پیامدهای حسد

از ویکی پاسخ
سؤال

پیامدهای حسادت چیست؟


پیامدهای فردی

پیامدهای فردی حسادت فراوان دانسته شده؛ برخی از آنها چنین است:

اندوه دائمی

فرد حسود، خود را در عذاب دیده و دچار اندوهی دائمی است؛ زیرا همیشه از دیدن کسانی که دارای نعمت هستند و بهره‌ای از زندگی مادی و معنوی دارند، احساس محرومیت کرده و به اندوه گرفتار می‌شود. در روایتی، حسود ناآرام معرفی شده[۱] و بر اساس روایتی دیگر، حسد روح انسان را معیوب ساخته و آن را می‌گدازد.[۲]

بیمارهای جسمی

حسد آثار نامطلوبی روی جسم و سلامت انسان می‌گذارد. در علم پزشکی، ثابت شده برخی از بیماری‌های جسمی عامل روانی دارند. در این علم، مطالبی با عنوان «بیماری‌های روان‌تنی» وجود دارد که در آن به این قسم از بیماری‌ها پرداخته شده است.

به گفته امام علی(ع)، جای شگفتی است که حسودان از سلامت تن خود غافلند.[۱] او در روایتی دیگر، تندرستی بدن را از کمی حسادت دانسته است.[۱]

انکار حکمت و عدل خدا

حسود در حقیقت، نسبت به حکمت خداوند که بخشنده این نعمت‌ها است معترض است و از اعطای نعمت به افراد از طرف خداوند، ناراضی است. بنا بر حدیثی از امام صادق(ع) نیز حسد از انکار نعمت‌های خدا به افراد سرچشمه می‌گیرد.[۳]

به گفته امام خمینی، در کتاب اربعین حدیث، حسد به معنای قبول نداشتن عدل الهی است؛ زیرا اگر حسود خدا را عادل می‌دانست، تقسیم او را نیز عادلانه می‌دانست. در روایتی نیز، حسود از قسمت‌هایی که خدا بین بندگان کرده روگردان و نسبت به نعمت‌های او خشمگین معرفی شده است.[۴]

پیامدهای اجتماعی

پیامدهای اجتماعی حسد گوناگون است. برخی از آنها را چنین دانسته‌اند:

صرف انرژی در راه نادرست

حسود بیشتر نیروها و انرژی‌های بدنی و فکری خود را که باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعی به کار ببرد، در مسیر نابودی و ویران کردن آنچه هست صرف می‌کند؛ از این رو، هم سرمایه‌های وجودی خود را از بین می‌برد و هم سرمایه‌های اجتماعی را.

جرم و جنایت

حسد را انگیزه بخشی از جنایات دنیا مانند دزدی، قتل و تجاوز به حقوق دیگران شمرده‌اند. در قرآن نیز، سبب نخستین قتل در روی زمین، که قتل هابیل توسط قابیل است، حسد دانسته شده است.[۵]

به گفته ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید شیعه، حسادت وحشی‌ترین دشمن سعادت بشریت است؛ زیرا حسود می‌کوشد تا دیگران را به عقب بکشد و این برخلاف روح تکامل و ترقی است.[۶]


مطالعه بیشتر

  • حسد و دروغ، سید عبدالحسین دستغیب.

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۵۶.
  2. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ص۱۴۱.
  3. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۳۲۷.
  4. موسوی الخمینی، روح‌الله، چهل حدیث، ص۱۱۲.
  5. مائده: ۳۰.
  6. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۲۳.