عوامل بدبینی
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
به شدت نسبت به جامعه بدبینم و به هیچکس اعتماد ندارم. از درسهایی که روزگار به من داده این است که به هیچکس اعتماد نکنم مگر خدا، این بدبینی تا چه حد درست و تا چه اندازه نادرست است چنانکه خواجه حافظ شیرازی میفرماید: «وفا مجوی ز هیچکس ور سخن نمیشنوی به هرزه طالب سیمرغ و کیمیا می باش».
در رابطه با این سؤال توجه شما را به مطالب ذیل جلب میکنیم تأمل در همه مطالب و جامع نگری به بحث ان شاء الله بر ما و شما مفید خواهد بود.
الف: شرایط محیطی
بی تردید نمیتوان گفت که شرایط محیط در بدگمانی و گمان نیک ما بیاثر است و محیط غالب اجتماع بر این دو نمیگذارد. حضرت علی(ع) میفرمایند: «آنگاه که جامعه و روزگار و مردمش (اغلب) شایسته و نیکوکارند، سوء ظن و گمان بد درباره کسی که از او انحرافی دیده نشده ظلم است و آنگاه که فساد و تباهی به روزگار و مردم غلبه پیدا کرده است (بیش تر مردم فاسد باشند) کسیکه حسن ظنّ داشته باشد گول خورده است}}[۱]». بدگمانی به این معنی نیست که در معاشرتها و روابط اجتماعی به مردم نسبت بد بدهیم بلکه به معنی این است که چون احتمال میدهیم از ناحیه دیگران ضرر مالی، معنوی، آبرویی و … بخوریم باید سنجیدهتر و زیرکانه تر عمل کنیم و مراقب روابط خود باشیم.
ب:شرایط درونی
گاهی مواقع بدبینیها به دلیل احوال درونی و شخصی فرد است. نگرش مثبت یا منفی به مسایل ممکن است تا اندازهای جنبه فطری داشته باشد؛ یعنی برخی از افراد ذاتاً خوشبین (optimist) یا بد بین (pessimist) به دنیا میآیند؛ اما خلق و خوی آدمی را میتوان به کمک تجربه و برخی از مهارتها به اعتدال رساند میتوان خوشبختی و امیدواری آموخت. زیر بنای اینها نگرشی است که روانشناسان آن را خوداثربخشی(self-efficacy) مینامند خود اثربخشی یعنی باورهای شخص در مورد این که به همه ماجراهای زندگی خود (روابط و …) مسلط است و میتواند از عهده مشکلاتی برآید که بر سر راهش قد علم میکنند.[۲]
طبق نظر آلبرت باندورا طرز نگرش فرد نسبت به تواناییهای خود اثر عمیقی بر همان تواناییها بر جای میگذارد…. کسانی که از ویژگی خوداثربخشی برخوردارند با شکست از مسیر خود روی برنمیگردانند. آنها در برخورد با مسایل به جای این که نگران کمیها، کاستیها و خطاهای احتمالی باشند به این فکر میکنند که چگونه از عهده انجام آنها برآیند.[۳] پس گاهی نیز بدبینیها به علت احساس کمبودها، نداشتن مهارتهای ارتباط جمعی و احساس عدم اعتماد به نفس و ارزشمندی است که با تقویت اینها با (ورزش، تلاش، مطالعه زندگی افراد موفق، یادگیری تکنیکهای ارتباطی و …) این عیب برطرف میشود و انسان قدرتمندانه مهار روابط اجتماعی خود را به دست می-گیرد موفقیت به روابط خود میگردد، میداند که تا چه عمقی باید به دیگران رابطه انسانی یا صمیمی ایجاد کند، میداند که خوش رفتاری، خوشگفتاری و نیکی نسخه همه روابط اجتماعی است؛ اما تنها عدهای که آزمایش پس دادهاند میتوانند محرم راز و معتمد او باشند.
