عصمت حضرت موسی(ع) و کشتن قبطی
با توجه به آیه ۲۰ سوره شعراء آیا فعل حضرت موسی(ع) عملی است که منافات با عصمت داشته باشد؟
حضرت موسی(ع) در پاسخ فرعون که چرا یکی از ما را کشتی؟ پاسخ داد که این کار را کردم چون از ضالین بودم. ضلال در کلام حضرت موسی(ع) به معنای گناه و گمراهی نیست، بلکه به معنای جهل است. عصمت حضرت موسی(ع) با این واقعه هیچگاه زیر سوال نمیرود. قرآن کریم به وضوح بیان میکند که او از بندگان مخلص خداوند است. این نشان میدهد که حضرت موسی(ع) با درکی از حقیقت، به این دست زده و شیطان هرگز نمیتواند بر مخلصان فریب بزند.
متن آیه
﴿ | قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ
موسی گفت: من آن کار را انجام دادم، در حالی که از گمراهان بودم. شعراء:۲۰ |
﴾ |
کشته شدن مرد قبطی توسط حضرت موسی
حضرت موسی(ع) هنگامى كه اهل شهر در غفلت بودند، وارد شهر شد؛ ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند؛ يكى از پيروان او بود و ديگرى از دشمنانش، آن كه از پيروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى كمك نمود؛ موسى مشت محكمى بر سينه او زد و او بر زمين افتاد و مرد؛ موسى گفت: اين (نزاع شما) از عمل شيطان بود، كه او دشمن و گمراهكننده آشكارى است.[۱] خداوند حضرت موسی را به سوی قوم فرعون فرستاد تا آنها را به یگانهپرستی دعوت کند و وقتی حضرت موسی با فرعون روبرو شد، فرعون از او پرسید آیا تو همان نیستی که یکی از ما را کشتی؟![۲] حضرت موسی پاسخ داد: ﴿قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ؛ موسی گفت: من آن کار را انجام دادم، در حالی که از گمراهان بودم.﴾(شعراء:۲۰)
مفهومشناسی ضلال
مفسران برای کلمه ضلال معنایی اختیار کردهاند که لازمه آن گناه نیست؛ از جمله گفتهاند ضلال، به معنای عدم عمد و نیز جهل است و جهل هم گاهی در مقابل علم به کار میرود و گاهی در مقابل عمد. در آیه شریفه نیز بدان معنا است که حضرت موسی(ع) میخواست بگوید: من قصد نداشتم او را بکشم، بلکه میخواستم اسرائیلی را نجات دهم، سهواً کشته شد، گویی میخواست چنین بفرماید: «انا من المخطئین؛ قتل خطایی بود.»
وجهی که علامه طباطبایی ذکر کرده این است که از آن جایی که «حکم» در آیه شریفه، مقابل «جهل» قرار گرفته است، معلوم میشود مراد از «ضلال»، جهل است، زیرا حکم به معنای رسیدن به حقیقت هر امری و یقینی بودن نظریه در تطبیق دادن عمل با آن است. در نتیجه، معنای حکم، قضاوت به حق در خوبی یا بدی یک عمل و تطبیق عمل با آن قضاوت است و این قضاوت به حق همان است که به انبیاء(ع) داده میشود، هم چنانکه قرآن کریم درباره آنان فرمود: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ؛ هیچ رسولی نفرستادیم، مگر برای این که به اذن خدا مطاع قرار گیرد﴾(نساء:۶۴)
یعنی در بین مردم به حق حکمرانی و قضاوت کنند. حضرت موسی(ع) نیز از بیان این تعبیر مرادش این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، به خاطر این بود که مصلحت کار را نمیدانستم. یک نفر از بنیاسرائیل از من کمک خواست، من هم او را یاری کردم و هرگز احتمال نمیدادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی میانجامد و من سالها از سرزمین مصر، وطنم دور باشم.[۳]
به عبارت دیگر از نظر علامه طباطبایی منظور از «ضلال»، در آیه شریفه، این است که من در آن وقت نمیدانستم چگونه باید به این غائله خاتمه دهم و بهترین وجه خاتمه را نمیدانستم، لذا مشتی به او زدم و این اتفاق افتاد.[۴]
مقام نبوت و رسالت حضرت موسی(ع)
خداوند در قرآن به رسول بودن و نبی بودن و مخلص بودن حضرت موسی(ع) تصریح میکند: ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَىٰ ۚ إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا؛ و در اين كتاب از موسى ياد كن، زيرا كه او پاكدل و فرستادهاى پيامبر بود.﴾(مریم:۵۱) و از همین جهت گمراه بودن حضرت موسی(ع) با مقام پیامبری ایشان سازگار نیست.
منابع