راههای درمان ریا
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
راههای درمان ریا چیست؟
ـ همزمانی ریاء و ندامت و ناراحت شدن از آن اگر در اثنای عبادت باشد و شخص نیز سعی بر از بین بردن این رذیله شیطانی داشته باشد بنا به فرمایش مرحوم نراقی ـ رحمه الله علیه ـ موجب بطلان نمیگردد. هر چند که احتیاط آن است در هر ریائی شخص عمل مذکور را اعاده و قضا کند.
راههای جلوگیری از ریا
۱. تقویت با درهای دینی و بالا بردن ایمان
تقویت ایمان به بالا بردن طرح شناخت، رعایت تقوی، پاکدلی، عبادت مخلضانه صورت میپذیرد که با تقویت سطح ایمان خود همه چیز غیر از خدا را کوچک و ذلیل میبینیم که هیچ وقت به خود اجازه نمیدهیم جلوی شخص ذلیل خود را بنمایانیم تا او از ما خوشش آید و به ما سودی برساند. سود و عزت به دست خداست که به هر که بخواهد عطا میکند. انسان با ایمان به این سطح از درک میرسد که همه موجودات و از جمله انسانها فقیر محض اند و غنی علی الاطلاق خداوند است و برای کسب و به دست آوردن چیزی سراغ فقیران نمیرود.
۲. ریا برای خدا نه برای مردم
کسی که در عبادت دچار ریا و خود نمایی است یکی از راههای که به کار میبرد این است که این ریا را برای خدا انجام دهد؛ یعنی حالت خود نمایاندن را در محضر خدا و برای خدا ایجاد کند. مثلاً به خدا بگوید بین من دارم عبادت تو را به جا میآوریم و…
۳. عبادت پنهانی
انسان مادامی که دچار خود نمایی و ریا است سعی کند عبادات خود را دور از چشم دیگران انجام بدهد تا وقتی از صفت ریا پاک شود این کار را ادامه بدهد.
راههاي درمان
۱. توجه به اين كه روز قيامت خداوند به رياكار مي گويد تو براي من كاري نكردي برو ثواب و پاداش خود را از همان هايي بگير كه بر ايشان كار و عبادت مي كردي (پوچي عمل).
۲. توجه به اين كه خداوند قادر مطلق است او مي تواند به بهترين و راحت ترين شكل به ما آبرو، عزت، مقام و مقبوليت و محبوبيت اجتماعي بدهد و از راه هايي كه ما گمان آن را نمي كنيم به ما عزت و موفقيت ببخشد.
۳. توجه به اين مطلب كه تأييد اجتماعي و جلوه نمايي ما ممكن است لذت داشته باشد؛ اما اين زودگذر است؛ اما توجه به خداوند و معاشقه با او لذتي ماندگار دارد و پس از آن نااميدي در كار نيست و انسان به كمال مي رسد.
۴. علاوه بر اقدام در درمان ريا بايد بقيه فضايل را در خود تقويت كنيم. علماء اخلاق مي گويند هر قدر صفات خوب در انسان بيشتر رشد كند صفات بد كمتر مجال رشد مييابند.
۵. ريشه همه بديها از خودخواهي ها ناشي مي شود. با مبارزه با خودخواهي به قطع ريشه ريا اقدام كنيم.
۶. دوستان مخلص و معاشران با صفا براي خود بيابيم و از افراد رياكار فاصله بگيريم. در مورد افراد خودساخته مطالعه كنيم.
۷. دائم الذكر و فكر باشيم پيوسته با كتب اخلاقي و موعظه (كم و مداوم) در ارتباط باشيم تا با غفلت زدايي به حقيقت اخلاص نزديك تر شويم.
