پرش به محتوا

سعه صدر در اسلام

نسخهٔ تاریخ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۳۲ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش شناسه)
سؤال

دیدگاه اسلام درباره سعه صدر چیست؟

سعه صدر یا شرح صدر مفهومی است که به معنای گشایش و وسعت در دل و ذهن برای پذیرش حقایق و تحمل سختی‌هاست. "سعه" به معنای توان و قدرت داشتن و "شرح" به معنای گسترش و باز شدن است. این مفهوم در قرآن و روایات به عنوان یک موهبت الهی و ویژگی مهم افراد مؤمن مطرح شده است. حضرت موسی(ع) از خداوند درخواست گشایش صدر برای انجام مأموریت‌های بزرگ خود کردند. سعه صدر به فرد کمک می‌کند که در برابر مشکلات و مخالفت‌ها استقامت کرده و در پذیرش حقیقت و ایثار، آمادگی داشته باشد. قرآن افرادی را که دارای شرح صدر هستند، از کسانی که قلب‌های‌شان سخت و تنگ است، متمایز کرده است. در روایات، سعه صدر به عنوان یک فضیلت برای اصلاح امور مردم و رهبری مطرح شده است.

مفهوم‌شناسی سعه یا شرح صدر

  • سعه: «سعه» از «وسع‏» به معنای قدرت، توان و طاقت داشتن است.[۱] «وسع‏» کلمه‌ای است که بر خلاف تنگی و سختی معنا می‌دهد.[۲] وسعت يا سعه در مكان بمعنى فراخى و بزرگى، در حالات نفسانى بمعنى آرامش، و در كار بمعنى گشايش و دست باز بودن براى كار است.[۳]
  • شرح: «شرح‏» در اصل پهن و باز كردن گوشت و امثال آن است.[۴] وسعت(گسترش) دادن،[۵][۶] کشف کردن،[۷] روشن شدن و باز شدن،[۸] از جمله معانی «شرح» می‌باشد.
  • صدر: «صدر» به معنای ابتدا، بالاترین و مقدم بر هر چیزی به کار می رود. به اول روز، شب، تابستان و زمستان،[۹] به بالای قنات، اول کار و جلو هر چیزی هم «صدر» گویند.[۱۰][۱۱]

سعه با شرح معنای همسو دارد و سعه صدر یا شرح صدر به معنای وسعت و گشادگی، بیان و روشن‌گری، افزایش ظرفیت وحوصله است و آیه ﴿قالَ رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري؛ پروردگارا، سينه‌‌ام را گشاده گردان‏.(طه:۲۵) نیز بیانگر آن است که حضرت موسی(ع) با درخواست فزونی ظرفیت و گشادگی سینه از خداوند در مسیر تبلیغ و انجام مأموریت الهی خویش نه تنها احساس سنگینی و وحشت نکرد، بلکه با آغوش باز از آن استقبال نمود. [۱۲]

سعه صدر در قرآن

عنوان و لفظ سعه صدر در قرآن نیامده است؛ اما «شرح صدر» معنای همسو با «سعه صدر» چندین بار در آیات قرآن آمده است. [۱۳]

  1. شرح صدر موهبت الهی: سعه صدر (گشادگى سينه) يكى از مواهب بزرگ الهى شمرده شده است،[۱۴] موضوع شرح صدر آن چنان مهم است که وقتی حضرت موسی(ع) هدایت و راهنمائی مردم بر عهده‌اش قرار گرفت از خداوند اولین موهبتی را که درخواست نمود، شرح صدر بود: ﴿قالَ رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري؛ پروردگارا، سينه‌‌ام را گشاده گردان‏.(طه:۲۵) حضرت موسی(ع) برای شرح صدرش از خدا خواست که برادرش هارون را با بفرستد: ﴿وَ يَضيقُ صَدْري وَ لا يَنْطَلِقُ لِساني‏ فَأَرْسِلْ إِلى‏ هارُونَ؛ و سينه‌‏ام تنگ می‌شود، و زبانم بقدر كافى گويا نيست؛ هارون را نيز رسالت ده (تا مرا يارى كند).(شعراء:۱۳) خداوند دعای حضرت موسی را(ع) را پذیرفت: ﴿وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِيًّا؛ و ما از رحمت خود، برادرش هارون را- كه پيامبر بود- به او بخشيديم.(مریم:۵۳)خداوند سعه و شرح صدر را يك موهبت بزرگ به پيامبرش حضرت محمد(ص) دانسته است: ﴿أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ؛ آيا سينه تو را وسيع و گشاده نساختيم(شرح:۱) مراد از شرح صدر رسول خدا (ص) گستردگى و وسعت نظر وى است؛ به طورى كه ظرفيت پذیرش وحى و نيروى تبليغ آن و تحمل ناملايماتى را كه در اين راه می‌بيند را داشته باشد.[۱۵] سعه صدر باعث می‌شود انسان آمادگی پذیرش هر حقیقت، حتی بزرگ‌ترین آنها را داشته باشد و در برابر مشکلات و مخالفت‌ها استقامت کند. [۱۶]. توجه به آخرت، دوری از فریب دنیا و آمادگی برای مرگ، از نشانه‌های سعه صدر است. پذیرش حق، به ایثار و گذشتن از منافع شخصی نیاز دارد، که جز صاحبان سعه صدر و افکار بلند برای آن آمادگی ندارند. [۱۷]
  2. سعه صدر در مقابل ضیق صدر: قرآن بعضى را صاحب شرح صدر و گستردگى روح و بعضى را داراى تنگى و ضيق‏ صدر معرفى مى‏‌كند: ﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ؛ آن كس را كه خدا مى‏‌خواهد هدايتش كند سينه‏اش را براى اسلام گشاده مى‏سازد و آن كس را كه بخواهد گمراه نمايد سينه‏‌اش را چنان تنگ مى‏كند كه گويى مى‏خواهد به آسمان بالا رود.(انعام:۱۲۵)