ج: مدیریت روابط خود
انسان موجودی است اجتماعی و بسیاری از استعدادها و صفات خوب یا بد او در متن اجتماع معنی مییابد. اسلام برای تنظیم این روابط انسانی و جمعی به ما تکنیکهایی یاد میدهد که بتوانیم به رشدفردی و جمعی کمک کنیم. مدارا، تغافل، عفو و گذشت، ایثار، همدلی، تعاون، ایثار و احسان و … از جمله این شیوههاست که هر کدام باعث آرامش روانی و جسمانی فرد و اجتماع میباشد. برخی از اعتمادها و صمیمیتها در قالب روابط خود ما شکل میگیرد، به این معنی که گاهی اعتماد، علاقه، خیرخواهی و تعهد ما به دیگری (به شکل صمیمانه) باعث میشود فرد به سمت این صفات حرکت کند و در عمل بهترین دوستان ما گردد و بر عکس تندخوییها و بد رفتاریهای ما میتواند مانع روابط صمیمانه شود. خداوند در قرآن شریف خطاب به رسول عزیز اسلام(ص) میفرماید: {{قرآن|لوکنت فظّاً غلیظ القلب لأنفضّوا من حولک[۴] اگر سختدل و تندخو بودی از اطراف تو کنار میرفتند و پراکنده میشدند. در پرتو اخلاقخوش، امانت داری، صمیمیت و صبر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آلهـ افراد مؤمن و پرهیزکار بسیاری ساخته شدند.
د: دوست معتمد
دوست معتمد ما کیست؟ بهتر است جواب خود را از قرآن بگیریم آنجا که میفرماید: «سرپرست (و دوستدار و خیرخواه شما) خدا، رسولش و مؤمنان هستند».[۵] همان-گونه که ما به خدا توکل و اعتماد داریم میتوانیم به افرادی که در راه خدا حرکت میکنند و مورد تأیید اویند اعتماد کنیم. باید با صفات مؤمنین حقیقی آشنا شد و با آنان دوست شد.
حضرت علی(ع) در خطبه ۱۰۳ نهج البلاغه میفرماید: «در آخر زمان نجات نمییابد مگر مؤمنانی که بینام و نشان-اند»؛ یعنی مؤمن و انسان مورد اعتماد، وجود دارد؛ اما لازم است ما بگردیم و بیابیم چون آنان طبق فرمایش حضرت، بین ما حضور دارند.
هـ: گزینش دوست
اسلام توصیه فراوانی به گزینش دوست میکند و میگوید چون دوست بر رفتار، گفتار، عقاید و دین ما اثر میگذارد باید مراقب همنشینهای خود باشیم. احادیث بسیاری به ما رسیده است که از بین مردم عدهای را برای دوستی، امتحان و بعد انتخاب کنید.
در برخی از روایات آمده است که: «دوستان خود را در سفر، سختیها و راحتیها، مراقبت و سر وقت خواندن نماز، نیکی به برادران دینی، حیاء، امانت و صداقت، امتحان کنید».[۶] اگر در این امتحانها قبول شدند میتوانند به حریم دوستی وارد شوند و بیتردید این افراد مورد اعتماد و قبول ما خواهند بود؛ البته دوستی که صددرصد بی عیب باشد وجود ندارد.[۷] به تعبیر دیگر گل بی خار خداست. مهم این است که او در پی اصلاح باشد و از نصیحت و خیرخواهی بدش نیاید. همانگونه که ما بی عیب نیستیم دیگران نیز بیعیب نیستند. همانگونه که دوست داریم از خطاهایمان گذشت کنند ما نیز از خطاهای دیگران بگذریم و در یککلام، همانگونه که دوست داریم با ما رفتار کنند با دیگران رفتار کنیم. دوست خوب و فرد مورد اعتماد در آخرالزمان کم است؛ اما هست. باید گشت، امتحان کرد و یافت و بعد از یافتن او را نگه داشت. در روایت داریم: «عاجزترین افراد کسی است که نمیتواند برای خود برادر دینی و دوستی برگزیند و عاجز تر از او کسی است که دوست مورد اعتمادش را از دست بدهد».[۸]
و: معنی شعر حافظ
که ما برای این که چیزی را به کسی نسبت دهیم لازم است با مطالعه آثار و تاریخچه او به نوع جهاننگری او نیز آشنا باشیم و گفتههای او را در کنار هم ببینیم. حافظ، مرد صفا و مهربانی است. او به زندگی خوشبین است و مخلوق خدا را چون بوی صنع الاهی میدهد دوست دارد. او مطیع پارسایان و خوبان است؛ بنابراین، تأمل در برخی ابیات ایشان ما را با نگرش او بیشتر آشنا میکند. برای مثال در یک بیت قبل از بیتی که شما ذکر کردهاید چنین میگوید:
چو غنچه گرچه فرو بستگیست کار جهان
تو همچو باد بهاری گره گشا میباش!