۸. به نماز و آداب و شرائط آن اهميت دهيم كه نماز انسان را از بدي ها باز مي دارد. و سستي و كاهلي در نماز باعث رشد زشتيها در درون ما ميگردد
۹. محبت دنيا
ريا از جمله كارهاي ناپسندي است كه ارتباط مستقيم با محبت دنيا دارد. كسي كه چشم دنيا بين داشته باشد و غير خدا را موثر در امور بداند و براي رسيدن به خواسته هاي مادي تلاش مي كند، دست به ريا مي زند و اين راه را پيش مي گيرد و گرنه كسي كه دلش سرشار از محبت الهي است و به عشق او زندگي مي كند چگونه غير خدا را در طريق زندگي بر مي گزيند و كاري مي كند كه ديگران از او تمجيد نمايند و رضايت خدا را بر رضايت مخلوق ترجيح دهد.
كسي كه ريا ميكند دنبال عزت ميگردد و با نماياندن كارهاي خوب به اين و آن ميخواهد كه بفهماند آدم خوبي است تا به او احترام كنند، دوستش بدارند و بر عزت و سر افرازيش افزوده گردد؛ در حاليكه عزت تنها از آن خداوند است كه به هر كس كه بخواهد عطا مينمايد و از هر كس كه بخواهد ميگيرد.
تذكر: براي خودسازي فردا دير است امروز اقدام كنيم كه راحت تر به نتيجه مطلوب برسيم.
وسوسه در ریا
انسان بايد مواظب اعمال و كردار خود باشد و آن را به ريا و خودنمايي نابود نسازد؛ امّا گاهي انسان دچار وسوسه ريا ميشود و تصورات واهي از ريا سراغش ميآيد و جلو اعمال عبادي را سد ميكند؛ به عبارت ديگر با اينكه در مسئله اخلاص در عبادت و دوري از ريا بايد كمال مراقبت را مبذول داشت؛ امّا گاهي اوقات اين مراقبت از حدّ عادي بيرون ميرود و به صورت وسوسه در ميآيد و بخصوص آنها كه در آغاز راه هستند بيشتر دچار اينگونه وسوسهها ميشوند. در اينجا وظيفه آن است كه به وسوسه اعتنا نكنيم و همين كه از خطور اينگونه تصورات و اوهام ناراحت هستيم دليل بر آن است كه ريايي در كار نيست و اين شيطان است كه ميخواهد ما را از راه باز دارد.
از رسول خدا(ص) نقل شده است كه فرمود: «إذا أتي الشَّيْطانُ اَحَدَكُمْ وَ هُوَ في صَلوتِهِ اِنّكَ مُرائي فَلْيُطِلْ صَلوتَهُ ما بَدا لَهُ مالَمْ يَفُتْهُ وَقْتُ فريضَه، وَ إذا كانَ شيئٍ مِنْ أمْرِ الاخِرَه فَلْيًتَمَكَّثْ ما بَدا لَهُ وَ إِذا كانَ علي شَيْءٍ مِنْ أمْرِ الدُّنْيا فَلْيَبْرَحْ...[۱]» اگر كسي در نماز باشد و شيطان او را به رياكاري وسوسه متهم كند تا وقت باقي است هرچه ميتواند نمازش را طولاني كند، نيز اگر مشغول يك كار اخروي است، باز هم به وسوسه شيطان اعتنا نكند و به كار خود ادامه دهد؛ امّا اگر كاري كه در دست دارد مربوط به دنيا است بيدرنگ آنرا رها كند...
و در حديث ديگري آمده است كه شخصي خدمت حضرت پيامبر(ص) عرض كرد: اي رسول خدا! بعضي از ما در حال روزه يا مشغول نماز است و شيطان او را وسوسه ميكند و ميگويد تو رياكاري. حضرت فرمود:« هرگاه چنين شد بگوييد: خدايا به تو پناه ميبرم و تو از حال من آگاهتري و به وسوسه شيطان اعتماد نكند و كارش را دنبال كند.[۲]»
خلاصه اينكه وسواس در ريا خودش دليل بر اخلاص و نداشتن ريا است و بايد كار خود را انجام داد و به وسوسهها اعتنا نكرد.
