حروف ابجد
حروف ابجد چیست؟ چه کسی آن را وضع کرده است و چه فایدهای دارد؟
ترکیب حروف ابجد
حروف اَبجَد همان حروف تهجّی الف با تا…، هستند که ترکیبشان اینگونه است: «اَبجَد، هَوَّز، حُطّی، کَلَمَن، سَعفَص، قَرَشَت ثَخِذ، ضَظِغ».
حساب ابجدی (عدد ریاضی حروف ابجد) از این قرار است: «الف ۱ ب ۲ ج۳ د ۴ هـ ۵ و ۶ ز ۷ ح ۸ ط ۹ ی ۱۰ ک ۲۰ ل ۳۰ م ۴۰ ن ۵۰ س ۶۰ ع ۷۰ ف۸۰ ص۹۰ ق ۱۰۰ ر ۲۰۰ ش ۳۰۰ ت ۴۰۰ ث ۵۰۰ خ ۶۰۰ ذ ۷۰۰ ض ۸۰۰ ظ ۹۰۰ غ ۱۰۰۰».
شش ترکیب «اَبجَد، هَوَّز، حُطّی، کَلَمَن، سَعفَض و قَرَشَت»، منشأ خارجی دارد و دو ترکیب «ثَخِذ و ضَظِغ» را عربها ساختهاند و به همین جهت آن را «رَوادِف» یعنی «سوارشدگان در پشت سر» نامیدهاند.
حفظ آسان الف بای عربی؛ استفاده در اسطرلاب؛ نوشتن تاریخ حوادث با حروف ابجدی؛ تعویذ و … از جمله فایدههای حروف ابجد است.
چیستی حروف ابجد
حروف اَبجَد همان حروف تهجّی الف با تا…، هستند که ترکیبشان اینگونه است: «اَبجَد، هَوَّز، حُطّی، کَلَمَن، سَعفَص، قَرَشَت ثَخِذ، ضَظِغ».
حساب ابجدی (عدد ریاضی حروف ابجد) این قرار است: «الف ۱ ب ۲ ج۳ د ۴ هـ ۵ و ۶ ز ۷ ح ۸ ط ۹ ی ۱۰ ک ۲۰ ل ۳۰ م ۴۰ ن ۵۰ س ۶۰ ع ۷۰ ف۸۰ ص۹۰ ق ۱۰۰ ر ۲۰۰ ش ۳۰۰ ت ۴۰۰ ث ۵۰۰ خ ۶۰۰ ذ ۷۰۰ ض ۸۰۰ ظ ۹۰۰ غ ۱۰۰۰»، حساب ابجدی را حساب جُمَّل نیز میگویند.[۱]
در حساب ابجد، هر کلمه را یا به حساب مُجمل محاسبه میکنند یا به حساب مفصّل. مُجمل آن است که تعداد حروف کلمه را آن طور که نوشته میشود، حساب میکنند، مثلاً کلمه «قدوس» چهار حرف دارد: «ق، د، و، س» که ۱۷۰ میشود. ولی در حساب مفصّل هر حرف را تلفظ میکنند و آن گاه، عدد را براساس تلفظ آن محاسبه میکنند، مثلاً حرف ق در قدوس، قاف تلفّظ میشود، یعنی از ۳ حرف «ق، الف، ف» تشکیل شده که به حساب ابجد ۱۸۱ میشود. همینطور حرف «د» دال تلفظ میشود و «و» واو و «س» سین. کلمه قدوس به حساب مفصّل، ۳۹۴ خواهد شد، حال آنکه به حساب مجمل، ۱۷۰ میشد.
در مورد حروف فارسی پ، چ، ژ، گ که در خط عربی وجود ندارد، قاعده بر آن است که عدد ابجدی آن را با حروف قریب المخرج عربی آن محاسبه میکنند به این صورت: پ = ب، چ = ج، ژ = ز، گ =ک.[۲]
واضع حروف ابجد
ترتیب اَبجدی حروف الفبای عربی، مربوط به زمانی بسیار دور است. نخستین بیست و دو حرف الفبای عربی در لوحی که در رأس شَمرَه واقع در سوریه کشف شده است، دیده میشود که در آن علامات میخی الفبای قوم اوگاریت در قرن ۱۴ قبل از میلاد آمده است.[۳] بنابراین، لااقل منشأ کنعانی آن محقق است. علاوه بر این، همین ترتیب در الفباهای عبری و آرامی محفوظ بود و شک نیست که اعراب، این ترتیب را همراه با الفبای آرامی گرفته بودهاند.[۴]
شش ترکیب «اَبجَد، هَوَّز، حُطّی، کَلَمَن، سَعفَض و قَرَشَت»، منشأ خارجی دارد و دو ترکیب «ثَخِذ و ضَظِغ» را عربها ساختهاند و به همین جهت آن را «رَوادِف» یعنی «سوارشدگان در پشت سر» نامیدهاند.[۵]
فایده حروف ابجد
- با این روش، حروف عربی به آسانی حفظ میشوند و در خاطر میمانند.
- در اسطرلابها از این حروف استفاده میشود.
