بدعتبودن عزاداری
در شریعت مقدس اسلام از گریه و زاریها بر میت نهی شده است. شیخ صدوق دریکی از احادیث پیامبر(ص) نقل کرده که: «ألنیاحة من عمل الجاهلیة؛ نوحهخوانی و گریه و زاری از کارهای دوران جاهلیت است». چرا شیعه برخلاف این احادیث برای امام حسین(ع) عزاداری میگیرند و گریه میکنند؟
اصل گریه بر میت که بدون نیاحه باشد هیچ روایتی بر منع آن وجود ندارد چه اینکه گریه در هنگام مردن بستگان و حتی آشنایان یک امر طبیعی و عاطفی است. تمام این احادیث و روایات دیگری را که از پیامبر اسلام(ص) و امامان شیعه نقلشده است علمای شیعه دیدهاند و آنها را قبول دارند. در فتواهای مراجع شیعه نیز بر طبق همین روایات گفتهشده در هنگام مرگ بستگان نباید نیاحه و گریهای با صدای بلند انجام شود. این روایات مربوط به مرگ بستگان است که باید بر آن صبر شود و هیچ ربطی به عزاداری امام حسین(ع) و گریه برای مصیبتهایی که در مورد آن حضرت و سایر امامان(ع) از سوی امویان و عباسیان صورت گرفته است ندارد. به همین دلیل هیچ روایتی در احادیث نبوی و اهلبیت(ع) نقل نشده که مسلمانان را از عزاداری بر امام حسین(ع) منع کرده باشد.
حکم گریه بر مردگان
اصل گریه بر مرگ بستگان و عزیزان یک امر طبیعی و عاطفی است که با هیچ دلیل و حکمی نمیتوان جلو آن را گرفت. اگر کسی از مرگ بستگانش متأثر نشود و گریهاش نگیرد قطعاً سنگدل و بیرحم بوده یا ممکن است مشکل روانی داشته باشد که از هیچچیزی متأثر نمیشود.
پیامبر اکرم در موارد بسیاری با سخنان و سیره عملی خود گریه و نوحه بر میت و شهید را امضا نموده است؛ مثلاً در مرگ ابراهیم فرزند خودش پیامبر گریه کرد وقتیکه از حضرت سؤال کردند فرمود: «چشمها اشک میریزد و قلب میسوزد اما آنچه خدا را به خشم آورد نمیگوییم»[۱] یا در شهادت حضرت حمزه عموی پیامبر که در احد به شهادت رسید پیامبر شدیداً گریه کرد. و هنگامیکه به مدینه برگشت دید زنهای انصار بر کشتگانشان گریه میکنند، حضرت فرمود: (اما حمزه گریه کننده و عزادار ندارد).[۲] انصار با شنیدن این کلام و آن گریه پیغمبر(ص) به زنهایشان دستور دادند که بروند بر حمزه گریه کنند و آنها رفتند خانه پیغمبر بر حمزه گریه کردند. پیغمبر در حق آنها دعا کرد و فرمود: «خدا از شما و اولاد شماراضی باشد».[۳]
عدم دلالت روایت مذکور در شبهه بر نکوهش گریه بر اموات
روایتی که در شبهه مطرحشده از گریه بر مرگ عزیزان و بستگان نهی نکرده و آن را نکوهش نمیکند؛ بلکه فریاد و ناله و یخن پاره کردن و امثال اینها را مورد نکوهش قرار داده و عزاداران بر بستگان را دعوت به صبر میکند. چنانکه خداوند نیز در قرآن کریم میفرماید: ﴿لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ * الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَه قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ؛ و قطعاً شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات، آزمایش میکنیم و صابران (در این حوادث و بلاها را) بشارت بده. (صابران) کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آنها رسد، میگویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم﴾(بقره:۱۵۵–۱۵۶.)
بنابراین جزعوفزع و بیتابی و بیصبری در مرگ بستگان امر پسندیده نیست و بر طبق فرموده پیامبر اسلام (ص) در مرگ بستگان نباید سخنی گفت و کاری انجام داد که خدا را به خشم آورد.
شامل نشدن این گونه احادیث بر عزاداری امام حسین(ع)
این گونه احادیث شامل عزاداری امام حسین (ع) نمیشود؛ زیرا عزاداری برای امام حسین (ع) و برپایی مراسم محرم و عاشورا، گریه بر مرگ بستگان نیست؛ بلکه مراسم عزاداری امام حسین (ع) دارای غایت معقول و مشروع است و یک حرکت دینی و سیاسی است که باید برای زنده نگاهداشتن نهضت عاشورا برپا گردد تا برای حفظ اسلام از انحراف پیوسته روح آزادی را در کالبد جامعه اسلامی بدمد.
با توجه به اینکه امام حسن (ع) و شهدای کربلا خدمت بزرگی برای اسلام انجام داد و برای این هدف آگاهانه و برای رضای خداوند از جان و مالشان گذشت و خانوادهشان را به اسارت دادند و حادثهای آفریدند که در تاریخ بشریت مانندی ندارد، هر انسان منصفی به مشروعیت و بلکه استحباب و مطلوب بودن مسئله عزاداری شهدای کربلا پی میبرد. شیعیان هرساله مجالس عزاداری و سوگواری بر امام شهید خود را برای این هدف عالی برپا میکنند نه باهدف مرگ بستگان که در روایات نکوهش شده است. شیعیان در عزاداریهایشان از مقام، منزلت و رشادت امام حسین (ع) ویارانش که درراه حق و عدالت از جان خود گذشتند؛ تجلیل و تکریم میکنند و از دشمنانش بیزاری میجویند. این مراسم نهتنها هیچ منافاتی با این احادیث و مبانی دین اسلام ندارد بلکه موافق با مبانی دین اسلام است. معلوم است بر هواداران یزید بن معاویه این مراسم سنگینی میکند و برای از بین بردن آن باید دستوپا زده و احادیثی را که هیچ ارتباطی با این مسئله ندارند علیه آن اقامه کنند.