در مسئله اخلاص در عبادت و دوري از ريا بايد كمال مراقبت را مبذول داشت امّا گاهي اوقات اين مراقبت از حدّ عادي بيرون مي رود و به صورت وسوسه در مي آيد و بخصوص آنها كه در آغاز راه هستند بيشتر دچار اين گونه وسوسه ها مي شوند. در اين جا وظيفه آن است كه به وسوسه اعتنا نكنيم و همين كه از خطور اين گونه تصورات و اوهام ناراحت هستيم دليل بر آن است كه ريايي در كار نيست و اين شيطان است كه مي خواهد ما را از راه باز دارد. آري گاهي نيز شيطان به بهانه اين كه اين كار رياست مانع انجام كار نيك مي شود.
براي دفع وسواس در عبادات توجه به اين نکته که در چهل حديث حضرت امام آمده است مناسب است به اينکه: "خلوص از همه مراتب آن از مختصات اولياست و ديگران در آن شريک نيستند و اتصاف عامه مردم به يک مرتبه از آن نقص آنها به حسب آن مقام که دارند نيست و به ايمان آنها يا اخلاص آنها ضرر نمي رساند. مثلاً نفس عامه مردم به حسب جبلت[۳] مايل است که خيرات آنها پيش مردم ظاهر گردد، گرچه خيرات را به نيت ظاهر شدن نکنند، ولي نفسشان مفطور به اين حب است. اين موجب بطلان عمل يا شرک و نفاق و کفر نيست گرچه اين نقص اولياست و در نظر ولي يا عارف بالله شرک و نفاق است و تنزيه از مطلق شرک و اخلاص از همه مراتب آن، اول مقامات اولياست.[۴]
اشاره اي به راه درمان ريا
1. چون اصل ايجاد ريا براي اين است كه شخص در مال و منافع ديگران طمع ميكند يا محبت و ستايش آنان را ميطلبد و يا از مذمت ديگران ميترسد لازم است اصل اين عوامل را از ميان بر داشت و عزت و اعتبار را از جانب خداوند دانست كه عزت تنها از آن خداوند است. هر كه را بخواهد عزيز و سر افراز ميكند و هر كه را بخواهد خار و بي مايه مي نمايد. 2. هيچ دنداني نخندد در جهان
بي رضا و امر آن فرمان روان
هيچ برگي مينيفتد از درخت
بيرضا و حكم آن سلطان بخت
از دهان، لقمه نشد سوي گلو
تا نگفت آن لقمه را حق «او خلو»[۵]
۲- انجام برخی عبادات در خلوت و تمرین اخلاص،
۳بد دانستن ريا كاري در دل و مبارزه نفساني با آن روي آوردن به اخلاص در عمل از جمله راه هاي عملي درمان ريا هستند.
4. توجه به پوچی عمل ریایی
درمان ریا
حضرت امام خميني (ره) در چهل حديث در تصحیح بینش برای خلاصی از ریا مي فرمايد: "حال اي عزيز، فکري کن و چاره اي براي خود پيدا کن و بدان که شهرت پيش اين مردم ناچيز، چيزي نيست، و قلوب اين مردم که اگر گنجشکي بخورد سير نمي شود، قدر و قابليتي ندارد؛ و اين مخلوق ضعيف را قابليتي نيست؛ قدرت، فقط در دستگاه قدس ربوبيت پيدا مي شود و فاعل علي الاطلاق و مسبب الاسباب، آن ذات مقدس است. تمام مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند که يک پشه خلق کنند نتوانند... قدرت پيش حق تعالي است. اوست مؤثر در تمام موجودات، با هر زحمت و رياضتي شده در قلب خود با قلم عقل نگارش ده که لاموثر في الوجود الا الله "نيست کارکني در دار تحقق جز خدا")[۶]
توجه به این مطلب يكى از اوصاف متقين است كه خدا در دل و جانشان بزرگ است و غير او در نظرشان خرد و ناچيز، همچنانکه حضرت امیر(عليه السّلام) در خطبه همام مىفرمايد:«عظم الخالق في انفسهم و صغر ما دونه في اعينهم».[۷]
اما از بعد روانشناختی یکی از علل مهم ریا، مشکل خود نمایی است که براي درمان آن شناسايي انگيزه هاي آن لازم است. تا متناسب با هر كدام راه حلي بیابیم. البته قبل از بحث لازم است بگويم كه خودنمايي مي تواند در لباس، علم، مهمانداري، ورزش و عبادت و... ظاهر شود.