یعنی هر چند کار دنیا غنچهسان با فروبستگی و پیچیدگی و اشکال و ابهام همراه است ولی تو مانند نسیم بهار که گلها را شکفته میسازد، گره مشکلها را بگشا و دشواریها را آسان شمار؛ و در بیت بعد نیز میگوید با افراد پارسا دوست باش و به آنها اعتماد کن. (بنابراین جواب کامل در یک بیت قبل و بعد آمده است).
در جایی دیگر سخن از جان سپردن در قدم یار مهربان و ارجمند به میان میآورد:
گر نثار قدم یار گرامی نکنم
گوهر جان به چه کار دگرم باز آید
او نیز قبول دارد یار باوفا مثل گوهر، کمیاب است؛ اما توصیه میکند با دوستداران خدا محبت بورزیم که یکی از آنها ما را بس است و جان و مال فدای چنین دوست باد.
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را[۹]
در جایی دیگر میگوید:
با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست
صد جان فدای یار نصیحت نیوش باشد
و نیز میگوید:
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد
حافظ آسایش دو گیتی را در دو چیز میداند: مروت با دوستان و مدارا با دشمنان. او مثل بقیه در بدیها مقابله به مثل نمیکند. حافظ طبق فرموده قرآن میداند که همه باهم برادریم «انما المؤمنون اخوه» و در قبال بی مهریها نیز شعر محبت میسراید و میگوید: درد و درمان من به دست دوست است.
نیز میگوید:
گرچه یاران فارغند از یاد من از من ایشان را هزاران یاد باد
حرف آخر
محبت و نیکی به همه آری، اما اعتماد صددرصد مخصوص پارسایان و مؤمنین است
منابع
- ↑ جزایری، سید محمد علی؛ دروس اخلاق اسلامی، قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه، ۱۳۸۲، ص ۱۶۵.
- ↑ دانیل گلمن، هوش عاطفی، ترجمه: حمید رضا بلوچ، نشر جیحون، ۱۳۷۱، چاپ اول، ص ۱۴۶.
- ↑ همان، ص۱۴۶.
- ↑ آل عمران/ ۱۵۹.
- ↑ انّما ولیّکم الله و رسوله و الذین آمنوا …، مائده/ ۵۵.
- ↑ محمدی ری شهری؛ میزان الحکمه، دوره چهار جلدی، ۱۴۱۶، الطبعه الاولی، دارالحدیث، قم، ص۴۸و ۴۷، قال رسول الله ـصلّی الله علیه و آله ـ: اذا رأیت من اخیک ثلاث خصال فارجه: الحیاء و الامانهو الصدق.
- ↑ همان، ص۴۵، الامام الصادق(ع): من لم یواخ الّا من الاعیب فیه قلّ صدیقه؛ کسی که دنبال دوستی باشد که هیچ عیبی نداشته باشد دوستانش بسیار اندک میشود.
- ↑ همان، ص۳۹، قال علی(ع): اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان واعجز منه من ضیّغ من ظفر به منهم.
- ↑ یعنی همنشین مردان حق باش که در کشتی حضرت نوح مرد خاکی و فروتنی است که طوفان جهانگیر در چشم همت او به اندازه یک قطره آب اعتبار و هراس ندارد.