پیش نویس:دلایل برتری حضرت فاطمه بر دیگران در سن کم
این متن یک پیشنویس است که در وضعیت تکمیل قرار دارد |
چگونه ممکن است خانمی در سن هیجده سالگی به مقامی برسد که بانوی زنان عالم شود؟
مقدمه
رسیدن انسان به مقامات معنوی و کمالات نفسانی ارتباطی با سنّ فرد و عمر کوتاه و طولانی شخص ندارد چه بسا افراد کم سن و سالی از حیث ایمان و یقین در حدّی باشند که عابد پیر و کهن سال به آن درجه نرسیده باشد و کمی سن و کوتاهی عمر حضرت زهرا(س) نمیتواند خدشهای بر میزان علم و یقین آن حضرت وارد سازد به همین علّت ما به بررسی ایمان و یقین حضرت زهرا میپردازیم: رسول گرامی اسلام درباره دخترش میفرماید: «به تحقیق دخترم فاطمه، قلب و تمام جوارحش مملو از ایمان گشته به طوری که بالاتر از آن مرتبه ایمان و یقینی قابل تصور نیست».[۱]
در تفسیر و توضیح این حدیث شریف به چند نکته مهم باید توجّه داشته باشیم: ایمان دارای دو مرتبه است: الف: ایمان قلبی؛ ب) ایمان عملی. ایمان قلبی و باطنی آن است که در درون انسان پدید میآید و از آن با تعبیراتی چون اعتقاد، باور درونی و معرفت یاد میشود.[۲]
می دانیم که خداوند متعال از اهل اسلام اعتقاد و باور درونی نسبت به امور ضروری مانند وجود خداوند، پیامبران، روز حساب و بسیاری امور را خواسته است امّا تنها اعتقاد قلبی را برای یک مسلمان کافی نمیداند و از او میخواهد که ایمان باطنی خود را با عمل تؤام نماید.[۳]
پیامبر گرامی اسلام در این مورد میفرماید: «ایمان آن است که در قلب ایجاد شود و عمل بر اساس آن انجام پذیرد». یعنی ایمانی که فقط در باطن انسان جای گیرد و عمل انسان را تحت تأثیر خود قرار ندهد، آن ایمان حقیقی نبوده و مقبول حقّ تعالی قرار نمیگیرد. حضرت علی(ع) میفرماید: «ایمان قلبی عبارت از اقرار در زبان ـ باور داشتن در قلب و عمل کردن بر اساس آن است».[۴]
از این روایات معلوم میگردد که تحت تأثیر برخی علل و عوامل، ایمان انسان، قوی یا ضعیف میگردد تا آنجا که در برخی به اوج میرود و به مرتبه یقین میرسد و یا چنان ضعیف میشود که کفر و شرک یا نفاق جایگزین آن میشود. امّا فاطمه(س) چه در زمان حیات پیامبر(ص) و چه در مدّت کوتاه زندگی اش پس از رحلت او از اوج ایمان برخوردار بود و از این رهگذر است که رسول اکرم(ص) در باره ایشان میفرماید: «ملأ الله قلبها و جوارحها ایمانا و یقینا إلی مشاشها؛ قلب و اعضا و جوارح فاطمه از یقین او مملو گردیده و او در اوج مراتب ایمان و یقین قرار گرفته است». حضرت علی(ع) میفرماید: «نهایه الایمان الایقان؛ نهایت ایمان یقین است».[۵]
آری ایمان فاطمه(ع) به اوج خود رسیده بود تا آن جا که مرتبه یقین را ادراک کرده و در یقین نیز از آن جهت که دارای مراتب و درجاتی است در برترین منزل قرار گرفته بود. فاطمه(ع) به مقامی رسیده که بالاتر از آن متصور نیست ایمان به خدا و روز رستاخیز، چنان سراسر وجود مبارک دختر پیامبر(ع) را در بر گرفته بود که در میان زنان زمان خود و پس از او هیچ زنی نبوده که همتا و هم پای او باشد.[۶]
فاطمه(ع) از چنان ایمان و یقینی برخوردار بود که شایستگی آن را پیدا کرد که پدرش در باره وی بگوید: «اشتاق الجّنه إلی أربع من النساء: مریم، آسیه، خدیجه، فاطمه».[۷] بهشت مشتاق چهار زن است: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
بنابراین کسی که دارای مراتب اعلای ایمانی و یقینی است مسلّماً درجات معنوی والایی را نیز دارد و رسیدن به این درجه ایمان و یقین به سنّ و عمر انسان بستگی ندارد بلکه به درک و عوامل دیگری بستگی دارد که در بخش دوّم بیان میشود.[۸]