۱. ستايش خواهي؛ ميل به خودنمايي، خواستاري جلب توجه، دوستداري سرشناس شدن و مقبوليت اجتماعي از نيازهاي عاطفي و رواني افراد به شمار مي رود اما در جوان، اين ميل زنده تر و فعال تر است.[۸]
درمان كلي: ما بايد مراقب باشيم كه اين ميل را به مسائل عبادي و بندگي سرايت ندهيم. اما در بقيه كارها تا حدي اين ميل پذيرفته شده است و حتي باعث رشد مي گردد. مثلاً اشكالي ندارد فرد مثلاً با كار هنري و يا درخشيدن در يك كار اين ميل را ارضا كند. البته اين كار بايد به گونه ای انجام شود كه باعث خودخواهي و غرور نشود.
۲. احساس حقارت: ضعف ها و زبوني ها، كمبودها و نارسايي ها، ناداري ها و ناتواني ها و بالاخره كاستي ها و عقب ماندگي ها در زندگي عموم افراد، مسايلي هستند كه آنان را به احساس كمتري و كوچكي و حقارت وا مي دارد[۹] حال گاهي فردی براي جبران اين كمبودها دست به "اعمال جبراني" مي زند تا اعلام كند كه من چيزي كم ندارم و... اما اغلب اين جبران، مشكلاتي به بار مي آورد. فردي كه از درون احساس پوچي مي كند به هر ترفندي چنگ مي زند تا از آن نجات يابد امّا همه بي فايده اند. او بيشتر تلاش مي كند به ديگران بنماياند كه او چيزي كم ندارد[۱۰] و اين خودنمايي و تظاهر را در لباس، گفتار و نوع كلمات، شيوه هاي رفتاري حتي در عبادات نشان مي دهد.
درمان: از منظر روان شناسي، عقده حقارت از وجود نقص در بدن، محروميت روحي و مادي، رفتار خشن اطرافيان لغزش هاي اخلاقي و تداعي و تجديد خاطر آنها و وجود يك خاطره تلخ و حادثه غمبار رخ مي دهد. البته هميشه عقده حقارت به شكل خودنمايي و تظاهر خود را نشان نمي دهد گاهي باعث گوشه نشيني، خودخوري و سرانجام افسردگي مي گردد.[۱۱]
در درمان بايد به اين نكته توجه داشت كه:
۱. احساس حقارت: زنگ خطر و موهبتي است كه انسان را مي تواند آگاه كند تا او با اراده خود دنبال حل مشكل بر آيد.
۲. عقده حقارت: عقده حقارت وقتي است كه انسان در ابتدا احساس حقارت مي كند و بعد او در پي درمان بر نمي آيد و آن را قبول مي كند و براي خود بازگو مي كند.
پس جلوي خطر را زودتر بگيريم: احساس حقارت ـــــــــ ادراك حقارت ـــــــــ عقده حقارت.
دكتر ب رامينس مي گويد هنگامي كه به حقارت و عدم كفايت خود معتقد شديم خود را زنداني كرده ايم.[۱۲]
بهترين راه درمان در اين قسمت بدين قرار است:
۱. انسان بايد از خود و استعدادهايش ارزيابي بالايی داشته باشد. سرمايه توانائي هاي ما محدود نيست اگر نقصي در جسم و روحمان داريم، سعي كنيم استعدادهاي بالقوه مثبتمان را بسيج كنيم و به مسير خود حركت دهيم. موفقيت هاي جانبازان، معلولين و... سرمشق ماست.
