تفاوت درجات عصمت
آیا درجهٔ عصمت معصومین به یک اندازه است؟ و اگر تفاوت ندارد، پس چرا پیامبران اولوا العزم داریم و اگر تفاوت دارد چرا میگویند همهٔ آنها معصوم اند و تفاوتی با یک دیگر ندارند؟ و آیا این شامل پیامبرانی که فقط برای خودشان نبی بودند نیز میشود؟
این قسمت از چند پرسش تشکیل شده که جداگانه به بررسی آنها میپردازیم:
۱. تفاوت درجات معصومان
بی تردید پیامبران الهی به مراتب گوناگونی از قرب و کمال دست یافته و هر کدام به جای گاه ویژه ای بار یافتهاند. وجود پیامبرانی که قرآن کریم آنان را «اولوا العزم» میخواند، تنها یکی از دلایلی است که برتری برخی از انبیا بر بعضی دیگر را به خوبی مینمایاند. افزون بر این، در دو آیه به صراحت از چنین تفاوتی سخن به میان آمده است؛ چنانکه در سورهٔ اسراء میخوانیم: (وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْض) ; و به راستی برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری بخشیدهایم.
برتری پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) بر دیگر معصومان، به گواهی روایات فراوان، انکارناپذیر است؛ و در میان امامان نیز برخی از آنان درخشش ویژه ای یافتهاند؛ چنانکه در بسیاری از احادیث، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) پس از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) سرآمد همهٔ مردمان به شمار آمده است. برخی از روایات نیز پیشوای غایب از نظر، مهدی منتظر(عج) را گل سر سبد نوادگان حسین بن علی (علیه السلام) میخوانند. با این همه، بِه تر است از کنج کاوی در این باره بپرهیزیم و دانش آن را به خدا واگذاریم و این سخن امام صادق (علیه السلام) را آویزهٔ گوش خود سازیم که در پاسخ به پرسشی از این دست بر سرشت یگانهٔ امامان تأکید ورزیده، فرمودند: «اوّلُنا مُحَمّد وَ أوسَطُنا مُحَمّد وَ آخرنا مُحَمّد».
۲. همسانی در عصمت
همهٔ پیامبران الهی در چهار گونه عصمت همسان یک دیگرند: الف. عصمت در دریافت وحی و ابلاغ آن؛ ب. عصمت در اعتقادات؛ ج. عصمت از گناهان؛ د. عصمت از خطا و نسیان. عصمت امامان نیز تفاوت چندانی با عصمت پیامبران ندارد؛ جز این که در اینجا به جای دریافت و ابلاغ وحی، از تبیین و توضیح معارف وحیانی سخن میرود. نکته در خور توجه این است که مقصود از گناهانی که هیچ پیامبر و امامی به گِرد آن نمیگردد، سرپیچی از مقرّراتی است که در شریعتی آسمانی، به صورت تکلیفی همگانی درآمده است. با این حال، بسیاری از کارها که بر همگان روا است، شایستهٔ مقرّبان درگاه الهی نیست؛ چرا که «حَسَناتُ الابرار سَیِّئاتُ المُقرَّبین». در اینجا است که گاه معصومان نیز دچار لغزش میگردند و عملی از آنان سر میزند که هر چند حرام شرعی نیست، امّا در خور مقام والای معصومان نبوده، در اصطلاح «ترک اولی» خوانده میشود. شمار ترک اولای یک معصوم، یکی از معیارهایی است که میتواند مقدار قرب و کمالش را مشخص سازد.
از سوی دیگر، پرهیز از گناه و ترک اولی، یگانه معیار فضیلت نیست؛ میزان راز و نیاز و عبادت و چگونگی بردباری در برابر مشکلات از عوامل دیگری است که میتواند معصومان را در درجات متفاوتی جای دهد. از این رو است که گاه امامی معصوم، عبادات خود را در برابر حالات معنوی معصومی دیگر ناچیز میشمارد و حسرت آن را در دل میپروراند.
کوتاه سخن آن که، نردبان معرفت الهی، دارای پلّههای نامتناهی است و معصومان اگر چه از خطّ قرمزی که مرز سقوط به دامن گناهان شرعی را مشخص میسازد، فروتر نمیآیند، اما چنین نیست که همگی به یک سان درجات تعالی را بپیمایند؛ چنانکه آیات قرآن، با وجود آن که در معجزه بودن همسان یک دیگرند، در رسایی و شیوایی با یک دیگر تفاوت دارند؛ به گونه ای که شاعر میگوید:
در بیان و در فصاحت کی بود یک سان سخن***گر چه گوینده بود چون جاحظ و چون اصمعی
در کلام ایزد بی چون که وحی مُنزل است***کی بود «تَبّت یَدا» مانند «یا ارضُ ابْلَعی»
۳. عصمت انبیای نامبلّغ
در یکی از روایات، در بیان انواع گوناگون پیامبران، به گروهی اشاره شده است که معارف وحیانی تنها به کار خود آنان میآمده و هدایت هیچکس بر عهدهٔ آنان نبوده است. این روایت هر چند در منبع معتبری هم چون اصول کافی آمده، اما افزون بر اشکالی که در سند آن به چشم میخورد، از نظر محتوا نیز دارای ابهاماتی است و به باور برخی از اندیشمندان، با ظاهر آیات قرآن ناسازگار است. در بارهٔ چگونگی عصمت این گونه از انبیا هم چون وجود خارجی شان نمیتوان چندان قاطعانه سخن گفت. بسیاری از دلایل عصمت، لزوم مصونیّت پیامبران را به گونه ای با جنبهٔ هدایت گری آنان پیوند میزند؛ از این رو، چنین وحی آموختگان نامبلّغی را در بر نمیگیرد. در هر حال، آنچه تردیدی را برنمیتابد، لزوم عصمت اینان در دریافت وحی است؛ زیرا اگر در این قلمرو خطایی رخ دهد، وحی الهی که مایهٔ هدایت و یگانه ابزار دست یابی به سعادت است، خود موجب گم راهی خواهد شد و این با حکمت الهی سازگار نیست
منابع
متن برگرفته شده از کتاب پرسمان عصمت، یوسفیان، حسن، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، قم، ۱۳۸۰ش.