سوألی که در این محل مطرح است این است که چگونه میتوان به این مرتبه یقینی رسید. در تحقق شخصیت هر فرد، امور ذیل تأثیری انکارناپذیر دارند: 1. امور تکوینی؛ 2. شخصیت و افکار پدر و مادر در زمان انعقاد نطفه فرزند و روحیه آنها؛ 3. روح و رفتار مادر در دوران بارداری؛ 4. تربیت؛ 5. انتخابهای فردی شخص بر اساس اختیاری که خداوند متعال در آن فرد قرار داده است.[۹]
از جهت تکوینی در مورد حضرت زهرا(س) میتوان به امور زیر پرداخت: قبل از خلقت عالم، نور فاطمه از نور پدر و از شجره طوبی؛[۱۰] و نطفه او از میوههای درختان بهشتی که خداوند متعال آنها را توسط جبرئیل برای پیامبر(ص) فرستاده بود، به وجود آمده است.[۱۱]
از جهت امور غیر تکوینی نیز ضرورت ندارد که سخنی به درازا گفته شود فقط همین مقدار کافی است که بگوییم: فاطمه دختر خدیجه و محمد(ص) است و خدیجه که یکی از چهار زن برتر در جهان است و خداوند به او مباهات مینماید و محمّد(ص) که برترین پیامبران الهی و خاتم ایشان است و فاطمه در دامان چنین پدر و مادری پای بر عرصه گیتی میگذارد و پرورش مییابد.[۱۲]
او از همان روز اوّل عرفان پدر و مادرش را میبیند و در هر روز و شب عبادت خالصانه و تضرع آنها را به درگاه ربوبی مشاهده میکند و پدر را میبیند که در میان شب بر میخیزد و ساعتهای متمادی با خدای جهانیان به راز و نیاز میپردازد درک میکند که آنچه از پدر و مادر خود میبیند و میشنود و آن چه پیامبر به آن عمل میکند و توصیه مینماید حقّ حقیقی است که از عمق جان بر میخیزد و در عمق دلها نفوذ میکند پس جز آن را برخورد نمیپسندد و پای در جای پای پدر مینهد و از آن است که فاطمه، فاطمه میشود و لیاقت آن را پیدا میکند که سیده النساء العالمین من الاولین و الاخرین (سرور زنان عالم از ابتدا تا انتهای جهان) خوانده شود.[۱۳]
پس بنا بر عوامل تکوینی و تربیتی و خواست آگاهانه فاطمه(ص) که او را شخصیتی متکامل و برخوردار از همه صفات عالی از آن جمله زهد، ورع، عرفان و عبادت به بار میآورد و الگوی کسانی میسازد که میخواهند مقام واقعی انسانیت را بشناسد و چنان باشند؛ نتیجه میگیریم که تنها فرزند پیامبر(ص) بودن و یا همسر امام و مادر امام بودن نمیتواند شخصی را به مقامات معنوی والا برساند چنان چه فرزند نوح پیامبر(ص) از حقیقت دور ماند و از مرحله اختیار و انتخاب فردی سر بلند و پیروزمندانه بیرون نیامد و خداوند متعال میفرماید: «إنه لیس من اهلک؛ او از اهل و خاندان تو نیست».[۱۴] چنان چه مشاهده میکنیم نه تنها به مقامات معنوی دست نیافت بلکه از اهلیت پیامبر نیز محروم میشود و این انتخاب فردی است که نقش اساسی و مهمّی را در تکامل بشر ایفا میکند.[۱۵]
در معرفی شخصیت عبادی حضرت زهرا(ص) میتوان به چند روایت زیر اشاره کرد: حسن بصری متوفای 110 هجری قمری میگوید: «ما کان فی هذه الامّه أعبد من فاطمه کانت تقوم حتی تورمت قدماها؛[۱۶] در بین امتّ اسلام هیچ کس عابدتر از فاطمه نبود او آن قدر برای راز و نیاز و نماز خواندن بر روی پاهایش میایستد که پاهایش ورم میکرد».[۱۷]
این روایت میزان علاقه حضرت فاطمه را به مقام ربوبی و درجه ایمان و خلوص یقین او را به طور کامل نمایان میسازد و از سوی دیگر جلوهای از شخصیت عبادی فاطمه(ص) را به نمایش میگذارد.[۱۸]
فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی(ع) میفرماید: «مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه از بستر خویش جدا شده تا طلوع خورشید مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار بود و لحظهای از رکوع و سجود دست بر نمیداشت».[۱۹]
ایشان آن قدر به عبادت پروردگارش علاقه مند و وابسته است که در شب اوّل زندگی مشترکشان با علی(ع) او را به عبادت و نماز گزاری فرا میخواند و سه روز بعد که پیامبر(ص) از علی(ع) میپرسد که فاطمه چگونه همسری است پاسخ میدهد: نعم العون علی طاعة الله ـ او بسیار مددکار و یاری کننده به عبادت و طاعت خداوند است.[۲۰]
