باب اموال برده، باب عتق مکره و مضطر و مجنون و … باب عتق ام ولد و محارم و .. باب نحوه برخورد با اسیر فراری و …

کتاب شریف وسائل الشیعه شیخ حر عاملی کتاب منبع روایی است و شیخ حر عاملی در آن همه روایات کتب اربعه شیعه را که در موضوع احکام است در آن جمع‌آوری نموده است. کتاب العتق و احکام مربوط به آزادسازی برده و کنیز در این مجموعه روایی بیش از ۱۱۸ باب از روایات را به خود اختصاص داده است. از این گذشته ابواب مختلفی در مورد نذر، کفاره روزه، قسم، ایلاء، ظهار، قتل، نذر و … نیز در مورد آزاد سازی بردگان و در موضوع عتق است.

دو روایت از صدها روایت در این زمینه را حسن ختام این بخش قرار می‌دهیم.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ فِی الرَّجُلِ یُعْتِقُ الْمَمْلُوکَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُعْتِقُ بِکُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ عُضْواً مِنَ النَّارِ؛ امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که برده خود را آزاد سازد خداوند عزوجل به خاطر هر عضوی از این برده عضوی از شخص را از آتش جهنم نجات می‌دهد. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ کَدِّ یَدِه‏؛ امام صادق(ع) فرمودند امیرالمؤمنین علی(ع) با دسترنج خود هزار برده را آزاد ساخت.

آزادسازی بردگان در کتب فقهی

در هیچ‌کدام از کتب فقهی از صدر اسلام تاکنون بابی تحت عنوان استرقاق (برده‌گیری) نبوده است و همه فقها در کتب فقهی خود مباحث کتاب العتق را مطرح نموده و اصل مباحث را بر نظام آزادسازی تدریجی بردگان بنا کرده و مباحث خود را ارائه داده‌اند تا آنجا که در زمان متاخرین از فقها مباحث کتاب العتق هم موضوعیت خود را از دست داد و بسیاری از متاخرین از فقها، در کتب فقهی خود این مباحث را حذف یا ضمن یک اشاره اجمالی از آن گذشته‌اند. روش فقهی همه فقهایی که در این مورد بحث کرده‌اند نیز چنین بوده است که در ابتدای کتاب فقهی خویش روایات متعددی در مورد مدح و فضیلت آزادکردن بردگان و ثواب آن و روایات در مورد مدارا و احسان به برده و کنیز و سعی در اصلاح و بازپروری آنان عنوان نموده و روایات شدیدی در مورد مذمت برده‌گیری و برده فروشی را عنوان می‌نمایند و بعد از آن به احکام مربوط به عتق و آزادسازی بردگان می‌پردازند. این رویه نشان دهنده نگاه واقع بینانه و در عین حال کریمانه اسلام به بحث برده و کنیز است.


منابع