شغل انبیاء

نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۵ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

آیا در قرآن کریم سفارش به کار و تلاش شده است؟

آیات متعدد قرآن، شغل و تلاش را با اهمیت دانسته و به آن تشویق کرده‌اند. خداوند در آیات گوناگون با بیان اینکه منابع و امکانات را برای انسان‌ها آفریده و آن‌ها را در تسخیر ایشان قرار داده است، به جستجو در زمین، بهره‌مندی از منافع آن، آباد کردن و برطرف ساختن نیازهای معیشتی به وسیله امکانات نهفته در آن تشویق و با بیان‌های مختلف اهمیت تولید و تشویق به آن را گوشزد کرده است.

در آیات بسیاری سخن از عمل و ارزش عمل به میان آمده است. عمل در حقیقت تلاش و سعی انسان است که برای تحقق امری صورت می‌گیرد. این همان معنای عام کار و فعل است که از سوی انسان انجام می‌شود. خداوند می‌فرماید: ﴿وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی؛ و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست.(نجم:۳۹)؛ به این معنا که آنچه در نگرش و بینش قرآنی از ارزش و اهمیت برخوردار است، سعی و تلاش است که نوعی از مفهوم کار را با خود به همراه دارد.

آثار فردی و اجتماعی کار

در قرآن برای کار، آثار فردی و اجتماعی مطرح شده است که بسیار راهگشاست و نشان می‌دهد بعضی استعدادها و قابلیت‌ها برای اینست که انسان‌ها در یک زندگی اجتماعی به کارهای همدیگر نیاز دارند و نمی‌توانند به تنهایی تمامی امور مورد نیاز خود را رفع و رجوع نمایند:

﴿أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاه الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ؛ آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی برتری دادیم تا یکدیگر را مسخر کرده (و با هم تعاون نمایند) و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع‌آوری می‌کنند بهتر است.(زخرف:۳۲).

به نظر مرحوم طبرسی، علت تفاوت روزی بندگان، این است که انسان‌ها از کار یکدیگر بهره‌مند گردند و اگر انسان‌ها در تمام درجات از قوت و ضعف، علم و جهل، زیرکی و بلاهت و دیگر مراتب، مساوی بودند، هیچ انسانی حاضر به کار کردن برای دیگری نبود و این امر موجب اختلال نظام عالم و فساد زندگی بشر می‌شد.[۱]

نمونه‌هایی از آیات قرآن در مورد کار

کار حضرت موسی برای شعیب پیامبر﴿قالَ إِنِّی أُریدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلی أَنْ تَأْجُرَنی ثَمانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ وَ ما أُریدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحینَ؛ (شعیب) گفت: «من می‌خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو درآورم به این شرط که هشت سال برای من کار کنی و اگر آن را تا ده سال افزایش دهی، محبّتی از ناحیه توست من نمی‌خواهم کار سنگینی بر دوش تو بگذارم و ان شاء اللَّه مرا از صالحان خواهی یافت.[۲]

همانگونه که در این آیه ملاحظه می‌شود میزان و مزد کار نیز در ابتدا توسط طرفین مشخص می‌گردد که در آیه فوق کار حضرت موسی به عنوان مهر دخترِ شعیب قرار داده می‌شود.

کار یوسف در خزانه داری مصر

﴿قالَ اجْعَلْنی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ؛ (یوسف) گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم!.[۳]

این آیه نیز نشان می‌دهد که حضرت یوسف به خاطر احساس مسئولیت از خطر قحطی که جان مردم را تهدید می‌کرد این پیشنهاد را داد و یک کار و مسئولیت اقتصادی مهمی را بر عهده گرفت و به خوبی از عهده آن برآمد.

کارگری دو پیامبر به امر خدا برای دو بچه یتیم

﴿فَانْطَلَقا حَتَّی إِذا أَتَیا أَهْلَ قَرْیَه اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما فَوَجَدا فیها جِداراً یُریدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً؛ (موسی و خضر) باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریه‌ای رسیدند از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند ولی آنان از مهمان کردنشان خودداری نمودند (با این حال) در آن جا دیواری یافتند که می‌خواست فرو ریزد و (آن مرد عالم) آن را برپا داشت. (موسی) گفت: «(لا اقل) می‌خواستی در مقابل این کار مزدی بگیری»![۴]

زره‌بافی حضرت داود(ع).

﴿... وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدیدَ أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ؛ و آهن را برای او نرم کردیم (و به او گفتیم:) زره‌های کامل و فراخ بساز، و حلقه‌ها را به اندازه و متناسب کن! و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام می‌دهید بینا هستم!.[۵]

علامه طبرسی در مجمع البیان می‌فرماید: خداوند تعالی آهن را برای داود نرم ساخت برای آنکه دوست می‌داشت که از زحمت و دست‌رنج خود بخورد و زندگی کند؛ پس آهن را نرم کرد برای او و صنعت زره‌سازی را به او آموخت و او اول کسی بود که زره و لباس رزم را اختراع کرد و آن را می‌فروخت و از بهاء آن خودش و عیالش خورده و زیادی آن را صدقه می‌داد.

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: «خدا به داود وحی نمود تو خوب بنده‌ای هستی مگر آنکه تو از بیت المال می‌خوری، پس داود چهل روز گریه کرد، پس خدا آهن را برای او چون موم نرم ساخت و هر روز یک زره می‌ساخت و به هزار درهم می‌فروخت… و از بیت‌المال بی‌نیاز گشت».[۶]

همکاری گروهی با ذوالقرنین برای ساختن سد و نجات از دست یاجوج و ماجوج

﴿قالَ ما مَکَّنِّی فیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعینُونی بِقُوَّه أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً؛ (ذو القرنین) گفت: آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد می‌کنید)! مرا با نیرویی یاری دهید، تا میان شما و آنها سدّ محکمی قرار دهم![۷]

مردم آن منطقه در ابتدا می‌خواستند که فقط پول و کمک مالی بدهند تا ذوالقرنین برای آنها سدی در برابر دشمنان بسازد ولی می‌بینیم که ذوالقرنین کار کردن و کمک جسمی را بهتر از کمک مالی عنوان می‌کنند و از نیروی خود مردم برای ساخت سد استفاده می‌کند و با مدیریت صحیح برای مردم سد بسیار محکمی در برابر هجوم دشمنان می‌سازد.


مطالعه بیشتر

۱ـ توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث، محمّد محمدی ری شهری، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۲ش.

۲. فرهنگ کار در اسلام، علی محمد ولوی، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۱ش.

منابع

  1. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۷.
  2. قصص / ۲۷؛
  3. یوسف / ۵۵؛
  4. کهف / ۷۷؛
  5. سبا / ۱۰–۱۱؛
  6. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر مجمع البیان، گروهی از مترجمان، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ اول، ۱۳۶۰ش، ج۲۰، ص۲۲۵.
  7. کهف / ۹۵؛