۲. گاهي فراموشي گذشته، خود نعمت است. اين امر باعث آرامش خاطر انسان مي شود گاهي لازم است انسان با مشكلات كنار بيايد گذشته تلخ خود را فراموش كند و واقع بين باشد تا درمان شود.
۳. جايگزين كردن افكار مثبت در ذهن، تلقين مثبت، استفاده از كلمات با بار هيجاني مثبت (عدم همنشيني با افراد منفي باف)
۴. تلاش و كار بهترين درمان است. كار، جسم را ورزيده، روح را بانشاط و... مي كند. امروزه كاردرماني به عنوان يكي از درمان هاي موفق در افسردگي، اضطراب، حقارت و... به شمار مي رود.[۱۳]
۳. اختلال شخصيت نمايشي: ويژگي اصلي اين اختلال رفتار توجه طلبانه و هيجان پذيري "مفرط و فراگير" است. اين الگو در اوايل بزرگسالي و در زمينه هاي گوناگون ظاهر مي شود. از جمله اختلال هاي ديگري كه جنبه تظاهر دارد، اختلال شخصيت خودشيفته و اختلال ساختگي (تمارض) است.[۱۴]
درمان: اين بيماري ها با مراجعه به مشاوره هاي روان شناسي و انجام تمرين هاي خودياري اي كه مشاور به انسان مي دهد قابل درمان است. اين قسم (اختلالات شخصيت نمايشي، خودشيفته و ساختگي) از موارد قبلي بسيار وخيم تر است كه روان درماني و گاهي دارودرماني مي طلبد. و اراده فرد و كمك اطرافيان در حل اين مشكل بسيار مهم است.
۴. جلب منفعت و دفع ضرر: گاهي انسان بخاطر كسب منفعت و دفع ضرر در ديگران تظاهر و خودنمايي و ريا مي كند. در كارهاي خير لازم به ظاهرسازي دروغين نيست اما برخي براي جلب منفعت و دفع خطر و ضرر از اين ترفندها كمك مي گيرند ( يكي از راه هايي كه شيطان از آن براي فريب استفاده مي كند همين راه است).
طبق آنچه گفته شده بايد بگوئيم ريا و تظاهر مذموم، اغلب بخاطر احساس حقارت، عدم ارزشمندي و عزت نفس، غفلت از استعدادهاي بالفعل و بالقوه،و فزون خواهي و هواي نفس پديد مي آيد. حضرت علي(ع) مي فرمايند: (نفاق المرء من ذل يجده في نفسه؛ دورويي و تظاهر فرد بخاطر احساس كوچكي اي است كه فرد در خود احساس مي كند)[۱۵]
در جمع بندی مطالب و بیان روشهای عملی دیگر نکات ذیل تقدیم می گردد:
۱. توجه به جايگاه و مقام و منزلت خود.انسان خليفه الله و مسجود ملائك مي باشد.
رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند بنگر که تا چه حد است مقام آدميت
۲. صلوات بر پيامبر و اهل بيت(ع). پيامبر(ص) فرمودند صلوات بر من و اهل بيتم(ع) نفاق را زائل مي كند. الصلاه عليّ و علي اهل بيتي تذهب بالنفاق.[۱۶]
۳. توجه به اينكه كه ريا لذت آني و رضايت مخلوق را در پي دارد كه هر دو گذراست ولي اخلاص لذت عقلي و رضايت خداوند و كمال فرد را در پي دارد كه جاويد و ماندگار است.
۴. توجه به توبيخ خداوند در روز قيامت كه به بنده اش مي گويد ثواب عملت را از آن كسي بخواه كه برايش عمل انجام دادي . (ر.ك: معراج السعاده)
۵. فرد رياكار بخاطر تعارضي كه در درون (وجدان) و رفتار بيروني دارد، اعمالش به طور واضح (اغلب اوقات) مشخص است كه رياكارانه است. به همين خاطر بيشتر مردم به او با ديد منفي نگاه مي كنند و او از محبوبيت دلخواه برخوردار نمي شود.