اساساً راز عزّت و سربلندی حضرت فاطمه را باید در مقام عرفانی و عبادی او جستجو کرد او با وجود این که سنش کم بود ولی در عرفان و عبادت پیری بود که جز لقای حقّ ربوبی چیزی او را راضی نمیساخت و از همین روست که در دعاهایش میگفت: «اللهم انی اسئلک لذة النظر الی وجهک؛ خداوندا از تو میخواهم که همواره لذت نظر به وجه خود را نصیب من فرمایی».[۲۱]
خصوصیتهای نمازها و عبادتهای حضرت فاطمه(س)
از خصوصیات ویژه آن حضرت در نماز و عبادت، خوف و خشیت وی بوده است ابو محمد دیلمی در ارشاد القلوب نقل میکند: «کانت فاطمه تنهج فی صلواتها من خوف الله؛[۲۲] نفس فاطمه(س) پیوسته در نمازهایش از خوف خدا به شماره میافتاد». امام حسن(س) نقل میکند: «فاطمه(س) هرگاه دعا میکرد زنان و مردان مؤمن را دعا میکرد و برای خود دعایی نمیکرد به او گفتم:ای مادر چرا همان طوری که برای آنها دعا میکنی برای خود دعا نمیکنی؟ فرمود: فرزندم اول همسایه بعد خودت».[۲۳]
کثرت ارتباط فاطمه(س) با خداوند متعال، که نماز یکی از مهمترین آنها میباشد بزرگترین فضیلت برای دختر گرامی پیامبر(ص) میباشد. تنوع نمازهای حضرت فاطمه(س) و اشتیاق ایشان در به جای آوردن این نمازهای مستحبّی که فقط برخی از آنها در ضمن روایات به دست ما رسیده است. نشان گر شوق و علاقه زیاد آن حضرت به مقام ربوبی است او با به جای آوردن این نمازها آرامش خود را به دست میآورد و خود را هر چه بیشتر به خداوند متعال نزدیک مینمود که تعداد بسیاری از این نمازها درمتون دینی و حدیثی وجود دارد که نیازی به ذکر آنها نیست.[۲۴]
نتیجه گیری
بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که حضرت زهرا(س) به خاطر ایمان و یقینی که در درجه اعلی و فوق مراتب داشت توانست به مقامات عالی معنوی برسد و جزء پنج تن آل عبا و معصومین باشد که خداوند متعال در آیه تطهیر(33 احزاب) بیان میکند و در رسیدن به این مقام والا انتخاب و اختیار آن حضرت در برگزیدن راه حق نقش اساسی را ایفا نمود نه این که ایشان به خاطر دختر پیامبر(ص) بودن به این مناقب دست یافتهاند و هر چند که ایشان دوره کوتاهی در این دنیا به سر بردند ولی بر اساس ایمان و یقین قلبی و عملی که در پرتو تربیت و پرورش یافتن در دامان پیامبر اسلام(ص) کسب کردند به مقام خیر نساء العالمین نایل گشتند که همه ما انتظار شفاعت و یاری آن حضرت در روز محشر را داریم که از دیگر فضایل ایشان است.[۲۵]
نکته اصلی و پایانی اینکه مقام اصلی حضرت صدیقه و حقیقت چهارده معصوم در عالم خلقت و سر انتخاب این بزرگواران، نکتهای است که دقیقا بر ما مکشوف نیست.[۲۶]
منابع
- ↑ الثاقب فی المناقب، ص291 ح248.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج2، ص28، ح 77.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج43، ص53.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج43، ص4، ح3؛ عیون المعجزات، ص54.
- ↑ از منابع اهل سنت: تاریخ بغداد، ج12، ص331؛ مستدرک حاکم، ج3، ص169 ـ از منابع اهل تشیع: علل الشرایع، ص184؛ مجمع البیان؛ شیخ طبرسی ج6، ص291.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ هود / 46.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ مقتل الحسین، ج1، ص80.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ علل الشرایع، ج10، ص181ـ182.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج3، ص356.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ ابومحمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص105.
- ↑ مستدرک الوسایل، ج5، ص244، به نقل از کتاب زندگانی حضرت زهرا ـ محمد روحانی علی آبادی.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.
- ↑ دفع و رفع، ج9، ص34 ـ 41.