تاکید امامان معصوم بر برگزاری عزاداری عاشورا
شبهه کننده از احادیث امامان شیعه علیه عزاداری امام حسین (ع) که همه آنها بیتابی و بیصبری در مرگ عزیزان و بستگان را مورد نکوهش قرار داده استفاده کرده است درحالیکه احادیث زیادی از آنان نقلشده که بر عزاداری امام حسین (ع) تأکید داشته و خود آنان باوجود اختناق و فشار حاکمان وقت، مجالس عزاداری امام حسین (ع) را برگزار میکردهاند که بهعنوان نمونه به چند مورداشاره میشود:
- امام سجاد (ع) با اختناق فراگیر تا لحظات آخر زندگی، خانهاش محل عزاداری بود. هرگاه افرادی نزد حضرت میآمدند، آن حضرت از حادثه کربلا میگفت و خود و دیگران گریه میکردند.[۴]
- امام باقر (علیهالسلام) برای مرثیهسرایان و شاعران مجلسی را در منزلشان فراهم میکردند و از آنان دعوت به مرثیهسرایی مینمودند. کمیت اسدی، شاعر بزرگ شیعی، هرگاه وارد مدینه میشد خدمت امام باقر (علیهالسلام) میرسید. آن حضرت همراه فرزندش امام صادق (ع) و جمعی از دوستانشان و خانواده، مجلسی عزا برپا میکردند. کمیت میگوید: هرگاه من شروع به خواندن اشعار حادثه کربلا میکردم، امام اشک میریخت و صدای گریه و ضجّه از اهل حرم امام از پشت پرده بلند میشد.[۵]
- از عبدالله بن سنان روایتشده است که در روز عاشورا بر امام صادق (ع) وارد شدم درحالیکه جمع زیادی اطراف ایشان را گرفته بودند و همه سوگوار بودند و ایشان غمگین و اشکبار بود. تا خواستم چیزی بپرسم، گریه امان نداد و همه اطرافیانشان به حالت عزادار نشسته و گریه میکردند.[۶]
خارق العاده بودن نهضت عاشورا
اهمیت عاشورا و عزاداری برای امام حسین (ع) ازآنجا روشنتر میگردد که نهضت عاشورا یک حادثه خارقالعاده است که برای حفظ اسلام از انحراف اتفاق افتاد. این مطلب از احادیث و مطالبی به دست میآید که از سوی اهل سنت نیز نقلشده است.
۱. از پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) درباره شهادت امام حسین(ع) نقلشده که «... روزی حسین در کودکی بر پشت و گردن پیامبر (ص) بازی میکرد که جبرئیل به پیامبر گفت آیا او را دوست داری فرمود بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پیامبر (ص) نشان داده و مشتی خاک سرخرنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه داد…».[۷]
۲. درباره حوادث روز عاشورا و حوادث بعدازآن روایاتی نقلشده که دریکی از آنها چنین آمده است: «هنگامیکه حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.»[۸] بیشتر مفسرین اهل سنت این سخن را در ذیل آیه ﴿فَما بَکَتْ عَلَیهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ؛ پس نه آسمان و زمين بر آنان گريست﴾(دخان:29.) آوردهاند.[۹] برخی گفتهاند آسمان بر هیچکسی نگریسته است مگر بر دو نفر؛ یکی یحیی بن زکریا و دیگری حسین بن علی. چونکه حسین کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن است.[۱۰]
منابع
- ↑ ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بیتا، ج۱، ص۱۴۳.
- ↑ «امّا حَمْزَه فَلا بَواکی لَه» ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۰۸، ج۴، ص۵۵.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه: دکترمحمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ج۳، ص ۵.
- ↑ جعفر بن محمد قولویه، کامل الزیارات، نجف، مطبعه المرضویه، ص۱۱۵، باب ۳۲.
- ↑ ازدی کوفی، نصوص من تاریخ ابی مخنف، بیروت، دارالمحجّه البیضاء، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۰۳ به بعد؛ الغدیر، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۰۲.
- ↑ شیخ صدوق، آمالی، ترجمه محمد کمرهای، تهران، انتشارات کتابخانه اسلامی، ۱۳۶۲ش، مجلس ۲۷.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دار صادر، ج ۳، ص ۲۴۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ق، ج ۹، ص۱۸۷.
- ↑ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، ۱۹۹۳م، ج۷، ص۴۱۳؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، بیروت، دار ا لفکر، ۱۴۰۱ ق، ج۴، ص۱۴۳؛ طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۵ ق، ج۲۵، ص۱۲۴.
- ↑ رک: اندلسی، عبد الحق بن غالب، المحرز الوجیزفی تفسیر الکتاب العزیز، لبنان، دار الکتب العلمیه، چ۱، ۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۳م، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد، ج۵، ص۷۳؛ بغوی، تفسیر بغوی، بیروت، دار المعرفه، بیتا، تحقیق: خالد عبد الرحمن العک، ج۴، ص۱۵۲؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۵ق، ج۲۵، ص۱۲۴؛ قرطبی، محمد بن أحمد، الجامع لأحکام القرآن، قاهره، دار الشعب، بی تا،ج۱۶، ص۱۴۱؛ و…
- ↑ رازی، عبد الرحمن بن محمد، تفسیر ابن ابیحاتم، صیدا، المکتبه العصریه، تحقیق: أسعد محمد الطیب، ج۱۰، ص۳۲۸۹.