۶. مبارزه با خودخواهي. صفات منفي همه ريشه در خودخواهي دارند[۱۷] (اگر با خود صفت به تنهايي مبارزه شود و حس خودخواهي باقي مانده باشد باز هم صفت ريا از آن رشد مي كند)
۷. كوشش در تقويت فضائل و انجام عبادات. چون بين فضائل و رذائل تلازم است، هر قدر كفه فضائل سنگين تر شود كفه رذايل سبك تر و بي وزن تر مي گردد (تقويت فضائل = تضعيف رذائل)[۱۸]
۸. معاشرت با افراد مخلص (که باعث تقويت روحي انسان مي شود و خود يك الگوی عملي زنده براي حركت ماست)
۹. دعا و توسل به اهل بيت(ع) جهت خلاصي از شرّ شيطان و هواي نفس و درخواست توفيق عمل خالصانه.
۱۰. ازدياد بينش و آگاهي درباره هدف خلقت، حقيقت عبوديت، صفات خدا و...
۱۱. خودتشويقي (هنگام انجام عمل خالصانه) و خودتنبيهي (هنگام تظاهر مثل انفاق كردن)
۱۲. تلقين اين كه عمل رياكارانه عمل پوچي است.
۱۳. ذكر گفتن مدام. (باعث غفلت زدايي مي گردد) صلوات، لا اله الا الله و... .
۱۴. توجه به اينكه حقيقت ريا، استهزاء و تمسخر خداست (نديدن و لحاظ نكردن خدايي كه ناظر است)[۱۹]
مطالعه بیشتر
- کتاب چهل حدیث امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ، حدیث دوّم.
- کتاب گناهان کبیره، شهید دستغیب.
- کتاب قلب سلیم، شهید دستغیب.
- کتاب حکمت عبادات، آیت الله جوادی آملی.
- معراج السعاده، ملا احمد نراقی، قم، هجرت.
منابع
- ↑ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۹۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۹۵.
- ↑ طبع
- ↑ چهل حديث، حضرت امام خميني، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) بحث ريا. ص۴۹
- ↑ . داخل شود.
- ↑ چهل حديث، حضرت امام خميني، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) بحث ريا، ص۴۵
- ↑ ترجمهاخلاق، جباران محمد رضا، انتشارات هجرت، ج۱ ص: ۶۴
- ↑ دنياي جوان، دكتر قائمي، علي ، انتشارات سازمان ملي جوانان، ص۱۴۰.
- ↑ نيازهاي جوانان، صادقي اردستاني احمد ، قم، نشر خرم، ۱۳۷۶، ص۲۳۱.
- ↑ آدلر مي گويد خودنمايي واكنش است در برابر احساس حقارت واقعي يا خيالي، ر.ك: خود و ناخود، اكبري، محمود، نشر سماء ۱۳۸۱، ص۱۵۴
- ↑ . نيازهاي جوان، ص۲۳۲
- ↑ نيازهاي جوان ، ص۲۴۹-۲۴۵، (اقتباس).
- ↑ نيازهاي جوان، ص۲۴۹-۲۴۵، (اقتباس).
- ↑ اختلال هاي رواني DSM-۴-IR، دكتر محمدرضا نيكخو، ۱۳۸۱، انتشارات سخن، ص۷۶۸۰ و ۱۰۴۴ و ۱۰۳۹ اقتباس.
- ↑ . محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، چهار جلدي، دارالحديث، قم ج۴، ص۳۳۳۸.
- ↑ ميزان الحكمه، ج۴، ص۳۳۴۴
- ↑ سادات، محمدعلي، اخلاق اسلامي، ۱۳۶۸چاپ ششم، نشر سمت، ص۲۶۵ (اقتباس).
- ↑ سادات، محمدعلي، اخلاق اسلامي، ۱۳۶۸چاپ ششم، نشر سمت، ص۲۶۶.
- ↑ شيخ عباس قمي، خلاصه معراج السعاده، مؤسسه در راه حق