بعضى آن چنان روح‌شان باز و گشاده است كه هر قدر از حقايق در آن وارد شود به راحتى پذيرا مى‏‌شود، اما بعضى به عكس، آن چنان روح و فكرشان محدود است كه گويى هيچ جايى براى هيچ حقيقتى در آن نيست، گويى مغزشان را در يك محفظه با ديوارهاى نيرومند آهنى قرار داده‌‏اند. [۱۸] .[۱۹].

خداوند شرح صدر را نشانه نور ایمانی داشتن در مقابل قساوت از یاد الهی می‌داند: ﴿أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ في‏ ضَلالٍ مُبينٍ؛ آيا كسى كه خدا سينه‏‌اش را براى اسلام گشاده است و بر فراز مركبى از نور الهى قرار گرفته (همچون كوردلان گمراه است؟!) واى بر آنان كه قلب‌هايى سخت در برابر ذكر خدا دارند! آنها در گمراهى آشكارى هستند!(زمر:۲۲)

سعه صدر در روایات

در روایات از شرح صدر به عنوان فضیلتی یاد شده است که خداوند در دل کسی قرار می‌دهد که می‌خواهد مردم را اصلاح کند. امام رضا(ع) می‌فرماید: «خدا بنده‌ای را برای اصلاح کار بندگان خود انتخاب کند، به او شرح صدر عطا نماید»[۲۰] حضرت علی(ع) در تعریف صفات مؤمن می‌فرماید: «مؤمن اندوهش را به دل دارد و شادیش در چهره؛ و از همه مردم سعه صدر بیشتر دارد...»[۲۱] و می‌فرماید: «ابزار ریاست، سعه صدر است».[۲۲]

مطالعه بیشتر

  • شرح صدر در قرآن و روایات، زهرا سادات میری.
  • وسعت دل: شرح صدر در سيره پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، حبیب الله فرحزاد.
  • شرح صدر، قاسم واثقی.
  • جایگاه سعه صدر و صبر از منظر اخلاق اسلامی و تاثیر آن در اخلاق اجتماعی، آذر نظری.

منابع

  1. فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۰۳.
  2. ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغه، قم، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۰۹.
  3. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ترجمه: غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۴۵۳.
  4. صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغه، بيروت، عالم الکتاب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۴۲۵.
  5. صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغه، بيروت، عالم الکتاب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۴۲۵.
  6. فيومى، أحمد بن محمد، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، قم، موسسه دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۰۸.
  7. أزدى، عبدالله بن محمد، كتاب الماء، تهران، مؤسسه مطالعات تاريخ پزشكي، طب اسلامي و مكمل- دانشگاه علوم پزشكي ايران‏، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۷۰۹.
  8. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ترجمه: غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۳۱۳.
  9. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، بيروت، دار الفكر للطباعه و النشر و التوزيع- دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۴۴۵.
  10. فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۹۴.
  11. صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغه، بيروت، عالم الکتاب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۸، ص۱۰۸.
  12. صادقى تهرانى، محمد، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن و السنه، قم، فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق، ج۱۹، ص۷۳.
  13. سوره انعام، آیه۱۲۵. سوره نحل، آیه۱۰۶. سوره طه، ایه۲۵. سوره زمر، آیه۲۲. سوره انشراح، آیه۱.
  14. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۴۳۶.
  15. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، ج ۲۰، ص۵۳۰.
  16. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۴۳۶.
  17. رضايى اصفهانى، محمدعلى، تفسير قرآن مهر، قم، پژوهشهاى تفسير و علوم قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۱۸، ص۵۷.
  18. مغنيه، محمدجواد، تفسير كاشف، ترجمه: موسی دانش، قم، بوستان كتاب قم، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۴۰۰.
  19. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۹، ص۴۲۷.
  20. کلینی، اصول کافی، ترجمه کمره‌ای، جلد دوم، ص۱۳۱.
  21. علامه مجلسی، بحارالانوار، ترجمه خسروی، جلد دوم، ص۶۷.
  22. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۹۲ق، ج۵، ص۱۲۷، ح۱۳۹۷.