- در طُرق مختلف غیبگویی و ساختن کلمات استفاده میشود.[۶]
- تَعاویذ.[۷] گفته شده که گاه ائمه(ع)، در کتابت دعا و حرزها برای بیماران و… از این حروف استفاده میکردند. برای مثال وقتی شخصی به جهت رفع بیماری که بر او عارض شده بود خدمت امام صادق(ع) رسید امام(ع) دعایی را همراه با دستور العملی خاص، برای وی اینگونه کتابت کرد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی ثُمَّ تَخَتَّمَ فِی أَسْفَلِ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّاتٍ خَاتَمَ سُلَیمَانَ(ع) ثُمَّ طَوَاهُ؛ بهنام خداوند بخشنده مهربان، بهنام خدا و با استعانت از خدا، أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی از فلان شخص پسر فلان شخص با اذن خداوند بلند مرتبه، سپس آن نوشته را هفت بار با عبارت انگشتر سلیمان مهر کرد، سپس آن را تاکرد.»[۸]
- حروف مقطعه اوائل سورههای قرآن را اهل ذوق و عرفان به ترتیب ابجدی تبدیل به اعداد میکنند و از آن مطالب ذوقی بیرون میآورند.[۹]
- حساب ابجد در اشعار فارسی برای ساختن مادّه تاریخ بکار میرود و قاعدهاش آن است که حروف کلمه یا مصراعی را که مادّه تاریخ در آن گنجانیده شده است، تجزیه میکنند و اعدادی را که مخصوص آن حروف است، زیر هم مینویسند و جمع میبندند. از حاصل جمع آنها، تاریخی که منظور شاعر بوده به دست میآید.[۱۰] برای مثال شاعری به تاریخ وفات حافظ شیرازی، بوسیله عبارت «خاک مصلی» و حساب أبجدی آن در شعرش اشاره کرده است؛ «خاک مصلّی» به حساب ابجدی ۷۹۱ میشود که اشاره به تاریخ فوت حافظ شیرازی دارد.[۱۱] این اشعار بر روی سنگ قبر حافظ نوشته شده است:
چراغ اهل معنی خواجه حافظ | که شمعی بود از نور تجلی | |
چو در خاک مصلی کرد منزل | جو تاریخش از «خاک مصلی»[۱۲] |
شاعر دیگری تاریخ وفات ملاّ خلیل قزوینی[یادداشت ۱] و ملاّ رفیعای[یادداشت ۲] واعظ از عالمان شیعه قرن ۱۱ق را در یکی از ابیات شعری که در وصف آنها سروده، آورده است:
پی تاریخ شان غوّاص دل گفت | دو دُرّ بیرون زیک درج جهان شد[۱۳] |
در این بیت عبارت «دو دُرّ بیرون زیک درج جهان شد» به حساب ابجد برابر با ۱۰۸۹ق تاریخ فوت ملّاخلیل و ملّارفیعا است.[۱۴]
منابع
- ↑ سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، انتشارات کومش، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف تشیع، تهران، بنیاد اسلامی طاهر، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ الیاس بیطار، الابجدیة الفینیقیة و الخط العربی، دمشق ۱۹۹۷م، ج۱، ص۳۹.
- ↑ رژی بلاشر، تاریخ ادبیات عرب، ترجم: آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش، ص ۸۹، ص ۹۴.
- ↑ احسان یارشاطر و جمعی از نویسندگان، دانشنامه ایران و اسلام، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، ۲۵۳۶ شاهنشاهی، ج۱، ص۳۱۶.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف تشیع، تهران، بنیاد اسلامی طاهر، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۲۶۲.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۳۶۱.
- ↑ طبرسی، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۰ش، ص۴۰۲
- ↑ عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۸.
- ↑ عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۸۷.
- ↑ برمزار حافظ چه نوشته است؟»، روزنامه ایران، ۱۰ مهر ۱۳۹۱.
- ↑ برمزار حافظ چه نوشته است؟»، روزنامه ایران، ۱۰ مهر ۱۳۹۱.
- ↑ قزوینی، خلیل بن غازی، صافی در شرح کافی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۱۳.
- ↑ قزوینی، صافی در شرح کافی (ملا خلیل قزوینی)، ج۱، ص۱۳.
- ↑ خَلیل بن غازی قَزوینی (۱۰۰۱–۱۰۸۹ق) مشهور به ملا خلیل از عالمان شیعه در قرن یازدهم قمری است. از اساتید او میتوان به میرداماد و شیخ بهایی اشاره کرد. او به اخباریان، گرایش داشت و با فلسفه و اجتهاد مخالف بود. قزوینی دارای تألیفات متعددی است که از مشهورترین آنها دو شرح کتاب کافی به نامهای الشافی و صافی در شرح کافی است. قزوینی، خلیل بن غازی، صافی در شرح کافی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۸.
- ↑ «سید محمد طباطبائی نائینی» (۱۰۸۲–۹۹۷ ق) معروف به «میرزا رفیعا»، حکیم، متکلم، فقیه و محدث نامدار شیعه در قرن یازدهم هجری و از شاگردان شیخ بهائی بود. او در فلسفه و حکمت و کلام و منطق متبحر بود و آثار متعددی در این حوزهها تألیف نمود. علمای بزرگی چون علامه مجلسی و شیخ حر عاملی از شاگردان او هستند. «ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۶، ص۱۲۸. اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۲۷۱.»